Get Mystery Box with random crypto!

مدرسه آزادفکری

لوگوی کانال تلگرام azadfekrischool — مدرسه آزادفکری م
لوگوی کانال تلگرام azadfekrischool — مدرسه آزادفکری
آدرس کانال: @azadfekrischool
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 24
توضیحات از کانال

کانال مدرسه آزادفکری
⭕️ برای ثبت نام در #درس_گفتگوها به سایت مدرسه مراجعه کنید:
www.azadfekrischool.ir
⭕️ارتباط با ما:
@mops1993
azadfekrischool@gmail.com
⭕️صفحه اینستاگرام و توئیتر و کانال ایتا:
@AzadFekriSchool

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-08-19 21:41:21 #پادکست فتوای بستن آب بر مشرکین!
نگاهی به نسبت دین و اخلاق با محوریت اخلاق جنگ

در پادکست جدید مدرسه به بهانه فتوایی که صاحب جواهر (محمد حسن نجفی) فقیه معروف شیعه درباره جواز بستن آب بر مشرکین داده، به بررسی نسبت دین و اخلاق پرداختیم و از اخلاقی که باید در جنگ رعایت شود، بحث کردیم و این سوال را مطرح کردیم که علت اینکه دشمنان امام حسین را به خاطر بستن آب مذمت می‌کنیم، نفس بستن آب بر یک انسان است یا بستن آب بر امام حسین برای ما مساله است؟
همچنین از گزارش‌های تاریخی درباره پر کردن چاه‌های آب در جنگ بدر توسط مسلمانان حرف زدیم و برخی گزارش‌های تاریخی را از منابع قدیمی مرور کردیم.
این پادکست که در واقع مباحثه‌ای سه نفره است، در صفحه یوتیوب مدرسه بارگذاری شده و مدت زمان آن ۵۳ دقیقه است.





@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
1.4K viewsedited  18:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 19:29:27
آیا مجازات مرتد، یک حکم دینی است؟
بخش‌های از گفتگوی دکتر فنایی و دکتر صادقی در درس‌-گفتگوی «دین و اخلاق»

دکتر فنایی: اینکه به نحو مطلق مرتد فطری را واجب القتل بدانیم خلاف اخلاق است. مرتد در آن زمان صرفاً به معنای تغییر دین نبوده؛ چون هویت دینی با هویت سیاسی عجین شده بوده، مرتد در واقع کسی بود که با شما وارد جنگ می‌شده.
حقوق، یک مقوله مستقل از اخلاق‌اند ولی حقوق چه دینی باشد و چه غیر دینی، چارچوب‌های اخلاقی را نباید نقض کنند. مثلاً مجازات با جرم باید تناسب داشته باشد.

دکتر صادقی: حکم ارتداد، یک حکم اخلاقی نیست که در اخلاق از آن صحبت کنیم. یک حکم حقوقی است. احکام حقوقی خودشان اخلاق نیستند. بلکه مربوط به تنظیمات اجتماعی‌اند که البته مبتنی بر مبانی اخلاقی مثل حفظ نظم اجتماعی هستند. ممکن است شخص مرتد بین خودش و خدای خودش حجت داشته باشد، اما حق اجتماع بر حق شخصی آن فرد مقدم است. مثلاً برای سست کردن ایمان مسلمانان، افرادی ابتدا مثلاً ایمان می‌آوردند اما از اسلام برمی‌گشتند. حکم ارتداد یک شیوه تدافعیِ پیش‌گیرانه اجتماعی است.

@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
2.8K views16:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 15:38:06 درباره ارتداد (بخش سوم)
انتقادات دکتر سروش و تحولات فکری آیت الله منتظری درباره ارتداد

در دهه هفتاد آیت الله منتظری نیز مانند بسیاری دیگر از حکم ارتداد دفاع کرده و گفته بود: «اسلام هيچ‌گاه كفار را مجبور به پذيرش دين نمى‌كند و مى‌دانيم كه اصولا دين و عقيده با اكراه به دست نمى‌آيد، لٰا إِكْرٰاهَ فِي الدِّينِ ولى شخص مسلمان سابقه‌دار در اسلام اگر علنا مرتد‌ ‌شود و مقدسات دينى را زير سؤال ببرد همچون غده سرطانى خواهد بود كه به تدريج به پيكر سالم جامعه سرايت مى‌كند، و چون شرط ارتداد داشتن عناد و لجاجت با حق است، پس چه بسا ارتداد از بعضى توطئه‌هاى سياسى عليه اسلام و جامعۀ مسلمين حكايت مى‌كند و در حقيقت مرتد محارب با آنان مى‌باشد. ضمنا بايد توجه شود كه مجرد اختلاف نظر در فهم مبانى اسلامى و استنباط احكام دينى امرى است طبيعى و هيچ كس حق ندارد درك و برداشت خود را مقياس حق قرار دهد و مخالفين خود را به ارتداد يا انحراف متهم نمايد.» (استفتائات، ج۲، ص۵۷۳)

این سنخ مطالب درباره بیان حکم ارتداد شاید تقلیل‌گرایانه‌ترین شکلی باشد که درباره حکم مرگ مرد مرتد بیان شده است. مشابه این تعبیرات از برخی مراجع دیگر نیز دیده می‌شود. اما دکتر عبدالکریم سروش در نقد این سخنان آیت الله منتظری، یادداشتی با عنوان «فقه در ترازو» نوشت و گفت: «اگر ما از منظر حقوق بشر و از دیدگاه معرفت شناسی و خرد سنجی به مساله ارتداد و تغییر نظر دینی و فکری نگاه کنیم، اصلاً به سراغ تمثیل «غده سرطانی» و «آلوده کردن اجتماع» و «تضییع حقوق انسان» نخواهیم رفت.»

سروش می‌پرسد: «اگر کسی حق دارد دینی را اختیار کند (و حضرت آیت الله می‌فرمایند در انتخاب دین اکراه نیست) چرا حق ندارد دینی را وانهد؟ آیا پس از انتخاب دین، آن حق از او سلب می‌شود؟ مگر مسلمانان از غیر مسلمانان نمی‌خواهند دین‌شان را وانهند و اسلام را بپذیرند؟ پس چرا این امر را در جامعه مسلمین روا نمی‌شمارند؟»

از دیگر انتقادات سروش این است که توجیه‌های حکم ارتداد با فتوای فقها تطابق ندارد و فقها صرفاً در صورت محاربه یا توطئه آمیز بودن ارتداد، حکم به قتل نداده اند. البته او حفظ عقیده مردم را از مقاصد شریعت می‌داند، اما می‌گوید: «این تنها حق محترم مردم نیست...ما با مجموعه‌ای از حقوق انسانی مواجهیم که باید همه آنها را حفظ کنیم و لزوماً هیچ یک بر دیگری برتری ندارد، اگر هم برتری دارد، باید دلایل آن برتری به نحو روشن مطرح شود.» در نهایت سروش می‌گوید: «نمونه‌هایی نظیر حکم مرتد، جواز غیبت مخالفان (یعنی اهل سنت)، بی حرمت دانستن کفار و مشرکین، جواز بردگی و غیره استقرائاً نشان می‌دهد که پشتوانه تمام این امور همان مدخلیت عقیده در انسانیت است.»

جالب آنکه منتظری در کتب فقهی‌اش تحلیل دیگری نیز داشته است. مثلاً او در دروس ولایت فقیهش گفته بود: « شايد از همان ابتدا اين حكم حكمى سياسى و حكومتى بوده كه بايد در آن، شرايط زمان و مكان و جوامع نيز در نظر گرفته شود. در نامه امام رضا به مأمون آمده است: «كشتن هيچ يك از نواصب و كفار در سرزمين تقيه [جايى كه حاكميت با مخالفين باشد] جايز نيست مگر آنكه قاتل يا تلاش‌كننده در گسترش فساد باشند، و اين در صورتى است كه تو بر جان خويش و بر ياران خويش ترسى نداشته باشى.» (مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۷، ص۱۱۶)

همچنین او در یکی از آثارش که در زمستان ۱۳۸۷ منتشر شده و به نوعی از آخرین آثار اوست، به کلی مساله ارتداد را ذیل عنوان محاربه معنا می‌کند و می‌گوید: «ارتداد افراد در آن روزگار صرف تغيير فكر و انديشه نبوده است، بلكه هر كس از نظر فكرى از اسلام خارج مى‌شد يا يكى از مسلمانان را مى‌كشت فوراً به صف دشمن محارب با اسلام و پيامبر ملحق مى‌شد تا در حمايت آنان قرار بگيرد. و در جوامع قبيله‌اى عادت ديرينه بر اين بوده كه هر كس و هر قومى براى حفاظت از خود ناچار بوده است با اشخاص و اقوام ديگرى متحد و هم پيمان شود. و بنابراين چنين افرادى دشمن محارب محسوب مى‌شدند.» (حکومت دینی و حقوق انسان، ص۹۱)


@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
2.2K viewsedited  12:38
باز کردن / نظر دهید
2022-08-14 18:21:00 درباره ارتداد! (بخش دوم)
آیا انکار برخی احکام اسلامی باعث ارتداد می‌شود؟

در بخش اول به فتوای ارتداد اشاره کردیم و گفتیم که ارتداد به اظهار کفر صریح یک مسلمان محدود نمی‌شود و اگر یکی از باورهای قطعی اسلامی انکار شود، از منظر اکثر فقها همان حکم ارتداد را دارد. قابل توجه است که بسیاری از دگراندیشان به دلیل انکار ضروری دین با اتهام ارتداد مواجه بوده‌اند.

مثلاً گفته شد که شیخ فضل الله نوری درباره مدافعان مشروطه حکم ارتداد صادر کرده بود. جالب آنکه ریشهری از آیت الله بهجت نقل کرده: «پس از شهادت شیخ فضل الله نوری، میرزای نائینی، ورقه ای به امضای شیخ فضل الله پیش آخوند خراسانی می‌خواند که در آن نوشته شده بود: «برکسانی که داخل مشروطه شده‌اند، باید احکام مرتد فطری را جاری کرد.» آخوند خراسانی پس از شنیدن این مطلب می‌گوید: من وقتی خبر کشته شدن شیخ فضل الله را شنیدم، متاثر شدم ولی اکنون از تاثرم متاثرم!» (زمزم عرفان، ص۳۴۴)

یا آیت الله مصباح با اشاره سخن مجتهد شبستری که دائمی بودن احکام اسلام را منتفی دانسته و بسیاری از احکام را مقتضای عدالت در عصر پیامبر تحلیل کرده بود، اعتقاد داشت: «پذیرش جاودانگى احكام اسلام با پذیرفتن اصل اسلام مساوى است. انكار جاودانگى احكام اسلام به معناى انكار اصل اسلام و كفر صریح است. جز چند حكم منسوخ كه در زمان خود پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نسخ شد ـ مانند مسأله قبله ـ سایر احكام اسلام قابل تخصیص زمانى نیست؛ یعنى قید زمانى ندارد و از ضروریات اسلام است كه انكار آن مساوى با انكار اصل اسلام و موجب ارتداد خواهد بود.» (تعدد قرائت‌ها، ص۴۹)

اما آیت الله شبیری زنجانی از استاد خود سید محمد محقق داماد نقل کرده که او هرگونه انکار ضروری دین را باعث ارتداد نمی‌دانسته است. طبق این مبنا در انکار یک باور دینی لازم است تا اظهار نظر شخص به صورت متعارف دلالت بر تکذیب پیامبر کند.
مطابق نقل آقای شبیری، مرحوم محقق داماد اعتقاد داشتند: «يک مرتبه اين است كه گفته اين مطلب پيغمبر اكرم است ولى من قبول ندارم، اين مصداق تكذيب النبى مى‌شود و كفر مى‌آورد. و يک مرتبه اين است كه خودش مى‌داند كه پيغمبر فرموده است، ولى مى‌گويد اين را به پيغمبر نسبت داده‌اند، خودش مى‌داند كه حجاب را پيغمبر آورده است و قبلش هم معتقد است كه هر چه كه پيغمبر فرموده، من الله تعالى است، شهادتين هم مى‌دهد، منتها مى‌گويد حجاب را پيغمبر نياورده، اين را آخوندها درست كرده‌اند و به پيغمبر نسبت داده‌اند

آیت الله شبیری طبق این مبنا می‌گوید: «خيلى از مباحثاتى كه با افراد لجوج و بى انصاف انجام مى‌شود و طرف مى‌داند كه طرف مقابلش درست مى‌گويد و انكار مى‌كند، اگر اينطور باشد، همه آنها بايد مرتد شده باشند براى اينكه مى‌داند حكم الهى آنطور است و در مباحثه رد مى‌كند، [اما] چرا مرتد نيستند؟ چون اضافه‌اش را از پيغمبر قطع مى‌كند و مى‌گويد حرف پيغمبر نيست، حرف تو است، پيغمبر اين حرف را نمى‌زند، لذا حكم به كفر او نمى‌شود، ارتداد نمى‌آورد، اين مورد غفلت واقع شده است.» (دروس خارج صوم، ج۱، ص۱۵ و ۱۶)

اما با این حال این سوال باقی است که اگر جرم‌انگاری ارتداد را صحیح بدانیم، آیا این جرم با مجازاتش تناسب دارد؟ یا چگونه است که حق اجبار بر پذیرش اسلام وجود ندارد، اما بازگشت از اسلام، مجازات مرگ را به دنبال دارد؟
در بخش بعدی به انتقادات عبدالکریم سروش و تحولاتی که در نظرات آیت الله منتظری درباره ارتداد شکل گرفت، خواهیم پرداخت.

@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
2.1K viewsedited  15:21
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 22:27:12 با تشکر از عزیزانی که در دهم ثانیه می‌توانند سه هزار رای به یک گزینه اضافه کنند.
2.0K views19:27
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 21:12:30 درباره ارتداد! (بخش اول)
چرا سلمان رشدی اگر زاهد زمان هم می‌شد حکمش مرگ بود؟

۲۵ بهمن ۱۳۶۷ امام خمینی در اطلاعیه‌ای گفتند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مى‏‌رسانم مؤلف كتاب «آيات شيطانى» كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مى‌‏باشند. از مسلمانان غيور مى‌‏خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است ان شاء اللَّه. ضمناً اگر كسى دسترسى به مؤلف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.»

۴ روز بعد دفتر امام در اطلاعیه‌ای درباره نظر امام خمینی گفت: «سلمان رشدى اگر توبه كند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامى همّ خود را به كار گيرد تا او را به دَرک واصل گرداند
این مساله ناشی از فتوایی است که اصل آن بین اکثریت فقهای مسلمان به رسمیت شناخته شده است و آن هم اینکه اگر شخصی بعد از پذیرش اسلام، کافر شد، استحقاق مرگ دارد. و از منظر بسیاری از فقهای مسلمان مخصوصاً فقهای شیعه، اگر شخص مرتد فطری باشد توبه هم بکند، توبه او پذیرفته شده نیست و باید آن شخص را -اگر مرد است- اعدام کرد.
این فتوا ریشه در روایات زیادی دارد. (نک: وسائل الشیعة، ج۲۸، ص۳۲۳)

این فتوا به اظهار کفر صریح محدود نمی‌شود و به فتوای اکثر فقها اگر کسی مطلبی بگوید که مستلزم کفر است، باز هم حکم ارتداد را دارد. از این مطلب به انکاری ضروری دین تعبیر می‌شود و بسیاری از احکام ارتداد ناشی از این مبنا بوده است. مثلاً شیخ فضل الله نوری در پایان رساله حرمت مشروطه نوشته بود: «هرکس از مشروطه حمایت کند، چه عارف باشد و چه عامی، احکام چهارگانه قتل مرتد بر او جاری می‌شود.»
چون از نگاه او با وجود قانون خدا، مسلمان حق قانون‌گذاری ندارد و مشروطه به دنبال پذیرش این معناست.

در ماجرای غیر انسانی خواندن لایحه قصاص نیز امام خمینی درباره جبهه ملی گفت: «اینكه كسی بگوید حكم خدا غیر انسانی است، اسلام غیر انسانی است، این كافر است
ایشان سپس خطاب به نهضت آزادی‌ها گفتند: «جدا كنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. جبهۀ ملی از امروز محكوم به ارتداد است

البته اینگونه نیست که هر فردی که اسلام را انکار کند، به راحتی حکم به ارتداد او شود. مثلاً آیت الله مصباح یزدی تاکید می‌کند: «در سخنرانی‌های مختلف بنده به این نکته تاکید کرده‌ام که هیچ وقت فکر را با آتش و گلوله نمی‌شود جواب داد. وقتی فکر غلطی مطرح شد – یا به صورت شبهه و تشکیک و یا به صورت انکار پاسخش را ما باید با جواب منطقی و استدلالی بدهیم. بله، حرکت خشونت‌آمیز و توطئه علیه نظام را که علائم خاصی دارد و تحقیق و روشنگری نیست، باید پاسخ مناسب خودش را داد.» (روزنامه کیهان، ۱۴ شهریور ۱۳۷۸)

اما این رویکرد در قبال افرادی بود که از منظر آقای مصباح صرفاً قصد ارائه فکر خود را ندارند. مثلاً وقتی که زمزمه نقض حکم اعدام آقاجری به گوش رسید، آقای مصباح گفت: «چرا وقتى در کشور اسلامى ما شخصى به نام هاشم آقاجرى به مقدسات دینى و امامان معصوم ما جسارت مى‌‌کند و در دادگاه انقلاب اسلامى محاکمه و به اعدام محکوم مى‌‌شود، کسانى این حکم را ننگین مى‌‌دانند؟ اى کسانى که دل به حمایت بیگانگان و دشمنان خدا خوش کرده‌‌اید، چرا شرم نمى‌‌کنید؟ این شخص با سلمان رشدى چه فرقى دارد؟» (نقش تقلید در زندگی انسان، ص ۷۵ و نک: یادداشت مدرسه آزادفکری با عنوان: تصمیم گرفتم بت نفی مطلق خشونت را بشکنم)

همچنین ۱۸ آذر ۸۱ آقای مصباح گفت: «بازار ارتداد در ایران روز به روز رونق بیشتر می گیرد.» آیت الله مصباح با اشاره به سخن شخصی می گوید: «این فرد صریحا اعلام می کند دین باید عوض شود و می گوید دین افیونی است و از طرف دیگر خودش را مجاهد هم می داند. نماینده مجلس می رود سخنرانی می کند و می گوید اگر این شخص مرتد هست همه ما مرتد هستیم و همه ما همین عقیده را داریم!»

آقای مصباح با ابراز تاسف تاکید می‌کند: «اینکه در یک جامعه اسلامی مخصوصا در یک شهر دینی در کشور اسلامی کسی بلند شود و علیه اسلام سخن بگوید بدتر از آن است که کسی مواد سمی وارد منبع اصلی آب شهر بکند و سلامت همه را به خطر بیندازد. کشتن یک انسان تنها ۵۰ سال زندگی را از یک فرد می گیرد اما کافر کردن یک انسان بی نهایت حیات و سعادت را از او می گیرد و خطرش به مراتب بیشتر از کشتن آدم است.»

اما این مطالب به مورد قبول همه فقها و اندیشمندان مسلمان نیست. در بخش دوم به انتقاداتی که به این فتواها وارد شده، خواهیم پرداخت.
نظراتتان را برای ما بنویسید.

@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
2.2K viewsedited  18:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 18:45:05
هر زمان عاشورا؟ هر مکان کربلا؟
نقدی بر بنیادگرایانی که با استفاده از عاشورا در پی برهم زدن مناسبات جهان امروز هستند
بخش‌هایی از گفتگوی مدرسه آزادفکری با دکتر #سروش_دباغ

تاکید بر مولفه‌های فقهی در کلام امام حسین علیه السلام پررنگ نیست.

سلوک #امام_حسین در میان ائمه یک استثنا بود و تعمیم دادن حرکت ایشان، نه خواستنی است و نه شدنی.

بیش از آنکه از افراد بخواهیم اهل ایثار باشند، بخواهیم که اهل #عدالت باشند.

ظلم ستیزی و شورش دلیلی ندارد که با قیام همراه باشد، می‌تواند با #اعتراض_مدنی محقق شود.

#شریعتی در تحلیل حرکت امام حسین، به مغالطه زمان پریشی دچار شده بود.

کلیپ کامل این گفتگو را در صفحه یوتیوب مدرسه آزادفکری تماشا کنید.

@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
1.6K views15:45
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 10:33:54
نظر شما درباره «اصل حکم ارتداد» چیست؟

می‌خواهیم مستقل از مناقشه درباره حکم #سلمان_رشدی درباره اصل حکم آن در پادکست مدرسه گفتگو کنیم و دیدگاه‌های موافقان و مخالفان را بکاویم. مسائلی که باید درباره آن صحبت کنیم را کامنت کنید.
Anonymous Poll
3%
مخالفم چون دینی نیست
14%
مخالفم چون اخلاقی یا عقلانی نیست
83%
موافقم
4.2K voters6.4K views07:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 22:09:56 تقلیدِ مشروع، تقلیدِ ممنوع!
آیا هر چه مرجع تقلید گفت، باید قبول کرد؟

گاهی با طرح سوالی درباره یک حکم دینی که درصدد کشف وجدان مخاطبان درباره یک مساله هستیم، با این واکنش مواجه می‌شویم که مگر به ما ربطی دارد تا در این موضوعات نظر بدهیم؟ باید به مجتهد و مرجع تقلیدمان مراجعه کنیم.
در مقابل، این مطلب از سوی برخی دیگر تقلیدی میمون‌وار توصیف می‌شود!

هاشم آقاجری سال ۸۱ در سخنرانی جنجالی پیرامون اندیشه شریعتی گفت: «رابطه‌‏ى دین‏شناسان با مردم رابطه‏‌ى معلم و متعلم است، نه رابطه‌‏ى مراد و مرید، و نه رابطه‌‏ى مقلِّد و مقلَّد. مگر مردم میمون هستند که تقلید کنند؟ در رابطه‌‏ى تعلم، متعلم مى‌‏فهمد و بعد عمل مى‏‌کند و بعد سعى مى‌‏کند فهمش را رشد بدهد تا روزى از این معلم بى‌‏نیاز شود و بتواند مستقیم مراجعه کند، درک کند، بفهمد، و استنباط نماید. رابطه‏‌ى نهاد سنتى با عوام، رابطه‏‌ى مراد و مرید است؛ یعنى این‏که مراد همیشه مراد باشد و مرید همیشه مرید، و تا ابد این حلقه بر گردنش بماند.» (بازتاب اندیشه، ش۲۸)

اما این ادعاها معمولاً با این جواب مواجه می‌شود که شرایط تقلید در کتب فقهی با تقلید میمون‌وار در تضاد است. در روش‌های عقلایی پیرامون رجوع به کارشناس برتر (مثل مراجعه به یک جراح) اموری مثل ایمان و عدالت در آن شرط نیست، اما فقه نه تنها کارشناس بودن بلکه کارشناس برتر بودن (اعلمیت) را در شخص مورد تقلید شرط می‌کند و به این نیز اکتفا نکرده و عدالت و ایمان را هم به آن افزوده است. (نک: موسوعة الامام الخویی، ج۱، ص۱۸۳ تا ۱۸۵)

اما با این حال این سوال باقی است که بر فرض پذیرش کارشناس برتر بودن شخصی در فهم دین (چه از طبقه روحانیت باشد و چه نباشد) و حتی فرض احراز عدالت او، آیا تبعیت از هر نظر کارشناسی -و لو از بهترین کارشناسان هم باشد- روشی عقلایی است؟ آیا لازم نیست تا شخصی که به کارشناس برتر مراجعه می‌کند -با توجه به وجود اختلافات گسترده- نسبت به درستی فهم او مطمئن و خاطر جمع باشد یا حداقل گمان به اشتباه بودن تشخیص او نداشته باشد؟

جالب آنکه استاد مطهری با طرح دوگانه «تقلید مشروع-تقلید ممنوع» گفته بود: «مقصود از تقليدِ ممنوع تنها اين تقليد كه تقليد كوركورانه از محيط و عادت آباء و اجداد است نيست، بلكه مى‌خواهم بگويم همان تقليد جاهل از عالم و رجوع عامى به فقيه بر دو قسم است: ممنوع و مشروع...»

مرحوم مطهری با انتقاد از برخی متدینین می‌گوید: «اخيراً از بعضى مردم كه در جستجوى مرجع تقليد هستند گاهى اين كلمه را مى‌شنوم كه مى‌گويند مى‌گرديم كسى را پيدا كنيم كه آنجا «سر بسپاريم». مى‌خواهم بگويم تقليدى كه در اسلام دستور رسيده «سرسپردن» نيست، چشم باز كردن و چشم بازداشتن است. تقليد اگر شكل «سرسپردن» پيدا كرد هزارها مفاسد پيدا مى‌كند.»

در نهایت او تاکید می‌کند: «تقليدِ مشروع سرسپردن و چشم بستن نيست، چشم باز كردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئوليت و شركت در جرم است.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۷۳ تا ۱۷۶)

نظراتتان را برای ما بنویسید.


@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
1.9K views19:09
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 20:42:35 آیا بستن آب بر روی دشمن نادرست است؟
نگاهی به فتوای صاحب جواهر (فقیه معروف شیعه) درباره بستن آب بر مشرکین!


فرض کنید فرمانده یک جنگ مشروع هستید و می‌توانید آب را بر دشمن‌تان ببندید. آیا این کار را انجام می‌دهید؟
این سوال را می‌خواهیم با مرور برخی حوادث تاریخی و فتاوای فقهی مرور کنیم.

معمولاً در ایام محرم این روضه را می‌شنوید که لشکریان عمر بن سعد آب را بر امام حسین (ع) بستند و این کار به عنوان یک ظلم بزرگ از آن یاد می‌شود. اما ظلم و ستم بودن این اقدام به دلیل بستن آب بر یک انسان بود یا چون امام حسین و یارانش، انسان‌های پاکی بودند، منع آب را ظالمانه تلقی می‌کنیم؟

صاحب جواهر فقیه معروف شیعه وقتی در بحث جهاد از جنگ با مشرکین سخن می‌گوید، از هر عملی که باعث فتح و پیروزی شود دفاع می‌کند و مصادیق متعددی را نام می‌برد، از جمله آنکه می‌توان آب را بر آنها بست تا از تشنگی هلاک شوند.
صاحب جواهر با اشاره به فتوای برخی فقها مانند محمد بن مکی عاملی (معروف به شهید اول) که این اقدام (یعنی بستن آب) را غیرمجاز عنوان کرده‌اند، با فتوای او مخالفت می‌کند. (نک: جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۵)

مساله وقتی جالب می‌شود که توجه کنیم مطابق برخی نقل‌های تاریخی در جنگ صفین آب را بر سپاهیان امام علی بستند اما سپاهیان امام علی حصار را شکستند و قصد بستن آب بر سپاهیان معاویه را کردند، اما امام علی (ع) به آنها گفت: «به قدر نیازتان از آب بردارید و بگذارید آنها نیز از آب استفاده کنند. خداوند شما را بر ظلم آنها یاری کرده است.» (تاریخ طبری، ج۴، ص۵۷۲)

اما باز هم این سوال باقی می‌ماند که آیا امام علی (ع) مجاز به بستن آب بود و از روی جوانمردی با آنها این کار را نکرد؟ یا به کلی این نوع اقدامات را ظلم می‌دانست؟ مثلاً وقتی به برخی دین‌داران می‌گویید اگر دشنام به پیامبر و ائمه، مجازات مرگ دارد، پس چرا خود ائمه با افرادی که به آنها فحاشی می‌کردند، برخورد نیک داشتند، جواب می‌شنوید که آنها عفو کردند نه اینکه حق کشتن آن شخص به کلی منتفی باشد.

نظر شما چیست؟ فکر می‌کنید این مسائل را چگونه باید تحلیل کرد؟

@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir
2.3K viewsedited  17:42
باز کردن / نظر دهید