Get Mystery Box with random crypto!

فردین علیخواه

لوگوی کانال تلگرام fardinalikhah — فردین علیخواه ف
لوگوی کانال تلگرام fardinalikhah — فردین علیخواه
آدرس کانال: @fardinalikhah
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 11.36K
توضیحات از کانال

▪️نوشته هایی به دور از قلمبه سلمبه گویی دربارۀ زندگی روزمره ایرانی
ارسال نظر مستقیم:
✅ @alikhahfardin
▪️شیوۀ حمایت مالی از فعالیت ها:
از طریق سایت حامی باش:
https://hamibash.com/fardinalikhah

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 5

2023-04-04 18:27:31 سیاست رسمی: از توقیف تا پلمب
فردین علیخواه

چند روزی است که درباره دو کلمه «توقیف» و « پلمب» تأمل می کنم. در روزهای اخیر اینجا، آنجا و همه جا کلمه پلمب به چشم می خورد. ظاهرا هم اکنون پلمب آسان ترین راه حاکمیت برای حل مسائل جامعه شده است. البته با غیبت پژوهشگران اجتماعی و فرهنگی و متخصصان امر، انتظاری هم جز این نمی رود. در فرهنگ فارسی معین درباره کلمۀ پلمب آمده است: قطعۀ سرب یا موم آب شده ای که برای جلوگیری از دستکاری و سواستفاده به سر پاکت یا در مغازه یا خانه یا مکان دیگری مهر شود: مهر و موم. مجازا به معنی تعطیل کردن و بستن جایی است.

من فکر می کنم در عرصه فرهنگ و زندگی، حیات سیاست رسمی را، به ویژه پس از جنگ، می توان به دو دوره « توقیف» و «پلمب» تقسیم کرد. این دو کلمه از نظر تاریخی بسیار با اهمیت و نمادین اند. چه مبنای تحلیل مان حاکمیت باشد و چه جامعۀ ایرانی، این دو مرحله به لحاظ ماهیت و ویژگی، تفاوت های آشکاری با هم دارند که نیازمند بررسی های جامعه شناختی بیشتر است.

کلمه « توقیف» در سال های پس ازهزار و سیصد و هفتاد و شش، یعنی روی کار آمدن دولت اصلاحات محمد خاتمی در رسانه ها بسیار دیده یا شنیده می شد. در آن دوره، شماری از کتاب ها، مجلات و فیلم ها توقیف شدند. ولی «توقیف» غالبا متوجه روزنامه ها بود. در آن زمان برخی از مفسران از توقیف فله ای مطبوعات گفتند و نوشتند. سیاست« توقیف درمانی» در اصل متوجه اندیشه و تحلیل بود، متوجه ایده های جدیدی بود که در دل جامعه ای جریان داشت که اراده کرده بود حیات تازه ای پیدا کند. جامعه ای که شور و امید در جای جای آن موج می زد. رسانه هایی که محتوا تولید می کردند هدف اصلی سیاست « توقیف درمانی» قرار گرفتند. رسانه هایی نظیر کتاب، مجله و فیلم، که برای جامعه تشنۀ شکوفایی محتوا تولید می کردند. با این همه مطبوعات هدف اول و اصلی «توقیف» قرار گرفتند.

حالا اما، گویا سیاست رسمی وارد مرحله جدیدی شده است که می توان آنرا مرحله«پلمب» نامید. « پلمب» بیانگر «مرحله پسا-ایده»  است. به نظر می رسد که در اینجا جامعه از ایده گذر کرده و به فاز کُنش رسیده است. مکانی که در آن رقصیده می شود پلمب می شود. مکانی که در آن موسیقی زنده پخش می شود پلمب می شود، مکانی که در آن زنان حجاب رسمی را ندارند پلمب می شود. و همچنان پلمب می شوند و این سیاست ادامه دارد.

با توجه به اینکه اغلب صاحبان مطبوعات در ایران پیوندی با حاکمیت داشته و دارند، سیاست «توقیف درمانی» غالبا در سطح قدرت و در سطح بازیگران میدان سیاست جریان داشت ولی پلمب نشانگر ارتباط و تماس مستقیم حاکمیت با خود زندگی روزمره است. حالا دیگر واسطه ها حذف شده اند و کنش و واکنش بین حاکمیت و مردم به شکلی مستقیم و بی واسطه جریان دارد. به همین دلیل است که بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که آنچه در ماههای گذشته در ایران جریان دارد، موضوع« زندگی» است. در سیاست پلمب درمانی نه یک مکان یا یک مغازه یا یک مرکز خرید، بلکه جریان زندگی و در برداشتی دیگر، زیست جهان پلمب می شود.
 
من فکر می کنم این دو کلمه در حیات تاریخی معاصر ایران بسیار اهمیت دارند. جامعه ایرانی وارد کُنش شده است. واسطه های بین حاکمیت و مردم که در یکی دو دهه قبل حضور داشتند، حذف شده اند. ایده ها اهمیت خود را از دست داده اند و حالا کتاب ها یا متن هایی بیشتر خوانده می شود که راههایی برای کنش را نشان دهند.

از خودم می پرسم حاکمیت پس از پلمب درمانی چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت؟ گمان جامعه شناختی من آن است که اگر اتفاق مفتضحانه ای نظیر آنچه در فروشگاه ماست فروشی شاندیز مشهد رخ داد تکرار شود، جامعه عصبانی، ناکام و محبت ندیدۀ ایران شرایط را برای حاکمیت بسیار سخت خواهد کرد چون جامعه به مرحله کنش رسیده است.

جامعه ایران به خوبی تفاوت بین امید و امید واهی را دریافته است. البته شرایط زمانی سخت تر و بغرنج تر می شود که حاکمیت نیز تصور کند نرمش، تجربه ای پیش از مرگ است.
منبع: عصر ایران
@fardinalikhah
2.0K viewsFardin Alikhah, 15:27
باز کردن / نظر دهید
2023-04-04 15:57:08  
جامعه ایران تفاوت بین امید و امید واهی را دریافته است:

سیاست رسمی: از توقیف تا پلمب

فردین علیخواه
 
https://www.asriran.com/fa/news/885208/
2.0K viewsFardin Alikhah, 12:57
باز کردن / نظر دهید
2023-03-28 15:25:33 اثری هنری به نام زن زدایی



ما معلمان جامعه شناسی معمولا به دانشجویانمان تحلیل محتوا و در سال های اخیر، نشانه شناسی یاد می دهیم. دلیل توجه به نشانه شناسی در مطالعات فرهنگی و ارتباطات به این دلیل است که در جهان مدرن، کشف و درک معانی و منظورهای نهفته در تصویر یا کلام بسیار سخت شده است. در واقع ما باید لایه های زیرین و دلالت های پنهان «جاساز شده» در پیام ها را بشکافیم تا به منظوری که آشکارا بیان نشده پی ببریم. پیام در جهان مدرن مانند کرمی لانه کرده در دل گیلاس است که به راحتی قابل مشاهده نیست. پیام امری چندلایه است.

بگذارید مثالی بزنم. در قرن بیستم، پژوهشگرانی که در غرب دغدغۀ شیوه بازنمایی زنان در رسانه های جمعی را داشتند از تعبیر «فنای سمبلیک زنان» استفاده کردند. فنای سمبلیک یا نمادین زنان به این معنی است که در رسانه های جمعی مانند تلویزیون یا سینما زنان نه به شکلی آشکار و قابل فهم، بلکه به شکلی «شکلات پیچ شده» و شما بخوانید فریبکارانه، مدفون، حذف و نامرئی می شوند. به همین دلیل است که درک و شناخت حذف زنان در رسانه نیازمند مهارتی همچون نشانه شناسی است.

و البته، همیشه در کلاس های آموزشی می گویم که شما در ایران نیاز چندانی به نشانه شناسی ندارید چون فرستنده پیام بی هیچ تلاش و زحمتی، همه آنچه را که قصد دارد بگوید صریح و البته به شکلی باسمه ای و زمخت، بی تعارف بیان می کند. شما فقط کافی است در معرض پیام قرار بگیرید. پیام مانند مشت بر پیشانی شما فرود می آید. او به هیچ وجه نگران برداشت شما به عنوان مخاطب نیست و اتفاقا به عمد می خواهد مخاطب همان برداشتی را داشته باشد که صریح در پیام تعبیه شده است.

به این عکس نگاه کنید. آیا در اینجا می توانیم از فنای سمبلیک زنان حرف بزنیم؟ آیا مضمونی در این چینش مجسمه های تماما مرد پنهان است که ما سعی کنیم با نشانه شناسی آنرا واضح و آشکار سازیم؟ من نام این اثر هنری را «زن زدایی» می گذارم.

تأسفم زمانی بیشتر می شود که فکر کنم سازنده این مجسمه ها احتمالا هنر خوانده باشد. نکند او خودش زن هم بوده باشد؟ که اگر اینطور باشد فاجعه است.

فردین علیخواه

https://www.uplooder.net/img/image/70/333bbf3675180d494c2e70c247580b1c/airport.jpg
1.4K viewsFardin Alikhah, 12:25
باز کردن / نظر دهید
2023-03-28 15:25:15 مطلب زیر امروز در عصر ایران منتشر شده است
1.0K viewsFardin Alikhah, 12:25
باز کردن / نظر دهید
2023-03-26 17:19:14
2.1K viewsFardin Alikhah, 14:19
باز کردن / نظر دهید
2023-03-26 17:17:23 .
درباره حضور جواد یساری در یک برنامه
فردین علیخواه

دقیقا در چه عرصه ای از فرهنگ شما شکست نخورده اید؟ چند دهه با هر آنچه به قول خودتان مظهر «طاغوت» بود جنگیدید. تلاش کردید سیاست فراموش سازی یا پاک سازی حافظه جمعی را در جامعه اجرا کنید. حاصل چه شد؟ همچنان برای جذب مخاطب بیشتر دست به دامان چهره هایی می شوید که بدون تردید یادآور همان طاغوت اند و خوب می دانید که در فرهنگ عامه پسند همچنان محبوبیت دارند.

در این کشور هر گشایشی(با هر انگیزه ای که باشد) از طرف حاکمیت، بیانگر شکستی ملموس و تلخ نیز هست.

نکته آن است که در این چند دهه، تودۀ مردم به آثار جواد یساری گوش می کردند. آنها منتظر نظر حاکمیت یا پخش آثار او از رسانه های رسمی نماندند. درست مثل سایر محصولات فرهنگی. آنان هر آنچه دوست داشتند را یافتند و گوش کردند و لذت بردند. حاکمیت هم این را خوب می داند که مردم در زیست جهان به انتظار تصمیم او ننشسته اند. حداقل در عرصه فرهنگ اینگونه است. موضوع آن است که حاکمیت در نهایت به پخش آثار او از رسانه های رسمی اش تن داده است. و بی تردید به چیزهایی دیگر هم تن خواهد داد.

به یاد می آورم که روزی در همین کشور آهنگ «گل می روید به باغ»(رقص گلها) عباس بهادری از رسانه حاکمیت پخش شد و نهادهای ناظر به رسانه پخش کننده تذکر جدی دادند. این آهنگ را دانلود کنید و گوش کنید (: همان زمان عده ای فریاد زدند که دیگر ٱبرویی برای اسلام نمانده است

و حالا جواد یساری پخش می کنند آن هم با رقص
https://www.instagram.com/p/CqP2ZdfKkKv/?igshid=MDJmNzVkMjY=
2.8K viewsFardin Alikhah, edited  14:17
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 23:36:53 ادامه مطلب: جامعه یونیفورم پوش

پرسش آن است که افراد در جامعه ایرانی، خارج از نظام بوروکراتیک-اداری( که در ایران عرصه اِعمال ارادۀ ایدئولوژیک نیز هست) و بدون تردید سایۀ دستورالعمل‌های دولتی همواره بر روی آن‌ها سنگینی می‌کند در کدام موقعیت‌ها، و در کدام شرایط می‌توانند فردیت خود را نشان دهند؟ آیا با خروج افراد از نهاد‌ها و سازمان‌های رسمی، سایۀ سنگین دولت(به معنای اعم آن) برچیده می‌شود و آنان به شکلی نسبی می‌توانند خودشان باشند و از اوامر و خواسته‌های ایدئولوژیک دولت در امان بمانند؟ آیا سازمان رسمی در ایران این پیام را به افراد مخابره می‌کند که وقتی از آن بیرون می روند و وارد زیست‌جهان می شوند دیگر لازم نیست تابع اوامر و دستورالعمل های سازمان باشند؟

شواهد دهه‌های اخیر بیانگر آن است که متأسفانه پاسخ منفی است. هوای سیاست و سنگینی اوامر دولت در همه عرصه‌ها، از خصوصی تا عمومی، گسترده شده است. ما در ایران به هر عرصه ای وارد می شویم سرمان به دیوار ضخیم و زمخت سیاست برخورد می‌کند. ما در ایران به هر سمت و سویی می رویم حتی در خصوصی‌ترین مکان‌های زندگی، نسخه دولت درباره سبک زندگی را حاضر و آماده در مقابل خود می یابیم. «دولتِ فربه» که خود را در مقام عقلِ کل می داند برای بخش‌بخش زندگی ما «قرارگاهی» ساخته است تا یا آن بخش را راهنمایی و هدایت کند و یا بر آن نظارت داشته باشد. به همین دلیل در ایران هر فرد به ناچار با سیاست ارتباطی مستقیم و بی‌واسطه دارد. و دقیقاً به همین دلیل است که در این کشور، امورِ به شدت پیشِ پا افتاده و روتین زندگی روزمره ماهیتی سیاسی به خود می‌گیرند. آدم‌ها هنگامی که شادی می‌کنند احساس می‌کنند مشغول فعالیتی سیاسی‌اند، وقتی می‌رقصند احساس می‌کنند مشغول فعالیتی سیاسی‌اند، وقتی لباسی متفاوت با الگوی ایده آل دولت می پوشند احساس می‌کنند مشغول فعالیتی سیاسی‌اند. وقتی موسیقی گوش می کنند احساس می کنند مشغول فعالیتی سیاسی اند. به دلیل تمامیت‌خواهی دولت در ایران، در عمل جدا کردن زندگی روزمره از سیطره دولت غیرممکن شده است. گویی در جامعه ایرانی در جای‌جای جامعه بنر و دستورالعملی نصب شده است که به آدم ها می گوید چه کنند و این فقط محدود به در ورودی ادارات و سازمان‌ها نیست. 

اعتراضاتی که از ماه‌های گذشته در جامعه ایرانی شاهد هستیم تلاشی برای به عقب راندن دولتِ فربه از زیست‌جهان ایرانی است. عقب راندن و تذکر به دولتِ فربه‌ای که تلاش می‌کند در زیست‌جهان، که محل ظهور و بروز تفاوت‌ها و تمایزهاست « تودۀ» یکسان و یونیفورم‌پوش ایجاد کند. این اعتراضات تلاشی است برای برآمدن و ظهور « من» در زیست‌جهان ایرانی در مقابل دولتی که به دنبال محو « من»‌ها و ایجاد توده‌ای است که مشخصه آن همنوایی است، دولت فربه‌ای که وحدتِ ناشی از اطاعت، و نه ناشی از کثرت را ارزش می داند و نمود آن را در تحقق «جامعه یونیفورم‌پوش» دنبال می کند. دولتی که « فردیت» را ارج نمی نهد و به دنبال ساخت «جمعیت» است.
کانال: @fardinalikhah
585 viewsFardin Alikhah, edited  20:36
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 23:36:31 در مقابل جامعۀ یونیفورم‌پوش

فردین علیخواه|عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان

     در ایران وقتی می‌خواهیم وارد سازمان‌ها و ادارات دولتی شویم معمولاً در ابتدای ورود با بنر‌هایی مواجه می‌شویم که در آن‌ها، به ویژه برای زنان، الگویی برای لباس معرفی شده است. برخی از سازمان‌ها حتی عکسی از زنی را که لباسی ایده‌آل(از نظر متولّیان امر) به تن دارد بر روی بنر به تصویر کشیده‌اند. در سایر کشور‌ها نیز چنین الگو‌هایی وجود دارد با این تفاوت که مخاطب آن‌ها کارکنان سازمان هستند و نه ارباب رجوعی که به آن سازمان مراجعه می‌کند. به همین دلیل در برخی از سازمان‌های خارج از ایران شاهد «کارکنان یونیفورم‌پوش» هستیم.

یکی از کارکرد‌های یونیفورم، شبیه‌سازی و به تعبیر بهتر؛ یکسان‌سازی است. یونیفورم معمولاً فردیت را ویران می‌کند. در اینجا کارمند باجه شماره 4 تفاوتی با کارمند باجه شماره 1 ندارد.  
     سازمان‌های رسمی علاوه بر پوشش، در خصوص نحوه رفتار کارکنان خود نیز دستورالعمل دارند. اگر تک‌تک کارکنان از دستورالعمل‌های رسمی پیروی نکنند چرخ سازمان از حرکت باز خواهد ماند.

جامعه‌شناسانی مانند ماکس وبر و نسل‌های پس از او در این زمینه بسیار نوشتند و بسیار ایده‌پردازی کردند. آن‌ها رفتار‌های طبقِ روال، مشابه و مبتنی بر دستورالعمل در یک سازمان رسمی را مشخصه عقلانیت در سازمان‌های امروزی دانستند. البته بدون تردید آنچه در سطر نخست درباره ایران نوشتم با آنچه در جهان، و در افکار وبر، جامعه‌شناس آلمانی، جریان داشت بسیار متفاوت است. در ایران آن بنر‌ها به خواست و ارادۀ ستاد امر به معروف و نهی از منکر نصب می‌شوند و مسئولان هر سازمان موظف‌اند در خصوص رعایت پوشش، چه توسط کارکنان و چه توسط ارباب رجوع به طور منظم گزارش بدهند. در واقع در ایران، این ایدئولوژی تمامیت‌خواه است که اراده و خواسته‌اش به نصب آن بنر‌ها در ورودی ادارات منجر شده است. در مقابل، ولی در سازمان‌های رسمی جهان، عقلانیتی است که ویژگی یک سازمان رسمی به حساب می‌آید و هدف، افزایش نظم و بهره‌وری سازمانی است. برخی از جامعه‌شناسان روند اخیر را «بوروکراتیزه شدن» نامیدند. 

     باید نکته‌ای را در نظر گرفت. حتی در سازمان‌های رسمی جهان امروز نیز فرهنگ یونیفورم‌پوشی، و «سرکوب تفاوت‌های فردی» به چالش کشیده می‌شود. «خودمانی کردن فضای کار» توسط کارکنان یکی از اشکال مقاومت در برابر منکوب کردن تفاوت‌هاست. در همین راستا کارکنان سعی می‌کنند با اشیا، عکس‌ها و گل و گلدان در اتاق کار خود، به اشکال مختلف از «محو شدن فردیت» جلوگیری کنند و با ارتباط غیرکلامی حضور « منِ متفاوت» در بین «مای مشابه» را فریاد بزنند. آنان با یک قاب عکس، با یک لیوان یا فنجان طرح‌دار، یا با گذاشتن کتاب یا مجله ای در گوشه میز خود تلاش می کنند هویت متفاوت خود را به دیگران منتقل کنند، هویتی که فراتر و متفاوت از هویت یکسان کارمندی است. سازمان‌هایی مانند کمپانی « گوگل» به خوبی از پیامد‌های محوِ فردیت آگاه بودند که فرصت‌های ظهور و بروز فردیت در سازمان خود را فراهم کردند. در هر صورت، با وجود تلاش برای ایجاد تمایز و تفاوت در بین کارکنان، همچنان یکی از ویژگی‌های غالب سازمان‌های رسمی، یکسان‌سازی رفتار سازمانی و به تحلیل رفتن فردیت در مقابل سازمان است.

ولی نکته آن است که کارکنان یک سازمان در جهان امروز، با خروج از سازمان و پس از ساعات کار، تلاش می‌کنند تا به اشکال مختلف فردیت خود را احیا و تقویت کنند. آنان با پوشیدن لباس‌های متفاوت، با رفتن به باشگاه‌های مختلف، با شرکت در رویداد‌های موسیقایی مختلف، با رفتن به رستوران‌ها و کافه‌ها، با خواندن کتاب‌ها، حتی با سبک صحبت کردن و یا سبک رقصیدن متفاوت، تلاش می‌کنند تا بگویند « من آدم متفاوتی هستم و در جا‌ها و ساعاتی می‌توانم خودم باشم». در واقع من می توانم« آن خودی که دوست دارم باشم». 

     جامعه‌شناسانی مانند گئورگ زیمل، با پرداختن به موضوعی مانند مد و لباس، خواستند نشان دهند که یکی از دلایل سوق یافتن آدم‌ها به مد در کلان‌شهر‌ها، تلاش برای اثبات منحصربفرد بودن و اثبات یکتایی است. افراد در شهر‌های بزرگ به شکلی تلاش می‌کنند تا در مقابل «قدرت یکسان‌ساز قوانین در زندگی شهری» مقاومت کنند. افراد تلاش می کنند تا با همین هدف، لباسی متفاوت بپوشند تا با آن تفاوت خود را از دیگران نشان دهند. سخن کوتاه آنکه، افراد به فضا‌ها، موقعیت‌ها و فرصت‌هایی نیاز دارند تا بتوانند تفاوت‌ها و تمایز‌های خود را نشان دهند. کسانی مانند گئورگ زیمل معتقد بودند که کارکرد مد(پوشیدن لباس‌های متفاوت در زندگی روزمره) این چنین کارکردی دارد. به این طریق فرد، جایی و موقعیتی یافته است تا یکتایی خود را نسبت به سایرین نشان دهد. 
کانال : @fardinalikhah
ادامه مطلب صفحه بعد
600 viewsFardin Alikhah, edited  20:36
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 23:36:03 مطلب زیر در ویژه نامه نوروز سال هزار و چهارصد و دو، سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر شده است.
563 viewsFardin Alikhah, edited  20:36
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 11:50:51
ادامه مصاحبه
1.6K viewsFardin Alikhah, edited  08:50
باز کردن / نظر دهید