Get Mystery Box with random crypto!

دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی

لوگوی کانال تلگرام didgaxalid — دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی د
لوگوی کانال تلگرام didgaxalid — دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
آدرس کانال: @didgaxalid
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 876
توضیحات از کانال

خالید تەوەکولی

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2021-10-13 10:43:22
143 views07:43
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 10:42:27 در وضعیتی که طالبان از کمترین اقبال مردمی برخوردار است، اگر ایران در امور افغانستان به نفع طالبان مداخله کند، نتیجه آن چیزی جز افزایش تنفر نسبت به ایران نخواهد بود دیری نخواهد گذشت که در ممکن است ایران نیز مانند پاکستان در زمره کشورهای منفور مردم افغانستان قرار گیرد. این امر، ضمن این که هزینه‌های هنگفت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را برای ایران ایجاد خواهد کرد طرفداران ایده ایرانشهری و ملی‌گرایی ایرانی را نیز نگران کرده است که اگر ایران از طالبان که پشتون و مورد حمایت پاکستان هستند، حمایت کند، در این صورت، افکار عمومی افغانستان علیه ایران برانگیخته می‌شود و لطمه و آسیب جبران‌ناپذیری به اشتراک فرهنگی و روحیه ایرانشهری وارد می‌گردد.
- برای بسیاری از کشورها که در فرصت‌های مختلف سعی می‌کنند در تحولات منطقه‌ای نقش مؤثری داشته باشند، در تأمین مؤلفه‌های منافع ملی، اولویت را به منافع اقتصادی می‌دهند. یک واقعیت انکارناپذیر در مورد حضور منطقه‌ای و تلاش برای گسترش حوزه نفوذ، این است که این تلاش عمدتاً توجیه و مبنای ایدئولوژیک دارد و دسترسی به منابع و تأمین منافع اقتصادی در مراتب بعدی اهمیت است و به طور جدی به آن پرداخته نمی‌شود به‌گونه‌ای که ممکن است در مواردی منافع اقتصادی به خاطر منافع سیاسی و ایدئولوژیک نادیده گرفته شود.
معمولاً کشورهای مختلف، در حوزه نفوذ و بر اساس قدرت منطقه‌ای خود زمینه‌ای فراهم می‌آورند تا فعالان و بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی، امکان فعالیت داشته باشد و به شیوه‌های گوناگون از آنها حمایت به عمل می‌آید. در داخل کشور، بخش خصوصی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و تجربه حضور بخش خصوصی در کشورهای عراق و سوریه نشان داده است که از این بخش، حتی، در مقابل رقیبانی از چین، روسیه و ترکیه حمایت نمی‌شود و در برخی از موارد، تحریم‌های امریکا و شورای امنیت از یک سو و قوانین موجود از سوی دیگر موانع و مشکلات عدیده‌ای را برایشان ایجاد می‌کند. علاوه بر این، بخش خصوصی ایران، رقیبانی جدی به نام بخش دولتی و خصولتی در داخل کشور دارد که از تمامی امکانات سیاسی و حتی نظامی برای انجام برخی از فعالیت‌های اقتصادی بهره‌مند هستند و رقابتی نابرابر را شکل داده‌اند. در چنین شرایطی، چنانچه بخش خصوصی انگیزه‌ای برای فعالیت اقتصادی داشته باشد، این فعالیت، بیشتر در چارچوب سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بلندمدت نخواهد بود و هدف آنها عمدتاً در پروژه‌های کوتاه‌مدت، صادرات و واردات، قاچاق کالا و ارز و ... متمرکز می‌شود. در مواردی، دخالت‌های دولت در اقتصاد و تعیین سیاسی و دستوری نرخ ارز و کالا و خدمات، آسیب‌های جدی به موجودیت بخش خصوصی وارد می‌کند و بسیاری از آنها ممکن است ورشکسته شوند. در نتیجه نمی‌توان انتظار داشت حمایت از حکومت جدید در افغانستان بتواند به لحاظ اقتصادی گرهی از کارهای فروبسته بگشاید.
2. در این نکته تردیدی نیست که افغانستان برای ایران دارای اهمیت استراتژیک نیست و اگر بخواهد از نظر اقتصادی حوزه نفوذ خود را توسعه بخشد با توجه به حضور چین و روسیه در این کشور، با کار بسیار دشواری روبه‌رو خواهد شد. به این دلیل که هم توانایی اقتصادی رقابت با چین را ندارد و هم نمی‌خواهد از حمایت‌های این کشور در عرصه بین‌الملل محروم شود.
تحریم‌های شورای امنیت و امریکا از یک سو و بلاتکلیفی برجام و مذاکرات آن نیز ایران را در موقعیتی قرار داده است که کارت‌های چندانی برای حضور قوی در افغانستان در اختیار نداشته باشد. همچنین، حمایت از طالبان که از نظر قومی پشتون و از نظر مذهبی اهل سنت هستند، برای ایران توجیه ایدئولوژیک ندارد و ممکن است پاشنه آشیل روابط ایران و طالبان نیز همین اختلافات قومی و مذهبی باشد و طالبان را از یک تهدید بالقوه به یک تهدید بالفعل تبدیل سازد.
https://t.me/didgaxalid
145 viewsedited  07:42
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 10:42:27 - نکته دیگری که موجب می‌شود ورود به افغانستان برای ایران فایده چندانی نداشته باشد این است که رقیب جدی ایران به‌ویژه در حوزه اقتصاد، در افغانستان، چین است، نه امریکا و یا حتی عربستان و پاکستان. بدیهی است ایران نه قصد دارد که با چین وارد رقابت شود و نه توانایی آن را دارد. اکنون افغانستان – به لحاظ اقتصادی – بازار مناسبی برای سرمایه‌گذاری و حداقل، صادرات کالاهای ایرانی است. علاوه بر این، در شرایط تحریم، افغانستان می‌تواند نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در دور زدن تحریم‌ها و دسترسی زمینی به چین داشته باشد.
سیاست خارجی ایران، در وضعیت کنونی، مبتنی بر گسترش روابط با شرق دور و به‌ویژه چین و روسیه است. چین برای برقراری رابطه دوستانه با امارت اسلامی طالبان ابراز تمایل کرده و ممکن است اولین کشوری باشد که امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت بشناسد، از این رو به دنبال برقراری روابط سیاسی و اقتصادی و سرمایه‌گذاری گسترده و فراوان در این کشور است. ایران نمی‌خواهد در این شرایط که برای بازگشت به برجام تحت فشار است، چین را در مقابل خود قرار دهد و از حمایت‌های احتمالی این کشور در شورای امنیت، مذاکرات برجام و دور زدن تحریم‌ها بی‌بهره بماند. در نتیجه اگر قرار باشد، ایران، اندیشه بهره‌مندی اقتصادی از بازار افغانستان را در سر بپروراند در وهله اول با رقیبی به نام چین و در مرتبه بعدی با روسیه روبه‌رو می‌شود که ایران در قضیه تحریم، برجام و مذاکرات هسته‌ای به شدت نیازمند پشتیبانی آنهاست. این دو کشور که امارت اسلامی طالبان را می‌توانند از انزوای بین‌المللی خارج کنند، مانع اصلی حضور اقتصادی ایران در افغانستان هستند و اگر موافقتی با حضور ایران داشته باشند در حدی است که بتواند اهداف سیاسی و ایدئولوژیک (مانند حمایت از حضور شیعیان در قدرت یا حفظ منافع و امنیت آنها) خود را دنبال کند و این نیز صرفاً موجب تحمیل هزینه بر ایران می‌شود.
- تحولات اخیر در نظام سیاسی افغانستان و واکنش گسترده و منفی نسبت به آن نشان داد که افکار عمومی بخش فراوانی از ایرانیان موافق طالبان نیست. ابراز همدلی نسبت به نیروهای مقاومت ملی در افغانستان و انتقاد از موضع دولت به حدی بود که اگر ایران علیه طالبان مداخله نظامی می‌کرد احتمالاً مردم، واکنش منفی نشان نمی‌دادند.
در حال حاضر که طالبان کابینه خود را معرفی کرده و اکثریت عمده آن از قوم پشتو و اعضای اصلی طالبان، انتخاب شده‌اند، همچنین به علت باورهای زن‌ستیزانه، رفتارهای خشونت‌آمیز و ایدئولوژی تندورانه طالبان، حضور ایران در افغانستان مورد حمایت داخلی قرار نمی‌گیرد. ملی‌گراها، نیروهای مختلف اوپوزیسیون، اصلاح‌طلبان، بخشی از اصول‌گرایانی که قدرت را در دست دارند، روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشری و ... مخالف سرسخت طالبان هستند، لذا حضور در افغانستان و به رسمیت شناختن امارت اسلامی طالبان، در میان مردم بازتاب منفی خواهد داشت و به هزینه‌های بیشتر برای حاکمیت منجر می‌شود. اصولاً بخش‌های زیادی از مردم و نیروهای سیاسی مخالف حضور ایران در کشورهای منطقه هستند و بر این باورند علاوه بر مشکلات منطقه‌ای و بین‌المللی که از این رهگذر ایجاد می‌شود، هزینه‌های جبران‌ناپذیر و فراوانی بر جامعه تحمیل می‌شود. بدین ترتیب، شکاف دولت – ملت عمیق‌تر و بر مشکلات داخلی بیش از پیش افزوده می‌شود.
- نکته دیگر در این زمینه که موجب می‌شود نتایج حضور ایران در افغانستان را زیانبار سازد این است که افکار عمومی افغانستان نیز با حضور ایران موافق نیست. ممکن است در عراق یا در لبنان، افکار عمومی بخش‌هایی از جامعه – به دلایل مختلف از جمله کمک‌های بی‌مزد و منت و اشتراک در مذهب – مخالف حضور ایران در آن کشورها نباشند؛ در افغانستان وضعیت اما این گونه نیست و عملکرد طالبان در ایجاد محدودیت‌های متعدد برای زنان، قتل و کشتار بی‌رحمانه مخالفان‌شان، مخالفت با آزادی‌ها و حقوق گروهها و افراد، قوم‌گرایی و ... موجب شده است جامعه مدنی و روشنفکران افغانستانی موافقت چندانی با امارت اسلامی طالبان نداشته باشند. علاوه بر این، از آن جایی که طالبان تجربه و توانایی مدیریت بحران‌ها را ندارد، احتمالاً وضعیت نامطلوب کنونی و جایگاه منفی طالبان در جامعه افغانستان بدتر خواهد شد و جنبش‌های سیاسی و اجتماعی مختلفی علیه طالبان شکل می‌گیرد. سابقه امارت اسلامی طالبان نشان داده است در چنین شرایطی به خشونت و سرکوب بیشتر روی می‌آورد و در نتیجه بر میزان نارضایتی‌های عمومی افزوده می‌شود.
https://t.me/didgaxalid
128 viewsedited  07:42
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 10:42:27 افغانستان و توسعه حوزه نفوذ ایران
1. حمله امریکا به عراق در سال 2003 و سقوط صدام حسین که در دوران زمامداری‌اش عراق را به رقیب اصلی ایران در منطقه تبدیل کرده بود، سرآغاز فصل جدیدی از روابط میان ایران و عراق است. بسیاری از احزاب اوپوزیسیون حکومت عراق – از کردها گرفته تا شیعیان – از کمک‌های ایران بهره‌مند بودند و در برخی موارد روابط عمیقی میان رهبران آن احزاب و مسئولین دولتی و نظامی ایران برقرار شده بود. پس از سقوط صدام، این احزاب، در عراق، قدرت را در دست گرفتند. اگرچه برخی از سیاست‌مداران ایرانی بر این باور بودند که حضور امریکا در عراق را می‌توان به عنوان تهدیدی جدی علیه منافع ایران تلقی کرد اما در درازمدت اوضاع به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد و اکنون، ایران یکی از پرنفوذترین کشورهای منطقه در عراق است.
حمله امریکا به افغانستان در سال در سال 2001 که اتفاقاً با همکاری ایران صورت پذیرفت، دستاوردهای سیاسی و اقتصادی چندانی برای ایران نداشت. اگر در افغانستان، مبارزه با اشغالگران و دست‌نشاندگان حکومت و ایدئولوژی کمونیستی شوروی و پس از آن تلاش برای سرنگونی طالبان جزو اولویت‌های سیاست خارجی و آرمان‌های نظام به‌شمار می‌آمد، امروزه، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و روابط گسترده و استراتژیک ایران و روسیه، سیاست خارجی نظام، دچار تغییر بنیادی شده و موضوعیت خود را از دست داده است. از سوی دیگر، در افغانستان، حکومتی بر سر کار آمد، که اگر چه تضاد و تعارض آشکاری با ایران از خود نشان نمی‌داد، بیشتر تابع و مجری سیاست‌های امریکا بود و در کل، اجازه نداد این کشور به بخشی از حوزه نفوذ ایران در منطقه تبدیل شود و همواره مرزبندی‌های مشخصی را که مطابق میل امریکا بود با ایران حفظ می‌کرد.
در وضعیت جدیدی که در افغانستان رقم خورده است، این پرسش پیش می‌آید که آیا با پیروزی طالبان و خروج امریکا از افغانستان، فرصت و زمینه مناسب برای ایران فراهم شده است تا به عنوان یک قدرت منطقه‌ای حوزه نفوذ خود را از نظر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گسترش دهد یا امارت اسلامی طالبان به یک تهدید تبدیل خواهد شد؟
- جمهوری اسلامی به دلایل مختلف، تلاش و تمایل چندانی نداشته است به منظور ایجاد حوزه نفوذ مطمئن، در مرزهای شرقی خود، سرمایه‌گذاری جدی داشته باشد. اگرچه امکان نفوذ برای ایران همواره فراهم بوده است و در مقاطعی نیز با کمک به نیروهای جهادی علیه اشغالگری شوروی و در زمان حمله امریکا به افغانستان برای سرنگونی طالبان، حمایت‌های بسیاری از نیروهای سیاسی در این کشور کرده است اما در مقایسه با حضور و هزینه‌ای که در مرزهای غربی و عربی (عمدتاً شیعی) داشته، بسیار ناچیز بوده است.
به لحاظ فرهنگی، ناسیونالیست‌های ایرانی، ملت‌های ایران و افغانستان را دارای تبار، تاریخ و فرهنگ مشترک می‌دانند و با توجه به این که زبان فارسی را مهم‌ترین عنصر هویت ایرانی می‌دانند، هم عنصر دین و مذهب را تا حدی نادیده می‌گیرند و هم تمایل فراوانی دارند که عمق استراتژیک و نفوذ ایران رو به مرزهای شرقی و کشورهای فارسی‌زبانی که قبلاً در قلمرو امپراتوری ایران بوده اند، باشد. طرفداران ایده ایرانشهری، افغانستان را حریم فرهنگی و قلب ایرانشهر می‌دانند و آن را به مثابه سرزمین همتباران، همزبانان، همکیشان، همریشه‌ها و هویت‌مداران ایرانشهری قلمداد می‌کنند که قطعه مهم از اتصال راه شاهی از چین تا ایران کنونی و شاهراه بازرگانی – فرهنگی ایرانشهر است.
در واقع، ترجیح و تقویت هلال شیعی نسبت به ناسیونالیسم ایرانی در سیاست رسمی حاکمیت موجب شده است، نه تنها افغانستان در سیاست‌های منطقه‌ای ایران و آنچه محور مقاومت نامیده می‌شود، جایگاه مهمی نداشته باشد، بلکه از آنجایی که ممکن است حضور ایران در افغانستان منجر به تقویت ناسیونالیسم ایرانی نیز شود و نقش مذهب در شکل‌دهی به هویت ایرانی اهمیت کمتری پیدا کند از این سیاست حمایت چندانی نمی‌شود. دیدگاههای ناسیونالیست‌های ایرانی همواره این بوده است و در روزهای اخیر، واکنش عمومی مردم نیز نسبت به دستیابی مجدد طالبان به قدرت نشان داد که در روابط ایران و افغانستان یک «ظرفیت فرهنگی» وجود دارد که می‌تواند مبنای ایجاد منافع مشترک باشد. طالبان به دلایل مختلف قومی و مذهبی مانع از برجسته شدن این ظرفیت هستند و در طرف مقابل نیز به علت نقش پُررنگ مذهب در جهت‌دهی به سیاست‌های داخلی و خارجی و هویت ایرانی، از این ظرفیت نه تنها بهره برده نمی‌شود بلکه در این روزها بر خلاف آن عمل می‌شود.
131 views07:42
باز کردن / نظر دهید
2021-10-12 10:48:11 این موضوع از قدرت و اعتبار اتحادیه‌ی میهنی می‌کاست که نوشیروان مصطفای جداشده از اتحادیه، با تأسیس جنبش تغییر ضربه‌ی سهمگین دیگری بر پیکر آن وارد کرد. جنبش تغییر در انتخابات پارلمان اقلیم کردستان در سال 2009 از اتحادیه‌ی میهنی پیشی گرفت و 24 کرسی به‌دست آورد. بیماری جلال طالبانی و خروج او از عرصه‌ی سیاسی کردستان و عراق و هم‌چنین تنش‌های برآمده از برگزاری رفراندوم استقلال میان اقلیم کردستان و دولت عراق و کنترل دولت بر کرکوک و دیگر بخش‌های ارضیِ مورد اختلاف در اکتبر 2016، که مسئولیت آن متوجه اتحادیه‌ی میهنی شد، بیش از گذشته از قدرت و اعتبار این حزب کاست.
برخلاف پارتی که در سه دهه‌ی گذشته توانسته است انسجام خود را به‌عنوان یک حزب حفظ کند و از دیگر احزاب و جریان‌های رقیب (از پ.‌ک.‌ک تا جنبش تغییر و...) نیز یارگیری نماید، اتحادیه‌ی میهنی به‌دلیل رقابت‌های درون‌حزبی همواره در حال انشعاب، حذف و ریزش بوده است.  
کنگره‌ی چهارم اتحادیه‌ی میهنی در سال 2019 که با برآمدن نسل جدیدی از رهبران و به حاشیه راندنِ نسل قدیمی‌تر حزب تلاش می‌کرد هویت جدیدی به این جریان سیاسی ببخشد و قدرت گذشته‌ی آن‌را با جوان‌گرایی و بازسازیِ خصومت دیرینه با رقیب اصلی یعنی پارتی احیاء نماید، ناکام ماند و یک‌بار دیگر رقابت‌های داخلی آغاز شد. اتحادیه‌ی میهنی با کشمکش‌ها و تصفیه‌های داخلی به استقبال انتخابات پارلمان عراق رفت، امری که ناامیدی موجود در جغرافیای حاکمیتی این حزب را دوچندان کرد، به‌طوری‌که سلیمانیه پس از بغداد جایگاه دوم را در پایین‌ترین میزان مشارکت در انتخابات به‌خود اختصاص داد. بحران داخلی موجود باعث شد که اتحادیه‌ی میهنی علاوه بر این‌که نتوانست در اربیل بیش از یک کرسی به‌دست بیاورد، بلکه این پارتی بود که به‌خوبی از آن بهره گرفت و در سلیمانیه دو کرسی و در کرکوک نیز دو کرسی به‌دست آورد تا اتحادیه‌ی میهنی از این پس در قلعه‌های تاریخی خود نیز احساس امنیت نکند.
اکنون پارتی سرمست از پیروزی در انتخابات و در اختیار داشتنِ 32 کرسیِ پارلمان عراق، به‌جایگاه ریاست‌جمهوری این کشور نیز چشم دوخته که در 16 سال گذشته و بر اساس یک توافق نانوشته به اتحادیه‌ی میهنی تعلق داشته است و ظاهراً اتحادیه‌ی میهنی قدرت لازم را برای حفظ آن ندارد.       
با تمام این اوصاف جنگ کرسی‌ها به‌پایان رسیده و زنگ‌ها به‌صدا درآمده‌اند. دو حزب اصلی علاوه بر تلاش برای همگرایی و حضور منسجم و قدرتمند در بغداد، باید بیش از همیشه نگران باشند و به بازنگریِ بنیادی در رویکردها و سیاست‌های خود بپردازند. مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات امری است که غفلت از آن می‌تواند بحران‌های سیاسی و امنیتی وسیعی را برای اقلیم کردستان به‌وجود بیاورد و موضع این واحد سیاسی را در برابر گروه‌های افراطی، حکومت مرکزی عراق و دولت‌های منطقه تضعیف نماید
330 views07:48
باز کردن / نظر دهید
2021-10-12 10:48:11 از سلیمانیه تا بغداد
«آیا احزاب کُرد در انتخابات پیروز شده‌اند؟»
فرهاد امین‌پور
انتخابات مجلس عراق و مشارکت بسیار پایین مردم نشان داد که نظام سیاسیِ حاکم بر این کشور با بحران مشروعیت عمیقی مواجه شده است و در صورت بروز تهدیداتی مانند ظهور مجدد داعش یا تکرار سناریوی افغانستان، دچار فروپاشی خواهد شد. حتی در غیاب چنین تهدیدات مستقیمی، این نظام با گسترش فساد و سهم‌خواهیِ روزافزونِ جریان‌های قومی، مذهبی و شبه‌نظامی، می‌رود تا در آینده‌‌ی نه‌چندان دور با بُن‌بستی شبیه به بُن‌بست سیاسی حاکم بر لبنان روبه‌رو شود.
با وجود برخی تفاوت‌ها، این وضعیت در اقلیم کردستان نیز وجود دارد و کاهش گسترده‌ی مشارکت مردم در انتخابات، زنگ‌های خطر را برای دو حزب سیاسی و نظامیِ حاکم به صدا درآورده است. اگرچه پارتی با ساختار نسبتاً منسجم و رویکرد عمل‌گرایانه‌ی خود کرسی‌های بشتری به‌دست آورد، اما بیش از 35 درصد از آرای خود را در مقایسه با انتخابات دوره‌ی قبل از دست داد. به‌عبارت دیگر پیروزی پارتی نه به‌دلیل افزایش مقبولیت مردمیِ آن که مرهون ضعیف‌تر شدن هر چه بیشتر رقبایش یعنی اتحادیه‌ی میهنی و جنبش تغییر است.
جنبش تغییر که زمانی با برخورداری از کاریزما و محبوبیت نوشیروان مصطفی به جریان دوم در اقلیم تبدیل شد و حزب مادرِ خود یعنی اتحادیه‌ی میهنی را در انتخابات پارلمان اقلیم شکست داد، در این انتخابات حتی یک کرسی نیز به‌دست نیاورد. مواردی چون فقدان نوشیروان مصطفی، حضور فرمایشی و کم‌اثر در ترکیب دولت مسرور بارزانی، نزدیک شدن بیش از پیش به پارتی و اتحادیه‌ی میهنی و کم‌رنگ شدن مواضع رادیکال و انتقادی گذشته و در نهایت ائتلاف انتخاباتی با اتحادیه‌ی میهنی، به دلایل اصلیِ شکست فاجعه‌بار جنبش تغییر تبدیل شدند و این جریان سیاسی را که ماهیتی متضاد با دو حزب حاکم داشت و با شعار گسترش دمکراسی و مبارزه با فساد، امیدهای زیادی در میان بخش‌هایی از طبقه‌ی متوسط ایجاد کرده بود به قعر جدول مبارزات انتخاباتی راند. جالب این‌که بخش عمده‌ای از پایگاه رأی آن به شعارهای تند و شوهای تبلیغاتیِ جریان نوپای «نسل نو» متمایل شد که با تبدیل شدن به پدیده‌ی انتخاباتیِ این دوره، 9 کرسیِ پارلمان عراق را به‌خود اختصاص داد.
احزاب اسلامی نیز در این انتخابات کارنامه‌ی درخشانی نداشتند و دو حزب «جمعیتِ عدالت» و «اتحادیه‌ی اسلامی» در مجموع 5 کرسی به‌دست آوردند، اما نباید فراموش کرد که این امر به معنیِ کاهشِ نفوذ اسلام سیاسی در میان مردم اقلیم کردستان نیست، بلکه بی‌تردید کسرِ قابل‌توجهی از اسلام‌گرایان، تحت‌تأثیر رویکردهای افراطی و نفوذ روزافزونِ شخصیت‌هایی مانند مُلا کریکار، این دو حزب اسلامی را جریان‌هایی فرمایشی و وابسته به نظام حاکم می‌خوانند و آن‌ها را نمایندگان واقعیِ اسلام سیاسی به‌حساب نمی‌آورند و به آن‌ها رأی نمی‌دهند. بر این اساس می‌توان گفت که اسلام‌گرایان افراطی بخش مهمی از آرای خاموش در انتخابات اقلیم را نمایندگی می‌کنند و یکی از اصلی‌ترین تهدیدها برای نظام سیاسی حاکم بر کردستان به‌شمار می‌روند که با کاهش مشارکت مردم در فرایندهای سیاسی و اجتماعی و بروز خلأهای امنیتی، قادرند کلیت نظام سیاسی حاکم را با بحران مواجه کرده و حادثه‌ای از جنس تراژدیِ افغانستان بیافرینند.  
اما اتحادیه‌ی میهنی که در سال 1976 و پس از فروپاشی قیام سپتامبر (ایلول) برای احیای مجدد جنبش کردستان و گردآوردن همه‌ی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی زیر یک چتر واحد برای مبارزه‌ی مسلحانه با رژیم بعث تأسیس شد و در مدت کمی توانست به اصلی‌ترین نیروی مخالف با رژیم در سراسر کردستان عراق تبدیل شود و از سال 1991 نیز برای بیش از دو دهه رقیب اصلی و شانه به شانه‌ی پارتی بود، اکنون دچار بحران ساختاریِ عمیقی شده است. اتحادیه‌ی میهنی علاوه بر این‌که در حال حاضر رقیبِ هم‌ترازی برای پارتی نیست، بلکه مداوماً از سوی جریان‌های برآمده از بطن خویش نیز تهدید می‌شود؛ جریان‌هایی مانند «جنبش تغییر» که از زُهدان اتحادیه‌ی میهنی متولد شد و «نسل نو» که در جغرافیای حاکمیتیِ آن (استان‌های سلیمانیه‌ و حلبچه) ظهور کرد که در مقایسه با جغرافیای حاکمیتیِ پارتی (استان‌های اربیل و دهوک) وضعیت دمکراتیک‌تری برای ظهور و ادامه‌ی حیات گروه‌های اپوزیسیون دارد.
ریاست‌جمهوری جلال طالبانی بر عراق در سال 2005 که با واگذاری بخش‌های زیادی از اختیارات اقلیم کردستان به پارتی میسر شده بود و تلاش‌های ناکام نوشیروان مصطفی برای اصلاح ساختار حزب، اتحادیه را به جعبه‌ی پاندورای رقبای داخلی تبدیل کرد. در نهایت این خانواده‌ی طالبانی بودند که با به‌حاشیه راندن شخصیت‌های قدیمی و بانفوذ حزب، به‌مرور کنترل سازمان‌های مالی، نظامی و امنیتی آن‌را در اختیار گرفتند.
320 views07:48
باز کردن / نظر دهید
2021-10-02 15:59:06 آلفرد آدلر؛ روان شناس مشهور اتريشى, به بيماران اندوهگين خود مى گفت:
"اگر از اين نسخه پيروى كنيد ظرف ١٤ روز معالجه خواهيد شد.
هر روز فكر كنيد چطور مى توانيد يك نفر ديگر را خوشحال كنيد.
زيرا انديشه خوشحال كردن ديگران ما را از تفكر درباره خودمان باز مى دارد و بزرگترين عامل نگرانى ترس و اندوه انديشيدن درباره خود است.
شادمانى انسان و شادمانى ديگران به يكديگر وابسته است!

برگرفته از کتاب "طبیعت انسان"
نوشته آلفرد آدلر
819 views12:59
باز کردن / نظر دهید
2021-10-02 13:06:31 یکی از رۇسای جمهوری تعریف کردە است: یک شب همسرم به من تلفن کرد و پرسید معلوم هست تو کجا هستی؟؟

من هم بهش گفتم: در یک جلسه با وزیرها هستم.


زنم گفت: خوشا به غیرتت، تو اصلا فکر نمی‌کنی من در خانه تنها هستم و ممکنه دزدی مزاحمم بشه؟؟

بهش گفتم:

راحت بخواب، دزدها همه اینجا پیش من هستند.
1.4K views10:06
باز کردن / نظر دهید
2021-09-29 19:45:50 اهمیت سخنان علی‌اف در جمهوری آذربایجان

بهمن قاجار
سخنان الهام علی اف در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی را نمی توان ساده و در حد یک رجز خوانی یا موضع گیری مقطعی پنداشت. این که رئیس دولتی برای همسایه جنوبی‌اش که نزدیک بیست برابر بزرگتر از کشورش هست و جمعیت آن نیز نزدیک ۹ برابر آن است این چنین رجز‌خوانی کند و در واقع کشور همسایه را تهدید و حتی تحقیر نماید، موضوعی عجیب و غریب و غیر متعارف است، که یا ناشی از غرور و اشتباه محاسباتی کشور ضعیف تر بوده و یا ناشی از برهم خوردن توازن قوا به سود کشوری است که به طور بنیادین ضعیف‌تر است اما در شرایط خاص موجود به دلایلی احساس قدرت بیشتری می نماید.

به نظر می رسد که الهام علی‌اف برعکس رهبرانی هم چون؛ صدام و قذافی، ناصر و یا حتی اردوغان، شخصیت رادیکال و جاه طلبی نیست و موقعیت خود را برای آرزوها و خیالات بزرگتر به خطر نمیاندازد. بنابراین اتفاقا باید سخنان او را جدی گرفت و آن را نشانه برهم خوردن عجیب توازن قوا در منطقه به ضرر ایران دانست.

ایران پس از حمله آمریکا به افعانستان و عراق، موفق شد دامنه نفوذ و قدرت خود را گسترش دهد و در بحران سوریه نیز ایران مانع از سرنگونی دولت متحد خود به وسیله متحدان ترکیه و سعودی گردید. در یمن نیز متحدان ایران توانستند سالها سعودی را زمین گیر نمایند. اما تحریم ها و کاهش شدید ارزش پول ملی ایران، ادامه بحران در مناسبات ایران با جهان غرب و به ویژه آمریکا و اسرائیل و تهدیدات و حتی حملات مکرر آنان علیه ایران و نیز استمرار تنش و جنگ سرد میان ایران و سعودی، به تدریج ورق را به ضرر ایران برمی گرداند.

ترکیه با وجود این که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کلانی رو به رو است و سودای امپراتوری‌گری نیز (سرآخر نتیجه و پیامد خوبی ندارد) اما با این وجود امروز در لیبی و آذربایجان و قره باغ دست بالا را دارد. بخش هایی از خاک سوریه و عراق را اشغال کرده و با پاکستان به اتحاد استراتژیک رسیده و در افغانستان نیز یارانش به قدرت رسیده اند.

از سویی در عمل سالها است سه محور در منطقه شکل گرفته. محور وهابی و محافظه‌کار به قیادت و رهبری سعودی و امارات و مصر . محور اخوانی به ریاست ترکیه و قطر و اخوان المسلمین و پاکستان و از این به بعد طالبان. محور شیعی با نقش آفرینی ایران و گروه‌های مقاومت که در مجموع به “محور مقاومت” مشهور هستند.

تنش ایران با محور محافظه کار و نزدیکی‌اش به محور اخوانی، خواه براساس علایق ایدئولوژیک و انقلابی و خواه به دلیل تضاد بیشتر با محور محافظه کار در لبنان و یمن و سوریه و عراق، در هر حال، موجب فرسودگی بیشتر ایران و سعودی از سویی و فراغ بال، ترکیه از سویی دیگر شده است. در این میان جنگ قره‌باغ و نتایج آن که در عمل منجر به رسیدن ترکیه به دریای خزر و نیز اتحاد ترکیه و پاکستان و اسرائیل و هم چنین تحت الحمایگی عملی آذربایجان به ترکیه شد، وضعیت را به شدت به سود ترکیه کرد.

پیشتر هم اشغال عفرین و منبج و حرکت ترامپ در رها کردن کردهای سوریه، پیروزی بزرگی برای ترکیه بود. متعاقبا سقوط افغانستان به دست طالبان هم ترکیه و محور اخوانی را بسیار نیرومندتر از سابق می سازد. حال ما در شمال غرب و شرق و جنوب شرق به نوعی در محاصره محور اخوانی هستیم. تصادفی نیست که هم مانور مشترک ترکیه و پاکستان در قلمرو جمهوری آذربایجان و هم ممانعت جمهوری آذربایجان از عبور کامیون های ایرانی در جاده گوریس و قاپان پس از روی کار آمدن طالبان رخ داده است.

محور اخوانی ایران را از چند جهت محاصره کرده است. حضور طالبان در شرق ایران به این محور، دل و جرأتی بیشتر داده است. شاید کسانی در ایران دلخوش داشته باشند که طالبان به ایران خیانت نخواهند کرد. اما میزان وابستگی طالبان به پاکستان و قطر و نیز پیوندهای این دو با ترکیه جایی برای این خوش خیالی‌ها باقی نمی گذارد.
@Sahamnewsorg
389 views16:45
باز کردن / نظر دهید
2021-09-16 12:51:06 بۆچی خۆشحاڵم؟

دوکتور خالید تەوەکولی| کومەڵناس


ئەبینم هاوشاری و هاوزوانێکم لە جەشنوارەیەکی جیهانییدا بووە بە باشترین ئەکتەر و خەڵاتی یەکەمی پێبەخشراوە. کاک فەرەیدوون چەندین ساڵە لەم بوارەدا کار و چالاکی هەیە و بە درێژایی ئەم ساڵانە هەم بەشێوەی زانستی خۆی پێگەیاندووە و هەم بە زەحمەتی زۆر و ماندوونەناسی چەندین ساڵە، ئەزموونی عەمەلی زۆری بەدەسهێناوە. ئێستا کە ئەبینم نەتیجە و پاداشی زەحمەت و ماندووبوونەکانی وەرگرتە، زۆر خۆشحاڵم و ئەبێ خۆشحاڵ بین و پیرۆزبایی لێبکەین کە ڕەنج بە خەسار نەبووە. جا بۆیە ئەبێ هیوادار بین لە پلە و پایەی هونەری و کۆمەڵایەتی بەرزترا بیبینین چونکە شیاوی زۆر خەڵاتی سەرترە.

ئەگەر لە روانگەیەکی تریشەوە بڕوانینە ئەم هەواڵە گرینگە و ئەم خەڵاتە هونەرییە، لەبەر ئەوەی کە کاریگەری ئەرێنی و باشی لە سەر کۆمەڵگا هەیە، هۆکاری خۆشحاڵ بوونمە. خەسارێک کە ئەمڕۆ کۆمەڵگای ئێمەی گرتۆتەوە ئەوەیە کە «سەرمایەی فەرهەنگی» لە ئاست سەرمایەی «مادی»دا گرنگی خۆی لە دەس داوە و پشت گوێ خراوە.

بەشێکی زۆر لەم گیروگرفتانەی ئەمڕۆی کۆمەڵگاکەمان لە نەتیجەی زاڵبوونی سەرمایەی مادی بەسەر سەرمایەی فەرهەنگی و کۆمەڵایەتیدا دابووە. کاتێک پووڵ لە متمانە و هزر و بیر گرینگتر ئەبێ، رێگەی پان و بەرینی پێشکەوتن و سەرکەوتن ئەبێ بە کۆڵانێکی تەنگەبەر کە بەرەو پووڵ و دەسکەوتی مادی ئەچێ، نان بۆ کەوا دائەنێن و چڵکی دەست، پاک و خاوێنە، بێوەفایان ئەبن بە رێزدار و پووڵ و زێڕ ئەبێ بە یەکەم فاکتۆری دیاریکردنی جێگە و پێگەی کۆمەڵایەتی. جا ئەگەر کەسێکی وەکوو «هێمن»یش نەبێ کە ڕەندانە ئاگادارمان بکاتەوە کە:

ساقییا! بۆ کوێ دەچی، بۆ کوێ دەچی؟
تۆش لەبەر ئەو ملهوڕانە ملکەچی؟
تۆش بە ڕەنگ و بۆی ئەوان خواردت فریو؟
چاوی تۆشی هەڵفریواند زێڕ و زیو؟
تۆش دەگۆڕیەوە دەگەڵ گەوهەر هونەر؟
کەنگێ گەوهەر جوانی کردن بەختەوەر!
زێڕ بەڵایە، بێ وەفایە دەوڵەمەند
هەر هونەر نەمرە، هونەروەر مەرد و ڕەند
«چڵکی دەستە ماڵی دنیا» وەک دەڵێن
ماڵپەرست پەیمان شکێنە و بێ بەڵێن
قەدری جوانی کوا دەزانێ ماڵپەرست!
جوانپەرستە پیری خاوەن زەوق و هەست
***
نا مەچۆ، جوانێ مەچۆ، واوە مەچۆ؟
تۆ فریوی زێڕ و زیوی وان مەخۆ!
ئەو هەوەسبازانە جێی متمانە نین
هەر دەزانن گوڵ چنین و بەی ڕنین.
ئەوەندەیتر پەل بڵاو ئەکەنەوە و ملهوڕی، پەیمانشکێنی، بێوەفایی و بێبەڵێنی و هەوەسبازی رەواج پێئەدەن. خۆیان لە هونەرمەندان و پیاوماقووڵان بە خاستر ئەزانن و گالتە ئەکەن بە کەسانێک کە خوڵقێنەری بەرهەمی هونەریین یان لای خەڵک خاوەنی متمانەن.

باری نالەباری ئابووری وای کردوە زۆر کەس بە بێ ڕەنج و زەحمەت بگەن و بە سەروەت و سەرمایەی مادی زۆر و زەبەند. دونیای هونەر و متمانە وانیە، کەس لە پڕێ نابێ بە کوڕێ. پیری خاوەن زەوق و هەست، قەدری جوانی ئەزانی، باوەفایە و خۆبەزلزان نیە. هەر چەنێک ئەم سەرمایە زۆرتر بێ و زیاتر هۆگری ببێ کۆمەڵگا ئەخلاقیتر و ژیان خۆشترە. متمانە وعیشق و خۆشەویستی ئەبێ بە مەبنای بەختەوەری و پەیوەندییە کۆمەڵایەتییەکان.

سەرکەوتنی کاک فەرەیدوون و بەدەسهێنانی ئەم خەڵاتە لە باری کۆمەڵایەتییەوە بیرمان ئەخاتەوە سەرمایەیتریش هەیە کە زیاتر لە پووڵ و پووڵپەرەستان ئەتوانێ جێگە و پێگەی کۆمەڵایەتی بەرز و بەڕێزمان پێبەخشێ. داهێنەرانی هونەر و هونەرمەندان، بیر و ئاکاری ئەخلاقی و وەفا و پێزانین بەدی دێنن و خۆشحاڵی بەشێکی زۆر لە خەڵکی کوردستان و سەقزیش نیشانی دا هێشتا جوانی قەدر و ڕێزی ماوە لە کۆمەڵگادا، باوەڕیان وایە کە گەوهەر مرۆڤ بەختەوەر ناکا و هونەر نادەن بە گەوهەر.

https://b2n.ir/h75252

@vakawii
555 views09:51
باز کردن / نظر دهید