2021-01-29 15:09:25
جهانیسازی: جشن غمانگیز طلایی
تجربه جهانیسازی به پاییز خود رسیده و شمردن جوجهها شروع شده است
در فرهنگ اروپایی، پنجاهمین سالگرد تولد یک انسان یا یک نهاد ساخته انسانها را «جشن طلایی» میخوانند و با شور و شوق و دنگ و فنگ ویژه، گرامی میدارند. بدینسان، شگفتیآور نبود که باشگاه جهانی اقتصاد، معروف به داوس، دهکدهای که میزبان گردهمایی سالانه آن است، از چند سال پیش خود را برای «جشن طلایی» خود در سال جاری آماده کند.
امید برنامهریزان این جشن این بود که بزرگترین گردهمایی سران کشورها را همراه با بزرگترین اجتماع مدیران، بزرگترین شرکتها و بنیادهای جهانی برگزار کنند. اما افسوس! در سال ۲۰۲۰ میلادی، یک سال پیش از «جشن طلایی» یک مهمان ناخوانده خود را در مرکز ضیافت قرار داد: ویروس کرونا یا کووید-۱۹.
حضور این مهمان ناخوانده که معلوم نیست کی خواهد رفت، اعضای فرقه داوسیه، یعنی آن یک درصد «برگزیدگان» که دنیای اقتصاد و سیاست را زیر سلطه دارند، فراری داد.
در چند روز گذشته «جشن طلایی» به فضای مجازی پناهنده شد. اما فضای مجازی با فضای واقعی داوس در آلپ سوئیس فرق دارد. در فضای واقعی «گزیدگان» و تصمیمگیران میتوانستند در کنار شومینهای با آتش شعلهور بنشینند، ریزش برف را بنگرند، قهوه و کنیاک بنوشند و در گوشی دور از اغیار، درد دل کنند. نه! داوس مجازی همانقدر دلنشین است که ...خودتان حدس بزنید!
به هم خوردن «جشن طلایی» تنها غصه فرقه داوسیه نیست. پنجاهمین سالگرد این فرقه همراه است با خبرهای بد درباره جنبش عالمگیری یا جهانیسازی (گلوبالیزم و موندیالیسم) که داوسیان در شکل دادن به آن نقش پیشرو داشتند.
مسئله جهانیسازی از نخستین گردهمایی داوس در ژانویه ۱۹۷۱ میلادی مطرح بود. نخستین گام در این مسیر، کوشش پروفسور کلاوس شواب، بنیانگذار باشگاه، برای هماهنگی شیوههای مدیریت در سطح بالای جهانی بر اساس الگوی آمریکایی بود.
گام بعدی کوشش برای بازتعریف اقتصاد بینالمللی بود بر اساس تخصص و امتیازات محلی با هدف افزایش تولید، کاهش هزینه تولید و البته سود بیشتر برای سهامداران و مدیران و بهطور غیرمستقیم، سیاستمدارانی که به ادامه این مسیر کمک میکردند.
آمادهسازی حال و هوای بینالمللی، با کمک وسایل ارتباطجمعی نو، بهویژه تلویزیون، جزو برنامه بود. در این مسیر، گردانندگان طرح جهانیسازی اندکاندک تقریباً تمامی روشنفکران، اقتصاددانان، آکادمیکها، چهرههای سینمایی و تلویزیونی و سلبریتیهایی که معلوم نیست چرا مشهورند را به خود جلب کردند.
در داوس میشد با وارن بیتی به اسکی رفت، با پائولو کوئیلو درباره فهم او از صوفیگری سخن گفت و با هوگو چاوز در تعریف «بولیواریسم» به بحث نشست. از آنجا که داوس اندکاندک رنگ سیاسی نیز گرفته بود، میشد نلسون ماندلا، فردریک دکلرک و بولتزی را در یک اتاق دور هم آورد تا آینده آفریقای جنوبی را ترسیم کنند. در یک اتاق دیگر، شیمون پرز و یاسر عرفات، مانند دو برادر که پس از سالها جدایی به هم رسیدهاند، از خاورمیانه جدید سخن میگفتند. در گوشهای دیگر حجتالاسلام محمد خاتمی اردکانی با جورج سوروس، سرمایهگذار مجار-آمریکایی، سیمای تغییر «استحالهای» در جمهوری اسلامی در ایران را ترسیم میکردند.
کمتر از دو دهه پس از نخستین گردهمایی در داوس، این مراسم سالانه بهصورت یک «حتماً باید بود» موردقبول رهبران کشورهای نیرومند قرار گرفت. روسای جمهوری ایالاتمتحده، روسیه و فرانسه، نخست وزیران بریتانیا، صدراعظمهای آلمان فدرال و پس از آن آلمان متحد در مسلک مهمانان یا روضهخوانان دائمی داوس درآمدند.
بههم خوردن بعضی قراردادهای بعد از جنگ جهانی دوم، بهویژه تفاهم مالی برتون وودز و آهسته شدن روند مذاکرات بازرگانی و گمرکی (گات) بر اهمیت داوس بهعنوان موتور اصلی جهانیسازی افزود. در طی ۳۰ سال سیمای اقتصادی-سیاسی جهان دگرگون شد.
در دو گردهمایی اول در ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳ فقط ۱۵ تا ۳۰ کشور، غالباً در سطح مدیران شرکتهای اروپایی حاضر بودند. ایران یکی از ۱۵ کشوری بود که از آغاز با شرکت هوشنگ انصاری، وزیر امور اقتصادی و دارایی، و مدیران چند شرکت و بانک حضور داشتند.
در نخستین گردهماییها، جهان شکل دیگری داشت. قدرتهای اقتصادی نوظهور مانند جمهوری خلق چین، کره جنوبی، اندونزی، هند و برزیل غایب بودند. «جهان عرب» نیز نمایندهای نداشت و کل قاره آفریقا فقط با حضور دو سه شخصیت تبعیدی در اروپا نمایندگی میشد.
آمریکاییان نیز در آغاز، با سوءظن به داوس مینگریستند و فرقه داوسیه را نوعی «اسب تروآ» برای اروپاییان میدانستند. نظر آمریکاییان با ریاست جمهوری کلینتون عوض شد و داوس اندکاندک، در نقش یک کمکدهنده (نوعی جیمی برای تارزان) ایالت متحده قرار گرفت.
میتوان گفت که داوس در گرایشگذاری در سطح جهانی و تشویق و هماهنگی در برنامهریزی سیاسی و اقتصادی، دستکم در
@AmirTaheri4
6.3K views12:09