Get Mystery Box with random crypto!

siavoushan

لوگوی کانال تلگرام siavoushancentre — siavoushan S
لوگوی کانال تلگرام siavoushancentre — siavoushan
آدرس کانال: @siavoushancentre
دسته بندی ها: روانشناسی
زبان: فارسی
مشترکین: 951
توضیحات از کانال

Siavoushan Psychology Centre
www.siavoushan.com
www.zamirenaagah.com
https://www.instagram.com/siavoushan
https://www.instagram.com/siavoushan.children
https://www.aparat.com/siavoushan
t.me/Children_Dep

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-03-30 18:22:15 روایت‌های نوروز (۱)
نویسنده: علی‌اکبر حیدری


لباس‌های نو پوشیده‌ام و پیک شادی حل می‌کنم. دوست دارم تا قبل از تحویل سال تمامش کنم. پارسال بهترین کلاس اولی دبستان بوده‌ام. امسال هم باید همانطور باشم. مامان سفره هفت سین را چیده و خودش را توی اتاق گم کرده. می‌دانم گریه می‌کند. بابا پای سفره نشسته و تلویزیون نگاه می‌کند. دیشب غلامرضا خان، مرد همسایه آمد و با بابا حرف زد. قرار گذاشتند سال که نو شد، قبل از هر کاری ماموریتی انجام بدهم. یک ماه قبل که از مدرسه برمی‌گشتم دیدم که خیابان غلغله است. زن‌ها و مردهای سیاهپوش توی خیابان موج برمی‌زدند. نمی‌دانستم چه خبر است. ترسیده بودم. نرسیده به در خانه، دیدم که آمبولانسی آمد و تابوتی را از پشتش پایین گذاشتند. فاطمه خانم از توی خانه بیرون دوید. جیغ می‌کشید و صورتش را چنگ می‌انداخت. زن‌هایی دست‌هاش را گرفتند. تمام صورتش شده بود خون. خودش را انداخت روی تابوت. محمد شهید شده بود. فاطمه خانم ضجه می‌زد که حتی نتوانسته برای آخرین بار پسرش را ببیند. یادم آمد که دفعۀ آخر که محمد آمده بود مرخصی، فاطمه خانم شهرستان بود و محمد آمده بود جلوی در خانه‌مان که مامان درجه‌اش را که از روی لباسش کنده شده بود، بدوزد. بابا صدایم کرد، چیزی نمانده بود به تحویل سال. مامان هم با چشم‌های سُرخ از اتاق آمد پای سفره. توپ سال نو را که شلیک کردند، هر دوشان را بوسیدم. ولی انگار سال نو چیزی برای شادی نداشت. مامان کاسه‌ای گل‌سرخی از آشپزخانه آورد. رفتیم بیرون. جلوی در خانۀ فاطمه خانم، روی پنجۀ پا بلند شدم و زنگ زدم. مامان کاسۀ پر آب را دستم داد. غلامرضا خان گفته بود که رسم داشتند که یک آدم خوش یمن بعد از تحویل سال با یک کاسۀ آب، روشنایی به خانه بیاورد و امسال آدم خوش‌‌یُمن خانه‌شان در دل خاک بود. در خانه باز شد. با کاسه‌ای که لب پَر می‌زد، رفتم تو. به سختی از پله‌ها رفتم بالا. فاطمه خانم آمد توی ایوان. چادرش افتاده بود روی شانه‌هاش. موهای قهوه‌ای خوش‌رنگ همیشگی‌اش به سفیدی می‌زد. زانو زد روی زمین و دست‌هاش را از هم باز کرد. رفتم توی آغوشش. محکم بغلم کرد و شانه‌هاش شروع کرد به تکان خوردن. غلامرضا خان کاسه را از دستم گرفت: خوش آمدی.
383 viewsedited  15:22
باز کردن / نظر دهید
2021-03-30 18:21:48
صفحه‌ی سیاووشان به مناسبت فرا رسیدن ایام بهار، با همراهی تعدادی از نویسندگان برجسته‌ی ادبیات داستانی به توصیف تجربه‌ی نوروز پرداخته است. در ادامه با هم بخوانیم :
305 views15:21
باز کردن / نظر دهید
2021-03-25 18:42:33 به سوی بازیابیِ جشن‌های باستانی
نویسنده: سوسن قهرمانی

واژه جشن برگرفته از لغت اوستایی "یسن" به معنای پرستش و ستایش است. جشن‌ها و آیین‌های جمعی، فعالیت‌های نمادین و معناداری هستند که همواره در تقویم فرهنگی جوامع مختلف حضور داشته‌اند. جشن هولی (رنگ‌ها) در هندوستان، جشن شکوفه‌های گیلاس در ژاپن و جشن نوروز نمونه‌هایی از این جشن‌ها هستند که هر یک معانی فرهنگی و زیبایی‌شناختی خاصی را به اشتراک می‌گذارند.
مروری بر جشن‌های کهن و باستانی ایران و عیدهای دینی نشان می‌دهد که همواره ستایش کردگار، آفریده‌ها، زیبایی و طبیعت درون‌مایه‌ی اصلی جشن‌ها بوده‌اند. جشن‌هایی مثل جشن فروردگان، جشن تیرگان، جشن مهرگان و جشن‌هایی که در دیگر ماه‌های سال برگزار می‌شده‌اند هر یک در ستایش و قدردانی از طبیعت و آفریدگار آن و آیین‌هایی برای پاسداشت عناصر طبیعت و طلب روزی از خداوند بوده‌اند.
جشن‌ها به گونه‌ای زیباشناسانه یادآور پیوندهای گروهی افراد در برابر سختی‌ها (جشن یلدا) و قدردانی از یکدیگرند (جشن سپندارمذگان). گاهی آن‌ها مرهمی بر زخم‌های یک جامعه‌اند. جایی که گزند حوادث خاطر مردمان یک فرهنگ را آزرده می‌کند، جشن‌ها و آیین‌ها جنب و جوش‌هایی فعالانه برای زدودن گرد و غبار غم و خوشآمدگویی به روزهای نو هستند. در چنین حالتی افراد جامعه با برگزاری جشن‌ها بار دیگر خویشتن را در کنار یکدیگر باز می‌یابند و با تکرار جشن‌ها خاطراتی را می‌آفرینند که هویت جمعی آن‌ها را مستحکم می‌سازند.
جشن‌ها توان ایجاد زبان مشترک در میان مردمان یک یا چندین فرهنگ را نیز دارند؛ آن‌ها راهی برای ارتباط تمدن‌ها با یکدیگرند و احساس یکپارچگی را در میان تمدن‌ها زنده می‌کنند. علاوه بر این جشن‌ها تجربیاتی هستند که توان بازآفرینی دارند و می‌توانند خاطرات خوش گذشته را در زمان حال تولید کنند، نوستالژیک باشند و احساس شادی جمعی را نیرومند سازند.
در تقویم فرهنگی کشور ما نام‌های مختلفی از جشن‌های کهن ایرانی به چشم می‌خورد که در تجربه‌ی زیسته‌ی مردم به فراموشی سپرده شده‌اند. فراموشی برخی جشن‌ها به دلیل تغییر زمانه و مدرن شدن جوامع اجتناب‌ناپذیر بوده است اما بسیاری از جشن‌هایی که هنوز معنایی نمادین برای هویت جمعی جامعه دارند در تجربه واقعی و خاطرات جمعی فرهنگ ما جایگاه خود را از دست داده‌اند، معانی‌شان تحریف شده و یا شیوه‌ی برگزاری آن‌ها به تدریج دچار انحطاط شده است (مثل جشن چهارشنبه سوری). در چنین حالتی پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا در فرهنگ جمعی ما به تدریج عناصر شادی‌آفرین اهمیت و اعتبار خود را از دست داده است؟ جامعه‌ی ما چقدر نیاز خود به شادی و برگزاری جشن‌ها را به رسمیت می‌شناسد و در ادامه تا چه حد در مسیر شادکامی جمعی گام برخواهد داشت؟

توضیحات تصویر:
Garden gathering with a prince (recto) and Persian calligraphy (verso), folio from the Minto Album recto
Bichitr, 1615-1620
378 viewsedited  15:42
باز کردن / نظر دهید
2021-03-25 18:39:38
279 views15:39
باز کردن / نظر دهید
2021-03-24 21:17:44
280 views18:17
باز کردن / نظر دهید
2021-03-24 07:36:48
283 views04:36
باز کردن / نظر دهید
2021-03-24 07:34:31 زیر آسمان‌های جهان
به مناسبت سوم فروردین، سالروز مرگ داریوش شایگان

داریوش شایگان، یکی از مهم‌ترین چهره‌های معاصر ایرانی است که ‌در آثارش به مفهوم‌پردازی پیرامون موضوعاتی پرداخت که کم‌‌وبیش بخشی از تجربیات زیسته‌ی خودش بودند. در کتاب «زیر آسمان‌های جهان» و در گفتگو با رامین جهانبگلو شایگان از مسیر طولانی‌ای سخن می‌گوید که به عنوان یک کودک و در خانواده‌ای چندفرهنگی ‌پیموده، تا به چهره‌ای تبدیل شده که از او می‌شناسیم.
تکه‌ای از این گفتگو را بخوانیم :

"در برابر فشار سرکوبگر جهان خارج و، به عبارت دیگر، در برابر مدرنیته، سه امکان وجود دارد: یا جهان ما واپس می‌نشیند و در درون قشرهای مردمی سنتی پناه می‌گیرد. یا به نوعی مفر و گریزگاه بدل می‌شود، چنانکه امروز برای بسیاری از ایرانیان چنین شده‌است. برای آنان فرهنگ بویژه تاثیری مخدر دارد. افیونی است برای فرار از واقعیت جهان یا به گفته‌ی فروید «سکویی کمکی» برای گذشتن از استبداد آن واقعیتی است که نه می‌توانم پذیرفت و نه می‌توان آن را درک و جذب کرد. و راه سوم آنست که این فرهنگ سرانجام در خود فروبپاشد، سپس به سوی بیرون منفجر گردد، و با شدت تمام مکان‌هایی را که از آنها غفلت شده از نو تسخیر کند. در این حالت با هویتی سروکار داریم که به طرزی بی‌امان می‌خواهد خود را به اثبات برساند".
290 viewsedited  04:34
باز کردن / نظر دهید
2021-03-24 07:33:52
281 views04:33
باز کردن / نظر دهید
2021-03-20 18:40:55
|نوروز ۱۴۰۰ بر همراهان عزیز سیاووشان مبارک باد|

حق با بهار بود، با همان ساقه‌های لُخت.
بر این پهنه خاک چیزی هست که به رغمِ ما ادامه می‌دهد.
خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادی ما نبسته‌اند.

"هوشنگ گلشیری"
آینه‌های در دار

توضیحات تصویر:
Japanese White-eyes and Plum Blossoms, Sakakibara Shiho, 1939
393 viewsedited  15:40
باز کردن / نظر دهید
2021-03-20 18:39:53 "پدرکشی و عقده‌ی ادیپ"

https://www.instagram.com/p/CMhwyfCg16B/?igshid=10kd6c6rvmhqw
305 views15:39
باز کردن / نظر دهید