Get Mystery Box with random crypto!

دکتر سرگلزایی drsargolzaei

لوگوی کانال تلگرام drsargolzaei — دکتر سرگلزایی drsargolzaei
موضوعات از کانال:
کانون
آدرس کانال: @drsargolzaei
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 38.10K
توضیحات از کانال

Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 32

2023-02-11 15:27:30 خسارت‌بار ناگزیرشونده: چهارده ایده‌ی پایه‌ای در باره‌ی انقلاب

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۲ بهمن ۱۴۰۱

۱۱. انقلاب محصول انباشت نارضایتی و وضعیت نارضایتی‌ی انفجاری است. بنابراین، فرآیندی طولانی طی می‌شود تا این وضعیت پدید آید و بستر انقلابی تدارک دیده شود.

۱۲. انقلاب را می‌بایست از حکومتی که پس از آن تشکیل می‌شود به‌طور نسبی جدا کرد. نحوه‌ی عمل‌کرد و ره‌بری‌ی انقلابیون در پس از پیروزی، مسیر بعدی‌ی حرکت را مشخص می‌کند. در این‌جا اراده‌ی کنش‌گران سهم بیش‌تری دارد. اما اگر تحلیل درستی از پتانسیل نیروها داشته باشیم، کم و بیش می‌توانیم حدس بزنیم که انقلاب چه مسیری را طی خواهد کرد.

۱۳. انقلاب محصول جدایی‌ی نظام سیاسی از جامعه و از دست رفتن تدریجی‌ی نیروهای حیاتی‌ی نظام سیاسی است. فقدان چرخش نخبه‌گان و تضعیف توانش تدبیر عامل مهمی در سقوط یک نظام سیاسی است. نظام سیاسی طی‌ی روندی طولانی و تدریجی به لحظه‌ای می‌رسد که در آن بسیار از جامعه‌اش بیگانه شده است و دیگر ادامه‌ی حیات‌اش ممکن نیست.

۱۴. معمولاً نیروی انقلابی می‌کوشد از تمام نیروهای اجتماعی‌ی جامعه برای پیروزی‌ی خود بهره بگیرد، اما خطرات عمده‌ای در همین نیروگیری از بافت‌های اجتماعی‌ی مختلف، آینده‌ی انقلاب را تهدید می‌کند. از این رو، انقلاب موفق انقلابی است که در آن هم وحدت سلبی و هم وحدت ایجابی وجود داشته باشد و انقلابیون برای آینده پیشاپیش نهادسازی کرده باشند.


#انقلاب


@NewHasanMohaddesi
6.1K views12:27
باز کردن / نظر دهید
2023-02-11 15:27:29 خسارت‌بار ناگزیرشونده: چهارده ایده‌ی پایه‌ای در باره‌ی انقلاب

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۲ بهمن ۱۴۰۱

در چهل و چهارمین سال‌گرد انقلاب ۵۷ قرار داریم. ایران تنها کشور منطقه است که تاکنون دو انقلاب به خود دیده است؛ انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷. من به‌عنوان یک محقق جامعه‌شناسی مناسب می‌دانم نظر خود را در باره‌ی انقلاب به‌اجمال برای مخاطبان گرامی بنویسم و امیدوار ام این نوشته بهانه‌ای بشود تا مخاطبان محترم در باره‌ی انقلاب به متون تخصصی مراجعه کنند و سخنان عوامانه را جدی نگیرند. شاید بعداً مجالی پیدا کنم و این‌ها را بیش‌تر توضیح بدهم:

۱. معمولاً وقتی تحولی اساسی و بزرگ در حوزه‌ای از حوزه‌ها رخ می‌دهد، واژه‌ی انقلاب (revolution) برای بیان آن به‌کار می‌رود. انقلاب سیاسی (تغییر خشونت‌بار و رادیکال نظام سیاسی‌ی مستقر توسط نیروهای انقلابی) با حدی از انقلاب اجتماعی هم‌راه است. انقلاب اجتماعی را در این‌جا در معنای تغییر در نگرش مردم نسبت به عالم و آدم و و تغییر در مناسبات اجتماعی و سیاسی به‌کار می‌برم.

۲. نقش اصلی‌‌ای که روشن‌فکران در انقلابات ایفا می‌کنند، گسترش و تعمیق انقلاب اجتماعی است. هر انقلاب سیاسی‌ای که پیش از آن انقلاب اجتماعی‌ی همه‌جانبه‌تری رخ داده باشد، انقلاب موفق‌تری خواهد بود. انقلاب اجتماعی مقدم بر انقلاب سیاسی است.

۳. معمولاً گفته می‌شود پدیده‌های اجتماعی چندعلتی هستند. انقلاب نه تنها چندعلتی است بل‌که چندفرآیندی است. دست‌کم سه فرآیند تحول می‌بایست به ترتیب در درون نظام سیاسی، محیط اجتماعی‌ی بلافصل آن، و محیط ژئوپولیتیک آن رخ دهد تا انقلاب شکل بگیرد. انقلاب محصول شکل‌گیری‌ی یک جنبش سازش‌ناپذیر در محیط بلافصل نظام سیاسی است.

۴. انقلاب آسیب‌زاترین و خسارت‌بارترین شکل تحول اجتماعی است، زیرا انبوهی نتایج ناخواسته دارد که انقلابیون نه بدان‌ها اندیشیده اند و نه بخشی از این نتایج اصلاً اندیشیدنی اند. به قول مارکس تاریخ را انسان‌ها می‌سازند، اما نه آن‌طور که می‌خواهند.

۵. پی‌آمدهای ناخواسته‌ی نیاندیشیدنی‌ی انقلاب را چه مثبت باشند چه منفی، نمی‌توان به پای انقلابیون نوشت. خواسته‌های انقلابیون با نتایج انقلاب همیشه واگرایی‌هایی دارد.

۶. به‌رغم مورد چهارم، گاهی هیچ راهی برای تحول اجتماعی باقی نمی‌ماند و انقلاب یک گزینه‌ی ناگزیر می‌شود. وقتی با در بسته مواجه می‌شوید و کلید هم ندارید، به بالا رفتن از دیوار می‌اندیشید. انقلاب همیشه وقتی رخ می‌دهد که فرآیندی طولانی از تلاش برای اصلاح طی شده باشد و به در بسته خورده باشد. تمامی‌ی نیروهای اجتماعی‌ی تحول‌خواه به‌ویژه‌ نیروهای اصلاح‌طلب در شکل‌گیری‌ی این بستر انقلابی دخیل اند. وقتی کوشش‌های طولانی‌ی اصلاح‌طلبان به شکست می‌انجامد، این باور عمومی شکل می‌گیرد که انقلاب یک گزینه‌ی ناگزیر است. بنابراین، اصلاح‌طلبان بی‌آن‌که بخواهند، بستر را برای انقلاب فراهم می‌سازند. وجود جریان اصلاحی از لوازم انقلاب است. با شکست جریان اصلاحی است که انقلاب ناگزیر می شود.

۷. از این رو، انقلاب دو نوع ره‌بری دارد: ره‌بری‌ی سلبی و ایجابی (یکی از سخنان درست بازرگان در کتاب انقلاب در دو حرکت). حکومت موجود و مسوولین اصلی‌ی آن با اقدامات خود و با مقاومت در برابر خواست اصلاح نظام، شرایط را به سوی انقلاب هدایت می‌کنند. اما انقلاب به ره‌بری‌ی ایجابی نیز نیاز دارد تا چشم‌اندازی از فردا برای مردم ارائه کند.

۸. انقلاب امری انتخابی- غیرانتخابی است. معنای این جمله این است که برای این‌که انقلاب رخ بدهد، عده‌ای باید آن را قصد کنند و اقدامات انقلابی انجام بدهند، اما قصد آن‌ها کافی نیست و برای تحقق انقلاب عوامل گوناگونی دخیل اند.

۹. انقلاب برای توسعه‌ی سیاسی صورت می‌گیرد. وقتی نظام سیاسی در مدتی طولانی تحولات اجتماعی را در نظام سیاسی درونی نمی‌کند، انقلاب یک گزینه می‌شود:

"انقلاب‌ يك‌ جنبه‌ از نوسازي‌ به‌شمار مي‌آيد. انقلاب‌ پديده‌اي‌ نيست‌ كه‌ در هر جامعه‌ و در هر دوره‌اي‌ از تاريخ‌ آن‌، رخ‌ دهد. انقلاب‌ يك‌ مقولة‌ كلي‌ نيست‌، بلكه‌ يك‌ پديدة‌ تاريخي‌ محدود است‌. انقلاب‌ در يك‌ جامعة‌ بسيار سنتي‌ و در سطح‌ پاييني‌ از پيچيدگي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ روي‌ نمي‌دهد و در جوامع‌ بسيار نوين‌ نيز پيش‌ نمي‌آيد. انقلاب‌ نيز مانند صورت‌هاي‌ ديگر خشونت‌ و نااستواري‌، بيشتر در جوامعي‌ رخ‌ مي‌دهد كه‌ نوعي‌ تحول‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ را تجربه‌ كرده‌ باشند و فراگردهاي ‌نوسازي‌ و تحول‌ سياسي‌ آن‌ها از فراگردهاي‌ دگرگوني‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌شان‌ واپس‌ مانده‌ باشند» (هانتينگتون‌، ۱۳۷۵: ۳۸۸-۳۸۷).

۱۰. انقلاب پدیده‌ای مدرن است و در جهان مدرن رخ می‌دهد. در جهان ماقبل مدرن چیزی به نام انقلاب وجود ندارد. عاملیت آحاد جامعه برای شکل دادن نظام سیاسی پدیده‌ای مدرن است.

ادامه دارد.

#انقلاب


@NewHasanMohaddesi
5.7K views12:27
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 18:43:39 نخستین جاده‌صاف‌کن دشمنان آزادی در ایران:
نهال آزادی در تقابل مسالمت‌آمیز قدرت‌ها رشد می‌کند /۲

محمدرضا سرگلزائی / حسن محدثی گیلوایی
۲۱ بهمن ۱۴۰۱


بنابراین، از دهه‌ی 1960 تا کنون با تصمیمات این نظام مقابله نموده است که اولین نمونه از آن سازماندهی اعتراضات دانشجویی علیه اعزام نیرو به ویتنام بود. بنابراین، در هر کشوری، آزادی دشمنان خاص خود را دارد. در ایران، زیست ذره‌وار و غیرتشکل‌آمیز ما ایرانیان از نخستین جاده‌صاف‌کن‌های دشمنان آزادی است. در این سرزمین فرهیختگان جامعه نیز گاه حتا از ایجاد پیوندهای سست اجتماعی نیز عاجز اند؛ پیوندهای اجتماعی نیرومند پیش‌کش. از این رو، دشمنان آزادی در این کشور از بیش‌ترین مجال برای نابودی آزادی برخوردار اند. این‌جا گاه می‌بینیم که حتا جامعه‌شناس ایرانی و روان‌شناس ایرانی اهل عضویت در انجمن جامعه‌شناسی و انجمن روان‌شناسی نیست. یک جامعه‌شناس ایرانی را می‌شناختیم که با افتخار می‌گفت: «عضو انجمن جامعه‌شناسی نیستم. روزنامه نمی‌خوانم و تلویزیون نگاه نمی‌کنم!» این زیستن در انزوا و اعتزال انسان ایرانی، بزرگ‌ترین جاده‌صاف‌کن برای دشمنان آزادی است.

برخی در ایران مهم‌ترین مانع شکل‌گیری دموکراسی را فقدان نظریه‌پردازی مناسب می‌دانند و تصور می‌کنند مشکل اصلی مشکلی نظری است. به‌عنوان مثال، دکتر سیدعلی محمودی پنج عامل زیر را از موانع اصلی عدم گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی در سال پنجاه و هفت دانسته است: «۱) فقدان نظریۀ سیاسی، ۲) فقدان فرهنگ دموکراتیک (در متن به فقدان سواد بخش قابل توجهی از مردم اشاره شده)، ۳) فقه‌محوری در برابر قانون‌گرایی، ۴) سررشته‌داری روحانیان، ۵) توده‌گرایی در برابر نخبه‌گرایی» (محمودی، https://t.me/NehzatAzadiIran/3854).

اگرچه نظریه‌پردازی مهم است، اما ما فکر می‌کنیم مهم‌ترین مانع گذار به دموکراسی را می‌بایست در طرز زیستن‌مان بیابیم؛ طرز زیستنی که مانع از ایجاد یک جامعه‌ی مدنی نیرومند می‌شود. برای داشتن درختانی پربار دانش درخت یا درخت‌شناسی مهم است، اما داشتن زمین حاصل‌خیز از آن مهم‌تر است.

باری، یک جامعه‌ی مدنی نحیف چه‌گونه می‌تواند در برابر حکومتی فربه ایستادگی کند؟ در ایران هر حکومتی تشکیل شود، پول نفت و دیگر منابع و انحصار ابزار خشونت‌گری (نیروی نظامی) را در اختیار خواهد گرفت. پس ما به یک جامعه‌ی مدنی نیرومند برای محدود کردن دائمی قدرت حکومت نیازمندیم. در جامعه‌ای که حتا استادان دانش‌گاه به‌خاطر تأمین آب باریکه به حکومت وابسته اند و دانش‌گاه‌های دولتی اند و لاجرم از روی ترس خاموش می‌مانند و اکثریت آنان نقد وضعیت اجتماعی-سیاسی را وا می‌نهند، چه‌گونه می‌توان از نهال آزادی و از نیروهای آزادی‌خواه حفاظت کرد؟!


#آزادی
#تقابل_قدرت‌ها
#سرگلزائی_محدثی


@drsargolzaei

@NewHasanMohaddesi
4.0K views15:43
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 18:43:39 نخستین جاده‌صاف‌کن دشمنان آزادی در ایران:
نهال آزادی در تقابل مسالمت‌آمیز قدرت‌ها رشد می‌کند /۱

محمدرضا سرگلزائی / حسن محدثی گیلوایی
۲۱ بهمن ۱۴۰۱

آزادی بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین آرمان‌های بشر و یکی از بزرگ‌ترین گم‌شده‌های بشر است. تاکنون انبوهی از متفکران و صاحب‌نظران و فیلسوفان سیاسی در باره‌ی آن نظریه‌پردازی کرده اند. بخش زیادی از بشریت در اثنای جنبش‌های اجتماعی و سیاسی قرون اخیر شعار آزادی را فریاد کشیده اند. برخی صاحب‌نظران تا آن‌جا پیش رفته اند که آزادی را یکی از نیازهای اساسی‌ آدمی خوانده اند. به عقیده‌ی #ویلیام_گلاسر روانپزشک آمریکایی (پایه گذار تئوری انتخاب و واقعیت درمانی) نیاز به "آزادی" یکی از نیازهای پایه ی انسان است. گرچه همچون سایر نیازها (نیاز به غذا و سکس-نیاز به تفریح-نیاز به علاقه و عشق-نیاز به قدرت) کمّیت نیاز به آزادی در بین افراد و جمعیت های مختلف کاملأ متفاوت و متنوّع است، وجود چنین نیازی کمتر مورد انکار و تردید قرار گرفته است.

اما آزادی آرمانی دیرحاصل است زیرا نهال آزادی نیاز به پرورش و حفاظت دائم دارد. آزادی در تکثر اجتماعی و تکثر سیاسی‌ واجد ضمانت اجتماعی زاده می‌شود. آن‌جا که جهان اجتماعی یک‌پارچه و قدرت‌مند وجود دارد و همه در جهان واحدی نفس می‌کشند، خبری از آزادی نیست بل‌که استبداد اکثریت وجود دارد؛ درست مثل یک اجتماع قبیله‌ای یا در درون اجتماعی‌ که یک ایدئولوژی معین واجد هژمونی فوق العاده‌ای است و برای هیچ‌کس مجال بروز ندایی متفاوت نیست یا اگر هست، به سرعت خفه می‌شود.

آزادی در توازن قدرت‌ها زاده می‌شود. نیروی اجتماعی‌ یا سیاسی‌ای که همه‌ی قدرت را یک‌جا در اختیار دارد، خواهی نخواهی ضد آزادی عمل خواهد کرد. نهال آزادی در نظمی رشد خواهد کرد، که نیروهای سیاسی مختلف قدرت‌مند غیرقابل حذفی وجود داشته باشند. آزادی آن‌جا که یک حکومت بسیار نیرومند وجود دارد و هیچ نیروی رقیب قدرت‌مندی در مقابل آن وجود ندارد، رشد نخواهد کرد. حتا اگر این حکومت بعد از یک انقلاب مردمی پدید آمده باشد که در هوای آزادی خون داده باشند. هوای یک‌پارچگی اجتماعی و سیاسی، دشمن نهال آزادی است. مردمی که به امید نیل به آرمان آزادی انقلاب می‌کنند و سپس صحنه را به حاکمان جدید می‌سپارند، نمی‌توانند برای نهال آزادی باغبان خوبی باشند. نهال آزادی مردمی می‌خواهد که اهل تشکل باشند و هرگز مثل ذره‌های جدافتاده زیست نکنند. مردمی که برای کاشت بذر آزادی خون می‌دهند اما سپس قدرت را واگذار می‌کنند، نه بذر آزادی که بذر استبداد می‌کارند. آزادی پاس‌داری می خواهد. مردمی که در درون سازمان‌ها و گروه‌ها و تشکل‌های مدنی گرد می‌آیند و یک جامعه‌ی مدنی نیرومند پدید می‌آورند و دائماً از حاکمان حساب‌کشی می‌کنند، بهترین باغبانان نهال آزادی اند.

هر قدر قدرت سیاسی و اجتماعی در جامعه بیش‌تر تقسیم شده باشد و مردم بتوانند نیروهای قدرت‌مند غیرقابل حذفی پدید آورند و در صورت لزوم در برابر هر شکلی از سواستفاده از قدرت سیاسی بایستند و مهار اسب سرکش حکومت را در دست بگیرند، آن‌‌گاه می‌توان امیدوار بود که از دل تقابل این قدرت‌ها نهال آزادی ثمر بدهد و چتر خود را بر سر مردمان یک سرزمین بگشاید.

آن‌جا که قدرت‌های اجتماعی‌ غیرقابل حذف وجود ندارد، نهال آزادی در خطر است. هر جا که قدرت می‌تواند به‌نحو یک‌پارچه تجمیع شود، تردید نکنید که آن‌جا آزادی حضور یا دست‌کم دوامی نخواهد داشت. آزادی نیازمند تشکل و نهادسازی است. جنبش‌های اجتماعی ممکن است بتوانند آزادی غصب شده را پس بگیرند، اما برای ادامه‌ی حیات آن کافی نیستند. آزادی نیازمند تشکل و نهادسازی است. تا زمانی که مردم نتوانند به‌طور مداوم گرد هم آیند و با قدرت افقی خود، قدرت عمودی حاکمان را مهار نکنند و در برابر آن ایستادگی نکنند، آزادی پاسداری نخواهد شد. از این جهت مهم نیست در کدام کشور زیست می‌کنیم: ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان، فرانسه، انگلستان، امریکا، آلمان، و غیره. همه‌جا آزادی در خطر تجاوزگری نیروهای اجتماعی و سیاسی قرار دارد. در هر کشوری وضع به گونه‌ای است.

به‌عنوان مثال، در افغانستان بزرگ‌ترین دشمن آزادی قبیله‌گرایی و تفکر دینی سنتی است؛ بستری طالب‌خیز. اما در امریکا آزادی دشمنان دیگری دارد. از نظر "چامسکی" با وجود اقتصاد سرمایه‌داری غارتگر، برای صیانت از انسان و جلوگیری از تخریب زیست محیطی، دخالت دولت یک ضرورت مطلق است. "چامسکی" اعتقاد دارد در عصر سرمایه‌داری فراملّیتی، مانع آزادی انسان بیش از آن که دولت باشد روابط اقتصاد سرمایه‌داری است که نوعی "روابط بندگی" را تداوم می‌بخشد. چامسکی نظام حکومتی آمریکا را یک "حکومت نظامی حافظ سرمایه‌داری فراملّیتی" می‌داند.

ادامه دارد.

#آزادی
#تقابل_قدرت‌ها
#سرگلزائی_محدثی


@drsargolzaei

@NewHasanMohaddesi
3.9K views15:43
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 13:10:42

@drsargolzaei
1.5K views10:10
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 09:59:51



@drsargolzaei
2.7K views06:59
باز کردن / نظر دهید
2023-02-10 08:37:13
@kanoonnegareshno
وبینار رایگان
در کانون نگرش نو

وبینار دوساعته آنلاین

««سفر قهرمانی در شرایط بحرانی»»
“چگونه می‌توان در میانه‌ی یک انقلاب به تعمیق خودآگاهی و گسترش و آفرينش خویشتن پرداخت؟”

همراه استاد عزیز،
دکتر محمدرضا سرگلزایی
روان پزشک

تاریخ:
شنبه چهارم مارچ

ساعت :
(یازده صبح تا یک )به وقت تورنتو
@kanoonnegareshno
416-879-7357

ثبت نام از طریق ارسال تکست در واتس اپ
567 views05:37
باز کردن / نظر دهید
2023-02-09 16:33:58
کتاب اخلاق و آزادی
3.7K viewsedited  13:33
باز کردن / نظر دهید
2023-02-09 16:30:17 کتاب اخلاق و آزادی
و مبارزه‌ی اخلاقی برای آزادی
3.8K viewsedited  13:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-09 10:24:18 لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان

محمّدرضا سرگلزایی- روانپزشک

وقتی می شنویم که شبه نظامیان صرب بدن زنان بوسنیایی را جزئی از میدان جنگ می بینند و صدها زن بوسنیایی را مورد تجاوز جنسی قرار می دهند قلب مان به درد می آید. وقتی می خوانیم که شبه نظامیان بوکوحرام صدها دختر نیجریایی را ربوده اند و به بردگی جنسی گرفته اند درد می کشیم. وقتی می بینیم که گشت ارشاد حکومت اسلامی ایران دختر 22 ساله ای به نام #مهسا_امینی را به جرم کامل نبودن حجاب به قتل رسانده است فریاد بر می آوریم. اما بسیاری از ما (حتی خود زنان) در مقابل لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان سکوت می کنیم و حتی آن را بازتولید می کنیم.
گوردون آلپورت (1967-1897) روان شناس، فیلسوف و اقتصاددان آمریکایی در سال 1954 کتابی نوشت با نام ماهیت تبعیض. او در این کتاب، با رسم یک هِرَم، نگاهی چند لایه ای به تبعیض و خشونت را پایه گذاری کرد. قلۀ این هرم جنایت های جنگی مثل نسل کشی ها هستند. همۀ ما نسل کشی ها و جنایت های جنگی را محکوم می کنیم. مثال هایی که در پیشگفتار ذکر کردم همچون تجاوز شبه نظامیان صرب، شبه نظامیان بوکوحرام و شبه نظامیان داعش علیه زنان بوسنیایی، نیجریه ای و ایزدی نمونه هایی از این رخدادهای دردناک هستند.
یک لایه پایین تر خشونت های سیستماتیک و جنایت های جنگی، خشونت های جنایی قرار دارند. قتل های ناموسی نمونۀ بارز خشونت جنایی علیه زنان است. وقتی رومینا اشرفی دختر 14 سالۀ ایرانی توسط پدرش سر بریده شد، وقتی مبینا سوری دختر 16 سالۀ ایرانی توسط همسر آخوندش خفه شد و وقتی مونا حیدری دختر 17 سالۀ ایرانی توسط همسرش سر بریده شد همۀ ایرانیان آشفته شدند و واکنش نشان دادند گرچه این قتلها فقط نمونه هایی از دهها قتل ناموسی در ایران و صدها قتل ناموسی در خاورمیانه هستند که رسانه ای شدند. من در سال گذشته اخباری از قتل های ناموسی را در مصر، اردن و امارات نیز دریافت کردم.
حالا یک لایه عمیق تر می شویم: تبعیض های مدنی.
تبعیض های مدنی نمونۀ وسیع تر و عمیق تر خشونت علیه زنان هستند. وقتی بیش از چهل سال است که حکومت آخوندها در ایران زنان را وادار به پوشیدن یونیفرم خاصی کرده است، میلیون ها زن مورد خشونت و تبعیض مدنی قرار گرفته اند. دختران ایرانی از ابتدای دبستان تا پایان تحصیلات شان مجبورند در تمام فصول سال با مانتو و مقنعه به محل تحصیل بروند. زنان ایرانی تمام عمر مجبورند در محل کار، در معابر و در اماکن عمومی با یونیفرمی حضور داشته باشند که مطابق با برداشت فقهی «اقلیتی از فقهای شیعه» از قرآن است. عدم رعایت الگوی لباس اجباری و یکپارچه باعث می شود زنان از امکان حضور در مدرسه و دانشگاه و کارخانه و اداره محروم شوند. در ادارات، حراست لباس و آرایش زنان را چک می کند، در خیابان گشت ارشاد و در اماکن تفریحی ادارۀ اماکن عمومی! عدم رعایت حجاب منجر به برخورد توهین آمیز، جریمۀ نقدی، دستگیری، اخراج و حتی ضرب و شتم می شود که نمونۀ بارز آن قتل #مهسا_امینی بود. چگونه ممکن است یک رژیم سیاسی بتواند میلیون ها زن را به مدت چند دهه وادار به رعایت یک پوشش خاص کند؟ بسیاری از مردم جهان از ما می پرسند اگر این الگو انتخاب ایرانیان نیست، چرا یک ملت چند دهه در مقابل این خشونت آشکار قیام نکرده است؟! پاسخ آن در یک لایه عمیق تر است. به عمیق ترین لایه می رویم: سوگیری های فرهنگی و تبعیض های فرهنگی. این لایه ای است که زمینه و بستر شکل گیری و تداوم چنین حکومت زن ستیزی است. هنوز در جامعۀ ایرانی و حتی در زنان تحصیلکردۀ ایرانی مفاهیمی همچون عفت، عصمت، حیا و بکارت ارزشی قدسی و آسمانی دارند. من به عنوان یک درمانگر بسیاری از زنان دانشگاه رفته و حتی روان شناس را می شناسم که علیرغم این که رابطه های جنسی متعدد دارند سعی می کنند تا پیش از ازدواج باکره بمانند، در حالی که قرار است با مردانی ازدواج کنند که خودشان هم روابط جنسی متعددی را تجربه کرده اند ولی همسری را برای ازدواج انتخاب می کنند که باکره باشد! من از زنان تحصیلکرده ای که پزشکی و روان شناسی و زیست شناسی خوانده اند ولی هنوز باور دارند که موی زنان مردان را تحریک می کند پس پوشاندن موی زن برای او امنیت ایجاد می کند حیرانم! محکوم کردن خشونت حکومتی لازم است ولی کافی نیست، ما باید مشروعیت این گفتمان را درهم بشکنیم. مشروعیت گفتمانی که با دهها گزارۀ شبه علمی و سفسطه و مغالطه، حجاب را امری عقلانی و حتی علمی معرفی می کند و آن را حافظ امنیت زنان می داند.
5.2K views07:24
باز کردن / نظر دهید