Get Mystery Box with random crypto!

فردین علیخواه

لوگوی کانال تلگرام fardinalikhah — فردین علیخواه ف
لوگوی کانال تلگرام fardinalikhah — فردین علیخواه
آدرس کانال: @fardinalikhah
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 11.36K
توضیحات از کانال

▪️نوشته هایی به دور از قلمبه سلمبه گویی دربارۀ زندگی روزمره ایرانی
ارسال نظر مستقیم:
✅ @alikhahfardin
▪️شیوۀ حمایت مالی از فعالیت ها:
از طریق سایت حامی باش:
https://hamibash.com/fardinalikhah

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 11

2022-07-11 09:24:39 مطلب زیر امروز در خبرآنلاین(خبرگزاری تحلیلی ایران) منتشر شده است
4.1K viewsFardin Alikhah, edited  06:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-02 17:55:22 https://www.khabaronline.ir/news/1647298/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%85%D8%B1%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D9%84%D9%87-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C


..............................
5.8K viewsFardin Alikhah, edited  14:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-29 07:38:25 ادامه مصاحبه
مدارای اجتماعی، راه حل جامعه در وضعیت فعلی است

از زاویه دیگری ماجرا را نگاه کنیم، به هر حال اگر این نوع پوشش مورد پسند افراد جامعه نیست، چگونه باید با آن برخورد شود، صداو سیما، سینما، تئاتر(در کل نهاد‌های فرهنگی ما) تا کنون نتوانسته‌اند کاری انجام دهند. این مسأله یا باید مورد پذیرش قرار گیرد یا باید با آن برخورد شود، راهکار پیشنهادی چیست؟

من فکر می‌کنم ما نیاز داریم تا از ابتدا تعریف کنیم که چه چیز مسأله است و از نگاه چه کسانی مسأله است. شاید ما در تعریف چیستی مسأله دچار اشتباه باشیم. بگذارید مثال بزنم. یکی از دانشجویان قدیمی من تعریف می‌کرد که در یکی از مراکز امنیت اخلاقی، پلیس با خانواده‌ها تماس می‌گرفت و خبر بازداشت فرزندشان را در مهمانی به آن‌ها می‌داد. او می‌گفت که تقریباً تمام خانواده‌ها می‌گفتند که حضور دخترشان در مهمانی با اطلاع آنان بوده است و با این موضوع هم هیچ مشکلی ندارند. منظورم از این مثال آن است که جامعه ایران تغییر کرده است. متأسفانه آنچه مردم آن را شادی می‌دانند، حکومت برنمی‌تابد و آنچه حکومت نشاط(و نه شادی) تعریف می‌کند برای مردم کسالت‌آور و یا ایدئولوژیک است. باز هم می‌گویم. مُدارای اجتماعی نسبت به دیگریِ متفاوت، راه حل جامعه در وضعیت فعلی است. همانطور که گفتم سیاست‌های فرهنگی در دوران جدید، برای نسل جدید، باید به سمت مفاهمه، گفت‌وگو و مُدارای اجتماعی برود. مدارس به دانش‌آموزان یاد بدهند که نسبت به دیگریِ متفاوت، مُدارا داشته باشند.

اگر برخورد نشود، موضوعات و عقاید دینی و مذهبی در یک جامعه اسلامی زیر سوال می‌رود یا خیر؟ و اگر برخورد شود، به آزادی فردی افراد لطمه وارد می‌شود؟

این جمله معروف را همه شنیده‌ایم که هر نسلی باید امکان و فرصت آن‌را داشته باشد تا زندگی خودش را بسازد. من فکر می‌کنم که مفاهمه و درک متقابل در سطح جامعه، و کوتاه آمدن حکومت از دخالت در امور فرهنگی جامعه راه برون رفت از تنگنا‌های فعلی جامعه ایران است. مگر کشور‌های همسایه ایران مسلمان نیستند؟ مگر آن‌ها مسلمان ندارند. بگذارید من به پژوهشی اشاره کنم که نتایج آن به زودی در قالب مقاله‌ای منتشر خواهد شد. در آن پژوهش با دختران باحجاب مصاحبه‌های عمیق انجام داده‌ایم. دخترانی که من آن‌ها را نسل (تری. این. وان) نامیده‌ام. جالب‌ترین نکته این مصاحبه‌ها آن بود که اغلب مصاحبه شوندگان تحقیق، نگاه فردگرایانه و توأم با مهربانی و مفاهمه به هویت‌های متفاوت با خودشان داشتند. آنان حجاب را یک انتخاب شخصی می‌دانستند و معتقد نبودند که در این خصوص باید تحمیلی در کار باشد. این یعنی نسل جدید خانواده‌های مذهبی هم دیگر مانند والدین سنتی‌شان و به ویژه مانند حکومت فکر نمی‌کنند. حداقل من در دانشگاه، شاهد دوستی دانشجویان غیرمذهبی با دانشجویان مذهبی هستم و مشکلی هم بین آنها وجود ندارد. فکر می‌کنم ما نیاز به درک متقابل گروه‌های اجتماعی نسبت به یکدیگر داریم.
@fardinalikhah
6.6K viewsFardin Alikhah, edited  04:38
باز کردن / نظر دهید
2022-06-29 07:37:38 ادامه مصاحبه:
مدارای اجتماعی، راه حل جامعه در وضعیت فعلی است

در موضوع دورهمی نوجوانان شیرازی، (من ترجیح می‌دهم به عمد حتی از کلمه مسأله استفاده نکنم چون آن‌را مسأله نمی‌بینم) مشاهده شد که برخی از مسئولان گفتند نهاد‌ها و دستگاه‌های فرهنگی در طول سال‌های متمادی کم‌کاری کرده‌اند و ضعف‌ها متوجه آنان است. من می‌گویم این نهاد‌ها به هیچ وجه کم‌کاری نکرده‌اند. در مطالعات اجتماعی اصطلاحی داریم با عنوان (oversocialization) که ترجمه تحت‌اللفظی آن می‌شود، اجتماعی کردن بیش از حد، یعنی وقتی اجتماعی کردن، به آستانه لبریز شدن برسد. به نظر من این نهاد‌ها این کار را انجام داده‌اند یعنی نه تنها کم‌کاری نکرده‌اند بلکه نوجوانان را با تبلیغات ایدئولوژیک و عقیدتی خود خفه کرده‌اند. ببخشید من این تعبیر را استفاده کردم چون کلمه‌ای بهتر از این نمی‌تواند بیانگر وضع فعلی باشد.

این نهاد‌ها باید از خودشان این سوال را بپرسند که چرا ما تمام قوا و نیروی مالی و فکری‌مان را به‌کار گرفتیم تا نوجوانانی مؤمن پرورش دهیم ولی حاصل، این‌گونه شد؟ آنان به سمت تحلیل کم‌کاری نروند بلکه به سمت آسیب‌شناسی پرکاری و آسیب‌شناسی «حمله با تمام قوا به عرصه فرهنگ» بروند. این بیشتر می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا پاسخ خود را بیابند.

نوجوانان مانند سایر گروه‌های اجتماعی در این کشور تغییر کرده‌اند. آنان جسورتر شده‌اند. شما بگویید کدام گروه اجتماعی در این کشور تغییر نکرده است؟ به دختران باحجاب در شهر نگاه کنید. به کوله پشتی‌ای که پشت‌شان انداخته‌اند، به ساعت برندی که در دست دارند، به کتانی‌هایی که با شلوار جین و سرآستین خود ست کرده‌اند، به آرایش مد روزی که دارند و به کافه‌هایی در شهر که ‌می‌روند. این‌ها تغییر نیست؟ منظورم آن است که دختران باحجاب در خانواده‌های مذهبی هم تغییر کرده‌اند چون به زمان اکنون تعلق دارند. این روز‌ها دختران باحجاب و چادری می‌بینم که در کافه‌های شهر سیگار می‌کشند. این‌ها تغییر نیست؟ می‌خواهم این را بگویم که در جامعه فعلی ایران، همه گروه‌های اجتماعی تغییر کرده‌اند و فقط این مسئولان هستند که چشم‌های خود را نسبت به تغییرات بسته‌اند و هنوز هم به فکر راه انداختن خط تولید انسان استاندارد هستند.

من به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی مشفقانه و صادقانه می‌گویم. با انسداد نمی‌توان به سراغ پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی رفت. جامعه ایران هم اکنون بسیار متکثر شده است. ما سبک‌های مختلف زندگی داریم. مسئولان اگر به دنبال ثبات اجتماعی هستند، به جای تبلیغ یک سبک زندگی که کانون آن انسان سربه‌راه است، به مردم، مُدارای اجتماعی نسبت به سبک‌های مختلف زندگی را آموزش دهند. انسان‌های متفاوت باید یاد بگیرند که با صلح کنار همدیگر زندگی کنند و همدیگر را بپذیرند. این به قوام و استحکام جامعه کمک می‌کند. من خوب هستم و تو بد، دیگر کارساز نیست. گناه‌اندیشی در سیاست‌های فرهنگی، به نظرم کارساز نیست.

آقای علیخواه فکر می‌کنید این تغییر و به روز شدن ممکن است ناشی از تأثیرپذیری از گروه‌هایی مانند بی‌تی اس باشد؟ ببینید اگر دقت کرده باشید، آن پوشش‌هایی که دیدیم بی‌شباهت و حتی کم شباهت به پوشش اعضای آن گروه موسیقی نبود. شما این تأثیر‌پذیری را قبول دارید؟

بدون تردید تأثیرپذیری وجود دارد. این روز‌ها گروه‌های پاپ کره‌ای در زندگی نوجوانان ایرانی حضوری جدی دارند و تحقیقات مختلف هم این را نشان می‌دهند. ولی باز من این را در چارچوب حال و هوا و اتمسفر حاکم بر دوران نوجوانی می‌بینم و می‌فهمم. نمی‌خواهم نگاه تحقیرآمیز به نوجوانان داشته باشم که این را می گویم. من هم وقتی نوجوان بودم به دنبال قهرمان زندگی‌ام می‌گشتم. در دوران ما در دهه شصت هم راکی، رمبو، آرنولد، موزیک بریک دانس و موزیک هندی بود. در نسل‌های قبل‌تر هم قهرمانان دیگری حضور داشتند. راستش من این را مسأله نمی‌بینم. این نوجوانان پاپ کره‌ای دوست دارند. البته مانند هر پدیده دیگری اگر این شیفتگی منجر به آن شود که زندگی روزانه فرد تحت الشعاع قرار گیرد باید نگران بود. باید توجه کنیم که خیلی از اوقات سبک‌های موسیقایی نیز می‌توانند بیانگر حرف و پیام باشند.

در قرن بیستم این موضوع درباره موسیقی‌ هیپ‌هاپ وجود داشت. گرایش جوانان سیاه پوست حاشیه‌نشین به این سبک از موسیقی، به باور برخی از جامعه‌شناسان واکنشی بود به در حاشیه بودن، یا نادیده گرفته شدن این افراد توسط طبقه متوسط جامعه. آنان فکر کردند که با موسیقی می‌توانند در مقابل طبقه متوسط عرض اندام کنند. همانطور که گفتم دنیای جدید، دنیای رقابت و رفاقت هویت‌هاست. هویت‌ها در دنیای جدید با هم بده بستان دارند. چیزی می‌دهند و چیزی قرض می‌گیرند. گرایش به موسیقی کره ای را هم می توان از این زاویه دید.
ادامه در صفحه بعد
@fardinalikhah
5.3K viewsFardin Alikhah, edited  04:37
باز کردن / نظر دهید
2022-06-29 07:36:59 گفت‌وگو با فردین علیخواه، جامعه‌شناس، درباره ویدیوی منتشر شده از نوجوانان شیرازی

مدارای اجتماعی، راه حل جامعه در وضعیت فعلی است


منبع: خبرآنلاین. 7 تیر 1401
مهسا بهادری: روز پنج‌شنبه، دوم تیر بود که ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد و حواشی و واکنش‌های مربوط به آن هم کم نبود. وقتی ویدیو منتشر شده را تماشا می‌کنیم، در نگاه اول با قطعیت حکم می‌دهیم که این محتوا مربوط به یک کشور مسلمان، یا دست‌کم ایران نیست. دخترانی که هیچ پوششی روی سرشان نیست و پسران جوانی که سیگار به دست کنار دختران ایستاده‌اند. البته بیش‌تر از این موارد پوشش این نوجوانان جالب توجه است. لباس‌هایی با بزرگ‌ترین سایز ممکن که نماد‌های مختلفی از جمله چشم، اسکلت، مثلث و... روی آن‌ها نقش بسته است. نماد‌هایی که شاید تعداد کمی از آن نوجوانان معنای آن را بدانند اما بخاطر جذابیتش با آغوش باز از آن استقبال کرده‌اند. کمی از ویدیو که جلو می‌رود، دور گردن چند دختر شال به چشم می‌خورد. کمی با دقت‌تر که به ماشین‌های در حال تردد در خیابان نگاه می‌کنیم، ماشین‌های تولید داخل به چشممان می‌خورد، اما کماکان اصرار داریم که نپذیریم این فیلم مربوط به نوجوانان ایرانی است. تا اینکه فرماندار شیراز تیر خلاص را می‌زند و با تأیید ویدیو اعلام می‌کند، مکان موجود در ویدیو مهم‌ترین بلوار شهر شیراز، یعنی بلوار شهید چمران است. پس از این تأییدیه مدیرکل حوزه اجتماعی و فرهنگی استان فارس این تجمع را بسیار ناشایست دانسته و آن را محکوم کرد و از برخورد قانونی با این افرادخبر داد.

استاندار فارس نیز اعلام کرد بی‌تفاوتی‌های گذشته باعث شده که بیماری ریشه‌ای در بدنه جامعه به وجود بیاید و این موضوع مربوط به یکی دو روز اخیر نیست. او با اشاره به اینکه این اتفاقات در‌ شأن مردم شهیدپرور شیرازی نیست گفت که بر اساس قانون باید با عوامل این تجمع برخورد شود و از نظرشان منطقی‌ترین نحوه برخورد با این نوجوانان اقدام به دستگیری آن‌ها است. اما نکته اصلی این است که چرا شاهد شکل گرفتن چنین رفتار‌ها و پوشش‌هایی در جامعه هستیم؟ چگونه می‌توان با این رفتار‌ها مواجه شد؟ آیا زمان زیادی است که این تغییرات در جامعه شکل گرفته؟ و آیا مسئولین نظارتی و نهاد‌های فرهنگی متوجه این موضوع هستند؟

برای رسیدن به پاسخ این سوال‌ها سراغ فردین علیخواه، عضو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان رفتیم تا این موضوع را بررسی کنیم.

با انتشار ویدیو نوجوانان شیرازی ما با چه پدیده اجتماعی مواجه هستیم؟

واقعیت آن است که من با دیدن حضور نوجوانان در فضا‌های شهری خوشحال می‌شوم. در طول سال‌های قبل، در اغلب نوشته‌ها و سخنرانی‌هایم درباره چیزی ابراز نگرانی کردم که آن، «مهاجرت از استریت به اسکرین» بود. ببخشید که از کلمات انگلیسی استفاده می کنم. منظورم مهاجرت از خیابان به صفحه نمایش گوشی یا کامپیوتر است. این امر تبعات مختلفی دربر دارد. برای مثال می‌توان به محدود شدن زندگی به فضای آنلاین و اختلال در روند اجتماعی‌شدن اشاره کرد. حالا اتفاقی که در حال رخ دادن است، مهاجرت معکوس از اسکرین به سوی استریت است. در موقعیت جدید شاهد هستیم که نوجوانان به دنبال فتح خیابان‌های شهر و میادین شهری هستند. این موضوع فی نفسه بد نیست.

آن‌ها می‌خواهند امضای خودشان را بر فضا‌های عمومی شهری حک کنند. در عرصه سیاست هم ما شاهد مهاجرت معکوس از اسکرین به سوی استریت هستیم. گروه‌های اجتماعی ناراضی، نظیر بازنشستگان یا معلمان به جای آنکه از طریق لایک کردن، نارضایتی خودشان را اعلام کنند، ترجیح می‌دهند مقابل سازمان‌های دولتی مسئول تجمع کنند. نوجوانان نیز گویا تصمیم گرفته‌اند به جای آنکه هویت‌های متمایز خود را در صفحات اینستاگرام به رخ بکشند، آن‌را به خیابان و صحنه جامعه بیاورند. این اتفاق، مثبت است. هر چقدر، چه نوجوانان و چه سایر گروه‌های اجتماعی، این امکان را داشته باشند که رفتار‌های اجتماعی و فرهنگی‌شان را به صحنه‌های عمومی بیاورند و به دیگران نشان دهند، مثبت است.
ادامه در صفحه بعد
@fardinalikhah
4.4K viewsFardin Alikhah, 04:36
باز کردن / نظر دهید
2022-06-22 11:11:53
ما با حیرت نگاه‌تان می‌کنیم. اصلا چرا حیرت؟ منتظر چنین تصمیماتی از طرف شما هستیم. دخالتی هم نمی‌کنیم. بدون تردید حرف‌های ما بر شما اثری ندارد. همانطور که تاکنون اثری نداشته است. ما فقط می‌خواهیم ببینیم تا کجا، بله دقیقا تا کجا پیش می‌روید. می خواهیم ببینیم تصمیم های فلاکت زایتان تا کجا پیش خواهد رفت. فقط پیشنهادی دارم. چطور است که معلمان فعلی که هم اکنون مجرد هستند را هم از آموزش و پرورش اخراج کنید؟ شما که برای تصمیم هایتان نگران چیزی نیستید جز دستوری که از بالا آمده است. این کار را هم انجام دهید.

و افسوس و درد، از دانشجویان با‌استعداد و با‌دانشی که همکاران دانشگاهیِ من پرورش می‌دهند و به دلیل نداشتن معیار‌های بی‌اساس و توجیه‌ناپذیر شما به ناچار خانه‌نشین می‌شوند.
@fardinalikhah
7.5K viewsFardin Alikhah, edited  08:11
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 12:11:16 سلبریتیِ اصلاح‌گر، سلبریتی سوداگر

فردین علیخواه|گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان|
با اطمینان می‌توان گفت که رویکرد کلی مطالعات مختلف علوم اجتماعی به پدیده «سلبریتی» منفی است. نقد متفکران و پژوهشگران دربرگیرنده دو نکته است: سلبریتی‌ها فرهنگ مصرفی جامعه را دستکاری می‌کنند و به طور مشخص، فرهنگ مصرف‌گرایی را اشاعه می‌دهند که ولع و نمایش مصرف؛ ویژگی بارز آن است. دوم آنکه سلبریتی‌ها حواس مردم را از مسائل مهم جامعه پرت می‌کنند. در واقع آن‌ها به حفظ وضع موجود کمک می‌کنند و باعث می‌شوند تا توده مردم به ضعف‌های وضع موجود پی نبرند. در اینجا«مصرف‌گرایی» و «پرت کردن حواس» دو نقش اساسی سلبریتی‌ها فرض می‌شود. البته در نقد‌ها و تفسیر‌ها، این دو به شکلی، با یکدیگر ارتباط دارند. درگیر کردن توده مردم با مصرف، بریز و بپاش، و زندگی تجملی، یکی از راه‌هایی است که از آن طریق حواس‌پرتی رخ می‌دهد. باید توجه داشت که این نقد‌ها معمولاً بر اساس عملکرد سلبریتی‌هاست و نه نفسِ وجود آن‌ها در جامعه. سلبریتی‌ها؛ هستند و وجود دارند. مهم آن است که چه نقشی در جامعه ایفا می‌کنند.

با بررسی‌های مختلف می‌توان به این نتیجه رسید که تلقی بخش‌هایی از جامعه نسبت به سلبریتی تحقیرآمیز است. توضیح بیشتر آنکه، این پیش‌فرض وجود دارد که هر کس، سلبریتی است حتماً خوب نیست و هر کس خوب است حتماً سلبریتی نیست. گویی این دو همزمان نمی‌توانند در مجاورت هم قرار گیرند. خوب و سلبریتی با هم ناسازگارند. من نگاه کلی تحقیرآمیز به سلبریتی‌ها را نادرست می‌دانم. برای مثال، عادل فردوسی‌پور را یک سلبریتی می‌دانم ولی اطلاق سلبریتی به ایشان، جایگاه او را تضعیف نمی‌کند. عادل فردوسی‌پور(تا این لحظه) یک سلبریتیِ اصلاح‌گر(در مقابل سلبریتیِ سوداگر) است.

در مطالعات مربوط به سلبریتی، دو اصطلاح بسیار اهمیت دارد: نخست اصطلاح «مدیریت شهرت» و دیگری، «مدیریت اثرگذاری» است. معمولاً در جهان توسعه‌یافته، یا خود سلبریتی‌ها، و یا آژانس‌های حامی از شهرت و اثرگذاری آنان مراقبت می‌کنند. به همین دلیل است که معمولاً می‌گوییم سلبریتی ساخته می‌شود و سلبریتی، امری ذاتی نیست. سلبریتی‌ها می‌توانند تصمیم بگیرند، تأکید می‌کنم، می‌توانند تصمیم بگیرند که چه چهره‌ای از آنان در جامعه شکل بگیرد. البته همانطور که نیک می‌دانیم مدیریت شهرت، مانند سایر اقسام مدیریت، همیشه آنطور که سلبریتی‌ها یا آژانس‌های طرف مشورت‌شان پیش‌بینی می‌کنند پیش نمی‌رود. عملکرد یا رفتار یک سلبریتی ریسک‌پذیر است و می‌تواند زمینه زوال یا نابودی او را رقم زند. مثال اخیر برای این ادعا، مصاحبه ابراهیم حامدی(ابی) درباره اجرا نکردن ترانه خلیج فارس در کشورهای حاشیه خلیج فارس و واکنش‌های جامعه نسبت به او در ماه‌های اخیر است. مدیریت شهرت و مدیریت اثرگذاری، امری بسیار مهم برای سلبریتی‌هاست.

در ماه‌های اخیر اخبار مختلفی درباره فعالیت‌های علی دایی در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. من، به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی علاقه‌مند به موضوع سلبریتی، اخبار ایشان و سایر چهره‌های مشهور ایرانی داخل و خارج از کشور را دنبال می‌کنم. علی دایی، به خوبی(تا این لحظه) از شهرت خود مراقبت کرده است. من فکر می‌کنم که او(و یا شاید مشاورانش) می‌داند شهرت چیست و در کجا باید از آن استفاده کرد. بررسی‌های پراکنده‌ام بیانگر آن است که افکار عمومی هم نسبت به عملکرد او نگاه مثبتی دارد. من علی دایی را نیز یک سلبریتی می‌دانم ولی یک سلبریتی که با وسواس از شهرت، محبوبیت و اثرگذاری خود مراقبت می‌کند. علی دایی هم(تا اینجا) یک سلبریتی اصلاح‌گر و سازنده بوده است.

در طول قرن بیستم، کم نبودند سلبریتی‌هایی که برای تغییرات مثبت اجتماعی گام‌هایی شایستۀ ‌توجه برداشتند. آنان تلاش کردند با تکیه بر جایگاه خود به عنوان سلبریتی، نگاه اهانت‌آمیز جامعه نسبت به کسانی که ایدز داشتند، نگاه جامعه نسبت به حیوانات و محیط زیست، نگاه جامعه نسبت به جنگ ویتنام را تغییر دهند.
سلبریتی بودن، فی نفسه به جایگاه یا منزلتی والا/پست در جامعه اشاره ندارد. ما نیازمند آن هستیم تا به عملکرد سلبریتی‌ها توجه کنیم و بر پایه عملکرد، آنان را به مخرب/ سازنده، اصلاح‌گر/سوداگر تقسیم نماییم.

پایان سخن آنکه، در رسانه های برخی از کشورها، هر سال سلبریتی‌ها بر اساس خدمت به جامعه، تحقق مسئولیت اجتماعی، و انعکاس دردها و رنج‌های مردم ارزیابی می‌شوند. این، ایده بدی نیست.
آدرس کانال: @fardinalikhah
ارسال نظر: @alikhahfardin
8.0K views09:11
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 10:23:55 دوستان گرامی. ارائه نسخه صوتی نوشته ها، در کنار انتشار خود نوشته ها، تجربه ای است که شاید بعد از این بیشتر تکرار شود.
4.6K viewsedited  07:23
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 10:19:31 سلبریتی اصلاح‌گر، سلبریتی سوداگر
نوشته: فردین علیخواه
صدا: اسفندیار مهرآئین
منبع: کانال تلگرام @fardinalikhah
4.6K views07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 11:09:52
مصاحبه
-مهمترین ویژگی جامعه ایران در تاریخ معاصر چیست؟

واقعیت آن است که پرسش‌هایی این چنین بسیار پهن‌دامنه‌اند و نمی‌توان در چند سطر پاسخ شایسته‌ای به آن‌ها داد. به هر حال من تلاش می‌کنم. مبنای من در پاسخ‌ها، بیشتر دوران پس از انقلاب 57 را شامل می‌شود و پرداختن به قبل و پیش از انقلاب به عنوان تاریخ معاصر، نیازمند فرصت و دقت بیشتری است.
اگر بخواهم در چند کلمه این ویژگی‌ها را خلاصه کنم می‌توانم بگویم:
امید و یأس،
اشتیاق و سرخوردگی،
آرمانشهراندیشی و ویرانشهرسازی.

برای خواندن ادامه مصاحبه روی لینک زیر کلیک کنید:
http://isa.org.ir/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%91%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/5917-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA%D8%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87
.........................
@fardinalikhah
5.4K viewsedited  08:09
باز کردن / نظر دهید