Get Mystery Box with random crypto!

کافه هنر

لوگوی کانال تلگرام honar7modiran — کافه هنر ک
لوگوی کانال تلگرام honar7modiran — کافه هنر
آدرس کانال: @honar7modiran
دسته بندی ها: هنر , عکس و عکس
زبان: فارسی
مشترکین: 48.46K
توضیحات از کانال

ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم :
@g_rahimimanesh
@cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات
آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres
🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود.
اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 6

2023-04-22 10:30:12
نماهایی که در پایان دوباره مرور می‌شوند، نه صرفا عین آنچه در فیلم دیده‌ایم (واقعیت) بلکه رویاگون/خیالین و در حکم توشه‌ی هیو برای ادامه زندگی.
How Green Was My Valley 1941

Join @honar7modiran
1.2K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-21 10:30:30 ​​ نگاهی به "دره من چه سرسبز بود"
      "توشه‌ای برای آینده"

هیو دارد از شال مادر بقچه‌‌ای می‌بندد از یادگاری‌هایی از گذشته/دره‌اَش (دفتر خاطرات، کفش کار در معدن و ...). دوربین از پنجره بیرون می‌رود و دره کنونی را نشانمان می‌دهد، بعد می‌بردمان به خاطرات هیو (واقعی یا خیالین؟ خودش هم نمی‌داند، مثل ما)؛ فیلم می‌خواهد نشانمان دهد که هیو از دره‌اش چه چیزهایی را به یاد می‌آورد یا دوست دارد به یاد آورد؛ توشه‌هایی برای ادامه زندگی، همان‌ها که همه‌ی سرمایه/دارایی‌اش هستند و قرار است با زبان تصویر و از گذرگاه حس، به تجربه/درک/لمس ما هم برسد و اگر شد، به دارایی/سرمایه ما هم بدل شوند. بعد از دو ساعت مرور خاطراتی می‌رسیم به نماهای آخر فیلم که محتویات حسیِ موجود در آنها و رویکردِ فراواقعی و رو به‌ پیش/حرکت فیلمساز به این تصاویر/خاطرات، حالا دیگر نه فقط برای هیو که برای ما هم، توشه راه و سرمایه زندگی‌ شده‌اند:
"جمع خانواده" دور میز شام با حضور سر/مغز خانواده و قلب آن در دو سمت میز که یکی از آن مراسمات/مناسک معمول این خانواده/دره است که به آیین‌هایی فراموش‌نشدنی برای ما بدل می‌شود مثل آیین‌های تحویل/تقسیم دستمزدها، شستشوی بعد از کار، آواز جمعی در راه برگشت و ... .
"عروس خانواده" که معشوقه‌ی عشقِ کودکانه‌ی هیو است و نمایی که محل شکل‌گیری این عشق در نگاه اول است و چقدر این رابطه در وقت بیماری هیو و در ادامه، پس از تصمیمش برای کار در معدن و نقل‌مکان به خانه برادر، خوب استمرار می‌یابد.
"آنگهاراد"، خواهری که خوشحالی‌اش در این نمای خیالین در حال تماشای هیو و کشیش، خوشحالمان می‌کند و عشقی پاک را در خاطرمان تثبیت می‌سازد. عشقی که حادث‌شدنش در حیطه دل است و پرداختِ هنرمندانه، ظریف و دقیقش، دلچسب و خواستنی‌اش می‌کند. به وصال‌نرسیدنش هم در حیطه عقل است و مصلحت‌اندیشی و کمی حسابگری. فداکاری/مصلحت‌اندیشیِ کشیش برای ایجاد فرصت/امکان یک زندگی بهتر برای آنگهاراد، ریشه در دو چیز دارد؛ اولی (از جنس فداکاری)، ریشه در علاقه پدر و مادر آنگهاراد دارد به وصلت با ایوانزها و حتی نیمچه‌تمایلِ خود آنگهاراد که در نمای پشت پنجره و نگاهش به اسب‌های دمِ در، لو می‌رود و اتفاقا کشیش هم از توی خیابان این لحظه را دارد می‌بیند. دومی که از جنس مصلحت‌اندیشی عاقلانه است، ریشه در مناسبات شغلی/اجتماعی کشیش دارد که اتفاقا در ادامه و در رفتار مردم دره (البته با کمی اغراق‌) نمایان می‌شود. چقدر خوب که این عقب‌کشیدن و زود تسلیم‌شدن دوطرفه‌، در نهایت می‌رسد به این نمای امیدوارانه/شاد پایانی در ادامه‌ی آن دست‌در‌دست دادنِ پیش از رفتن کشیش به داخل معدن که خودش تقارنی زیبا دارد با صحنه‌ای مشابه در آشپزخانه که آن یکی تثبیت عشق این دو و این آخری، تجدید میثاق عاشقانه‌شان است و فرجام این عشق، اینچنین دلخواه برایمان ثبت می‌شود.
قدم زدن هیو در کنار "کشیش" به یاد آن سکانس جادویی/رویایی و معجزه‌وار راه رفتن هیو در کنار کشیش. کشیشی که آنقدر برای هیو مهم و اساسی است که در آن قاب جادوییِ حضور جسد پدر در آغوش هیو نیز حضور دارد؛ حضوری مسیح‌وار با دستانی باز چون صلیب برای محافظت از پدر و پسر. کشیش/مسیحی که به معنی واقعی کلمه، عامل هدایت است و رشد و اصلاح و بیادماندنی.
قدم‌زدن هیو با "پدر" که اصل ماجرای فیلم و اصل خاطرات هیوست. پدری که نمی‌شود آن قاب جادوییِ حضورش در آغوش هیو با چشمان باز/خیره را در پایان فیلم دید و این جمله هیو را درباره‌اش باور نکرد: "مردهایی مثل پدرم نمی‌توانند بمیرند". خود هیو می‌گوید و ما هم می‌بينيم که چه یادگار گرانقدری‌ست این اوقات سپری‌شده با پدر، آنقدر مهم و پررنگ در ذهن هیو که ورودش به جمع‌بندیِ خاطراتش از دره و خروجش، هر دو با همین نماست.
نمایی دسته‌جمعی از "برادرها" که گویی نوع حضورشان در خاطر هیو (و طبیعتا در فیلم)، به همین شکل است؛ جمعی، کمی کمرنگ‌تر/دورتر و بیشتر با تاکید روی آثارِ بودن/نبودن‌شان بر خانواده مثل لحظات رفتن‌/هجرت‌شان از خانه و حال و هوای دیدنی/حس‌کردنی مادر/پدر در این لحظات.
و یک نمای غایب، جای خالیِ یک نمای اختصاصی از "مادر" مثلا از لحظه در آغوش گرفتن هیو بعد از بدست‌آوردن سلامتی یا آن عقب‌کشیدن و تکیه‌دادن به دیوار بخاطر مهاجرت پسرها یا آن سخنرانیِ مردانه‌اش در حمایت از شوهر و یا مهمتر از اینها، صحنه‌ای که دارد خواب/رویایش از دیدن همسر و فرزندِ مرده‌اش را برای دختر و عروسش تعریف می‌کند درست قبل از بالا آوردن جنازه پدر. البته که اینقدر مثال‌های اینچنینی در طول فیلم زیاد است که نمی‌شود کمبود چنین نمایی را پای کم‌لطفیِ هیو/پدر/پسران نوشت. این یک افسوس کوچک را می‌گذاریم به حساب سلیقه پدر‌محور کارگردان در این اثر، در تلافی مادرمحوری "خوشه‌های خشم".

#عارف_آهنگر
How Green Was My Valley 1941
Join @honar7modiran
1.9K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-20 21:42:19
- گلچینی از بهترین موسیقی‌های سبکِ راک و متال
- معرفی کتاب
- معرفی فیلم و سریال
- معرفی شعر و شعرخوانی
- و...

همگی یکجا در کانالِ
@miss_myselfff

ادمین این کانال خیلی خوش‌سلیقه است.

لذّت ببرید.

@miss_myselfff
892 views18:42
باز کردن / نظر دهید
2023-04-20 18:30:37
#Gif

دلم دیوانه شد، دیوانه شد، دیوانه،
دگر از خویشتن بیگانه‌ام، بیگانه،
خوشا حال و خوشا وقت دو مفتون و دو دلداده
که غیر از عشقشان گیتی بود افسانه، افسانه
در این صحرای بی‌حاصل، در این دریای بی‌ساحل
به لب جان آمد از بس گفت دل، جانانه، جانانه

#عماد_خراسانی


How Green Was My Valley 1941

Join @honar7modiran
1.3K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-20 10:30:20
.
نوجوانی با سایه یک مرد، در زمانه‌ای که کار افتخار، غرور و آیین زیستن بود.


How Green Was My Valley

Join @honar7modiran
1.8K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-19 19:28:34 ​چه سرسبز بود دره من
یک میراث انسانی

انسان موجودی اجتماعی است و در ارتباط با دیگران هویت پیدا می کند‌. معنی از دل ارتباطات انسانی برمی خیزد. هر فضیلت انسانی فقط و فقط با و برای دیگری تعریف میشود.
مدرنیته با تعریف و احترام به حریم خصوصی انسان آغاز کرد و در ابتدا آرامشی به او بخشید که تجربه نکرده بود ولی در سیر تاریخی خود این حریم به دیوار تبدیل شد و دیوارها هر روز بلندتر و بلندتر شدند.
در وضعیت پست مدرنی که بسر میبریم، داستان دره سرسبز کودک راوی سرتاسر حس نوستالوژیک به مخاطب می دهد. جهان ما آن دره های خود را از دست داده است. اگر دره هایی هم هنوز مانده، فاقد آن ارتباطات انسانی است. دره سرسبز مرده است زیرا خدا مرده است.
امروز اگر قرار است به انسان بودن خود بنازیم و فخری بفروشیم، باید به انسانیتی برگردیم که در دره سرسبز جاری بود. انسانیتی که از دست داده ایم. امروز بیمارستانهای بزرگ و مجهز داریم اما آن حمایت عاطفی اصیل و عاشقانه فرد فرد همسایگان از کودکان معلول مان را از دست داده ایم. آن نگاه های مهرورزانه و ازخودگذشتگی ها را از دست داده ایم.
امروز اگر هنگام نگاه کردن به فیلم "چه سرسبز بود دره من"، هنوز حس همذات پنداری مان شکل می گیرد و دل هایمان به لرزه در می آید، می توان گفت که هنوز رگه هایی از آن انسان ها در ما هست. "چه سرسبز بود دره من"، میراث مشترک انسانی ماست و جان فورد بزرگ این میراث را برای ما آفریده و به یادگار گذاشته است.

#علی_آرامش_طلب

How Green Was My Valley | 1941
Join @honar7modiran
189 viewsedited  16:28
باز کردن / نظر دهید
2023-04-19 10:30:29
.
سکانس پایانی دره من چه سرسبز بود


How Green Was My Valley | 1941

Join @honar7modiran
1.1K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 18:30:22
.
همانگونه که ذرات سیاه ذغال، دره را می پوشاند تیرگی نیز قلب ها را در بر می گیرد.


دره من چه سرسبز بود ١٩۴١

Join @honar7modiran
400 views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 10:30:12 ‍ برخی آدم های اخلاقی در شخصیت های فیلم های فورد وجود دارند، مثل کشیش چه سرسبز بود دره من که آدمی است که بین اخلاقی بودن و حتی گذشتن از اخلاق و مومن بودن و حفظ آن، موفق شده بر زندگی افراد منطقه اش تاثیر خوبی داشته باشد، ولی آنجا هم فورد شک می کند، به خاطر این که قبلا همین کشیش از طریق سرکوب احساساتش نسبت به دختری که دوستش دارد، به نحوی ضداخلاقی عمل می کند. این کشیش هم مورد تایید کامل فیلمساز نیست، یعنی این طور نیست که به عنوان یک شخصیت بی نقص نشان داده شود. شخصیت های فورد هیچ کدام شخصیت های خیلی اخلاقی نیستند. فورد در اصل تمدن نوعی تباهی می بیند، در توحش هم امکانی برای تخریب و نابود کردن می بیند و در هر دوی این ها نکات دوست داشتنی و قابل ستایش هم پیدا می کند...
@Film_Quarterly

دره من چه سرسبز بود ١٩۴١

Join @honar7modiran
1.1K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 18:30:51
سینما کلاسیک:
نقد #مسعود_فراستی بر دره من چه سرسبز بود.


| How Green Was My Valley 1941

Join @honar7modiran
1.1K views15:30
باز کردن / نظر دهید