2021-11-15 11:47:59
#تلنگر
تا حالا زن وشوهری دیدین که دعوا کنن بعد که به حرف هاشون گوش می کنی می بینی هر دوشون دارن درست میگن حق دارن اصلا هر دو شون درست می گن چرا حرف هم رو نمی فهمن ؟؟؟؟؟!!!!!
این سوالی هست که پاسخهای متعددی به آن داده شده است ....
ولی در این پست پاسخی که هارویل هندریکس زوج درمانگر معروف داده را نقل می کنم .زوج ها زمانی که به نقطه ای می رسند که احساس می کنند ارتباط شان قطع شده شروع به مجادله می کنند تا این ارتباط را دوباره وصل کنند و مسئولیت این قطع ارتباط را به گردن طرف مقابلشان می اندازند اما طرف مقابل شان از پذیرفتن این مسئولیت که تقصیر ها به گردن او بوده است سرباز می زند که این خود باعث قطع ارتباط بیشتر بین دو نفر می شود .
این یک پارادوکس هست زوج ها با هم دعوا می کنند تا به هم دیگر بیشتر نزدیک شوند و نتیجه ی آن این هست که از هم دیگر دور تر می شوند .
این یک جواب بدیهی به نظر می رسد ....
یک موضوع این است که وقتی قبل از ازدواج از آن ها می پرسید چرا این ادم رو انتخاب کردی می گویند که فلان ویژگی رو داشت اون رو شبیه به خودم دیدم ....
پاسخی که هندریکس به این سوال می دهد این است که :افرادی که به هم علاقه مند می شوند؛ معمولا علاقه مند به کسی می شوند که شبیه به مراقبین شخص در دوران کودکی است و جالب این است که شبیه به ویژگی منفی مراقبین هست .بنابراین ما با کسی که نیاز هایمان را برطرف می کنه ازدواج نمی کنیم ما با شخصی که ناسازگاربا ما هست ازدواج می کنیم !!!!!!! به عبارتی ناسازگاری علت ازدواج هست و سازگاری باعث ملال در رابطه می شود.
ذهن نا هوشیار ما تمایل داره که در تضاد باشه نه لزوما تعارض بلکه در تضاد و تنش باشد .
اما سوال این که چرا این جذابیت وجود داره ؟؟؟ که ما به دنبال چنین آدمی هستیم
ما در ارتباط های دوران بزرگسالی خواهان این هستیم که دوباره روابط دوران کودکیمان را بازسازی کنیم وبه ویژه در ارتباط هایی که آسیب دیده ایم. ما به دنبال کسی هستیم که شبیه به کسی است که در دوران کودکی به ما آسیب رسانده تا آسیب دوران کودکی را جبران کند. .. بنابراین پایه ی نیاز ما در بزرگسالی مبنای آسیب های دوران کودکی ما هستند ...به عبارتی دیگر من نیاز هایم را از کسی می خواهم که قادر نیست نیاز هایم را برطرف کنه و وقتی که این کار رو قادر نیست انجام بده عصبانی میشم داد می زنم .....مثل وقتی از دست پدر یا مادرم عصبانی می شدم ....
به نظر می رسه ذهن به دنبال خود والدین نیست بلکه به دنبال کسی شبیه آنها می گرده ...این انگار یک چرخه است...
این موضوع قدری ناامید کننده به نظر می رسه که آیا سرانجام تمام ازدواج ها محکوم به شکست هست ولی یک نکته قابل توجه داره و اون این که :
ما با کسی ازدواج می کنیم که قادر نیست نیاز هایم را برطرف کنه ولی من اون رو از بخشی از وجود طرف مقابلم می خواهم که اون رو در کودکی خفه اش کرده و سرکوب کرده ..این بخش دور از دسترس هوشیار هست ولی غیر قابل دسترس نیست ... اگر در تعامل با همسرم انعطاف به خرج بدهم من در این رابطه رشد خواهم کرد . بنابراین توجه به همسرم می تواند مرا رشد دهد و این گونه می توانیم بگوییم رابطه می تواند شفابخش باشد
ولی موضوع این هست که افراد نمی خواهند قربانی باشند .
-من تغییر کنم اون چرا تغییر نکنه ؟ چرا من؟
اما چاره چی هست ؟ هندریکس اعتقاد داره که برای این که بتوانیم ارتباط را به زوج ها آموزش دهیم باید به آن ها بیاموزیم چه طور بتوانند همدیگر را ببینند و برداشت های هم را به هم انعکاس دهند و بتوانند رنج های همدیگر و نیاز های همدیگر را با دید همدلانه ببینند نه با دید برد و باخت چون پاسخ به نیاز همسرم مرا رشد می دهد ...
مرکزمشاوره گفتمان
@goftemanclinic
614 viewsᵉˡʰᵃᵐ•ᵏᵃᵐᵉˡᶤ, 08:47