2021-10-25 13:48:12
#سوال_از_اشو
مرشد عزیز آیا بین یک فرد معمولی و فرد روشنضمیر واقعاً تفاوتی وجود ندارد؟
#پاسخ
نارندرا Narendra؛ هرکسی روشنضمیر به دنیا میآید. هرکسی مطلقاً معصوم بهدنیا میآید: مطلقاً پاک و مطلقاً خالی ولی آن معصومیت، آن پاکی و آن تهیا باید که گم بشود، زیرا که ناآگاهانه است فرد باید آن را دوباره بهدست آورد
باید آگاهانه آن را به دست بیاورد
این تنها تفاوت بین یک فرد معمولی و کسی است که به اشراق رسیده
انسان معمولی با همان توان بالقوه به دنیا آمده و هنوز هم همان نیرو را دارد ولی هنوز آن را طلب نکرده است
فرد روشنضمیر آن را گم کرده و دوباره آن را بهدست آورده
فرد معمولی در وضعیت بهشت گمشده به سر میبرد و انسان روشنضمیر در وضعیت بهشتدوباره بهدست آمده
ولی میتوانی هرلحظه آن را کسب کنی، بستگی به خودت دارد
هیچکس نمیتواند مانع اشراق تو شود.
موضوع هیچ استعداد خاصی در کار نیست
هرکسی یک موسیقیدان نیست و نه هرکسی میتواند یک موسیقیدان باشد؛ این یک استعداد است
فقط تعداد اندکی موسیقیدان هستند و موسیقیدانهای واقعی موسیقیدان بهدنیا میآید. میتوانی تکنیک را یاد بگیری؛ اگر به تمرین ادامه بدهی و پشتکار داشته باشی، دیر یا زود قادر به نواختن خواهی بود، ولی بازهم یک موسیقیدان نخواهی بود. فقط یک تکنسین خواهی بود ــ کسی که میداند چگونه بنوازد ولی کسی که هیچ الهامی ندارد، کسی که واقعاً با موسیقی جهانهستی کوک نیست. موسیقی بطور طبیعی و خودانگیخته در تو جریان ندارد.
نه هرکسی میتواند شاعر باشد و نه هرکسی میتواند یک دانشمند یا ریاضیدان باشد؛ اینها استعداد هستند
ولی اشراق موضوع استعداد نیست. همه روشنضمیر هستند؛ فقط زنده بودن کافی است
تنها نیاز، خودِ زندگی است؛ تنها لازمه است. اگر نمرده باشی، هنوز میتوانی روشنضمیر باشی. اگر مرده باشی، آنوقت البته باید منتظر دور بعدی باشی، ولی هیچکس آنقدرها مرده نیست. مردم ۹۹٪ مرده هستند، ولی اگر ۱٪ هم زنده باشی کافی است. آن مقدار آتش کافی است؛ میتوان آن را برافروخت و به آن کمک کرد.. میتوان از آن استفاده کرد تا آتش بیشتری را در تو خلق کرد.
تفاوت بین روشنضمیر و فرد معمولی در استعداد نیست. این نخستین چیزی است که باید به یاد سپرده شود
زیرا مردم زیادی فکر میکنند که موضوع استعداد در میان است: “یک مسیح، یک بودا استعداد داشتند؛ ما آنقدرها استعداد نداریم. چطور میتوانیم به اشراق برسیم؟!” نه، ابداً موضوع استعداد درکار نیست
تو نمیتوانی یک میکلآنژ بشوی و نمیتوانی یک شکسپیر بشوی مگر اینکه آنطور به دنیا آمده باشی؛ ولی میتوانی یک مسیح، یک بودا بشوی.
هرکسی لیاقت آن را دارد، این حق مادرزادی همه است
ولی تو باید آن را دوباره طلب کنی
و برای آن تلاش آگاهانه لازم است
تو فقط به این دلیل آن را گم کردهای که ناآگاه بودهای. و اگر ناآگاه باقی بمانی، آنگاه این تفاوت هم باقی خواهد ماند. تفاوت فقط در ناآگاهی است
بودا همانقدر معمولی هست که تو هستی، ولی او در معمولی بودنش سرشار از هشیاری است. به سبب همین هشیاری است که آن معمولی بودنش درخشنده میگردد. او همین زندگی معمولی را زندگی میکند
یادت باشد، این هم یک توهم دیگر است که مردم در درونشان حمل میکنند: که یک بودا باید فوقالعاده باشد، که یک مسیح باید روی آب راه برود. تو نمیتوانی روی آب راه بروی پس چگونه میتوانی یک مسیح باشی؟! یک بودا باید از همان ابتدا فرد ویژهای باشد!
داستانها میگویند که قبل از اینکه بودا به دنیا بیاید مادرش چند رویا میبیند. آن رویاها مطلقاً ضروری هستند! اگر مادری آن رویاها را قبل از زایمان نداشته باشد، آنوقت فرزند او نمیتواند یک بودا باشد!
حالا این حماقت محض است! وصل کردن بودا به رویاهای مادرش کاملاً مسخره است، ایدهای از این احمقانهتر نمیتواند وجود داشته باشد!
و چه نوع رویاهایی؟
جینها نوع دیگری از رویاها را دارند. قبل از اینکه ماهاویرا به دنیا بیاید، مادرش چند رویا دیده بود. او یک پیل سپید دیده بود ــ این یک ضرورت است! هر تیرتانکارا، هر پیشوا یا پیامبر جین، مادرش باید قبل از تولدش رویاهایی با پیل سپید دیده باشد! ــ گویی که پسرش میخواهد یک پیل سپید باشد! مادر بودا باید یک سری از رویاها را ببیند
اینها فقط داستان هستند، افسانههایی که بعدها توسط پیروان ساخته شدهاند.
ادامه دارد
#اشو
دامّا پادا / راه حق DhammaPada تفسیر سخنان بودا توسط اشو
جلد 12
#برگردان: محسن خاتمی_2021
https://t.me/AtashfeshaneEeshragh
28 viewsedited 10:48