Get Mystery Box with random crypto!

برکه‌ی کهن

لوگوی کانال تلگرام berkeye_kohan — برکه‌ی کهن ب
لوگوی کانال تلگرام berkeye_kohan — برکه‌ی کهن
آدرس کانال: @berkeye_kohan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.10K
توضیحات از کانال

محورِ اصلیِ کانال، ادبیات است و روانشناسی و تجاربی که به عنوانِ دانش آموز، در این دو مقوله کسب می‌کنیم.
به جز متنِ کتاب‌ها، باقیِ نوشته‌ها، صرفا تفکراتی شخصی است و هیچ اصراری به صحتشان نداریم.
گردانندگان 👈
@hamid_z_marvdasht
@Cheshm_Chatr

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 10

2022-01-10 16:26:01

ژرف‌ترین خصیصه‌ی اسطوره، قدرتِ تأثیرِ ناخودآگاهانه‌ای‌ست که بر نفس و روانِ آدمی دارد، یعنی تأثیری که شخص بدان واقف و هشیار نیست و این قدرت به اندازه‌ای‌ست که زبانِ عقل و نقد را می‌بندد.

«جلال ستاری / سایه‌ی ایزوت و شکرخندِ شیرین / نشر مرکز / صفحه‌ی ۶»

ـ @berkeye_kohan ـ

44 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 13:26
باز کردن / نظر دهید
2022-01-03 14:26:55

کانالِ دیلینگه، با آهنگی زیبا به روز است↓

ـ @dilinge

222 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 11:26
باز کردن / نظر دهید
2021-12-27 00:47:58

روایتِ «رحیمِ قمیشی» از عملیاتِ کربلای چهار، خطاب به «محسنِ رضایی» را در لینکِ زیر بخوانید.

https://t.me/ghomeishi3/1722

این نوشته دو قسمت است. قسمت دومش واویلاست. دلِ سنگ را به درد می‌آورَد. خواندنِ این نامه برای هر ایرانی واجب است.

لینک قسمت دوم

ـ https://t.me/ghomeishi3/1725






114 viewsحمید زارعیِ مرودشت, edited  21:47
باز کردن / نظر دهید
2021-12-25 21:29:17 از دوریِ تو خراب‌بودن سخت است
مستوجبِ این عذاب بودن سخت است
این‌قدر نگو چرا گل‌آلود شدی
ای ماهیِ ریز! آب بودن سخت است

اکرام بسیم

@ikrsim
183 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 18:29
باز کردن / نظر دهید
2021-12-24 09:52:47


یک آیِنه با بیدل

دوش از نظر خیالِ تو دامن‌کشان گذشت
اشک آن‌قدَر دوید ز پی، کز فغان گذشت

غزلی از «بیدل»، به تصحیحِ «سید مهدی طباطبایی» با اجرای«پری چشم‌چتر».

موسیقی: استاد علی‌اصغر بهاری

تلگرام: @berkeye_kohan

یوتیوب: koole poshti

اینستاگرام: pari_cheshmchatr

264 viewsپری چشم‌چتر, edited  06:52
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 22:02:56
@nelli_music



192 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 19:02
باز کردن / نظر دهید
2021-12-20 02:35:38

«حقوقِ حیوانات» در کلیله و دمنه


در کلیله و دمنه، بابِ «برزویه‌ی طبیب»، می‌خوانیم که برزویه شدیدا دغدغه‌ی یافتنِ دین و مذهب و یقینی متقن به اندیشه‌ای برحق دارد و بعد از بسیار تحقیق، به این نتیجه می‌رسد که از هر آئینی، خوبی‌هایی را که عقل و قلبش می‌پذیرد، برای خود برگزیند و بر آن شکل زندگی کند که خوبی‌های واقعی را رعایت کند. و می‌گوید:




«صوابِ من در آن است که بر ملازمتِ اعمالِ خیر، که زبده‌ی همه‌ی ادیان است اقتصار نمایم و بدانچه ستوده‌ی عقل و پسندیده‌ی طبع است اقبال کنم.

پس، از رنجانیدنِ جانوران و کشتنِ مردمان و کبر و خشم و خیانت و دزدی احتراز نمودم و فَرج را از ناشایست بازداشت و از هوای زنان اعراضِ کلی کردم. زبان را از دروغ و نمّامی و سخنانی که از او مضرتی تواند زاد _ چون فحش و بهتان و غیبت و تهمت _ بسته گردانید...»


«کلیله و دمنه / نصرالله ابنِ عبدالحمید منشی / تصحیح استاد مجتبی مینوی / بابِ برزویه‌ی طبیب / نشر هیرمند / چاپ چهارم ۹۶ / صفحه‌ی ۷۱»



نکته‌ی جالب این است که خوبی با حیوانات را اولین اصل آورده و غرور را قبل از دزدی!

یعنی این پزشکِ زمانِ ساسانیان، نه فقط آزردنِ حیوانات را بسیار بد، که به شکلی زیبا، غرور (کبر) را از دزدی بدتر می‌داند.

حقیقتا اندیشه‌ای ستودنی داشته است. اعراب برای چنین فرهنگی چه ارمغانی داشته‌اند؟

ـ @berkeye_kohan ـ

31 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 23:35
باز کردن / نظر دهید
2021-12-15 17:57:16

کلماتِ قدیمی در شعر خوب است یا بد؟



جهان‌جوی را نام، «ضحاک» بود
دلیر و سبکسار و ناپاک بود

کجا «بیوراَسبش» همی‌خواندند
چنین نام، بر پهلوی راندند

کجا بیوَر از پهلوانی شمار
بوَد بر زبانِ دری ده هزار

ز اسبانِ تازی به زرین ستام
ورا بود بیور که بردند نام

«شاهنامه/گفتار اندر داستانِ مرداس، پدرِ ضحاک»

نامِ دیگرِ ضحاک، بیور اسب بوده است. یعنی کسی که ده‌هزار اسب دارد.

در اینجا فردوسی تصریح می‌کند که کلمه‌ی «بیوَر» در زبانِ پهلوی، به معنای «ده‌هزار» است.

یکی از مزایایی که برای برخی از زبان‌ها شمرده می‌شوَد، سرعتِ انتقالِ مفهوم است.

یعنی زبان هرچه برای مصادیقی گسترده تر، کلماتی کوتاه‌تر داشته باشد، نشان از تکامل و پختگیِ زبان دارد.

مثالی می‌زنیم

کلمه‌ای در انگلیسی هست

ـ arson

این کلمه را در دیکشنری ترجمه کرده‌اند:

«آتش افروزی»

اما کسانی که با زبان و مخصوصا فرهنگِ انگلیسی آشنایی داشته باشند می‌دانند که این کلمه، به معنای «آتش افروزی از سرِ قصد و غرضِ عمدی و بیمارگونه» است.

کلمه‌ی «بیوَر» که فردوسی آن را در شاهنامه حفظ کرده است، دارای همین خاصیتِ القای سریع است.

این تنها یک نمونه از تلاش‌های فردوسی برای حفظ کلماتِ پهلوی و فارسی می‌باشد.

چندی پیش در گروهی بحث شد که «شخصی گفته بوده کلماتِ کهنه را در شعر نیاورید»

به این حرف که متاسفانه به شدت در حالِ گسترش است ایرادی جامع وارد است.

وظیفه‌ی شاعر، حفظ ارزش‌های زبانی و گسترده کردنِ زبان است.

کلمه‌ی کهنه و نو معنا ندارد. کلمه اگر موردِ استفاده واقع شود زنده خواهد ماند.

مثلا کلمه‌ی «سخن» را در جای جای شاهنامه مشاهده می‌کنیم و امروزه هم به راحتی در روزمره و شعر از آن استفاده می‌کنیم. آیا کلمه‌ی «سخن» کلمه‌ای کهنه نیست؟

متاسفانه شاعران «یا بهتر بگوییم شبهِ شاعران» با این تفکر که کلماتِ کهنه را حذف کنیم، در حالِ نابود کردنِ میراث‌های زبانیِ ما هستند.

شاعرانِ بزرگی مثلِ اخوان ثالث، تمامِ تلاششان معطوف به حفظ این گنجینه‌ی زبانی بوده و ما به راحتی تلاش‌های یک عمرِ این بزرگان را ندیده می‌گیریم.

و اما

آیا آوردنِ کلماتِ کهنه در شعر بد است؟

جواب این است که نه تنها کلماتِ کهنه، که هر کلمه‌ای اگر در شعر خوش ننشینند، بد و اگر خوش بنشینند خوب است.

این تفکرِ مسمومِ زبانِ امروز و دیروز، تنها از ضعفِ ما در پرداختِ زبانِ شعرمان نشأت گرفته است.

وگرنه کافی‌ست که یک شعر از اخوان ثالث را بخوانیم تا ببینیم که اگر کلمه‌ای _ به قولِ دوستان _ کهنه در شعرش آمده، چنان در پرداختِ استادانه‌اش، خوش نشسته است که مخاطب ذره‌ای احساس بیگانه بودن با این کلمات را ندارد.

و این دست بزرگان، چه کلمه‌ها را که برای زبان فارسی حفظ نکرده‌اند.

برای نمونه، شعرِ «چاووشی» از اخوان ثالث را بخوانید تا متوجه عرایض بنده بشوید.

و در این راستا توصیه می‌کنم پیش از پیچیدنِ نسخه‌ی کلماتِ کهنه!! اگر کتب مربوط به زبان شناسی را مطالعه نمیکنید، حد اقل نظراتِ اخوان ثالث در بخشِ مؤخره‌ی کتابِ «از این اوستا» را مطالعه کنید تا متوجه شوید حضورِ کلمات در زبان چه قدر اهمیت دارد.

ما همانطور که تخت‌جمشید را حفظ می‌کنیم، موظف به حفظ کلمات هستیم.

ما هنوز از سبک‌های معماری تخت‌جمشید در ساختمان سازی‌های امروزی استفاده می‌کنیم و نمی‌گوییم کهنه‌اند! چه فرق است بینِ زبانِ معماری و زبانِ شعر؟ کدام آدمِ عاقلی ثروت‌های موروثی‌اش را به سبب کهنه بودن دور میریزد؟

آیا منطقی‌ست که ما «الماسِ دریای نور» را از موزه‌ی ایران خارج کرده، دور بی‌اندازیم به این دلیل که کهنه است؟

دریای نور پشتوانه‌ی پولِ ایران است، همانطور که کلمات، پشتوانه‌ی اندیشه‌ی ایران.

البته اصلا منظورم تعصب کورکورانه به کلماتی خاص نیست. منظورم کلماتی‌ست برای حفظ رسایی زبان.

زبان هرچه گسترده تر باشد، حیطه‌ی اندیشه‌اش گسترده تر خواهد بود.

ضعفِ خودمان در شاعری را به گردنِ کلمات نیندازیم.

ما اگر شاعر باشیم همان‌قدر از کلمه‌ی «گجستک» کار می‌کشیم که از کلماتِ دستمالی‌شده‌ و کلیشه‌ایِ این روزهای فارسی از قبیلِ «کافه و قهوه و میز»

همه چیز به میزانِ شاعر بودنِ ما و میزانِ سواد و درک و بینش ما از زبان و کلمات بستگی دارد.

وگرنه انسانِ آگاه، هرگز به خودش اجازه نمی‌دهد به این راحتی چنین حکمی صادر کند که «کلمات را گردن بزنید»

اگر فردوسی به زبانِ روزِ خودش متکی بود، هرگز این حجم از کلماتِ ارزشمندِ پهلوی به دست ما نرسیده بود.

اگر اخوان و شاملو و… کلماتِ مهجور را در شعرشان ارائه ندهند، این کلمات از بین خواهند رفت و ما بخشی از اندیشه‌مان را از دست خواهیم داد.

به جای حذف کلماتِ کهنه، بیاییم شاعر شدن و خوب شعر گفتن را یاد بگیریم.

مطالعه کنیم لطفا. و خواهش می‌کنم، التماس می‌کنم، اگر در زمینه‌ای مطالعه‌ی کافی و صحیح نداریم، نظرمان را مانندِ حکم صادر نکنیم.

ـ @berkeye_kohan ـ

208 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 14:57
باز کردن / نظر دهید
2021-12-11 22:55:32 ‌‌
انار

صدا و آهنگ: فراواز

ترانه: حمید زارعیِ مرودشت

متنِ ترانه، تقدیم به همسرم «پری چشم‌چتر»:


تویی رنگِ پاییزِ باغِ خزون
تویی رنگِ سرخِ درختِ انار
یه تاریخو حس می‌کنم وقتی که
قدم می‌زنم با تو توو لاله‌زار

زیرِ نورِ آفتاب می‌شم سایه‌بون
هوامون که بارونی شد چتر باش
چه‌قد خالیه بی تو دنیای من
توو دل‌تنگیِ شیشه‌ئیم عطر باش

تو اون‌قد بزرگی که توو برف و یخ
تنِ هر درختی لباسِ توئه
یه وقتایی حس می‌کنم عکسِ ماه
تووی حوضمون انعکاسِ توئه

ـ @berkeye_kohan ـ

کانالِ خواننده: @faravazmusic

369 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 19:55
باز کردن / نظر دهید
2021-12-03 18:21:45

و اولین پستِ کانال:





شعری از «راحلِ رایومند» با اجرای «پری چشم‌چتر»

396 viewsحمید زارعیِ مرودشت, 15:21
باز کردن / نظر دهید