Get Mystery Box with random crypto!

دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی

لوگوی کانال تلگرام didgaxalid — دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی د
لوگوی کانال تلگرام didgaxalid — دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
آدرس کانال: @didgaxalid
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 876
توضیحات از کانال

خالید تەوەکولی

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-11-22 11:21:53 درها و پاشنه‌ها
در یک وضعیت نرمال، معمولاً، فرض بر این است نهادهای مختلف موجود در جامعه در صورتی تداوم می‌یابند که از کارآیی برخوردار باشند و نیازهای جامعه را برآورده نمایند. حال اگر نهادی، عملکرد قابل قبول و موفقی نداشته باشد، از سیستم و روند تصمیم‌سازی و اجرایی ارزیابی به عمل می‌آید، موانع موفقیت و کارآمدی آن نهاد، شناسایی و در نهایت برداشته می‌شوند، تدابیر و راهکارهای نو اتخاذ می‌گردد و نمی‌گذارند همواره «درها بر یک پاشنه» بچرخند.
نگاهی به کارنامه‌ی بسیاری از نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور نشان می‌دهد که عمده‌ی آنها عملکرد قابل قبولی ندارند و اگر – در حالتی خوش‌بینانه - زیان‌ده و یا ورشکسته به‌حساب نیایند، کارآیی‌شان در حد پایینی است. با این وجود، همچنان به کار خود ادامه می‌دهند، گویی، ناکارآمدی و کارنامه‌ی زیانباری که دارند موجب تغییر در برنامه‌ها و تصمیات‌شان نمی‌شود. برای نمونه در حوزه‌های مختلفی چون برنامه‌ریزی‌های بانکی، ارزی و مالی، صنعت خودرو، مسکن، نهادهای فرهنگی و ... سیاست‌های غلط اعمال و تکرار ملال‌آور آنها مشاهده می‌شود. نکته و پرسش اینجاست که شکست و ناکارآمدی نهادهای گوناگون و سیاست‌گذاری‌های نادرست، مانع از ادامه فعالیت یا تلاش برای اصلاح و تغییرشان نمی‌‌گردد؛ در نتیجه این پرسش به ذهن متبادر می‌گردد که چرا باید این هزینه‌ها بر جامعه تحمیل شود و زمینه برای فعالیت نهادها و اجرای سیاست‌های زیانبار فراهم باشد و از ادامه حیات آن جلوگیری به‌عمل نمی‌آید، روش‌ها و برنامه‌های دیگری به مرحله اجرا در نمی‌آیند و درها بر همان پاشنه‌های قدیمی می‌چرخند؟
- در یک معنای کلی، یکی از علل تکرار ملال‌آور و زیانبار برنامه‌ها و سیاست‌ها را باید در حوزه فرهنگ جست‌وجو کرد بدین معنی که به لحاظ فرهنگی در جامعه در مقابل نوآوری، مقاومت وجود دارد. در نظریه «خرده‌فرهنگ دهقانی»، «راجرز» به عناصر نامناسب فرهنگی در جوامع توسعه¬نیافته اشاره می¬کند که مانع نوسازی و توسعه در این جوامع می¬شوند.
این موانع عبارتند از: عدم اعتماد در روابط متقابل شخصی، فقدان نوآوری، تقدیرگرایی، پایین بودن سطح آرزوها وتمایل¬ها، عدم توانایی چشم¬پوشی از منافع آنی به خاطر منافع آتی، عدم توجه به عنصر و اهمیت زمان، خانواده¬گرایی، وابستگی به قدرت دولت، محلی¬گرایی، فقدان همدلی. به نظر راجرز، افراد برای ایجاد نوآوری باید از آمادگی لازم برخوردار باشند و این آمادگی با داشتن زمینه¬ی لازم برای تغییر در قالب ایستارها، ارزش¬ها و انگیزه¬ها خود را نشان می¬دهد. اگر در جامعه¬ای عناصر فرهنگی مناسب وجود داشته باشد، ایستارها، ارزش¬ها و انگیزه¬ها نیز راهگشای تغییر خواهند بود، در غیر این صورت تغییر تحقق نخواهد یافت. بر اساس این نظریه، یکی از عناصر فرهنگی فعال در کشورهای توسعه‌نیافته که بر سر راه توسعه، مانع ایجاد می‌کند «فقدان نوآوری» است. علاوه بر بُعد فرهنگی نوآوری باید به این نکته نیز اشاره کرد که در یک جامعه ایدئولوژیک، اسطوره‌های ذهنی تغییرناپذیری وجود دارند که عبور از آنها بدعت و نابهنجاری به‌شمار می‌آید. در چنین جوامعی، این اسطوره‌ها، بدیهی انگاشته می‎‌شوند، غیر قابل نقد هستند و با توجه به این که مرز بدعت و نوآوری تا حد زیادی غیر شفاف است، به سادگی انگ بدعت به نوآوری و نوآوران زده می‌شود و بدین ترتیب شعاع انتقاد را تا حد زیادی محدود نگاه می‌دارند تا بدین وسیله از اسطوره‌های ذهنی صیانت کنند.
اگر چه نامدارانی چون فرخی سیستانی و اقبال لاهوری بر نوآوری تأکید کرده و اولی «سخن نو» را دارای «حلاوت» دگر دانسته و دومی از «تازه‌کاری» که موجب «فروغ آدم خاکی» می‌شود، سخن به‌میان آورده است اما واقعیات و پدیده‌های اجتماعی نشانگر آن است که نوآوری حضور چندانی در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‎‌سازی‌های جامعه ندارد. نمود روشن این ادعا تکرار سیاست‌های غلطی است که در بخش‌های گوناگون و امور مختلف به اجرا درمی‌آیند و از چرخیدن در بر پاشنه‌ای حکایت می‌کند که دگرگون‌پذیر نیست. جنبه تراژیک ماجرا آن‌ جاست که بسیاری از دست‌اندرکاران می‌دانند برنامه‌های اجرایی نادرست و پُراشتباه هستند اما چون جرأت و جسارت لازم برای تغییر و نوآوری را ندارند، نمی‌توانند تصمیمات و روش‌های دیگری را تجربه کنند.
17 views08:21
باز کردن / نظر دهید
2021-11-15 18:49:29 نتایج یک پژوهش در باره طلاق

عباس عبدی
نگرش منفی نسبت به طلاق در حال کاهش است. همچنین نگرش زنان در مجموع و در مقایسه با مردان نسبت به طلاق مثبت‌تر است و درک چرایی این نگاه ضروری است.

بیشترین نوع، طلاق توافقی (۵۵%) و سپس طلاق به درخواست زن (۳۴%) بوده است. طلاق‌های رجعی که به درخواست مرد است فقط ۷ درصد بوده است. این امر نشان‌دهنده ناخرسندی بیشتر زنان از وضعیت ازدواج آنان است.

نکته بسیار مهم و اساسی این پیمایش در آخرین پرسش‌های مربوط به طلاق است. از کسانی که تجربه طلاق داشته‌اند پرسیده شده که تحول کیفیت زندگی خود پس از طلاق را با پیش از آن در ۱۰ مورد ارزیابی کنند. بدون استثنا در همه موارد تعداد کسانی که اظهار داشته‌اند این موارد بهتر شده به کسانی که گفته‌اند بدتر شده بسیار بیشتر است. در روابط اجتماعی ۵ برابر بهتر شده است. این نسبت برای زنان حدود ۱۰ برابر بهتر شده است. تقریبا در همه موارد زنان ارزیابی بهتری از مردان درباره وضعیت پس از طلاق خود ابراز کرده‌اند و این نشان‌دهنده ارزیابی درست‌تر زنان از اقدام به طلاق است.

پرسش پایانی درباره رضایت کلی از وضع فعلی پس از طلاق در مقایسه با پیش از طلاق است که ۸۳ درصد ابراز رضایت و ۱۷ درصد ابراز عدم رضایت کرده‌اند. ولی این دو رقم برای زنان ۸۹ و ۱۱ درصد است در حالی که برای مردان ۷۵ و ۲۵ درصد است. در مجموع اکثریت قاطع زنان و مردان ابراز رضایت بیشتری از وضعیت پس از طلاق داشته‌اند ولی زنان رضایت بیشتری از مردان ابراز داشته‌اند.

۵۷ درصد افرادی که تجربه طلاق داشته‌اند، دوباره ازدواج کرده‌اند که این رقم برای مردان ۶۸ درصد و برای زنان طلاق‌گرفته فقط ۴۸ درصد است. ظاهرا امید زنان به داشتن یک زندگی موفق پس از گرفتن طلاق کمتر از مردان است یا زندگی فردی را مطلوب‌تر از ازدواج دوباره ارزیابی می‌کنند. در مجموع طلاق در ایران نشان‌دهنده کوشش زنان برای خلاص شدن از وضعیت نابرابر و تبعیض‌آمیز آنان در خانواده است...
@Sahamnewsorg
176 views15:49
باز کردن / نظر دهید
2021-11-08 15:30:02 چگونه شر کرونا کم می‌شود؟
تحقیقات مختلف نشان داده است به دو گونه می‌توان از آسیب‌های بیماری کووید 19 به دور ماند: رعایت پروتکل‌های بهداشتی و واکسیناسیون.
- با توجه به این که استان کردستان از نظر شاخص‌های توسعه در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد، رعایت پروتکل‌های بهداشتی، برای بخش فراوانی از مردم که از مشکلات اقتصادی در رنج هستند، ممکن نبود. علاوه بر این، وجود باورهای غیر علمی و شبه‌علمی که وجود بیماری را انکار می‌کرد یا عدم آگاهی نسبت به راههای پیشگیری و درمان، نیاز به فرهنگ‌سازی و آگاهی‌بخشی را ضروری می‌کرد.
از این رو، از همان روزهای اولی که بیماری کرونا در کردستان و در کشور گسترش یافت، فعالان و نهادهای مدنی و رسانه‌ای کردستان، به طور شبانه‌روزی و به طور بی‌مانندی، آستین همت بالا زدند و تا آنجا که در توان داشتند با جمع‌آوری میلیاردها ریال کمک‌های مردمی نقدی و غیر نقدی که از سراسر کشور و جهان به کردستان ارسال می‌شد، بخشی از نیازهای اقتصادی شهروندانی که بیکاری و فقر گریبان‌شان را گرفته بود، تأمین نمایند و همزمان با انتشار بولتن و بروشورهای مختلف نسبت به لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی اقدام کردند. کمک‌های مردمی صرفاً شامل حال آسیب‌دیدگان و نیازمندان نمی‌شد، در این راستا، بخش عمده‌ای از نیازهای بیمارستان‌ها و کادر درمان به ماسک، شیلد، لباس، مواد ضد عفونی‌کننده و ... را تأمین کردند تا جامعه از آسیب‌های کرونا در امان باشد.
- از زمانی که واکسن کرونا تولید و به بازار آمده است، همگان بر این باورند که برای بالا رفتن ایمنی جمعی، واکسیناسیون از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اگر در جمع‌آوری کمک‌های مردمی، فعالان کمپین‌ها و افراد خیّر، حماسه خلق کردند و در سراسر کشور بی‌نظیر بودند، آمارها نشان می‌دهد مسئولین بهداشت و درمان در جذب واکسن موفقیت چندانی نداشته‌اند.
شاید یکی از علل قرمز بودن وضعیت و مرگ و میر بیماران کرونایی کردستان در این روزها این امر باشد که میزان واکسیناسیون در کردستان بسیار کمتر از استان‌های دیگر است. این وضعیتی که اکنون بر شهرهای مختلف کردستان حاکم است نشان از مسئولیت‌ناپذیری مدیرانی دارد که برای جان مردم ارزشی قایل نیستند و نشستن در برج عاج را بر تلاش برای جذب واکسن بیشتر ترجیح داده‌اند. این مدیران به جای آنکه در تهران و در وزارتخانه به چانه‌زنی بپردازند تا مگر واکسن بیشتر به کردستان بیاورند در حال رایزنی برای انتقال به دانشگاههای دیگر بوده‌اند تا بر تعارض نقش و بحران هویت خود سرپوش بنهند. از سوی دیگر لجاجت و کینه‌توزی‌شان موجب شده است که از تلاش‌های کادر درمان که با تمام وجود – در دو سال گذشته - به درمان بیماران کرونایی پرداخته‌اند و فعالان رسانه‌ای و مدنی که علاوه بر کمک به نیازمندان، بخش عمده‌ای از نیازهای بیمارستان‌ها را نیز تأمین می‌کردند، تقدیری به عمل نیاورند و به مدیرانی دل خوش کنند که گوش به فرمان‌اند و آنها را بر صدر بنشانند.
اگر مردم کردستان از شر کرونا خلاصی نیافته‌اند راز آن را باید در ناکارآمدی مدیرانی جست‌وجو کرد که نه کاردان‌اند و نه قدرشناس. مدیرانی که حتی توانایی حل بحران‌های درونی خویش را ندارند، چگونه می‌توانند بر معضلی چندبُعدی مانند بحران کرونا چیره شوند و این بحران را مهار کنند؟
https://t.me/didgaxalid
1.1K viewsedited  12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-11-07 10:36:56 «سرپرست وزارت آموزش و پرورش گفت در حال حاضر آمارها نشان می‌دهد حدود ۲۱۰ هزار دانش‌آموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰ هزار دانش‌آموز دوره متوسطه، تارک تحصیل داریم که این یک آسیب جدی است و باید برای آن برنامه داشته باشیم.»
این خبر را باید جدی گرفت و نباید به سادگی از آن گذشت، چرا که نشان می‌دهد تغییرات مهمی در جامعه روی داده و پیامدهای آن نیز می‌تواند، مشکل‌ساز و بسیار جدی باشد. شاید علت دم‌دستی ترک تحصیل دانش‌آموزان، شیوع ویروس «کرونا» و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن باشد. این سخن اگر چه درست است اما تبیین‌گر تمام ماجرا نیست و باید به متغیرهای دیگری که بر افزایش میزان ترک تحصیل دانش‌آموزان مؤثر هستند، پرداخته شود. کرونا آنچه را که در زیر پوست جامعه می‌گذشت، آشکار کرد و نشان داد که وضعیت اقتصادی به حدی بحرانی است که مردم برای تأمین معاش و هزینه‌های زندگی، ناچارند قبل از هر چیز از سبد مصرف خود، کالاهای فرهنگی و آموزشی را حذف کنند. اولویت یافتن سرمایه مادی بر سرمایه فرهنگی یکی از علل اصلی ترک تحصیل است که فرآیند آن از سال‌ها قبل آغاز شده و در جریان گسترش بیماری کووید 19 خود را نشان داده است. این امر علاوه بر پیامدهای فراوان فرهنگی، به لحاظ اقتصادی نیز آسیب‌های عمده‌ای ایجاد می‌کند و بسیاری از کسب‌وکارهای مرتبط با آموزش و سرمایه فرهنگی را ورشکسته و نابود می‌سازد. در جامعه‌ای که نوکیسه‌های سیاسی و اقتصادی قدر می‌بینند و از صدر تا ذیل جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند، دستیابی به سرمایه فرهنگی بیهوده تلقی می‌شود.
علاوه بر این، واقعیت آن است که آموزش چنان بی‌ارزش گشته و نمودهای عینی و مدافعان اصلی آن، یعنی معلمان، چنان دل‌شکسته و نادیده گرفته شده‌اند که آموزش، اولویت خود را از دست داده است. از این گذشته، محتوای کتاب‌های درسی و فرآیند آموزش و پرورش، آن به صورت روزافزون، ایدئولوژیک‌تر شده و ارتباط آن با واقعیت‌ها و نیازهای عینی جامعه از یک سو و اقشار و گروههای مختلف و متنوع جامعه از سوی دیگر از دست رفته است. این بدان معناست که در حذف کالاهای آموزشی و فرهنگی از سبد مصرفی خانواده‌ها اجبار چندانی وجود ندارد. آموزش و پرورش جذابیت و مطلوبیت خود را از دست داده و احتمالاً کرونا بهانه‌ای بیش نبوده تا طفلان و حتی خانواده‌ها از مدرسه گریزان شوند.
https://t.me/didgaxalid
747 viewsedited  07:36
باز کردن / نظر دهید
2021-10-30 12:33:09 1. وضعیت اقتصادی کە فقر، تورم و بیکاری مهارناپذیری در آن وجود دارد همراە با ناکارآمدی سیستم اداری تأمین و رفاە اجتماعی کشور بەگونەای است کە یک حادثە سادە، بەسادگی می‌تواند بە یک بحران خانوادگی و مسئلە اجتماعی تبدیل شود و وجوە دیگر زندگی اعم از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد.
برای مثال، اگر انفجاری را کە دیروز در یکی از منازل محلات شهر روی داد، بررسی کنیم، درمی‌یابیم کە آن خانوادە کە اعضایش دچار سوختگی شدە و بخش عمدەای از اسباب و اثاثیە منزلشان از بین رفتە است، در آینده‌ای نه چندان دور، باید با بحران های فراوانی دست‌وپنجە نرم کنند.
هزینەهای درمانی سوختگی خیلی زیاد است و کمتر خانوادەای، توانایی تأمین این هزینەها را دارد. از سوی دیگر، در این انفجار بخش عمده‌ای از ساختمان ویران و لوازم داخل آن تخریب و بلااستفاده شده‌اند، با توجه به این که، قیمت لوازم خانگی بەحدی افزایش یافتە است کە تهیە و تعمیر آنها بسیار گران تمام می‌شود، این خانواده و خانواده‌های مشابه آن، قطعاً با بحران اقتصادی و معیشتی نیز دست به گریبان خواهند شد. ممکن است دوره درمان طولانی شود و سرپرست خانواده - اگر کار و شغلی داشته باشد - آن را از دست بدهد یا درآمدش کاهش پیدا کند.
2. در یک جامعه نرمال، معمولاً مسائل اجتماعی و حوادثی که روی می‌دهند، امکان گسترش و سرایت به دیگر حوزه‌های زندگی فردی و اجتماعی را ندارند. اما در کشور ما، یک حادثه ساده که ممکن است بر اثر سهل‌انگاری یا تصادف روی دهد، به سرعت به دیگر حوزه‌ها سرایت می‌کند و به علت بسیاری از مسائل دیگر تبدیل می‌شود. بدین ترتیب وضعیت سخت و پیچیده‌ای شکل می‌گیرد، مردم با مسائل چندبُعدی روبه‌رو می‌شوند که راه برون‌رفت از آن بسیار دشوار و حتی در مواردی غیرممکن خواهد بود. در واقع، راز این که مسائل مزمن متعددی در جامعه وجود دارد و رهایی از آنها ناممکن شده است، این است که در برابر امکان گسترش و سرایت مسائل اجتماعی، موانع ساختاری و نهادی ایجاد نشده است.
3. علیرغم وجود مسائل اجتماعی فراوان و ناکارآمدی دستگاههای مسئول در مواجهه با بحران، نهادهای مدنی توانسته‌اند/می‌توانند بسیاری از مشکلات را رفع کنند و بخشی از رنجی که بر مردم می‌رود، از این طریق کاهش یابد. این نهادها، منبع تولید و پرورش سرمایه اجتماعی هستند و اگر کورسویی از اعتماد و امید در جامعه وجود دارد، مرهون تلاش‌هایی است که نهادهای مختلف مدنی برای گره‌گشایی از مسائل مردم انجام می‌دهند.
https://t.me/didgaxalid
865 viewsedited  09:33
باز کردن / نظر دهید
2021-10-28 09:31:58 هر وقت مرحوم "محمد آزاد جلالی‌زادە" را می‌دیدم ، یا نوشتەای از ایشان می‌خواندم، احساس می‌کردم اسم با مسمایی دارد و "ز هر چە رنگ تعلق پذیرد "آزاد" است. این آزادگی در تمامی شئون زندگی‌اش نمایان بود: چە آن گاە کە در مقام یک استاد در کلاس حاضر می‌شد و چە زمانی کە بە‌عنوان یک فعال سیاسی نوشتاری را منتشر یا در بارە موضوعی اظهار نظر می‌کرد، رفتار و منشش بیش از هر چیز نمایش‌گر آزادی از رنگ‌ها و تعلقات بود. آزادگی آنچنان با شخصیت و زندگی‌اش عجین شدە بود کە دنیا را سخت بی‌بنیاد می‌دانست و بە هیچ چیز آن دل نبستە بود. در واقع، این کنج محنت‌آباد برای "آزاد" بسیار کوچک بود، روحی بزرگ داشت و همە سخن‌ها را می‌شنید، بە مخالفانش احترام می‌گذاشت اما در برابر تبعیض و نابرابری زبانی بی‌پروا داشت.
بە جهانی بهتر از آنچە هست می‌اندیشید، می‌خواست در ساختن آن سهم مهمی داشتە باشد و بە همین دلیل با هیجان و گاهی شتاب‌زدە در فعالیت‌های اجتماعی، مسئولیت برعهدە می‌گرفت تا شاید بتواند گرهی از کارهای فروبستە بگشاید.
این ویژگی‌ها باعث شدە بود همه "آزاد" را دوست داشتە باشند و آزادگی‌اش را بستایند. بە هر جمعی وارد می‌شد کینەها را می‌شست و گفت‌وگو و احترام متقابل را جایگزین غرض‌ورزی و حسادت می‌کرد.
اکنون کە این دوست از دست رفتە است، می‌دانیم کە خلٲ بزرگی در جمع فعالان و فعالیت‌های مدنی بەوجود آمدە است و متٲسفانە جایش بەسادگی و بەزودی پر نمی‌شود.
156 views06:31
باز کردن / نظر دهید
2021-10-26 23:48:12 وقتی انتظار قطار را می‌کشیدم باز هم مست‌تر شدم. مردی کە مسئول بار ایستگاە بود توانست حالی‌ام کند تپەی نیلی زیر آسمان لاجوردی همان جایی است کە هوراسِ شاعر مزرعە داشتە. بە سلامتی تپەی سابینە نوشیدم، یک هوراس می‌ارزد بە دە هزار سنت بندیکت، یک شعر بهتر است از دە هزار وعظ.
جان فاولز، مجوس، ترجمە پیمان خاکسار، ١٣٩٨، ص ٦٦٧.
https://t.me/didgaxalid
117 viewsedited  20:48
باز کردن / نظر دهید
2021-10-26 23:39:48 شنیدی گر که بنزین هم گران شد
مکن از این خبر تو آه و افغان
زمانی آبرو خیلی گران بود
ولی امروزه گردیدست ارزان
132 views20:39
باز کردن / نظر دهید
2021-10-23 09:24:34 روز، با کلماتِ روشن حرف می‌زند
عصر، با کلماتِ مبهم
شب...
سخن نمی‌گوید
حکم می‌کند.

#شمس‌لنگرودی

امید زندگانی
Dinah Shore/ 1960
165 views06:24
باز کردن / نظر دهید