Get Mystery Box with random crypto!

کافه هنر

لوگوی کانال تلگرام honar7modiran — کافه هنر ک
لوگوی کانال تلگرام honar7modiran — کافه هنر
آدرس کانال: @honar7modiran
دسته بندی ها: هنر , عکس و عکس
زبان: فارسی
مشترکین: 47.04K
توضیحات از کانال

ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم :
@g_rahimimanesh
@cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات
آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres
🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود.
اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 15

2023-03-17 18:30:40 ‍ علاوه بر خانه و خانواده، چیزی که بسیار در اثر به چشم می‌آید چشم‌اندازی از مناسبات اجتماعیِ دره با محوریت کلیساست. در سکانس‌های ابتدایی، صحنه‌ای وجود دارد که هیو درحال دویدن برای خرید آبنبات دیده می‌شود. با شنیدن صدای بلندِ ناقوس کلیسا کلاهش را به نشانه ی احترام برداشته، مکث می‌کند و در حالی‌که به سمت بالا و چپِ قاب نگاه می‌کند، کم‌کم به طرف گوشه ی سمت راست قاب حرکت می‌کند. به این شکل با خالی شدن فضای چشمگیری از سمت چپ، تاثیر، قدرت و نفوذ کلیسا (و به‌ طور کلی، مذهب) در میزانسن ساخته می‌شود. کلیسایی که در اثر نقش بسیار مهمی در اجتماعات مهم و تاثیرگذار دارد و همین‌طور محل برگزاری مراسم‌های عروسی‌است. فیلمساز وضعیتی کامل و جامع از یک جامعه ی سنتی ارائه می‌دهد که در آن بیشترین اهمیت برای خانه، خانواده و کار است و همراهی کلیسا در زندگیِ روزمره‌ی اهالی. در واقع هیویِ میانسال با نگاهی حسرت‌بار به گذشته می‌نگرد و دلش برای آداب و رسومِ خاص، روابط انسانی و زیباییِ گذشته تنگ شده‌است. راستش را بخواهید هیو کاری می‌کند که ما، تماشاچیان نیز حسرت گذشته را بخوریم و باری دیگر پشتوانه ی زیستی و هویتی خود را مرور کنیم و پشت سرمان قرار دهیم. در ادامه بیشتر درباره ی گذشته و یادآوریِ آن توسط هیو صحبت خواهیم کرد.
این فیلم از جهت خیالین نمایاندنِ واقعیت و مخدوش کردن مرزهای آن دو، عینِ سینماست. چند جمله از نریشن ابتداییِ هیو در این زمینه بسیار مهم و شنیدنیست: «حالا کی می‌خواد بگه چی واقعیه و چی نیست؟ آیا می‌تونم باور کنم که دوستام همه‌شون رفتن، وقتی که صداشون هنوز خیلی واضح توی گوشامه؟ نه، من قاطعانه میگم نه و نه! چراکه اونها به همون شکل واقعی‌شون توی ذهنم زندگی می‌کنن. هیچ حصاری به دور گذشته نیست و تو می‌تونی به گذشته برگردی و هرچی رو که دوس‌داشتی برای خودت داشته‌باشی، البته اگه به خاطرت مونده‌باشه» این جملات مقدمه و همینطور فلسفه ی پرتاب شدنِ ما به گذشته است. گذشته‌ ای که شاید چندان هم واقعی نباشد و در بسیاری از صحنه‌ها چیزی که میزانسن به ما می‌دهد نشان از یک صحنه ی رئالیستی ندارد. شاید تابحال دقت کرده‌باشیم وقتی می‌خواهیم یک قصه یا خاطره ی شیرین از گذشته را برای خود یا دیگران بازگو کنیم، آنقدر در واقعیت آن قصه دست می‌بریم، به آن شاخ و برگ می‌افزاییم یا از آن می‌کاهیم که در مرور مجدد دیگر نمی‌دانیم بعضی قسمت‌ها واقعیتند یا تخیل خودمان؟ مثلا شاید صحبت‌های هیو درباره ی عاشق بودن در آن سن، کمی اغراق‌آمیز و درعین حال واقعی به‌ نظر بیاید و هم‌چنین محوریتِ کمی غیرعادیِ خانه‌شان و پدرش برای تمام دره و اهالی اش. مثل خودمان در تعریف کردن خاطرات گذشته و بیش از حد بها دادن به اهمیتِ خود درروندِ وقایعِ گذشته. البته نوع این تخیل نیز مختص به هرفرد است و ما اینجا با مرورِ خیالینِ گذشته در ذهن هیو مواجهیم.
هیو دربرابر واقعیت امروزِ دره که برای او خوشایند نیست به خیال پناه می‌برد؛ خیالی دقیق از گذشته ی مطلوب و پاسداشت آیین‌ها و لحظاتِ مربوط به آن. این دقیقا همان کاریست که سینما و هنر انجام می‌دهد؛ هنر در کنار و مماس با واقعیت، جهانی خیالین و رویایی خلق می‌کند تا بتواند واقعیت را بیشتر تحمل کند. شاید کلامِ مشترک بین تمام هنرمندان واقعی و هم‌چنین هیو این باشد: «اگرچه موی میانت به چون منی نرسد/ خوشست خاطرم از فکر این خیالِ دقیق» بله، اگرچه هیو شاید واقعا دستش به گذشته نرسد اما با خلقِ خیالی دقیق از آن، خاطر خود را آرام می‌کند و خاطرِ ما را نیز. از این جهت بود که عرض کردم «دره ی من چه سرسبز بود» عینِ سینما و هنرست. شاید مرور چند صحنه با تمرکز برروی میزانسن‌ها درباب این صحبت، خالی از لطف نباشد: یک، صحنه پرداخت دستمزدها در ابتدای فیلم: پدر و برادران هیو با لبخند در پشتِ شیشه ی ماتِ باجه دیده می‌شوند. مانند قاب عکسی که خاک گرفته باشد و این مات بودن، صحنه را از حالت رئالیستی خارج می‌کند و با حرکت افراد به انتها،چهره‌شان کم‌کم محو می‌گردد و به این شکل میزانسن، خیالین می‌گردد.
#حامد_حمیدی
How Green Was My Valley | 1941
Join @honar7modiran
1.2K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-17 10:30:39
.
"کافی بود یه نفر آوازی سر بده، تا تمام دره از آواز پر بشه. آواز برای همشهری‌های من مثل بینایی برای چشم‌ه."


| How Green Was My Valley 1941

Join @honar7modiran
1.6K viewsedited  07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-16 18:30:34 ‍ فیلمساز هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد و به سرعت شروع به معرفیِ بسیاری از آداب و رسوم رایج دره می‌کند. بازگشتِ مردان به خانه، شستن بدن و صورت از گرد سیاه‌رنگ زغال، میزِ ناهار و تقسیم پول‌ها از این دست رسومند که هیو حسرت‌بار به آن‌ها نگاه می‌کند و به‌یاد می‌آورد. از دل همین رسوم و لحظات، خانه و خانواده ساخته می‌شود. تاکید فورد برروی خانه به عنوان پناهگاه و محل زندگی و عشق تا حدی در میزانسن و دوربین وی جاری می‌شود که کلیت خانه به عنوان یک کاراکتر مستقل شکل می‌گیرد و در ذهنمان می‌ماند.
آیا خانه در حکمِ یک کاراکتر توخالی و پوشالی که فقط کلیتی از آن دیده می‌شود بدون آنکه از جزئیاتِ شکل‌دهنده شا چیزی ببینیم نمایش داده می‌شود؟ در جواب باید گفت قبل از آنکه خانه شکل بگیرد، خانواده و اعضای آن به دقت برای ما ساخته می‌شوند و این‌ها هستند که کلیت خانه را می‌سازند. در واقع خانه مثل بدن یک انسانست که هر عضو درجای مخصوص به‌خود قرار گرفته و وظیفه خود را انجام می‌دهد. یقینا مهم‌ترین و بیادماندنی‌ترین کاراکتر‌های این خانواده و این خانه پدر و مادر هیو هستند. پدر و مادری که تا ابد در ذهنمان می‌مانند و شمایل، گفتار و رفتارشان هیچگاه از یادمان نمی‌رود. پدر خانواده یک کنترل‌کننده ی مهربان است که غالبا در میزانسن‌ها اهمیت او را در موقعیت ظاهریِ وی می‌بینیم. مثل سکانس میز ناهار و قرار گیریِ وی در رأس یا در سکانس ورود «برونوین» به خانه؛ این جایگاه ظاهری به خوبی در دلمان ثبت می‌شود چون این موقعیت پدر به عنوان «مغز خانه» و رأس خانواده در تمام لحظات دیده می‌شود و براستی که این پدر را چقدر بیادماندنی می‌کند. آن سنتی بودن و با صلابت بودن (مثلا سکانس‌های میز و تاکیدهایش روی رعایت ادب) درکنار مهربان بودنش چقدر درست تعریف گشته‌است و علاوه بر آن موقعیتِ وی در خانه که اکثرا به همراه دیگر پسران درفورگراندِ تصویر قرار دارد و این همان کنترل‌کنندگیست که به تمام مردان در خانه‌های سنتی تعمیم داده‌ می‌شود. از طرف دیگر مادر و دختر خانواده بیشتر در بک‌گراند تصویر در خانه دیده می‌شوند و به دور از چشم مخاطب؛ این همان موقعیتیست که می‌گوید زن، اساس خانه را شکل می‌دهد و بدون آنکه زیاد دیده شود در حال مرتب کردن اوضاع خانه است. مادر در این فیلم همین نقش را دارد. دائما ایستاده، مراقب، نگران و مهربان بدون آنکه در چشم‌انداز ابتدایی از خانه دیده شود.
#حامد_حمیدی
How Green Was My Valley | 1941
Join @honar7modiran
2.0K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-16 10:30:32
.
انتخاب بهترین فیلم از جان فورد کبیر، کار عبث و بیهوده است.


Join @honar7modiran
2.1K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 17:30:21 ‍ تیتراژ آغاز می‌شود و نام‌ها برروی برگه‌هایی حک می‌شود که یک به یک ورق می‌خورند و جای خود را به ورق بعد می‌دهند و سایه‌هایی از برگ‌های درختان نیز روی آن‌ها افتاده‌است. این ورق خوردن حس مرور گذشته (مثل مرور دفترچه خاطرات) را برای ما می‌سازد و حس نوستالژیک اثر را بیشتر توضیح می‌دهد. تصویر باز می‌شود و دستان مردی را می‌بینیم که بقچه‌ای را می‌پیچید و دوربین از پنجره‌ی خانه به بیرون حرکت می‌کند و فضای دره را برای ما نشان می‌دهد. فضای دره ترسیم شده و ما با صدای مرد به گذشته پرتاب می‌شویم و خاطرات زندگیِ «هیو» را می‌شنویم.به سکانس ابتدایی دوباره دقت کنیم. هیو درحال رفتن و ترکِ دره است. اما اولین چیزی که می‌بینیم و می‌شنویم آن شالِ مادرِ – به شدت- متعین و دوست‌داشتنی‌اش است که وسایلش را در آن می‌پیچد و انگار هرکجا که قصد دارد برود، این خاطرات و گذشته همراه او هستند. نگاهِ فورد نیز همین است، پشتوانه داشتن و حفظ سنت‌های انسانی برای حرکت و استقبال از تمدن و آینده.
این شروع اثرست و توضیح دهنده‌ی آنچه قرارست اتفاق بیفتد: فیلم مرور خاطرات زندگی هیو و خانواده‌اش در یک دره در ولزست. هیویی که در حال رفتن از دره‌ی مضمحل امروز است و با لحنی به شدت حسرت‌بار و نوستالژیک گذشته را جلوی چشم ما می‌آورد. گذشته‌ای که در آن ما باید با دره، خانواده و افراد آن، معدن و … آشنا شویم. ببینیم چگونه فورد در کوتاه‌ترین زمان و در اقتصادی‌ترین شکل ممکن فضای متفاوتِ دو دره‌ی امروز و دیروز را شکل می‌دهد. دوربین از پنجره به بیرون حرکت می‌کند و محیطی را می‌بینیم که به‌شدت کثیف است و درهمین لحظه بادی می‌وزد که خاک را در هوا به شکل زننده‌ای بلند می‌کند. چند مرد و زن دور افتاده و جدا از هم را می‌بینیم که هیچ نشانی از خوشحالی در چهره‌شان نیست و کارگرانی با همین حالت.
وقتی در یک نمای اکستریم لانگ‌شات، دره‌ی کثیف و خالی از سکنه‌ی امروز را می‌بینیم به نوعی انتظار ما برای دیدن خاطرات هیو از گذشته زنده می‌شود. موسیقی عوض می‌شود و ما با یک دیزالو به دره‌ی گذشته پرتاب می‌شویم؛ دیزالوهایی که در سراسر اثر وجود دارند و به نوعی هم گذر زمان را می‌سازند و هم خیالین بودن تصاویر را بیشتر به رخ می‌کشند. سپس دره سرسبز گذشته را می‌بینیم با حالتی رویایی که همه کارگران با سرود و خوشحالی از کار در معدن به خانه باز می‌گردند. همه‌چیز با خوشحالی همراه است (صحنه گرفتن دستمزد روزانه به خوبی نمایانگر اینست) و هنوز دره روح خودش را دربرابر معدن از دست نداده است. نریشن عالی هیو (معدن زده شده‌بود تا فقط سفیدی انگشت‌ها را سیاه کند) که همراه با حرکت دادن تکه بزرگ زغال‌سنگ توسط پدر با عصا (که آن حرکت دست، بی‌اهمیتی آن‌ها را دربرابر دره به‌خوبی نشان می‌دهد) شنیده می‌شود، وضعیت نفوذ سیاهی‌های معدن در دره و بکر ماندن آن را به‌خوبی تشریح می‌کند. اینچنین مختصر و مفید فورد، فضای کاملا متفاوت دو دره امروز و گذشته را برای تماشاچی شکل می‌دهد؛ دره‌ی کثیف و بی‌حس و حال امروز در برابر دره‌ی سرسبزِ دیروز.
#حامد_حمیدی
How Green Was My Valley | 1941
Join @honar7modiran
2.9K views14:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 10:30:25
١/٩

تیتراژ و سکانس آغازین: دره من چه سرسبز بود


How Green Was My Valley 1941

Join @honar7modiran
465 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-14 18:30:55 ‍ چرا باید این فیلم رو دید
چه سرسبز بود دره من محصول سال ١٩۴١ است. یعنی هم‌­سال با همشهری کین اورسن ولز به نمایش درآمده است و در اسکارسال ١٩۴١ این فیلم جان فورد است که برنده جوایز اصلی می‌شود.
درّه من چه سرسبز بود. یک فیلم رؤیایی، یک فیلم ماندنی (به معنی واقعی کلمه)، یک فیلم خاطره برانگیز، یک فیلم سنتی، یک فیلم به شدّت استقبال کننده از تمدن، یک فیلم خانواده، یک فیلم کار، یک فیلم ملودرام، و یک فیلم عمیق انسانی از جان فورد.
این فیلم، برنده جایزه بهترین اثر شد، آن هم نه برای اینکه آکادمی عاشقش شده بود، بلکه بخاطر اینکه، کمپین «هرست» بر علیه «همشهری کین» آنقدر قدرتمند بود که آکادمی را مجبور به انتخاب «چه سرسبز بود دره من» به عنوان بهترین اثر سال کرد، هرچند که انتخاب ایمن‌تری هم بود.
فیلم «چه سرسبز بود دره من»، بیشتر شهرت خودش را مدیون رسوایی‌اش است. در اسکار ۱۹۴۲، بر تمام رقیبان خود چیره شد و جایزه بهترین فیلم سال را با خود به خانه برد. در آن سال نامزدی مثل «همشهری کین»، که خاص و عام درمورد اینکه، این اثر، بهترین فیلم قرن ۲۰ است متفق‌القولند، رقیبش محسوب میشد. با اینکه در آن سال دادن جایزه بهترین اثر، به ملودرامی درمورد زندگی در دهکده‌ای در ولز، در برابر اثر نیمه تخیلی «اورسن ولز» که درمورد زندگی «ویلیام راندولف هرست» بود، کار منطقی به نظر می‌رسید، اما هر ساله، جلوه بدی اشتباهی این تصمیم، بیشتر و بیشتر جلوه میکرد. اکنون، تقریبا ۷۵ سال بعد، این تصمیم خنده‌دار است. اما این تصمیمات، تنها گاف هایی هستند که آکادمی در دادن آنها متبحر است.
این فیلم، ملودرامی عادی است که از نوستالژی ها برای برگرداندن روزهای رفته استفاده می‌کند. تمام نخ های ذهن راوی در هم آمیخته می‌شوند که زندگی گذشته‌اش را یک به یک ورق بزند. در داستان علاوه بر پرداختن به عشق شکست خورده، به مسائل بسیار حساسی مثل ستیز انسان ها و مهاجرت نیز می‌پردازد. حسی به من می‌گوید که فیلم قصد داشته، موفقیت «بر باد رفته» را تکرار کند، اما فیلم کم خرج‌تر است (تا حدودی بخاطر اینکه، سیاه و سفید است) و حس حماسی را نیز کم دارد.
| How Green Was My Valley 1941
Join @honar7modiran
1.5K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-14 10:30:43
تریلر فیلم «دره من چه سرسبز بود»

کارگردان: جان فورد


| How Green Was My Valley 1941

Join @honar7modiran
1.7K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-13 18:30:56 ‍ How Green Was My Valley (1941)
دره من چه سرسبز بود ١٩۴١

ژانر : درام ، خانوادگی
محصول : آمریکا
کارگردان : جان فورد
بازیگران : والتر پیجن - مورین اوهارا
اقتباس از رمانی به همین نام از ریچارد لولین
فیلمنامه نویس : فیلیپ دان
موسیقی: آلفرد نیومن
تهیه‌کننده: داریل اف. زانوک
فیلم‌برداری: آرتور سی. میلر

این فیلم نامزد ده جایزه اسکار شد و پنج مورد از آن‌ها شامل بهترین فیلم را برد.
جایزهٔ اسکار بهترین فیلم، جایزهٔ اسکار بهترین فیلم‌برداری سیاه و سفید، جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی هنری- دکوراسیون داخلی، سیاه و سفید
در سال 1990 از سوی کتابخانه کنگره آمریکا واجد ارزشهای تاریخی دانسته و برای محافظت به فهرست ملی ثبت فیلم افزوده شد.
در سال 2005 نشریه بریتیش فیلم، دره من چه سرسبز بود را جزو برترین فیلم‌های تاریخ اسکار قرار داد؛ زیرا این فیلم, همشهری کین و شاهین مالت را از دور رقابت خارج کرد.

خلاصه داستان:
اوایل قرن،ویلز جنوبی"هيو مورگان"پسركى ١٢ ساله، هم‏راه با خانواده‏ اش در دهكده اى معدنى در دره‏ اى سرسبز و زيبا زندگى میكند. اما آرامش و خوشبختى آنها آرام آرام با شدت گرفتن طمع و زورگويى‏ هاى صاحبان معادن از بين مى‏ رود...
How Green Was My Valley| 1941
Join @honar7modiran
2.0K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-13 10:31:01
ارائه بعدی:
  
چه سرسبز بود دره من ١٩۴١
کارگردان: جان فورد

How Green Was My Valley

Join @honar7modiran
2.1K views07:31
باز کردن / نظر دهید