Get Mystery Box with random crypto!

جامعه‌شناسی

لوگوی کانال تلگرام iransociology — جامعه‌شناسی ج
موضوعات از کانال:
فردریش
محمدـمختارپور
علی
محمد
محسن
حافظه
محمدجواد
All tags
لوگوی کانال تلگرام iransociology — جامعه‌شناسی
موضوعات از کانال:
فردریش
محمدـمختارپور
علی
محمد
محسن
حافظه
محمدجواد
All tags
آدرس کانال: @iransociology
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 40.95K
توضیحات از کانال

🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.
💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما
📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology
بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 20

2023-02-25 19:51:28
«آیا دستمزدها دارند به صفر میل می‌کنند؟!»


فرض کنیم در ابتدای سال ۲۰ درصد دستمزدها زیاد شوند و
۲۰ درصد هم قیمت‌ها رشد کنند،
آن وقت نرخ حقیقی رشد دستمزد صفر است!

سال بعد و سالیان بعد هم اگر این تکرار شود،
باز هم ارزش حقیقی دستمزد تغییر نمی‌کند.

اما افزایش سطح عمومی قیمت‌ها به اندازه ۲۰٪، معادل ۸۰٪ شدن ارزش حقیقی پول نیست
چرا؟
چون کسر ۶/۵
(همان رشد ۲۰٪) برابر با وارون کسر ۴/۵
(همان کاهش ۲۰٪)
نیست و از آن کوچکتر است!

به همین دلیل است که حتی اگر تورم و افزایش حقوق‌ها یک اندازه باشد، با این روش محاسبه این فرد با ضرب مداوم و سالیانه ۸۰٪ و ۱۲۰٪ در دستمزدهای پایه سال اول، در نهایت دستمزد حقیقی به صفر میل می‌کند و این هیچ ربطی به بزرگ یا کوچک بودن تورم و رشد دستمزدها در ایران ندارد!

از غلط بودن ارقام افزایش و تورم ارائه شده که بگذریم، بنا به بودجه خانوار و تولید ناخالص داخلی سرانه کاهش ۷۵٪ حقیقی از سال ۹۶ تا ۱۴۰۰ حتی نزدیک حقیقت هم نیست، برعکس سال ۱۴۰۰ بسیار نزدیک و مشابه قله1396ارزیابی می‌شود.

پ.ن: در رشد مثبت اقتصادی GNP انتظار داریم دستمزد در بازار بیش از تورم رشد کند و بالعکس
@AminKavei

@IRANSOCIOLOGY
8.5K viewsedited  16:51
باز کردن / نظر دهید
2023-02-25 17:03:23
«تنبلی، آزاد می‌کند» نه تنها نوشته‌ای بهنگام است، بلکه به رغمِ ظاهرِ غلط اندازش، که به نظر می‌رسد، ایده‌ای انتزاعی، سانتیمانتال و یوتوپیایی داشته باشد، نشان می‌دهد که از قضا چگونه مساله‌ی کار و تقدیسِ آن و نفیِ تنبلی گره گاهِ مهمی در سرکوب و انقیادِ جامعه و طبیعت است. اگر به نام گذاریِ سال‌ها در سالیانِ اخیر توجه کنیم متوجه این مسئله خواهیم شد که در همه‌ی آن‌ها ما به کار و تلاشِ مضاعف و سخت کوشی و تولید بیشتر تشویق می‌شویم. پس‌زمینه‌ی این شعارها و تشویق‌ها که توسط قشر دانشگاهی مدام مطرح می‌شود این است که ایرانی‌ها تنبل‌اند و کار نمی‌کنند و عدم پیشرفت آنان به تنبلی‌شان برمی‌گردد! صورت‌بندیی ابلهانه از ماجرا که بار تقصیر را به گردنِ طبقه‌ی کارِ ایران می‌اندازد و حتی حاضر نیست که بپرسد پیشرفت برای چه کسانی و به چه قیمتی؟! در سطوح خردتر نیز این قربانی نکوهی جریان دارد؛ ما مدام به تنبلی، بیکاره‌گی و.. متهم می‌شویم و مجاب می‌شویم که حتمن بیکاری ما تقصیرِ خودمان است و مدام باید کاری بکنیم! چیزی که فرسودگی و افسردگی ما را رقم می‌زند.

از کتاب تنبلی آزاد می‌کند
نوشته عادل ایرانخواه



جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
6.8K viewsedited  14:03
باز کردن / نظر دهید
2023-02-24 11:20:05
افراد متعصب به‌ ندرت بذله‌گو هستند؛ در واقع آنها طنز را تهدیدی برای یقینهای خودشان میدانند. طنز عموما از یک سو قطعیت را به سخره میگیرد و از سوی دیگر پشتیبانِ کسی است که با افراد متعصب مخالفند، برای همین است که بازار جوک عمدتاً در شرایط سرکوب سیاسی گرم میشود...

اتحاد شوروی و اقمارش بستری مناسب برای انبوهِ جوکهایی بودند که هم رژیمهایِ مختلف کمونیست را به سخره میگرفتند و هم حامیِ مخالفین این رژیمها بودند.



#پیتر_برگر
اعتقاد بدون تعصب


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
6.7K viewsedited  08:20
باز کردن / نظر دهید
2023-02-21 23:43:58 دکتر شریعتی و نمازش
یدالله کرمی‌پور

از نیمه های شب تا پگاه، دو یا سه بار بیدار شده، وضو می ساختم و به نماز می ایستادم. آخرش هم شفع و وتر. سال ۱۳۵۵ بود و من در خیابان ایرانمهر کوچه مزینان اتاقی را در خانه یکی از وابستگان دکتر علی شریعتی اجاره کرده بودم. با حیاطی بزرگ و حوضی کوچک و کم ژرفا با شیر آب بالای حوض برای شست و شو. با این که هنگام وضو ساختن نیمه شبی، لامپ روشن نمی کردم، گویا زن همسایه مدام پیگیر بود و از این نمازگزاری مستمر شبانه ام ذله. در عین حال برای خانواده موجرانم که شامل دو دختر دم بخت، پسری ۲۲ ساله و تنومند همانند پدر و مخصوصا همسرش، جوانکی مقدس پنداشته می شدم. جمعه روزی که به دلیل سرماخوردگی نتوانستم مطابق معمول با بچه های انجمن اسلامی دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم پیشین) به کوهپیمایی هفتگی بروم، حوالی ظهر در اتاقم را زدند. زن صاب خونه تو یه کاسه سفالین آش رشته آورده بود.‌ با تشکر فراوان ازش گرفتم. پاسخم را داد و همان دم در با لهجه شیرین خراسانی گفت: آقا کریم پور یه حرفی بهت بگم ناراحت نمیشی؟ گفتم نه خانم خوشحال هم میشم.‌ اگه شبا مزاحمتون هستم دیگه نمیام بیرون. گفت: خدا شاهده نه؛ اصلا. شما مرد خدایید.‌ ما هم خودمون مثل همه سبزواری ها و مزینانی ها هم نماز خون و روزه گیر و اهل روضه و نذر و نیازیم. ولی میخواستم بگم تو جوونی، باید جوونی کنی.‌ دنیا محل گذره. زود و تند و تند می گذره و بر هم نمیگرده. نماز شب رو بزار برا پیری. همین علی آقا فامیل ما که شما کتاباش رو پخش میکنی( دکتر شریعتی) ۳ شبانه روز اومد اینجا پیش ما.‌ این همه کتاب نوشته و مثل باباش اهل وعظه.‌ ولی به امام رضا(ع) قسم تو این سه روز رو به قبله یه رکعت هم واینساد نماز بخونه.
اصلا و به هیچ روی حرفاش رو باور نکردم. من شیفته دکتر و کتاب ها و سخنرانی هاش بودم.‌ اتاقم پر بود از حسین وارث ادم، شهادت، آری این چنین بود برادر، اسلام شناسی مشهد، اسلام شناسی و...؛ سهل است که مبلغ ایده هایش بودم. چندی بعد، از اون خونه پاشدم و رفتم مستاجر برادر زن صاب خونه انتهای سلیمانیه نزدیک قبرستون ارمنی ها. او و زنش که آن ها هم مزینانی بودند، دکتر رو می شناختن و همون حرفا رو در باره اش می‌زدند. ولی بازهم باورم نشد و نمی خواستم قبول کنم.
تا این که در میانه های دهه ۶۰ ، درس کوچ نشینی در مقطع فوق لیسانس را با استاد محمد حسین پاپلی یزدی داشتم. گرانمایه ای کم مانند و دلسوز. طی گردش علمی در خراسان، از جمله خواف (سلامی و کلات و... ) به دلیلی که در خاطرم نمانده، در باره دکتر شریعتی بحثی پیش آمد. از هر دری سخنی در باره ایشان رفت.‌ از جمله من حرفای وابستگان موجر سال های ۵۵ و ۵۶ را به ایشان منتقل کردم با این عنوان که حتی فامیلش هم او و مقام و جایگاهش را نشناختند و ورا تارک الصلاة می خواندند.‌ استاد پاپلی گفت: اتفاقا همه حرفشان درست و راست بوده و کمترین دروغی نگفته اند.‌ سپس خاطراتی متعددی از گردش های مشترک علمی دانشجویی با ایشان تعریف کرد. از جمله گردش علمی مشترک به نیشابور، سبزوار، مزینانی و نیز گردش سال ۱۳۴۷ به فردوس و دشت بیاض برای کمک به زلزله زدگان. استاد پاپلی عزیز از جمله در باره این سفر گفت: در پایان های این سفر کمک به زلزله زدگان که چند روز(۳ تا ۵ روز)به درازا کشید، دانشجویان که طی این مدت دکتر را در حال نماز ندیده بودند.بالاخره روز آخر ازاو پرسیدند،‌دکتر چرا طی این سفر نماز نخواندی؟ و در جماعت ما شرکت نکردی؟ ایشان بی‌درنگ پاسخ داد: اشتباه می کنید، من نمازم را اقامه کردم.یادتان هست چند روز پیش دو ساعت بر فراز تپه‌ای نشستم و به کویر خیره بودم؟ پاسخ همگی مثبت بود. گفت: این نمازم بود.
امروز شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳/۳۱ تلفنی از استاد پاپلی برای نقل عمومی این خاطره کسب اجازه شد که با استقبال ایشان همراه بود. البته این یادداشت تنها بازگویی خاطره بود و هرگز قصد تحلیل از کلیت کار دکتر شریعتی نداشتم که در تخصص من نیست. هر چند از اواخر دهه شصت با این پرسش کلنجار می رفتم که چگونه است دکتر علی شریعتی که نویسنده فاطمه فاطمه است، همراه با نزدیکترین بستگانش در اروپا زندگی کرد ولی حتی نتوانست یکی از آن ها را به پوشش مورد نظر مطرح در متونش ترغیب نماید؟ البته اعتراف می کنم که نه شریعتی شناسم و نه از عمق رویکردش آگاه. ولی میدانم در فضای سال های دهه چهل و پنجاه،‌ ضدیت با مارکسیسم بین مذهبی ها در اوج بود. شگفت آن که بسیاری از دینداران اندیشمند و ملی گرا و فرقه گرا، برای مقابله با مارکسیسم،‌ مارکسیسم اسلامی را خلق کردند.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
5.9K viewsedited  20:43
باز کردن / نظر دهید
2023-02-20 19:13:44 دو سناریو: جنگ و صلح

در جریان مطالعه‌ی تکامل سرمایه‌داری جهانی همیشه باید احتمال بروز جنگ هسته‌ای جهانی را نیز به‌طور جدی در نظر بگیریم. چنین جنگی اگر تمام اشکال موجود حیات روی کره‌ی زمین را نابود نکند، آینده‌ی جهان را نسبت به وضعیتی که جنگ نباشد تغییر خواهد داد. دست‌کم می‌توان گفت در مسیر توسعه‌ی تمام کشورها گسست ایجاد می‌کند. نمی‌توان به‌طور قطع گفت بروز چنین جنگی تمام کشورها را به سوی نظام سرمایه‌داری سوق می‌دهد. می‌توانیم این جنگ احتمالی را با جنگ جهانی اول مقایسه کنیم که باعث تغییر مسیر کلی تاریخ جهان شد و پس از آن انقلاب کمونیستی 1917 رخ داد که نظام اقتصادی اجتماعی بخصوصی از آن به‌وجود آمد که در سراسر سال‌های سده‌ی بیستم، چالشی جدی فراروی سرمایه‌داری قرار داد. دو دهه پس از پایان جنگ اول جهانی جنگ جهانی دیگری رخ داد که اهمیت کشورهای اروپایی را در نظام سیاسی جهان کم کرد و آمریکا در تمام جهان هیمنه پیدا کرد. این رخداد روند استعمارزدایی را سرعت بخشید که بخشی از آن به دلیل افول قدرت کشورهای استعمارگر اروپایی و بخشی دیگر به خاطر فقدان مشروعیت این حکومت‌ها رخ داد.

جنگ جهانی اول طبعاً بی‌دلیل رخ نداد و دلایل بروز آن را باید در رخدادهای مهم قبل از آن جست. جان هابسون (1902) یکی از نخستین کسانی است که در این زمینه ذکر علت می‌کند و معتقد است امپریالیسم اروپایی که در نهایت به جنگ منجر شد، نابرابری شدیدی در درآمد مردم در داخل کشورها ایجاد کرده بود و باعث شده بود سرمایه‌داری جهانی ثروت هنگفتی به دست آورد. ثروتمندانی که چندان میلی به مصرف ثروت خود ندارند پس از کسب این درآمدهای هنگفت امکان سرمایه‌گذاری این همه دارایی را در تولیدات داخلی نداشتند و به همین جهت در پی فرصتی برای سرمایه‌گذاری پول‌های خود در تولیدات خارجی گشتند چون معتقد بودند راه بهتری برای استفاده از پس‌انداز آن‌هاست. به این ترتیب سرمایه‌داری جهانی در پی میدان عمل اقتصادی جدیدی می‌گشت که با تسخیر استعماری کشورها و تأسیس نظام‌های سخت‌گیر سیاسی محقق می‌شد تا مسیر سرمایه‌گذاری پس‌انداز ثروتمندان اروپا هموار شود. به این ترتیب چندین دولت بزرگ سعی کردند دامنه‌ی حکومت خود را برای جلب و سرمایه‌گذاری این پول‌ها گسترش دهند و رقابت شدیدی بین نظام‌های مختلف امپریالیستی به‌وجود آمد که در روش سیاست‌ورزی اروپا معنایی جز جنگ و خون‌ریزی نداشت.

مردم همه‌ی کشورها قبل از سال 1914 این تصور را داشتند و تصور می‌کردند بروز هرگونه جنگی ناممکن است چون اثرات مخربی بر اقتصاد تمام کشورها می‌گذارد، ولی وقتی نوبت به تصمیم‌گیری واقعی شد بی‌هیچ تردیدی با چشمان بسته‌ی خود را از پرتگاه جنگ به پایین انداختند.

همین اندیشه‌ی امروز نیز وجود دارد. همه می‌دانند که بروز جنگ بین قدرت‌های بزرگ تأثیری فاجعه‌آمیز بر طرفین درگیری می‌گذارد و بر کشورهای دیگر نیز تأثیری کم‌وبیش مشابه خواهد داشت. بر اساس برآوردها در سال‌های سده‌ی بیستم، که خونین‌ترین سده در طول تاریخ بود، ۲۳۱ میلیون نفر جان خود را در جنگ از دست دادند که حدود 2.6 درصد از کل جمعیت(8.9 میلیارد نفر)ی است که در طول این سده به دنیا آمدند . اگر جنگی در سده‌ی بیست‌ویکم رخ دهد شمار مطلق و نیز نسبی کشتگان آن طبعاً از دو جنگ اول و دوم جهانی بیشتر خواهد بود. سرمایه‌داری در بالاترین تراز گسترش جهانی و قدرتی که در سده‌ی قبل داشت ویران‌گرترین جنگ تاریخ را به‌وجود آورد و هیچ بعید نیست سازوکارهای درونی آن‌که تا به امروز تغییر نکرده است، یک‌بار دیگر چنین جنگی را به وجود آورد.

چنین جنگی ممکن است به انقراض نوع بشر منجر نشود ولی هرچه هست محصول پیشرفت‌های فن‌آوری است که ظرف چند صد سال گذشته به‌دست آمده است. چون جهانی‌شدن دانش و فناوری را در سطح وسیعی در تمام کشورهای جهان گسترش داده است. حتی اگر کشورهای آمریکای شمالی، اروپا و روسیه (به‌خاطر کاهش شدید سرانه‌ی درآمد داخلی) کم‌وبیش از بین بروند و غیرقابل سکونت شوند و بازماندگان جنگ در آن کشورها دسته دسته به کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا مهاجرت کنند، دانش و فناوری حاصل (از تولید ماشین‌ها و رایانه‌ها تا خوراکی‌های تراریخته) از بین نمی‌روند. اقتدار کشورهای مختلف تغییرات بزرگی می‌کند، چنان‌که در دو جنگ اول و دوم جهانی رخ داد، اما پیشرفت فناوری هرقدر هم که کند شود و تغییر شکل بدهد، متوقف نمی‌شود.

بریده‌ای از کتاب «سرمایه‌داری به تنهایی: آینده‌ی نظام حاکم بر جهان»
#برانکو_میلانوویچ
ترجمه‌ی حمید هاشمی


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
1.9K viewsedited  16:13
باز کردن / نظر دهید
2023-02-19 19:17:26
‏«مصیبت‌بارترین شکل فقدان نه فقدان امنیت بلکه از‌دست دادن تواناییِ تصور آن است که اوضاع می‌تواند طور دیگری باشد.»

ارنست بلوخ، فیلسوف آلمانی



جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
6.0K viewsedited  16:17
باز کردن / نظر دهید
2023-02-19 08:33:57 چرا پیشرفت بزرگ اقتصادی در اروپای غربی رخ داد نه روسیه؟

رالف رایکو، معجزه اروپایی
شماره دوم فصل‌نامه مالکیت و بازار
مترجم: جعفر ساعی‌نیا

معنای معجزه اروپایی را وقتی بهتر می‌توان فهمید که تحولات اروپا را با روسیه مقایسه کنیم. کالین وایت، عوامل تعیین‌کننده عقب‌ماندگی روسیه را «ضعف منابع، محیط ناامن و پرریسک... سنت سیاسی و وضعیت نهادی نامناسب به میراث مانده از گذشته، تنوع قومی و ضعف گروههای کلیدی محدودکننده قدرتِ دولت نظیر کلیسا و طبقه زمین‌دار» برمی‌شمارد. پس از نابودی پادشاهی روسِ کیف توسط تاتارها و ظهور پادشاهی روسِ مسکو، روسیه برای قرن‌ها با فقدان نسبی حاکمیت قانون، از جمله قوانینی برای حفظ امنیت افراد و اموالشان، شناخته می‌شد.

پادشاهی روسِ مسکو به بی‌قانونی و فقر بدنام بود. هنگامی‌که فرستاده الیزابت اول از ایوان کبیر در مورد وضعیت رعایایش پرسید، پاسخ شنید: «همه بَرده‌اند.» ایوان چهارم (مخوف) جمهوریهای تجاری در حال شکوفایی نووگرود و پسکوف را نابود کرد و گارد حفاظتی‌اش (موسوم به اوپرچینینا) را برای قصابی جنون‌آمیز در قلمرو پادشاهی آزاد گذاشت. آلن بزانسون به خشکی می‌گوید: «از بین سه افسانه روسی، رومانیایی و ژرمن، که دوره سلطنت ولاد شمشیرزن را، در کسوت دراکولا به تصویر می‌کشند، تنها روایت روسی به تمجید و ستایش او می‌پردازد.»

اشراف در روسیه در خدمت دولت و فاقد هرگونه پایگاه مستقل بودند. همانطور که وایت می‌گوید: «روسیه، هرگز واقعا فئودال، به معنای اروپای غربی کلمه، نبود.» برخلاف اروپا و آمریکا، شهرها نیز در روسیه، «به سادگی بازوی دیگری از دولت» بودند. تفاوتهای بین روسیه و غرب را میتوان در ایده‌ها و تعابیر هر یک از «مطلق‌گرایی»، مشاهده کرد. تعبیر ایوان مخوف از مطلق‌گرایی به خوبی شناخته شده است. می‌توان آن را با ژان بودن، نویسنده سیاسی غربی شهره به دفاع از مطلق‌گرایی سلطنتی، مقایسه کرد. چنانکه الکساندر یانوف خاطر نشان کرده: «ژان بودن با وجود تمام اعتقادش به مطلق‌گرایی، اموال شهروندان را حق غیرقابل سلب آنها می‌دانست به نحوی که از نظر وی مالکان در مورد اموالشان به هیچوجه اختیاری کمتر از اختیار شاه در حکومت بر قلمروش نداشتند. گرفتن بخشی از اموال شهروندان بدون رضایت آنها، در قالب مالیات، در دیدگاه بودن، یک دزدی متداول بود.

یانوف در این رابطه، این حکایت گویا را بازگو می‌کند: «یک دیپلمات فرانسوی در گفتگویی با همتای انگلیسی خود اعتقادش به اصل اعلام شده توسط لویی چهاردهم را تصریح کرد. این اصل که پادشاه مالک نهایی تمام دارایی‌های داخل قلمرو خود است. (اصلی که حتی پادشاه خورشید [لقب لویی چهاردهم] هم هرگز جرات اجرای آن را نداشت) دیپلمات انگلیسی اینطور پاسخ داد: آیا حقوق عمومی را در ترکیه آموخته‌اید؟

این واقعیت که روسیه مسیحیت را به جای رم از بیزانس دریافت کرد، کل سیر تاریخ روسیه را شکل داد. به قول ریچارد پایپس، کلیسای ارتدوکس در روسیه، مانند هر نهاد دیگری، خدمت‌گزار دولت شد. پایپس در مورد روابط بین دولت و جامعه در روسیه‌ی قبل از ۱۹۰۰ چنین نتیجه می‌گیرد:

«هیچ یک از گروههای اقتصادی یا اجتماعی نظام قدیم روسیه، نه قادر بودند و نه می‌خواستند که در مقابل تاج و تخت بایستند و انحصار قدرت سیاسی آن را به چالش بکشند. آنها توان ایستادگی را نداشتند زیرا سلطنت با اعمال قهری اصل به میراث مانده، یعنی تحمیل موثر ادعای خود بر تمام قلمرو به عنوان دارایی سلطنت و تمام ساکنان آن به عنوان خدمت‌گذار سلطنت، مانع از تشکیل بلوکهای مستقل قدرت و ثروت شده بود.»

آنچه از ایده‌های لیبرالی به روسیه رسید، ناگزیر از غرب آمده بود. الکساندر رادیشچف برای اولین بار با گوش دادن به سخنرانی‌های حقوق طبیعی در دانشگاه لایپزیگ دریافت که ممکن است برای قدرت تزار محدودیت‌هایی در نظر گرفته شود. از نظر بزانسون، آغاز چرخش به سمت یک سیاست اقتصادی بازارمحور، پیش از جنگ جهانی اول، ریشه در این واقعیت دارد که وزرای روس اقتصاددانان لیبرال را مطالعه می‌کردند‌.

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
2.7K viewsedited  05:33
باز کردن / نظر دهید
2023-02-16 21:38:23 سقوط
#محسن_رنانی


چکیده:
سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.

مقدمه:
این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما می‌دانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد،‌ اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کم‌هزینه‌ترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پس‌از آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا می‌کند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کم‌هزینه‌تر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونت‌آمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر می‌توانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبه‌رو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر می‌گذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بی‌پرده‌تر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که می‌خوانید.

من این نوشته را منتشر می‌کنم تا از یک‌سو خانواده کشتگان و جوانان آسیب‌دیده و معترضِ جنبش مهسا غمناک نباشند و بدانند که اعتراض‌شان چه دستاورد عظیمی داشته است و در همین چند ماه توانسته‌اند یک مرحله از چهار مرحله سقوط را رقم بزنند؛ و از سوی‌دیگر اگر هنوز در درون نظام سیاسی هستند کسانی که از سطح هیجان و ترس روانشناختی عبور کرده‌اند و قدرت نگریستن عقلانی به تحولات را دارند، واقعیت را دقیق‌تر ببینند و به مراکز قدرت منتقل کنند؛ شاید هنوز فرصت بازگشت و همگرایی از دست نرفته باشد. چون معتقدم فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما تا زمانی که مرحله چهارم سقوط رخ نداده است، امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. و البته اکنون تنها با «انقلاب از بالا» است که می‌توان «انقلاب از پایین»، را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» به‌طور طبیعی رخ خواهد داد. حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندک‌تر از آنی است که گمان می کند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل به‌مرحله «امید وجودی» رسیده است و هر لحظه می‌تواند افق‌های امید‌بخش تازه‌ای را خلق کند، پس به جای درافتادن و سرکوب و تحقیر این نسل، آن را درک کند و سخنش را ارج بگذارد و با او گفت‌وگو کند.

تجربه یک قرن اخیر به من می‌گوید که اگر قاجاران برنیفتاده بلکه اصلاح شده بودند، و انقلابیان به جای .....

جهت مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
.
6.1K views18:38
باز کردن / نظر دهید
2023-02-15 23:20:11 کیفر در نظام های استبدادی
#علی_حاتم

مجازات مخالفان در نظام های استبدادی و سرکوبگر امری رایج است. حکمرانان در چنین نظام هایی برای کیفر دادن به معترضان و دگر اندیشان غالبا از همان منطق و استدلالی استفاده می کنند که " جرمی بنتام"  در نظریه جرم خود آن را بر اساس دیدگاه " فایده انگارانه " صورت بندی کرده است: اول ، عامل بازدارندگی خاص، یعنی کیفر دادن موجب شود تا مجرم بار دیگر مرتکب عمل مجرمانه نشود. در نظام های سرکوبگر و در ارتباط با مخالفان، عامل بازدارندگی خاص به روش های گوناگونی انجام می شود: ضرب و شتم و  مثله کردن اعضای بدن فرد معترض در خیابان،  چه صرف حضور در خیابان برای اعتراض عملی است مجرمانه و مستوجب کیفر. پس از دستگیری نیز به کارگیری انواع شکنجه ، فشار روانی ، تجاوز و حبس های طولانی مدت در زندان روش هایی هستند متداول در همین راستا. دومین فایده کیفر از نظر بنتام، بازدارندگی عام است. یعنی سایر افرادی که می توانند مجرمانی بالقوه باشند با آگاه شدن از نوع کیفر و حتی مشاهده چگونگی انجام آن ، دیگر مرتکب جرم نمی شوند. در نظام های استبدادی بازدارندگی عام نیز به روش ها مختلف انجام می شود: اعدام در ملا عام، پخش اعترافات تلویزیونی و ... که هدف آن  ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان خاموش است‌. اگر هدف بنتام از طرح عامل بازدارندگی کسب بیشترین منفعت و فایده برای آحاد جامعه بود،‌ هدف حکومت های مستبد از بکارگیری آن مرعوب ساختن مخالفان و  تثبیت بقای نظام است.

نیچه اما معتقد است "... کیفر آدمیان را سخت و سرد می سازد و آنان را در خود جمع می کند و حس بیگانگی را در ایشان تندتر می کند و بر قدرت ایستادگی شان می افزاید." ۱ وی باور دارد هر اندازه قدرت و خودآگاهی جامعه ای بیشتر باشد قوانین کیفری نرم تر می شود و بالعکس. از دید وی اگر هدف از کیفر دادن این باشد که فرد در خود احساس گناه کند چنین مقصودی هرگز حاصل نخواهد شد. قربانیانی که در چنگال قدرت کیفر دهنده هستد می بینند که چگونه این قدرت از طریق جاسوسی، فریب ، رشوه ، دام گذاری ، نیرنگ بازی و نیز بازجویی و تجاوز و آبروریزی و زندانی و شکنجه دادن و کشتن ، همچون اصلی اساسی، و بدون هیچ عاطفه ای که عذرخواه آن باشد، دست به عمل می زند. "و این ها کردارهایی است که قاضیان هیچگاه به خودی خود آن را محکوم و رد نمی کنند..." ۲
کیفر دهنده حتی اگر انرژی حیاتی را نابود کند و سبب شکستن و تحقیر  معترضان شود یا در جامعه  ایجاد رعب و وحشت کند، باز هم در طولانی مدت به هدف غایی اش که حفظ بقای سیستم است نخواهد رسید. احساس ترس و وحشت ناشی از کیفر به مرور تحلیل رفته و توان ایستادگی فزونی می یابد. وقتی که  کوچکترین منفذی برای نفس کشیدن نمانده ، تنها راه ایستادگی است؛ نه لزوما به شکل تقابلی رو در رو و فیزیکی، بلکه به شیوه های تازه و خلاقانه ای که در متن جامعه ابداع می شود. همان گونه که نیچه می گوید کیفر آدمی را زیرکی می آموزد. هر چند از نظر او زیرکی به معنای بهتر شدن نیست و می تواند آدمی را خراب تر کند، اما در تقابل با نظام های مستبد ، زیرکی مخالفان و از جان گذشتگان سرانجام به تخریب ستون های قدرت می انجامد.





۱ و ۲  فریدریش ویلهلم، نیچه ، " تبارشناسی اخلاق" ، ترجمه داریوش آشوری ، نشر آگه ، ۱۳۷۷، ص ۱۰۳


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
1.6K views20:20
باز کردن / نظر دهید
2023-02-15 19:13:38
امروز مجموعه مصاحبه‌های حسین پناهی را ورق می‌زدم، در یکی از سوال و جواب‌ها پیرامون چیستی عشق می‌گفت:

"عشق، دروغ پیچیده، شیرین و عجیبی است که در بخش خلاقیت‌های ذهنی قابل ستایش و بررسی است...عشق، اسم مستعار امیدهای ناگزیری است که شنبه ما را به یکشنبه می‌کشاند...عشق، اغراق ساده‌ترین نیازهای غریزی ما است...".

خواندن نظراتش پیرامون عشق مصادف شد با پیش لرزه‌هایی که در این چند روز در جاهای مختلف پیرامون روز عشق دیده بودم، قلب‌های سرخ اما پشمین، گل‌هایی رز اما مصنوعی و...

پناهی از کهکشان رازهای عشق می‌گفت و من در هیچ کجای این کهکشان نمی‌توانستم قلبی سرخ اما پشمین، گلی رز اما مصنوعی را جای دهم، مگر نه این است که عشق آن گل رزی است که هرگز داده نمی‌شود؟!

#هدا_فتاحی‌زاده

نام تابلو:
What freedom
Ilya Repin



جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
3.4K viewsedited  16:13
باز کردن / نظر دهید