Get Mystery Box with random crypto!

Extra Time

لوگوی کانال تلگرام extra_football — Extra Time E
لوگوی کانال تلگرام extra_football — Extra Time
آدرس کانال: @extra_football
دسته بندی ها: ورزش
زبان: فارسی
مشترکین: 659
توضیحات از کانال

فوتبال اخرین تجسمِ مقدس دوران ماست، فوتبال تنها چیزی است که با ما باقی می ماند، فوتبال نمایشی است که جایگزین تئاتر شده است.
-پیرپائولو پازولینی

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-22 23:53:44 ‍ لیورپول این فصل شاید یکی از ضعیف ترین شروع های ممکن در تاریخ خود را رقم زده باشد. شاکله اصلی لیورپول را تیمی تشکیل می‌دهد که تقریبا چندین سال است با کلوپ کار کرده اند و دیدن آنها برای هواداران لیورپول تکراری است.

اما مهمترین نکته شاید اشباع شدن بازیکنان لیورپول و عدم انگیزه کافی برای رقابت باشد. لیورپول عمدتا تیمی است که بر اساس نیاز های خود خرید میکند و شاید نداشتن علاقه برای ساخت یک نیمکت قدرتمند لیورپول را از رسیدن به قهرمانی های بیشتر در دوران طلایی با کلوپ باز داشته است.

یکی از دلایل ناکامی این فصل نیز میتواند اصرار این مربی به کامل بودن اسکواد در خط هافبک باشد جایی که فابینیو نزدیک به سی سال سن دارد، تیاگو دم به دقیقه مصدوم میشود و بازیکنانی مانند نبی کیتا و جوردن هندرسون به قدر کافی برای بازی در لیورپول خوب نیستند.

شاید تمدید یکساله با میلنر تیر بزرگی به قلب هواداران لیورپول بود آن هم جایی که او 36 سال سن دارد و رقیب آنها منچسترسیتی با فرناندینیو تقریبا با سن مشابه به سادگی خداحافظی کرده بود زیرا هر بازیکنی دوره ای دارد و درک نیاز به پوست اندازی مثبت از وظایف یک مربی است.

حتی با وجود صرف 80 میلیون یورو بری جذب بازیکنان جدید در این پنجره لیورپول از منابع مالی کافی برخوردار است و اعتماد کاذب به بازیکنانی مانند چمبرلین و میلنر آن هم در لیگ دشواری مانند جزیره که ناتینگهام فارست 200 میلیون یورو بودجه دارد کمی عجیب بنظر میرسد. پس زدن جذب بازیکنی مانند متیوس نونیز از اسپورتینگ لیسبون آن هم با داشتن سن و قیمتی مناسب و اصرار بر جذب بلینگهام در تابستان بعد باعث شد تا نویسنده میرور لب به انتقاد از کلوپ بگشاید و به او بابت فدا کردن همه چیز برای بلینگهام طعنه بزند!!

یورگن کلوپ و پپ گواردیولا از لحاظ شخصیتی و رفتاری یک تفاوت عمده دارند. گواردیولا در راه موفقیتش به شدت بی‌رحم و بی‌ملاحظه است. او چه در بارسا، چه در بایرن و چه در منچسترسیتی، هیچ‌گاه اجازه نداده که بازیکنان مانع موفقیتش باشند. پپ هیچ‌گاه به شکلی کورکورانه از بازیکنانش دفاع نکرده و جلوگیری از ضرر تیمش را به خوش‌رفتاری با بازیکنان ترجیح داده است. کلوپ اینطور نیست؛ وی تا آخرین روز از قرارداد بازیکنانش به آن‌ها عشق می‌ورزد، چه بسا که آن بازیکنان از سطح کیفی لازم برخوردار نباشند یا با افت طولانی مدت مواجه شده باشند. آقای معمولی همواره از طرفداران مهره‌های ضعیف خط هافبک فعلی‌اش بوده است. در سال 2021، جوردن هندرسون در آستانه‌ی عدم تمدید قرارداد و حتی خروج از لیورپول بود، اما کلوپ برای تمدید این بازیکن به شدت مدیریت فشار آورد تا فشارهای او و همچنین فن‌بیس بومی لیورپول، ورق را برگردانند و تمدید هندرسونی که اکنون از نکات منفی اسکواد لیورپول میباشد را میسر سازند. بسیار جای تأسف دارد که کلوپ با عدم تقویت تدریجی تیم خود و نگارش کتاب‌هایی از توانایی‌های نامحدود نبی کیتا و اوکسلید چمبرلین، اکنون نسل طلایی لیورپول را با حداقل جام‌ها و افتخارات کسب شده، به سراشیبی هدایت کرده است...

حال اوضاع به طور زشتی برای قرمز ها پیش میرود و اگر قرار به ادامه این روند باشد، شاید یورگن کلوپ تصمیم به خرید جدید بگیرد اما پرهیز از انجام اینکار میتواند پیشامد های شومی را بدنبال داشته باشد. کلوپ باید به یاد آورد که فصل گذشته به هواداران لیورپول قول داد که طوری بجنگد که سال آینده یکی از فینالست های استانبول باشد باید دید اوضاع در نهایت چگونه رقم خواهد خورد.


اختصاصی اکسترافوتبال

@Extra_Football
2.0K viewsArmin, edited  20:53
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 21:29:35
شاید بتوان درحال حاضر برناردو سیلوا را پُرتلاش ترین مهره در سیستم پپ گواردیولا دانست، از هافبک دفاعی تا وینگر میدرخشد، پرس میکند و به خوبی توپ پخش میکند و دوندگی زیادی دارد، اکثر خطاهای فنی را انجام میدهد و گلزنی هم میکند؛ مهره ی فوق العاده برای سیستمِ کانتر پرس.
اما اکثر مواقع از یک مهره ی خاص در تیم پپ ستایش میشود، کوین دی بروینه.
دی بروینه حتی اگر روز خوبش هم نباشد باز هم نشان میدهد چرا کلمه ی بهترین بازیکن این چندفصل سیتی را یدک میکشد.
در بازی دیروز برابر نیوکاسل در صحنه ی گل سوم، پاس گل زمینی دی بروینه نشان از توانایی بی حد و حصر او در بازیسازی داشت. سه بازی و3پاس گل و 1گل نشان میدهد که او در کمیت و کیفیت هم مساوات را رعایت میکند.
جواهری مانند دی بروینه برگ برنده ی سالیان اخیر پپ بوده است، برگ برنده ای که یک سر و گردن از تمام هافبکهای بیگ سیکس به خصوص از مهره های خط میانی لیورپول که هر سال در تعقیب سیتی است، بالاتر بوده.
@Extra_Football
510 viewsAmir-Gholami, 18:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 11:54:15 فصل 2001/02 لیگ جزیره، با قهرمانی آرسنال و فاصله 10 امتیازی نسبت به منچستریونایتد به اتمام رسید. شرایط برای فرگوسن به خوبی پیش نمی‌رفت چرا که منچستر تحت هدایت او، فصل را در رتبه سوم و پایینتر از آرسنال و لیورپول، دو رقیب سنتی خود به پایان رسانده بود. همچنین مدیران منچستر به فرگی اعلام کرده‌ بودند که تنها در صورت فروش بازیکن، خرج خواهند کرد که این موضوع خشم فرگوسن را برانگیخت و باعث شد تا او اعلام کند که در تابستان 2002 از دنیای مربیگری بازنشسته خواهد شد. این تصمیم بعدها توسط خانواده او تغییر کرد و فرگوسن همچنان در جایگاه سرمربی یونایتد به کار خود ادامه داد اما فصل بعد نیز با ناکامی برای منچستر و فرگوسن آغاز شد و شرایط تغییر خاصی نکرد.

در شش هفته ابتدایی فصل 2002/03، منچستریونایتد تنها هشت امتیاز کسب کرده بود و از لیورپول و آرسنال، به ترتیب سه و شش امتیاز عقب افتاده بود. آنها در هفته‌های پنجم و ششم دو باخت دور از انتظار مقابل بولتون و لیدز متحمل شده بودند که باعث شد فشارها روی الکس فرگوسن افزایش یابد و آلن هانسن، مدافع سابق لیورپول و کارشناس وقت بی‌بی‌سی، آن بازه زمانی را بزرگ‌ترین چالش دوران مربیگری فرگوسن توصیف کند.

در انتهای هفته ششم مسابقات، مصاحبه‌ای میان فرگوسن و نشریه گاردین تدارک دیده شد تا یکی از ماندگارترین جملات مربی اسکاتلندی خلق شود و به نقل قولی معروف در تاریخ فوتبال تبدیل شود. فرگوسن در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر اینکه آیا مدیریت برهه فعلی بزرگ‌ترین چالش دوران مربیگری‌اش است یا نه، اینگونه اظهار کرد:

"My greatest challenge is not what’s happening at the moment, My greatest challenge was knocking Liverpool right off their fucking perch and you can print that."
"بزرگ‌ترین چالش من آنچه که در حال حاضر رخ می‌دهد نیست، بزرگ‌ترین چالش من پایین کشیدن لیورپول از جایگاه لعنتی‌اش است و تو همین الان می‌توانی این را چاپ کنی."

پس از این مصاحبه، منچستریونایتد از فرم افتضاح خود خارج شد و نکته جالب اینجاست که آنها پس از باکسینگ دی، هیچ شکستی را تجربه نکردند تا برخلاف آنچه در ابتدای فصل تصور می‌شد، قهرمان لیگ جزیره در فصل 2002/03 لقب بگیرند.



-تصویر مربوط به هوادار منچستریونایتد می‌شود که پس از قهرمانی لیگ در سال 2011 و سبقت گرفتن از لیورپول در مجموع تعداد قهرمانی‌های لیگ، به اظهارات فرگوسن اشاره کرده است.
@Extra_Football
661 viewsAmir-Gholami, 08:54
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 09:16:41
خائومه رورس، موسس شرکت "Mediapro": «کاری که لاپورتا انجام داده دقیقاً شبیه کاری است که پرز در گذشته، هنگامی که رئال در شرایط وخیمی بود انجام داد. پرز زمین‌های تمرینی باشگاه را فروخت و من آن پول را سرمایه‌گذاری کردم تا رئال مادرید از آن شرایط سخت خارج شود.»

فلورنتینو پرز با اقدامات فعلی لاپورتا بیگانه نیست. او در سال 2001، 15 هکتار از زمین‌های تمرینی رئال را به فروش رساند و مبلغ 291 میلیون یورو به دست آورد تا ساخت تیمی کهکشانی با حضور رونالدو، زیدان، بکهام و... برایش تسهیل گردد. البته رئال مادرید سابقه‌ی این اقدامات را حتی بدون حضور پرز هم داشته است. در سال 2006 زمانی که رامون کالدرون ریاست رئال مادرید را بر عهده داشت، آن‌ها تمامی حق پخش خود را به مدت 7 سال با مبلغی بین 1.1 الی 1.4 میلیارد یورو فروختند.

@Extra_Football
968 viewsreza, 06:16
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 19:57:07به بهانه هایجک شدن گلیسون برمر توسط یوونتوس از اینتر میلان نگاهی به چندین مورد از هایجک های معروف فوتبال بیندازیم.


آلفردو دی استفانو: نزدیک به بارسلونا، امضا شده توسط رئال مادرید (1953)

آلفردو دی استفانو پس از تور آمریکای جنوبی گردی خود و سایر نقاط جهان مخصوصا تیم کلمبیایی خود، میلوناریوس، موضوع یک جنگ پیشنهادی بین بارسلونا و رئال مادرید بود. نبرد بین دو باشگاه آنقدر شدید و پیچیده شد که فیفا مجبور شد یک میانجی (آرماندو مونوز کالرو، رئیس سابق فدراسیون فوتبال اسپانیا) را برای تصمیم گیری تعیین کند، او اعلام کرد که این بازیکن 4 سال برای رئال مادرید و 4 سال برای بارسلونا بازی کند. در ابتدا مدیران باشگاه بارسلونا این موضوع را قبول کردند اما با بروز اختلاف و استعفای مدیران بارسا آنها تصمیم گرفتند 50 درصد سهم خود از دی استفانو را به رئال مادرید بفروشند. سانتیاگو برنابئو پول مورد نظر بارسا را پرداخت کرد و بازیکن به یکی از اسطوره های رئال مادرید تبدیل شد.


پل گاسکویین: نزدیک به منچستریونایتد، امضا شده توسط تاتنهام (1988)

سر الکس فرگوسن، سرمربی افسانه ای منچستریونایتد، مدام گفته است که یکی از پشیمانی های اصلی او به عنوان سرمربی شیاطین سرخ، شکست در جذب پل گاسکوین، هافبک جنجالی فوتبال انگلستان بوده است.
در سال 1988، منچستریونایتد فکر می کرد که قراردادی را برای جذب گازا از نیوکاسل به دست آورده است، اما این تاتنهام بود که در رقابت برای جذب او پیروز شد. به گفته فرگوسن، اسپرز با پیشنهاد خرید خانه جدید برای مادر و پدر گاززا، این معامله را به نفع تاتنهام رقم زده است!! اما گازا با این موضوع مخالفت می کند و می گوید که او خانه را با دستمزد امضای خود خریداری کرده است. در هر صورت، منچستریونایتد و فرگوسن از تغییر عقیده او عصبانی بودند.


امانوئل پتی: نزدیک به تاتنهام، امضا شده توسط آرسنال (1997)

تعداد کمی از مردم به یاد دارد که هافبک موفق آرسنال در دهه نود در آستانه پیوستن به دشمن آرسنال در شمال لندن، بوده است.

به گفته بازیکن سابق فرانسه، پتی در لندن بود تا با تاتنهام درباره جدایی از موناکو صحبت کند. با این حال، زمانی که آرسنال متوجه این حرکت شد، از پتی خواستند تا زمانی که با آرسن ونگر صحبت نکرده است، از امضای قرارداد خودداری کند. پتی پس از کار با ونگر در موناکو متقاعد شد که آینده او در نیمه قرمز شمال لندن است.
او در سال 2018 گفت:

"این اولین باری بود که دیوید دین را ملاقات کردم و تاتنهام هزینه تاکسی را پرداخت کرد تا به من کمک کند برای آرسنال امضا کنم."

"من معنای رقابت را می دانستم اما نمی دانستم که چقدر بزرگ است. دیوید دین هنوز آن داستان را دوست دارد و بیش از 20 سال بعد او هنوز آن را تعریف می کند!»


جان اوبی میکل: نزدیک به منچستریونایتد، امضا شده توسط چلسی (2006)

در آوریل 2005، منچستریونایتد اعلام کرد که جان اوبی میکل را از تیم نروژی لین به خدمت گرفته است. مشکل این بود که خود چلسی متعاقباً ادعا کرد که قبلاً برای به خدمت گرفتن میکل توافق کرده بودند و شیاطین سرخ بدون در جریان گذاشتن عوامل بازیکن این قرارداد را تکمیل کردند. در جریان یک بازی در نروژ، میکل در آن بازی حضور نداشت که بعد از آن دستیار فرگوسن یعنی کارلوس کی روش چلسی را به "ربودن او" متهم کرد. میکل در واقع به لندن سفر کرده بود و در نهایت پس از تحت تاثیر قرار دادن ژوزه مورینیو به عنوان بازیکن چلسی تایید شد، اما این پس از آن موضوع اتفاق افتاد که میکل به طور رسمی به عنوان بازیکن منچستریونایتد در یک کنفرانس مطبوعاتی با عجله معرفی شده بود!! میکل حتی با عکس فتوشاپ شده منچستریونایتد به تصویر کشیده شد. پس از شکایت منچستریونایتد به فیفا بر سر این قرارداد، چلسی با پرداخت 12 میلیون پوند به یونایتد موافقت کرد تا اختلاف را حل کند.


رونالدینیو: نزدیک به منچستریونایتد، امضا شده توسط بارسا (2003)

رونالدینیو 23 ساله در سال 2003 تا امضای قرارداد با یونایتد فاصله کمی داشت، اما آنها اساساً به پای خود شلیک کردند و اسطوره بزرگ فوتبال برزیل را از دست دادند. یونایتد رونالدینیو را در تلاش برای جایگزینی دیوید بکهام، که تابستان آن سال با قراردادی 30 میلیون پوندی به رئال پیوست، تعقیب کرد. اگر آنها بکهام را به بارسلونا فروخته بودند و بکام را وادار می کردند تا با شرایط شخصی خود با بلوگرانا موافقت کند، رونالدینیو را براحتی جذب می کردند. اما آنها این کار را نکردند و رئال هدف اصلی بارسلونا را ربود که در نتیجه یونایتد در ساعت یازده شب هدف خود را از دست داد.


اختصاصی اکسترافوتبال

@Extra_Football
1.0K viewsArmin, edited  16:57
باز کردن / نظر دهید
2022-07-17 22:50:47تلاش برای پرواز دوباره با بال های طلایی!


زمانیکه خبر هایجک کردن رافینیا از چلسی توسط بارسا به گوش رسید شاید اکثر هواداران فوتبال موضوع بدهی های بارسلونا را فراموش کرده بودند اما بعد از مدتی سوالاتی در ذهن ها ایجاد میشود که این تیم چگونه دست به چنین خرید هایی میزند؟

شاید خرید آزاد کریستینسن و فرانک کسیه شکستن شاخ غول نباشد اما پرداخت نزدیک به 110 میلیون یورو برای لواندوفسکی و رافینیا باعث شگفتی همه شده است. در خبر ها خواندیم که بارسا دارای نزدیک به 1.3 میلیارد یورو بدهی است و این باشگاه برای امرار معاش و انجام نقل و انتقالات مشکل هایی دارد اما پس از ورود ژاوی و لاپورتا اوضاع برعکس شد. خرید غافل گیر کننده فران تورس با رقمی 55 میلیون یورویی در زمستان نشان دهنده بلند پروازی های کادر مربیگری و مدیریتی جدید بارسا بود حتی اگر بدهی هایی وجود داشته باشد.

با شروع نقل و انتقالات تابستانی اخبار علاقه بارسا به لواندوفسکی و رافینیا شدت گرفته بود اما کسی باور نمیکرد که این دو بازیکن با هم جذب کنند مگر اینکه عثمان دمبله تیم را ترک میکرد! اما اوضاع فعلی چیز دیگری به ما میگوید: بارسا لواندوفسکی و رافینیا را جذب کرده و دمبله در تیم مانده است!! اما چگونه؟

بارسا برای فرار از محدودیت های لالیگا در موقع خرید و فروش بازیکن تصمیم گرفت با فروش بخشی از حق پخش خود برای چندین سال پول بزرگی را به باشگاه تزریق کند تا مقدار ضرر باشگاه را صفر کند که در اخبار به اهرم های لاپورتا مشهور شده بود! بارسا برای اهرم اول خود مبلغی 200 میلیون یورویی دریافت کرد و احتمالا اهرم دوم با 300 میلیون یورو قطعی خواهد شد. به موجب این قرارداد ها، طی 25 سال درصدی از حق پخش سالیانه به این شرکت ها میرسد تا مقدار پول دریافتی بارسا در حال حاضر جبران شود. باور عمومی این بود که این مبلغ صرف پرداخت بدهی شود، اما در رسانه ها گفته شد بارسا سعی دارد 200 میلیون یورو در بازار هزینه کند!! آن هم در شرایطی که نام برناردو سیلوا و کونده نیز به میان آمده بود.

حال باید پرسید که هدف لاپورتا از این خرید ها چیست؟ نظریه اولیه هر شخصی این است که مرد کاتالانی میخواهد تیمش سریع به رقابت های قهرمانی بازگردد و مشکلات گذشته را فراموش کند اما با دیدی عمیق تر میتوان به سرنخ های بیشتری رسید. شرایطی را تصور کنید که بارسلونا طی فصول اخیر به مرور زمان به دلایل مختلف تضعیف شده و حتی نامش هم در میان مدعیان اروپایی به چشم نمیخورد. تیمی که لالیگا را به مدت یک دهه قبضه کرده بود، اکنون سه سال است که از فتح آن ناکام مانده و چه از لحاظ قدرت، چه از لحاظ نام و اعتبار در رسانه‌ها و چه از حیث شرایط مالی و اسپانسرینگ، روز به روز طی سالیان اخیر طعم پسرفت را چشیده است؛ علاوه بر آن، شخص لاپورتا نیز پس از خروج غافلگیرانه‌ی مسی، ناتوانی در جذب هالند و...، اکنون تحت فشار مطبوعات و هواداران قرار دارد. در چنین شرایطی، چگونه می‌توان ورق را برگرداند و نوید بازگشت باشگاه به جمع مدعیان، چه در مستطیل سبز و چه در بازار نقل و انتقالات را داد؟ جذب فوق‌ستاره‌ای نظیر لوا و سایر ستاره‌هایی که کاتالان‌ها مدنظر دارند، راهکار مناسبی در جهت نمایش دادن "بازگشت بارسلونا" و خروج لاپورتا از فشار می‌باشد.

بهتر است به قبل تر بازگردیم و به سال 2000 برویم جایی که فلورنتینو پرز پس از شکست اولش در مقابل رامون مندوزا رئیس باشگاه رئال مادرید شد. هنگامیکه او باشگاه را بدست گرفت رئال مادرید 460 میلیون یورو بدهی داشت اما پرز قول داد که فیگو را جذب کند آنهم از بارسلونا و با قیمتی 60 میایون یورویی!! سال بعد او زیدان و سال بعدش رونالدوی برزیلی را جذب کرد. ایده پرز این بود که با جذب ستارگان بزرگ میتواند نگاه رسانه و اسپانسر ها را به سمت باشگاه بکشاند. موضوعی که الکس پینتانل، ژورنالیست گل دیجیتال به آن اشاره کرد و هدف بزرگ لاپورتا را تغییر دید عموم به بارسای شکست خورده دانست. از دید او، با انجام این خرید ها، نگاه های اسپانسرها و رسانه‌ها پس از جدایی مسی به سمت بارسلونا خواهد بود آن هم با داشتن یک سوپراستار مانند لواندوفسکی!

اختصاصی اکسترافوتبال

@Extra_Football
1.2K viewsArmin, edited  19:50
باز کردن / نظر دهید
2022-07-17 21:56:26 ‍ روبرت لواندوفسکی پس از هشت سال حضور در بایرن و دوازده سال حضور در بوندسلیگا به بارسلونا پیوست. انتقالی که به قیمت کم شدن محبوبیت او در بین هواداران بایرن تمام شد و یک سوال بحث بر انگیز را ایجاد نمود. آیا او و بازیکنان مشابه او را میتوان اسطوره نامید؟
پس هشت سال حضور در بایرن مونیخ و شکستن بسیاری از رکورد ها و کسب دستاوردی های کم نظیری اکنون در "اسطوره" بودن روبرت لواندوفسکی شک و تردیدی وجود دارد. اگرچه که او از نظر درخشش در بایرن جز بهترین های تاریخ این باشگاه میباشد و مدت زمان حضور وی حتی از بعضی اسطوره های بایرن مثل افنبرگ که هواداران آنها را میپرستند بیشتر است اما بسیاری از هواداران جایگاهی برای او همانند لام، ماتئوس، افنبرگ، کان و... قائل نیستند.
برای اینکه یک بازیکن توسط هواداران اسطوره خطاب شود معیار خیلی مشخص و دقیقی وجود ندارد. یعنی نمیتوان گفت اگر شما این مقدار درخشش را داشتید و در مدت زمان مشخصی در تیم حضور داشته باشید حتما اسطوره محسوب میشوید. برای اسطوره بودن لازم است که بتوان خود را در دل هواداران جا کرد. میتوانید تنها چهار سال در یک باشگاه حضور داشته باشید اما دوران طلایی در آن باشگاه داشته باشید و ذهنیت مثبتی از خود برای هواداران باقی گذاشته باشید و یک اسطوره برای آن ها محسوب شوید و میتوانید ده سال به تیم وفادار بمانید اما عملکردی بسیار معمولی و حتی ضعیف داشته باشید با این حال هواداران شما را به خاطر اخلاقتان یک اسطوره بنامند.
تمام درخشش ها و نزدیک به یک دهه حضور در تیم تنها با چند هفته درگیری و بد اخلاقی فراموش میشود و یک ذهنیت بد را برای هواداران ایجاد میکند. لواندوفسکی اگر همواره تعهد و وفاداری خودش را نسبت به تیم حفظ میکرد و به این میزان حاشیه برای خودش و برای تیم ایجاد نمیکرد قطعا به سادگی اسطوره ای محسوب میشد که سال ها ستایش میشد. اما اکنون، هنگامی که وقتی نام او مطرح میشود ذهن هواداران به سمت حواشی او میرود و آنها را تا حدی یاد بالاک می اندازد، دیگر نمیتوان او را با قاطعیت یک اسطوره خطاب کرد. حتی اگر بتوانیم او را اسطوره باشگاه بایرن مونیخ بنامیم نمیتوانیم جایگاهی که برای اساطیر دیگری مثل رومنیگه، شواین اشتایگر،‌ هوینس، بکن باوئر و... قائل هستیم را برای آن قائل باشیم. اگر ده توپ طلا داشته باشید و بیش از هزار گل برای تیم زده باشید اما با اخلاق و رفتار نامناسب به صورت مستمر و مداوم برای تیم حواشی ایجاد کرده باشید که موجب شده پیوند بین شما و هواداران را باریک و ضعیف شود، دیگر این دستاورد های شما برای اسطوره بودنتان برای هواداران چندان قابل پذیرش نیست و با این کار گارد و سپر هواداران را نسبت به خودتان بالا میبرید.
در عین حال اگر در قلب هواداران جایی برای شما وجود داشته باشد و ارتباط و پیوند قوی با آنها داشته باشید حتی اگر حاشیه ای برای تیم ایجاد کنید و کاری ناشایست انجام دهید همچنان هواداران شما را دوست دارند و به عنوان یک اسطوره تعصب خاصی نسبت به شما دارند. به طور مثال لوتار ماتئوس توانسته در دوران فوتبالی خودش به قدری بین هواداران محبوبیت پیدا کند که تمام صحبت ها و مصاحبه های آن پس از بازنشستگی که به ضرر بایرن بوده است و برای این باشگاه حاشیه ای به وجود آورده است خدشه ای به جایگاه او وارد نکرده است و همچنان به عنوان یک اسطوره قدیس محسوب میشود و خط قرمز هواداران میباشد.
درحال حاضر پذیرش روبرت لواندوفسکی به عنوان اسطوره بایرن مونیخ برای تعدادی از هواداران سخت میباشد اما انتظار میرود که در سال های آینده هنگامی که بخشی از رفتار های او از ذهن ها پاک شد و هواداران جدیدی به جامعه هواداری این تیم اضافه شود به واسطه دستاورد فوق العاده او در این تیم و مدت زمان حضور وی، گارد ها نسبت به او پایین اورده شود و او هم همانند بازیکنان پر حاشیه دیگری که بعدها به عنوان اسطوره ستایش میشوند، اسطوره بودن او نیز قابل پذیرش باشد. اما با این حال او هیچ گاه جایگاه اساطیری که پیشتر ذکر شده را نخواهد داشت و نمیتواند به اندازه آنها محبوب شود. هواداران بین کسانی که در دوران حضورشان در تیم متعهد باقی ماندند و حاشیه ای ایجاد نکردند و با کسی درگیری نداشتند با کسانی که بلعکس عمل کردند تفاوت هایی قائل میشوند و جایگاه خاص تری برای دسته اول قائل هستند.
روبرت لواندوفسکی تنها یک نمونه از بازیکن هایی است که یدک کشیدن وصف اسطوره در آنها جای بحث و گفتگو دارد. ماجرای روبرت لواندوفسکی پلی است برای رسیدن پاسخ این پرسش که واقعا چه کسی شایسته و لایق اسطوره بودن است و چه کسی نه؟‌

اختصاصی اکسترافوتبال

@Extra_Football
676 viewsmahdi bayerni , edited  18:56
باز کردن / نظر دهید
2022-07-13 12:47:50 ‍ جلسه دیوان دادگستری اتحادیه اروپا در روز گذشته به منظور بررسی اختلاف میان یوفا و سوپرلیگ به اتمام رسید. بین 21 تا 29 کشور در این دو جلسه حضور داشتند که استدلال آن ها در حمایت از یوفا بوده است. رای نهایی در هفته آخر جام جهانی قطر یا دو هفته پس از آن اعلام خواهد شد.
رای اعلام شده هر چیزی که باشد مهم ترین تصمیم تاریخ فوتبال میباشد. تصمیمی که حتی مهم تر از قانون بوسمن میباشد. اگر یوفا محکوم شود سوپرلیگ فورا به اجرا در خواهد آمد و یوفا ضربه بسیار سنگینی خواهد خورد که آینده آن را در خطر قرار میدهد. اگر نظر بیان شده در شش ماه دیگر به نفع یوفا باشد و دادگاه عالی سوپرلیگ را محکوم کند سوپرلیگ مجدد میتواند با اصلاحاتی در ساختار خودش به عرصه برگردد. همچنین یوفا به تضاد منافع متهم شده است چرا که آنها هم بازیگران فعال اقتصادی هستند و هم ناظر و هم قانون گذار و میبایست تغییراتی در ساختار خودشان به وجود بیاورند و مداخله خودشان را کمتر کنند.
بیشتر انتقادات سران کشور ها و یوفا به سوپرلیگ بر شکل و ساختار سوپرلیگ مبتنی میباشد و اساس آن را هدف قرار نمیدهد. ساختاری که حتی خود سران سوپرلیگ هم پا فشاری و تاکیدی رو آن ندارند و در چند ماه اخیر اخباری مبنی بر اینکه آن ها میخواهند لیگ را باز تر کنند به گوش رسیده است. به عبارتی ماهیت سوپرلیگ اجتناب ناپذیر است. وجود رقابت هایی که در آن واقعا بهترین های جهان حضور دارند به منظور پول و بیننده بیشتر در سال های آتی قطعی میباشد. بنابراین در همین نقطه یک سوال و پرسش مهم برای سران کشور های خلیج فارس وجود خواهد داشت. آیا ما باید همچنان وفادار به یوفا باقی بمانیم یا به سمت سوپرلیگ برای دریافت بیننده و توجه بیشتر برویم؟ چیزی که اساسا هدف ما از ورود به فوتبال بود.
اصلاح ساختار سوپرلیگ چیزی است که باعث میشود مسیر برای حضور باشگاه هایی که در ابتدا به سوپرلیگ ملحق نشدند هموار تر شود؛ باشگاه هایی مثل بایرن مونیخ و لایپزیگ که به ساختار آن انتقاداتی داشتند با اصلاح سوپرلیگ میتوان نظر آن ها جلب کرد. همچنین این اصلاحات هم موجب به ریزش مخالفان و هم موجب به جذب هواداران بیشتری به خود میشود. مطابق اخبار و انتظارات، سران سوپرلیگ قصد دارند این لیگ را گسترش دهند و لیگ هایی در سطوح پایین تر برای آن قائل شوند. چیزی مشابه به لیگ های داخلی یا لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اروپا که یک سطح برتر در راس هرم وجود دارد و یک سطح در پایین آن که دارای صعود و سقوط است و در حفظ جایگاه تیم ها دیگر تضمینی وجود ندارد.
در نهایت آنچه که مسلم است این است که در چند سال آتی هم در سطح ملی و هم در سطح باشگاهی با جاه طلبی های یوفا، فیفا و سوپرلیگی ها شاهد تغییرات عظیمی خواهیم بود که به موجب این تغییرات پول و بیننده بیشتری را میتوان جذب کرد. چه این را بخواهیم و چه نخواهیم.

@Extra_Football
962 viewsmahdi bayerni , 09:47
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 21:48:49 ‍ بدشانسی محض یا نابلدی در فینال؟

در هفته ای که گذشت، یورگن کلوپ برای ششمین بار در لیورپول در فینالها ناکام بود، او سه بار نیز در دورتموند در قدم آخر نتوانست به قهرمانی برسد. 9شکست در فینالها، 4شکست در فینالهای اروپایی. داستان یورگن بیشتر داستان ناکامی است، اتفاقی که برای او در شنبه افتاد کلیشه ای ترین اتفاق در دوران فوتبالیش بود؛ ناکام در فینال ها.

نمیتوان منکر عملکرد رو به جلو و خوب یورگن کلوپ در لیورپول شد، او حتی در این فصل با خرید تنها دیاز آن هم در ژانویه تیمی که به زور سهمیه گرفته بود را قهرمان دو جام کرد، آنها را در کورس قهرمانی نگه داشت و به فینال چمپیونزلیگ رسید اما وقتی که دوم باشی تو صرفاً اولین بازنده هستی، حال چه با 92امتیاز چه با 24شوت به سمت دروازه ی حریف.

نتیجه ی تقابل کلوپ و آنچلوتی در فینال لیگ قهرمانان اروپا را میتوان آیینه ی تمام نمای عملکرد آنها در این جام به شمار برد، آنچلوتی با این قهرمانی در قله ی فوتبال اروپا ایستاد. 66سال و تنها یک مربی در تاریخ بزرگترین رقابت باشگاهی اروپایی توانسته است 4بار قهرمان این جام شود، او همچنین با 8جام در رقابت های اروپایی مختلف به پرافتخارترین مربی تاریخ فوتبال در اروپا در این امر تبدیل شد که با قهرمانی در سوپرکاپ پیش رو میتواند خود را دست نیافتنی تر هم بکند.

در طرف مقابل اما یورگن کلوپی که در اکثر مواقع چند قدم مانده به قهرمانی دست از دویدن برداشته و نتوانسته به عنوان اولین نفر از خط رد شود، بعد از گذشت این همه سال او هنوز در لحظه ی آخر لیز میخورد. باید برای قهرمانی از بهترین عبور کرد، باید نفر اول را پشت سر گذاشت اما 9نایب قهرمانی او تنها در لیورپول نشان از ضعف او در رد کردن بهترین است. به نظر اما تقصیر را میتوان گردن مردم بندر لیورپول نیز انداخت، آنها خیلی زود راضی به نایب قهرمانی لیورپول در فینال لیگ قهرمانان شده اند و در روز بعد در رژه ی باخت شرکت کردند. شاید کلوپ بعدها قهرمان چمپیونزلیگ نیز شود، شاید در هر فینالی که بعد از این در آن حضور پیدا میکند قهرمان شود اما تاریخ را نمیشود پاک کرد، هرچقدر هم او را "بدشانس" بنامیم، باز هم نمیتوان او را مسئول باخت ندانست. وقتی اعتبار هر قهرمانی را به پای مربی میزنند، برای هر باخت نیز باید او را مسئول بدانند. لیورپول این فصل در 63بازی فقط در 5بازی نتوانست گلی به ثمر برساند که سه تای آن در فینالهایی بود که در آن حضور داشت و فقط 4باخت را متحمل شد که یکی از آنها در فینال بود. ظاهراً تا به اینجای کار در دنیای کلوپ مهم ترین دغدغه رسیدن به فینال است و زمانی که به آن میرسد گویی توان ادامه دادن را ندارد.

@Extra_Football
423 viewsAmir-Gholami, edited  18:48
باز کردن / نظر دهید
2022-05-29 01:28:36رئال مادرید قهرمان میشود زیرا فرمول آن را بلد است!! پرواز ققنوس سفید به آشیانه امن.

قصه این فصل لیگ قهرمانان اروپا نیز تمام شد. هر چه بود هیجان انگیز و دیوانه کننده!! حقیقتش را بخواهید از جملات کلیشه ای خوشم نمی آید اما فینال ها را باید برد گرچه بازی زیبا قابل تقدیر و قابل ستایش است. یورگن کلوپ در این فصل در فینال ها خوب عمل کرده بود و دو بار چلسی را در جام های داخلی شکست داده بود اما این بار قضیه گویا فرق میکرد، آنها باید لقمه را از دهان شیر بیرون میکشیدند!

"واقعا آنها در فینال ها نابغه هستند"

این جمله فرگوسن بعد از قهرمانی رئال مادرید در سال 2017 مقابل یوونتوس بود. او راست میگفت واقعا رئال مادرید به درجه بالایی در این رقابت ها رسیده است. شاید عنصر تجربه باشد یا شاید تخصص، به هر حال آنها کارشان را بلدند. مانند یک جراج که تومور را خارج میکند!! کار واقعا دست کاردان است.

درست بعد از رو به رو شدن رئال مادرید با پی اس جی لوکا مودریچ مصاحبه کرد و گفت:

" اگر پاری سن ژرمن را شکست دهیم قهرمان خواهیم شد!"

باورنکردنی است! ذهنیت برنده، انگیزه بالا و تلاش. لازمه قهرمانی تنها جذب ستارگان نیست و رئال مادرید این را به ما نشان داد. البته که دنیا برای لیورپول به پایان نرسیده! آنها همیشه قوی تر باز میگردند درست مانند آلمان ها. اما راستش را بخواهید این فصل برای قرمز ها یک ضربه مهلک بود: منچسترسیتی با یک اختلاف امتیاز قهرمان شد و رئال مادرید با یک شوت در چارچوب!

اما این حقیقیت است که فینال را باید برد. شاید! شاید لیورپول از این قضیه درس بگیرد اما آنها قابل تقدیرند و باید پاداش بگیرند. یورگن کلوپ حالا حالا ها هست و این یعنی امیدواری در قلب زخمی لیورپولی ها. شاید خود کلوپ نیز بدشانس است خودش که میگوید من گویا برای دوم شدن به دنیا آمده ام! اما سرنوشت حتی اگر شوم هم باشد بدان میتوان غلبه کرد.

خلاصه میگویم این فصل تمام شد! مادریدیستا ها واقعا لذت میبرند گرچه بسیار سخت بود اما پایانش واقعا شیرین. امباپه نمی آید راستش را بخواهید دردناک است اما مادرید یاد گرفته روی پای خودش بایستد و تلاش کند. آنها یک پیام را به همه ارسال کردند:

"ما به کسی وابسته نیستیم بلکه بقیه باید برای رسیدن به ما باز هم تلاش کنند."


اختصاصی اکسترا فوتبال

@Extra_Football
1.0K viewsArmin, 22:28
باز کردن / نظر دهید