2022-09-30 16:03:10
برشی از یک مصاحبه
حتما به یاد دارید که در اوایل تیر ماه نوجوانان شیرازی در گوشه ای از شهر دورهمی دوستانه ای داشتند که به دلیل پوشش متفاوت شان، خبرساز شد. این مصاحبه در همان روزها انجام شد.
در این روزها می خواهم چیزی بنویسم ولی از خودم می پرسم آیا حرفی بوده است که ما پژوهشگران اجتماعی نگفته باشیم؟ متاسفانه این حرف ها در حاکمیت مخاطبان چندانی ندارد.
این مصاحبه در خبرآنلاین منتشر شده است
گفتوگو با فردین علیخواه، جامعهشناس، درباره ویدیوی منتشر شده از نوجوانان شیرازی
با انتشار ویدیو نوجوانان شیرازی ما با چه پدیده اجتماعی مواجه هستیم؟
واقعیت آن است که من با دیدن حضور نوجوانان در فضاهای شهری خوشحال میشوم. در طول سالهای قبل، در اغلب نوشتهها و سخنرانیهایم درباره چیزی ابراز نگرانی کردم که آن، «مهاجرت از استریت به اسکرین» بود. ببخشید که از کلمات انگلیسی استفاده می کنم. منظورم مهاجرت از خیابان به صفحه نمایش گوشی یا کامپیوتر است. این امر تبعات مختلفی دربر دارد. برای مثال میتوان به محدود شدن زندگی به فضای آنلاین و اختلال در روند اجتماعیشدن اشاره کرد. حالا اتفاقی که در حال رخ دادن است، مهاجرت معکوس از اسکرین به سوی استریت است. در موقعیت جدید شاهد هستیم که نوجوانان به دنبال فتح خیابانهای شهر و میادین شهری هستند. این موضوع فی نفسه بد نیست.
آنها میخواهند امضای خودشان را بر فضاهای عمومی شهری حک کنند. در عرصه سیاست هم ما شاهد مهاجرت معکوس از اسکرین به سوی استریت هستیم. گروههای اجتماعی ناراضی، نظیر بازنشستگان یا معلمان به جای آنکه از طریق لایک کردن، نارضایتی خودشان را اعلام کنند، ترجیح میدهند مقابل سازمانهای دولتی مسئول تجمع کنند. نوجوانان نیز گویا تصمیم گرفتهاند به جای آنکه هویتهای متمایز خود را در صفحات اینستاگرام به رخ بکشند، آنرا به خیابان و صحنه جامعه بیاورند. این اتفاق، مثبت است. هر چقدر، چه نوجوانان و چه سایر گروههای اجتماعی، این امکان را داشته باشند که رفتارهای اجتماعی و فرهنگیشان را به صحنههای عمومی بیاورند و به دیگران نشان دهند، مثبت است.
در موضوع دورهمی نوجوانان شیرازی، (من ترجیح میدهم به عمد حتی از کلمه مسأله استفاده نکنم چون آنرا مسأله نمیبینم) مشاهده شد که برخی از مسئولان گفتند نهادها و دستگاههای فرهنگی در طول سالهای متمادی کمکاری کردهاند و ضعفها متوجه آنان است. من میگویم این نهادها به هیچ وجه کمکاری نکردهاند. در مطالعات اجتماعی اصطلاحی داریم با عنوان (oversocialization) که ترجمه تحتاللفظی آن میشود، اجتماعی کردن بیش از حد، یعنی وقتی اجتماعی کردن، به آستانه لبریز شدن برسد. به نظر من این نهادها این کار را انجام دادهاند یعنی نه تنها کمکاری نکردهاند بلکه نوجوانان را با تبلیغات ایدئولوژیک و عقیدتی خود خفه کردهاند. ببخشید من این تعبیر را استفاده کردم چون کلمهای بهتر از این نمیتواند بیانگر وضع فعلی باشد.
این نهادها باید از خودشان این سوال را بپرسند که چرا ما تمام قوا و نیروی مالی و فکریمان را بهکار گرفتیم تا نوجوانانی مؤمن پرورش دهیم ولی حاصل، اینگونه شد؟ آنان به سمت تحلیل کمکاری نروند بلکه به سمت آسیبشناسی پرکاری و آسیبشناسی «حمله با تمام قوا به عرصه فرهنگ» بروند. این بیشتر میتواند به آنها کمک کند تا پاسخ خود را بیابند.
نوجوانان مانند سایر گروههای اجتماعی در این کشور تغییر کردهاند. آنان جسورتر شدهاند. شما بگویید کدام گروه اجتماعی در این کشور تغییر نکرده است؟ به دختران باحجاب در شهر نگاه کنید. به کوله پشتیای که پشتشان انداختهاند، به ساعت برندی که در دست دارند، به کتانیهایی که با شلوار جین و سرآستین خود ست کردهاند، به آرایش مد روزی که دارند و به کافههایی در شهر که میروند. اینها تغییر نیست؟ منظورم آن است که دختران باحجاب در خانوادههای مذهبی هم تغییر کردهاند چون به زمان اکنون تعلق دارند. این روزها دختران باحجاب و چادری میبینم که در کافههای شهر سیگار میکشند. اینها تغییر نیست؟ میخواهم این را بگویم که در جامعه فعلی ایران، همه گروههای اجتماعی تغییر کردهاند و فقط این مسئولان هستند که چشمهای خود را نسبت به تغییرات بستهاند و هنوز هم به فکر راه انداختن خط تولید انسان استاندارد هستند.
من به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی مشفقانه و صادقانه میگویم. با انسداد نمیتوان به سراغ پدیدههای فرهنگی و اجتماعی رفت. جامعه ایران هم اکنون بسیار متکثر شده است. ما سبکهای مختلف زندگی داریم. مسئولان اگر به دنبال ثبات اجتماعی هستند، به جای تبلیغ یک سبک زندگی که کانون آن انسان سربهراه است، به مردم، مُدارای اجتماعی نسبت به سبکهای مختلف زندگی را آموزش دهند. انسانهای متفاوت باید یاد بگیرند که با صلح کنار همدیگر زندگی کنند و همدیگر را بپذیرند.
@fardinalikhah
3.5K viewsFardin Alikhah, edited 13:03