Get Mystery Box with random crypto!

دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی

لوگوی کانال تلگرام didgaxalid — دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی د
لوگوی کانال تلگرام didgaxalid — دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
آدرس کانال: @didgaxalid
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 876
توضیحات از کانال

خالید تەوەکولی

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-01-13 11:33:03 ما در کدام محکمه امضا داده ایم که می خواهیم همه مؤلفه های فرهنگ خودمان را حفظ کنیم؟

مصطفی ملکیان

اساسا یکی از نشانه های رشد یک جامعه این است که به تناقض های درونی خودش پی ببرد؛ و وقتی که پی برد؛ بداند که از طرفین تناقض، کدام یک را می خواهد نگه دارد و کدام یک را می خواهد رها کند.

ما در کدام محکمه امضا داده ایم که می خواهیم همه مؤلفه های فرهنگ خودمان را حفظ کنیم؟ چرا چیزی بر دوش ما می گذارید که نمی توانیم به آن ملتزم باشیم؟ اصلا رشد هر جامعه ای در گرو کشف ناسازگاری اجزای فرهنگش و حذف یکی از اجزاء به زیان دیگریست. چرا ما باید ایرانیّت و اسلامیّت و تجدد را حفظ کنیم؟ این باید از کجا آمده است؟ ممکن است ما رشد عقلی پیدا کنیم و ببینیم بعضی از مؤلفه های تجدد حتی با ایرانیّت هم سازگاری ندارند. تجدد با اسلامیّت ما هم سازگاری ندارد. چرا باید بگوییم با هر زور و ضربی این سه تا را در آشتی نگه داریم؟ وقتی این ها نمی توانند با هم آشتی کنند، چرا ما باید نیروی خودمان را صرف آشتی دادن اینها کنیم؟ ما کجا امضا داده ایم که همه مؤلفه های فرهنگیمان را باید حفظ کنیم؟ به تعبیر عیسی مسیح، انسان را برای شنبه نیافریده اند؛ شنبه را برای انسان آفریده اند. فرهنگ را برای انسان آفریده اند نه انسان را برای فرهنگ. قرار نیست ما زیر فشار این عناصر متناقض له شویم فقط برای اینکه بگوییم ما هر سه عنصر فرهنگ خودمان را حفظ کرده ایم! اگر ما به این نتیجه رسیدیم که یکی از مشکلات ما نگه داشتن این سه مؤلفه فرهنگمان است باید هر سه مؤلفه را حفظ کنیم؟ آخر چرا؟ مگر فرهنگ نیامده بود زندگی مرا سهل و ساده کند ولی این فرهنگ زندگی مرا دشوار کرده است ولی با این حال شما می گویید نباید یکی از سه رشته این فرهنگ را قیچی کنیم و کنار بگذاریم.

برای من، انسان گوشت و پوست و خون دار مقدم بر فرهنگ است. این انسان باید کمترین درد و رنج ممکن را متحمل شود. برای کاستن از درد و رنج این انسان گوشت و پوست و خون دار، گاهی لازم است فرهنگ او را دست کاری کنیم. نمی توان گفت فرهنگ او باید دست نخورده بماند ولو این فرهنگ درد و رنج این انسان را افزایش دهد.

@mostafamalekian
226 views08:33
باز کردن / نظر دهید
2022-01-04 13:50:45 دیر زمانی است قورباغه شده ایم

فرانسوی ها، برای طبخ قورباغه، آن را کباب نمی کنند، بلکه آن را در دیگ مملو از آب سرد قرار داده و آن دیگ را روی آتش قرار می دهند. قورباغه، موجودی دو زیست و خونسرد است و بدن آن روشی متفاوت برای گرم کردن خود ندارد. اگر شما یک قورباغه را داخل ظرفی از آب جوش بیندازید، قورباغه بلافاصله تلاش می کند تا از داخل آن به بیرون بجهد. اما اگر قورباغه را داخل ظرف آبی با حرارت معمولی بیندازید، وی در آن باقی می ماند. حال اگر ظرف آب را برروی شعله بگذارید و بتدریج دمای آب را افزایش دهید، اتفاق بسیار جالبی رخ می دهد. زمانی که درجه حرارت آب تا حدود ۳۰ درجه سانتیگراد بالا می رود، قورباغه هیچ عملی انجام نمی دهد. در واقع تمامی نشانه ها دال بر این است که او از وضعیت خود راضی است. با افزایش تدریجی درجه حرارت، قورباغه سست تر و سست تر می شود تا آنجا که دیگر قادر به بیرون آمدن از ظرف نمی باشد. علی رغم اینکه هیچ مانعی برای خروج از ظرف وجود ندارد، قورباغه در همانجا می ماند تا در نهایت بپزد و بمیرد.
چرا چنین اتفاقی رخ می دهد؟ به خاطر اینکه ساختار درونی قورباغه به نحوی است که خطر را تنها در مواردی که اتفاق ناگهانی در محیط اطرافش رخ می دهد، تشخیص می دهد و نه در مواردی که خطر به صورتی آرام و تدریجی گسترش می یابد.
جامعه شناسان از همین قاعده استفاده کردند و با بررسی جوامع بشری در طول تاریخ نتیجه گرفتند. انسانها با عادت کردن به شرایط به یک قورباغه ی پخته تبدیل می شوند.

اﮐﺜﺮ ﻣﺎ در ﻣﻮاجهه ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ دﻟﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ ﺑﻌﺪ از ﻣﺪﺗﯽ، ﺗﻮان ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ و ﻣﺒﺎرزﻩ ی ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﯿﻢ. ﮔﻮﯾﺎ ﻫﻤﻪ ی آﻧﻬﺎ را ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﯾﻢ و ﺷﺮاﯾﻂ و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎ را ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻤﺎم ﺑﺪی هاﯾﺸﺎن، ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﮔﺮﯾﺰ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ و ﭼﺎرﻩ ای ﺟﺰ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪن نمی بینیم.

حال وروز این روزها وسالهای ما !
گرانی های مفرط ، اخبارهای ناراحت کننده ، مرگ و میرهای دسته جمعی ، یورش طالبان و... گاهی خمیازه ای می کشیم یا غرغر می کنیم و تسلیم شرایط می شویم .
نه تنها حوصله خواندن کتاب نداریم بلکه حوصله خواندن یک کپشن اینستاگرامی را که چه عرض کنم حتی حوصله دیدن یک پست یا نماهنگ آگاهی بخش را هم نداریم .
بی خیالی و بی توجهی به دنیای پیرامونی خود ، نتیجه فرورفتن در اعماق آب جوش است .
ما را پخته اند و شاید در حال مردن ؛
به تنها چیزی که فکر می کنیم فکر نکردن است .
بی خیال به آنچه اطراف ما می گذرد وبر سر ما می آید !

آیا این آهسته مردن ، در تاریخ سابقه دارد ?
نویسنده کتاب: پیترسنگه استادممتاز دانشگاه ام.آی تی و مترجم هوشنگ عزتی امینی
937 views10:50
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 09:56:23 ‏نه آن‌قدر نزدیک است که قلب آرام گیرد و نه آن‌قدر دور که رشته‌های امید پاره شود.

#ابن_عربی
شرح فصوص

@BooK_Readiing
224 views06:56
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 09:50:56
232 views06:50
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 09:29:20 [۱۲/۲۲،‏ ۲۲:۴۴] صلاح آشتی: ‌‌ سڵاو گیانەکەم، جا سەیر ئەوەیە، دڵم بەم گۆرانییە تەنگ دەبێ…

لە سەردەمی ساسانی‌دا کە دوو مووسیقی‌زانی وەکوو باربەد و نەکیسا لە بارگای شا ڕق‌بەڕقەیان بوو، ٣٦٠ هەوایان دانابوو، هەتا شای ساسانی لە ساڵێ‌دا گوێی لە گۆرانیی دووپاتە نەبێ… ساڵ ٣٦٥ ڕۆژ بوو… بە پێنج ڕۆژە قرتاوەکەیان دەگوت: پێنجەی پاشقول‌دراو یان دزراو… بۆ ئەو پێنجەیان دانەناوە و هەر ٣٦٠یان تێهێناوە.


یەکێک لە گۆرانییەکان “سەوزئەندەرسەوز” بووە… گۆرانی “سەوزە” لە کوردی‌دا فرە زۆرە و فرە هەواشە…
هەتا لاو بووم بە بارێکی ڕووکاردا بەدڵمەوە دەنووسا… ئێستا کە بە نەردیوانە شل‌وشەوێقەکەی تەمەن‌دا پێهەڵدەچم ئەم گۆرانییانە چاکترم کار لێ دەکەن… زیاتر قووڵ دەبمەوە… ئەوەی زیاتر دەمجزێنێ مەعنەوییەتی دەقەکەیە… دەنگ و ئاهەنگەکە با لە هۆوەی بن…
لەو شوێنەی کە دەڵێ:
کەوتۆتە بەینمان حەو کێو و حەو کۆ
مەگەر بای ڕەحمەت من بێنێ بۆ تۆ…


دڵ چەندە قووڵە؟ خۆ نە پەی دەدا و نە کەسیش دەزانێ، ئەوندە بە دڵتەنگی‌دا ڕۆدەچم…
دابڕان کارەساتێکی هێندە بێ‌قەرەبوویە کە نووسین ناتوانێ دادی بدا…
چووزانم پێم خۆشە وای لێک‌دەمەوە…. چونکە ڕوودەکی کاتێ گوتی:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

(بۆن و بەرامەی ڕووباری مێرگەواری مەولیان دێ دەم‌بەدەم و بیری یاری دلۆوان دێ بە دڵا بێ‌بڕانەوە!)

ئاوری له ده‌روونی شای سامانی بەردا و بۆچرووکی لێ ‌هەستاند و لەڕێوە بارگە‌وبنەی پێ تێکەوەپێچا و یاڵڵا بەرەوە پیرەوڵات… ئای پیرەوڵات…


لە وەختی وادا من جێیەکم ژان دەکا نازانم کوێیە؟ دەزیڕێنێ، گوێم لێیە، نازانم کوێیە؟
دێشێم، نازانم چۆن؟ بۆم دەرنابڕدرێ، چ بکەم، زمان کول و قەڵەم کۆڵ و بیر کڵۆڵ.
[۱۲/۲۲،‏ ۲۲:۴۴] صلاح آشتی: دەتوانم بڵێم "سەوزە" یان " گۆرانیی سەوزە" وا لە دەروونی من‌دا ڕیشەی داکوتاوە هەر دەڵێی نارەناری گەرمی دایکمە، کە ئەوەندەی وەبیرم هاتووە و نەهاتووە، وەکوو پەریی خەیاڵ ڕوحی لاواندوومەوە.
عەزیزم بەسەری تۆ سەوزە هەر دەڵێی گۆرانییەکی تازەداهاتووی نەبیستراوی ئاسمانییە و مرۆڤ فێری بووە و بە مەحزوونی دەیڵێتەوە.
جا کە "بازی بەخت" نەنیشتەوە خۆ روح داناسەکنێ و چاوی هەر لە حەوایە و بە شوێنی‌دا دەگەڕێ و سەروخواری لەگەڵ دەکا و هەر دڵەڕاوکەیەتی بێ و بنیشێ! بەڵام کارەساتەکە لەو کاتەوە دەس‌پێدکا کە "بازی بەخت" ڕێی لێ ون بووبێ و بە شوێنی ئەویندار نەزانێ یان نەزانێتەوە؛ ئای لەو بەدبەختییە! چونکە سەوزەی"نەبان" هەزار بەندیشی حەواڵە کەی و پێی‌هەڵبڵێی و شەو و ڕۆژ وەبەری‌هەڵبخوێنی، هەر لەسەر ئەو هەوایەیە کە خۆی دەیزانێ. لێرەدایە کە ئادەمیزاد بەسەر شەوڕەشی ژیانی‌دا دەکەوێ و لای وایە بڕانەوەی بە مەرگ نەبێ کۆتایی نایە.
جا "بێ‌وەفا" دەرچوونی سەوزە و درەنگ پێزانینی ئاشق، ئەوەندەی دیکە ڕووداوەکە دەکاتە تۆفان و خانەئەوینی بێ‌پەرژینی دەکاتە تۆفانستان!
نەهاتنەوە و نەنیشتنەوەی "بازی بەخت"، کە بە لای منەوە وەدی‌نەهاتنی ئاواتەبەرزەی ئادەمیزادە، دڵ دەژاکێنێ و هەستی هەڵدەپرووکێنێ و شوێنێکی کەس‌پێ‌نەزانی لە وجوودی‌دا سیس‌هەڵدەگێڕێ و ژانی تێدەچزێنێ و هەرچی سەری دێنێ و دەبا بۆی یەکلایی نابێتەوە کوێی تووشی گەرمە‌ژانە.

١/ ١٠ / ١٤٠٠= ٢٢/ ١٢/ ٢٠٢١
مەهاباد، سەلاحەددین ئاشتی
452 views06:29
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 09:29:13
486 views06:29
باز کردن / نظر دهید
2021-11-25 22:04:23 یکی هر روز به مردم هدیه می‌داد، یکی هم هر روز به مردم لگد می‌زد.
بعد از چند وقت اونی که هدیه می‌داد دیگه هدیه نداد و اونی که لگد می‌زد دیگه لگد نزد. از اون روز به بعد اونی که هدیه می‌داد شد آدم بده چون دیگه هدیه نمی‌داد و اونی که لگد می‌زد شد آدم خوبه چون دیگه لگد نمی‌زد.
485 views19:04
باز کردن / نظر دهید
2021-11-22 11:21:53 برای مثال سیاست نادرست بی‌توجهی به نظام آموزشی به طور عام و وضعیت معیشتی و اجتماعی معلمان به طور خاص در طول سال‌های گذشته که مرتباً تکرار شده است منجر به تنزل پایگاه اجتماعی معلمان از یک سو و پایین آمدن کیفیت آموزش و پرورش در جامعه از سوی دیگر شده است. کاهش کیفیت آموزش و پرورش نیز موجب به وجود آمدن مسائل دیگری مانند گسترش انحرافات اجتماعی و ضعف اصول اخلاقی می‌شود. با گذشت زمان و پافشاری بر تکرار ملال‌آور سیاست‌های نادرستی که بحران‌های مختلفی ایجاد کرده است، به تدریج وضعیت پیچیده‌تر می‌شود، متغیرهای دیگری در مدل وارد می‌شوند، رابطه‌های علی تغییر می‌کنند و از همه مهم‌تر این است که به علت پایین آمدن کیفیت آموزش که معلول سیاست‌های نادرست بوده است، شناخت مسائل پیچیده و ارائه راهکار برای حل آنها نیز دشوار می‌شود و تکرار سیاست‌های نادرست بر سخن‌های نو و پُرحلاوت ارجحیت می‌یابد و پاشنه‌ی جدیدی برای «در» تعبیه نمی‌شود.
14 views08:21
باز کردن / نظر دهید
2021-11-22 11:21:53 دولت رانتی در حقیقت و به عبارتی دیگر دولتی فربه است که از مجموعه‌ای از نهادهای ورشکسته و پُرهزینه تشکیل یافته است، برای حفظ اعتبار خویش ناچار است به هر قیمتی از آنها حفاظت به عمل آورد. در این حالت، کسری بودجه سنگین و تورم بالا به مردم تحمیل می‌شود، حقوق مصرف‌کننده را نادیده می‌گیرند، مردم مجبور به خرید کالای بی‌کیفیت می‌شوند و دولت روزبه‌روز فربه‌تر و پُرهزینه‌تر می‌گردد که اگر درآمد فراوان داشته باشد به گونه‌ای عمل خواهد کرد که اقتصادش در آینده‌ای نه چندان دور دچار «بیماری هلندی» خواهد شد.
از زمانی که دولت مدرن در ایران شکل گرفته و نفت به عنوان منبع اصلی دخل و خرج دولت مطرح شده است، همواره، بهره‌مندی از رانت مبنای تشکیل و تداوم بسیاری از بنگاه‌ها و نهادهای مختلف بوده است. دولت با منابعی که در اختیار داشته، اقتصاد را تابع سیاست ساخته است، به همین دلیل است بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند برای بهبود وضعیت اقتصادی و رفع مشکلات اقتصادی، راهکار اقتصادی وجود ندارد و باید راه حل‌ها در حوزه‌ی سیاست جست‌وجو کرد. رقابت‌های سیاسی میان جناح‌های مختلف بیش از آن که رقابت بر سر طرح ایده‌ها و برنامه‌های جایگزین باشد، رقابت برای تسلط بر نهادهای مختلف و بهره‌مندی از رانت‌های موجود در این نهادهاست، در نتیجه «در» فدای «پاشنه» می‌شود، چرا که از این طریق به رانت‌های هنگفتی دست می‌یابند. اکنون همه می‌دانند که سازمان‌های بازنشستگی، بانک‌ها، بیمارستان‌ها، صنایع مختلفی مانند خودروسازی، نفتی و ... با بحران‌های متعددی روبه‌رو هستند. دولت اما به شیوه‌های مختلف مانع از ورشکستگی آنها می‌شود. بودجه‌های فراوانی را به این نهادها اختصاص می‌دهد، بدهی‌های مالیاتی را نادیده می‌گیرد، به بخش خصوصی آسیب می‌زند و از سرمایه آنها برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی‌های بخش دولتی بهره می‌گیرد تا در همچنان بر همان پاشنه قدیمی بچرخد. یکی از علل این امر آن است که دولت‌مردان اعتقاد دارند که اگر از این نهادها حمایتی به عمل نیاورند ممکن است با بحران‌های سیاسی و کاهش محبوبیت مواجه شوند.
- به لحاظ جامعه‌شناختی، یکی از ویژگی‌های مسائل اجتماعی این است که در زمان‌های مختلف، در یک رابطه علی – معلولی، موقعیت‌شان تغییر پیدا می‌کند. بدین گونه که ممکن است در یک زمان، مسئله‌ای معلول عواملی چند باشد اما در زمانی دیگر به علت مسائل دیگر تبدیل شود و حتی ممکن است جای علت و معلول در رابطه علی – معلولی دگرگون شود. برای مثال: ممکن است در یک موقعیت خاص، بیکاری علت فقر باشد. حال اگر مدتی از این شرایط بگذرد و فقر گسترش یابد، این بار ممکن است فقر، خود به علت بیکاری تبدیل شود و چرخه‌ی باطل و وضعیت پیچیده‌ای را ایجاد کند که برون‌رفت از آن بسیار دشوار باشد.
این وضعیت اکنون در بسیاری از مسائل و مشکلات موجود در جامعه به وجود آمده است. در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، علت مشکلات و ناکارآمدی نهادها، سیاست‌گذاری‌های نادرست بوده است. مثلاً دولت برای رفع این مشکلات به گونه‌های مختلفی مانند اختصاص بودجه اضافی، بخشودگی مالیاتی، واگذاری وام‌های بانکی، تصویب قوانینی که بخش خصوصی را در مقابل بخش دولتی ضعیف و ناتوان می‌سازد و ... عمل می‌کند. مجموعه‌ی این سیاست‌های نادرست منجر به ناکارآمدی نهادهای وابسته به دولت می‌شود. به عبارت دیگر، در این رابطه، سیاست‌گذاری نادرست علت و ناکارآمدی معلول است. به مرور زمان، اگر به سرعت نسبت به حل مسائل و مشکلات اقدام نشود، آنگاه ممکن است ناکارآمدی تبدیل به علت شود و سیاست‌گذاری نادرست در جایگاه معلول قرار گیرد و مسائل دیگری نیز وارد این رابطه شوند و مدل و وضعیت پیچیده‌ای را ایجاد کنند که شناسایی رابطه علی و به تبع آن ارائه‌ی راهکارهایی را بیش از پیش دشوار سازند. بدین‌ترتیب، فساد سیستماتیک، قوانین دست‌وپاگیر، شورش‌های اجتماعی، گسترش بیکاری و ... نیز به مدل وارد شوند و مسائل اجتماعی تازه‌ای را ایجاد کنند.
15 views08:21
باز کردن / نظر دهید
2021-11-22 11:21:53 - نکته دیگری که در این زمینه قابل توجه است سخنی است که «پوپر» در مقام مقایسه مسئله‌ی جوامع دموکراتیک و غیر دموکراتیک بیان کرده است. وی بر این باور است برای استقرار و تداوم دموکراسی، بایستی پرسش قدیمی «چه کسی باید حکومت کند؟» با پرسش «حکومت و دولت چگونه باید تشکیل شود؟» جایگزین گردد. به این دلیل که در صورت تحقق ایده اول، ممکن است فردی با رأی مردم انتخاب شود اما به وعده‌های خود عمل نکند و به اصطلاح، حاکمی ناصالح از کار درآید. اما اگر دغدغه و پرسش اصلی این باشد که حکومت چگونه باید تشکیل شود، راههای مصون ماندن حاکم و حکومت از خطا نیز پیش‌بینی می‌شود.
این که در حکومت‌ها و تحت مدیریت‌های مختلف، تغییر محسوسی در سیاست‌ها و برنامه‌ها دیده نمی‌شود و اگر در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد، یکی از علل آن این است که در یک مقیاس کوچکتر و در سازمان‌ها و نهادهای مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز سخن «پوپر» قابل توجه است؛ بدین گونه که در مقام انتقاد و اعتراض به برخی از سیاست‌ها و تصمیمات، جامعه بیشتر در اندیشه تغییر افراد هست تا در اندیشه درانداختن طرح و ایده‌ای نو. به عبارت دیگر، این پرسش را پیگیری می‌شود که چه کسی باید مدیر و مجری باشد؟ و به این که این نهادها چگونه و بر اساس چه تدابیر و برنامه‌هایی باید تشکیل و اداره شوند، پرداخته نمی‌شود. در نتیجه، آنچه در عمل دیده می‌شود این است که افراد، تغییر می‌کنند اما سیاست‌های نادرست و زیانبار همچنان پابرجا می‌مانند. تغییر افراد بدون تأکید بر تغییر تصمیمات و ساختارها به معنی آن است که در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد و در طول سال‌های گذشته همواره شاهد بوده‌ایم که افراد مختلفی آمده‌اند و رفته‌اند اما مسائل و مشکلات همچنان پابرجا بوده و تداوم یافته‌اند چرا که پرسش اصلی جامعه ما این است که چه کسانی در مصدر امور باشند.
علاوه بر این، غلبه تفکر ایدئولوژیک موجب می‎‌شود دایره انتخاب افرادی که می‎‌توانند تصمیم‌ساز یا مجری تصمیمات باشند، بسیار تنگ و محدود باشد. افرادی که تابع ایدئولوژی حاکم هستند، به قدرت می‌رسند و چون دارای همان تفکر و نگرش هستند در نتیجه مشکل چندانی با اسطوره‌های ذهنی و پیش‌فرض‌ها ندارند و به قصد تغییر به سراغ اینها نمی‌روند؛ در نتیجه پاشنه، پابرجا خواهد ماند و امیدی به خلق وضعیتی دیگر بیهوده خواهد بود.
- یکی از ویژگی‌های دولت‌های نفتی آن است که با پول نفت تمامی عیوب و ناکارآمدی‌های خود را در حوزه‌های مختلف لاپوشانی می‌کنند. وابسته شدن دولت به درآمدهای نفتی برای بسیاری از نهادهای دولتی، امکان استفاده از رانت را فراهم ساخته است و مانع از آن می‌شوند که مسائل و مشکلات‌شان آشکار شود.
در یک نظام سیاسی رانتی، بنگاه‌های اقتصادی و نهادهای مختلف، بیش از آن که در اندیشه بهره‌مندی از ایده‌های نو و نوآوری، تلاش برای بازاریابی و افزایش میزان بهره‌وری خود باشند، به نفوذ در دولت و افزایش میزان بهره‌مندی خود از رانت هستند. در این شرایط، تلاش برای دستیابی به / دریافت رانت به مهم‌ترین دغدغه بنگاه‌های اقتصادی دولتی و خصوصی تبدیل می‌شود و ضمن این که فساد ایجاد و گسترش می‌یابد، برای تغییر سیاست‌ها و برنامه‌ها تلاشی صورت نمی‌گیرد. نهادها و بنگاه‌های مختلف اقتصادی نیز برای بهره‌مندی بیشتر از منابع رانتی، اولویت را به استخدام اندیشمندان و اندیشه‌های نو نمی‌دهند بلکه به جذب کسانی می‌پردازند که صاحب نفوذ هستند و می‌توانند امکان استفاده بیشتر از منابع را فراهم آورند. از این روست که برخی از اندیشمندان معتقدند کارآفرینی مولد که با تولید محصولات و ارائه خدمات جدید و بهتر برای جامعه ثروت‌آفرینی می‌کند رو به زوال است و دسترسی به رانت بیشتر از کارآفرینی اهمیت می‌یابد.
علاوه بر این، دولت‌های رانتی، بدون چشم‌داشت، امکانات رانتی را در اختیار بنگاه‌ها و نهادهای مختلف قرار نمی‌دهند و در مقابل انتظار دارند اینها در تملک دولت قرار گیرند و به بخشی از نظام سیاسی و وابسته قدرت تبدیل شوند. در نتیجه شکست و موفقیت آنها به عنوان شکست و موفقیت در کارنامه دولت ثبت خواهد شد. در مرحله بعدی، پنهان کردن شکست‌ها و نادیده گرفتن سیاست‌های نادرست نهادها و بنگاه‌های اقتصادی قرار دارد. طبیعی است که دولت‌ها خواهان آن نباشند که در چشم مردم و در برابر افکار عمومی، جلوه و عملکرد ناکارآمد و ورشکسته داشته باشند، به همین دلیل در مرحله سوم به تأمین منابع مالی – به هر طریق ممکن – می‌شوند و بنابه شرایط مختلف از راههایی مانند استقراض بانکی، معافیت‌های مالیاتی، کمک‌های بلاعوض، سندسازی و ... بهره می‌گیرند تا بسیاری از نهادهای ناکارآمد را موفق نشان دهند.
14 views08:21
باز کردن / نظر دهید