2021-05-21 12:41:13
اسرائیل و فلسطین: نبرد مطلوب با ممکن
ابتكار عمل با اسرائیل است که میتواند با کاهش فشارها و محدودیتها، به ویژه در نوار غزه، به حفظ وضع موجود کمک کنددر ادبیات نظامی کلاسیک، بروز جنگ همواره حاصل تزلزل وضع موجود و وسیلهای برای تغییر آن به شمار میرود. اما آیا این ارزیابی در مورد تازهترین جنگ، یا شاید بتوان گفت مینی جنگ بین اسرائیل و حماس نیز صدق میکند؟ در حالی که تبوتاب این جنگ کوچک فروکش میکند، به نظر میرسد که پاسخ ما باید منفی باشد. این دوئل خونبار دو هفتهای نهتنها وضع موجود را تغییر نمیدهد بلکه ممکن است به تثبیت بیشتر آن بیانجامد.
ویژگیهای این وضع موجود چیست؟ نخستین ویژگی این تصور عمومی است که وضع موجود کنونی چیزی جز یک پرانتز نیست که با ادامه «روند صلح» با هدف تشکیل دو دولت یعنی اسرائیل و فلسطین، در کنار هم بسته خواهد شد. این تصور برای نزدیک به نیم قرن مانع از آن شده است که قوانین کلاسیک جنگ در این مورد نیز فعال شود. بر اساس این قوانین، هر جنگ با تعیین یک پیروز، یک برنده از یک سو و یک مغلوب یا بازنده از سوی دیگر پایان مییابد. در این چارچوب اسرائیل برنده تمامی جنگهایش علیه اعراب بوده است اما هرگز نتوانسته است که موقعیت خود را به عنوان پیروز و در نتیجه تعیینکننده وضع موجود مورد علاقهاش، بقبولاند. اسرائیل مانند کسی است که در یک کازینو برنده میشود اما وقتی میخواهد برد خود را تبدیل به پول نقد کند، از گیشهدار میشنود که کار به این آسانی نیست.
در تاریخ جنگها، یعنی تقریبا تمامی جوامع انسانی بازیگر سومی دیده نمیشود. اما در جنگهای اسرائیل و اعراب همواره یک بازیگر سوم حضور داشته است تا مانع آن شود که برنده جنگ برد خود را نقد کند. این بازیگر سوم، در آغاز سازمان ملل متحد بود که هنوز هم در حاشیه به پامنبری خود ادامه میدهد. بازیگران سوم دیگری نیز حضور داشتهاند: ایالات متحده، اتحاد شوروی، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و غیره. هدف همه این بازیگران، دستکم به ادعای خودشان، برقراری یک صلح پایدار و عادلانه از طریق تشکیل دو دولت است.
مشکل اینجاست که هرگونه تعدیل یا تعبیر صلح با به کار بردن صفاتی مانند «عادلانه» و «پایدار» خود تبدیل میشود به مانعی برای رسیدن به صلح. صلح، صلح است و صفت و قید لازم ندارد. هر صلحی را میتوان از دید برنده «عادلانه» و از دید بازنده «ظالمانه» تلقی کرد. بدینسان جنگ گرم در میدان تبدیل میشود به جنگ سرد، یا گاه ولرم، در صحنه سیاسی دیپلماتیک و تبلیغاتی.
شعار «دو دولت راه حل است» نیز مانع رسیدن به صلح است. بازیگران سوم هرگز نخواستهاند یا نتوانستهاند بگویند این دو دولت دقیقا چه جایی روی نقشه منطقه خواهند داشت. اسرائیلیان و فلسطینیان نیز برداشتهای متفاوت و البته متضاد از این شعار دارند. هر دو میگویند خواستار ایجاد دو دولت همجوار هستند اما نمیگویند کجا و چگونه ـ هر دو در انتخاب میان دولت مطلوب یا آرمانی خود و دولت ممکن و احتمالی حیراناند.
غالب فلسطینیان، همانطورکه با احیای شعار «فلسطین آزاد خواهد شد ـ از رود تا دریا» نشان دادند، در واقع خواستار حذف کامل اسرائیل هستند که بین رود اردن و دریای مدیترانه قرار گرفته است. از سوی دیگر، اسرائیلیان با تاکید بر «یهودیه و ساماریا»، یعنی ساحل باختری اردن، تلویحا نشان میدهند که برای آنان تمامی فلسطین فقط در نوار غزه خلاصه میشود.
در هر دو مورد، یعنی اسرائیل و فلسطین، دولت آرمانی با دولت ممکن در تضاد است. فلسطینیان نمیتوانند اسرائیل را در مدیترانه دفن کنند. اسرائیلیان نیز نمیتوانند حضور میلیونها فلسطینی را هم در جوار کشورشان و هم در متن آن نادیده بگیرند.
بسیار سیاستمداران و تحلیلگران برای پوشاندن ناتوانی خود از عرضه راهی برای خروج از این بنبست، مدام از «راه حل دو دولتی» سخن میگویند ـ راه حلی که سازمان ملل متحد در ۱۹۴۷ میلادی عرضه کرد و اکنون از حمایت تقریبا همه کشورها برخوردار است. اما سیاستمداران و تحلیلگران به یک پرسش توجه نمیکنند: از دو کشور مورد نظر تشکیل کدام یک آسانتر است؟ بدیهی است که پاسخ فقط میتواند اسرائیل باشد ـ کشوری که وجود رسمی و قانونی دارد و از شناسایی سازمان ملل و بیش از ۱۸۰ کشور عضو آن برخوردار است. با این حال، رهبران اسرائیل تا کنون هرگز نخواستهاند یا نتوانستند بگویند به نظر آنان اسرائیل به عنوان یک کشور در چه بخش از نقشه خاورمیانه قرار دارد. در سال ۲۰۰۹ میلادی اهود اولمرت، نخستوزیر وقت اسرائیل، فاش کرد که نقشهای را در اختیار اعراب گذاشته است که در آن جای نهایی اسرائیل در کنار جای نهایی یک دولت فلسطینی تعیین شده است.
1.6K views09:41