Get Mystery Box with random crypto!

Karkhoone | کارخونه

لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه K
لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه
آدرس کانال: @karkhone
دسته بندی ها: اقتصاد
زبان: فارسی
مشترکین: 10.51K
توضیحات از کانال

کارآفرینی به روایتی دیگر...
وبسایت:
Karkhoone.com
توییتر:
twitter.com/karkhoone
تبلیغات و دالان ارتباطی:
@channel_karkhone

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 67

2021-05-24 21:37:07 نامه بی پاسخ ایروانی

بنیانگذار کفش ملی، هرچند از ایران رفته و در لندن کسب و کار دیگری راه‌اندازی کرده بود، اما تا هفت ماه پیش از مرگ درصدد آن بود که دوباره کفش ملی را زنده کند.

او خطاب به علی سعید لو معاون اجرایی محمود احمدی نژاد نوشته بود:

«سرور بزرگوارم، جناب آقای علی سعیدلو، با تقدیم مراتب ارادت و اخلاص، بنده رحیم ایروانی موسس گروه صنعتی کفش ملی در اسماعیل‌آباد جاده قدیم کرج که در آنجا بیش از ۳۴ کارخانه و در ایران ۴۳۰ فروشگاه کفش ملی تاسیس کرده‌ام که حتماً جنابعالی مسبوق هستید، اینک آواره در انگلیس هستم.

اکنون که برنامه مهم جناب آقای رئیس جمهور ایجاد کار است، پیشنهاد می‌کنم طی تصویب‌نامه‌ای کارخانجات بنده را مرجوع دارند، در این صورت حداقل طی سه سال 10 هزار کارگر و کارمند استخدام خواهم کرد.

از حضور جنابعالی که همیشه اهل حساب و کتاب بوده و هستید، استدعا دارم در این مورد با جناب آقای وزیر صنایع مذاکره فرمایید و اطلاع دهید که فوراً برای ادای توضیحات بیشتر به حضورتان شرفیاب شوم.

بنده فعلاً در لندن انگلیس هستم و چنانچه اوامری باشد با کمال افتخار در اختیار جنابعالی خواهم بود. به حضور مبارک پیشنهاد می‌کنم که اگر شغل دولتی میل ندارید، ریاست گروه صنعتی ملی را قبول بفرمایید، خود بنده معاون سرکار خواهم شد.»

آقای ایروانی این نامه را برای علی سعیدلو ارسال کرد، اما هیچ گاه جوابی دریافت نکرد و هفت ماه پس از آن، در روز دوازدهم اسفند سال 1384، در حسرت روشن کردن دوباره چراغ کفش ملی درگذشت.
971 views18:37
باز کردن / نظر دهید
2021-05-23 22:20:02 چرا دوم خرداد هنوز الهام‌بخش و خاطره‌انگیز است

| اروجعلی محمدی

آقای خاتمی در سفر انتخاباتی خود به آذربایجان در تبریز به دوستانشان گفته بودند که ما هم نهایتا ۴ میلیون رای می‌آوریم و انتخابات رقابتی می شود و باقی قضایا.

ولی شاید آقای خاتمی خود هم نمی‌دانست سخنانی که پژواک می‌دهد در روح و جان مردم چه می‌کند. خاتمی از حق دانستن مردم می‌گفت و مردم را ارباب حکومت خطاب می‌کرد و مشارکت مردم در حکمرانی و اداره سرنوشت خود را نه تکلیف بلکه حق آشکار آنان و مصرح قانون اساسی کشورشان می‌خواند آواز توسعه متوازن و همه جانبه و از توسعه سیاسی و جامعه مدنی و دمکراتیزاسیون سخن می‌گفت و آن را زیر بنای مدرنیزاسیون و نوسازی اقتصادی کشور می‌دانست.

او حق انتقاد را چنان حرمت می‌گذاشت که شهروندان بتوانند بدون لکنت زبان با حاکمان سخن بگویند. او نه از حقوق اکثریت بلکه از حقوق اقلیت نیز دفاع می‌کرد و برای ثبات حکمرانی شایسته سالاری و گردش آزاد نخبگان را ترویج می‌کرد ولی شاه‌بیت سخن او دموکراسی در خانه و صلح با جهان بود که جهان را نیز به تکریم ایده‌اش واداشت. دوره خاتمی بهار مطبوعات و بهار احزاب و شوراها و بهار اقتصاد نیز بود.

هرچند خاتمی وعده اقتصادی زیادی نداده بود ولی حاصل توسعه سیاسی و تنش‌زدایی او توسعه‌ای متوازن و اقتصادی مولد و پویا را رقم زد.

شادروان مهندس عزت‌الله سحابی روزی در تمجید اقتصاد خاتمی به من گفت اقتصاد خاتمی بعد از مشروطیت بی‌نظیر است و از اقتصاد دکتر محمد مصدق نیز بالاتر است. در دوره خاتمی علیرغم نفت ۷ دلاری اقتصاد ایران سالانه بیش از ۵% رشد کرد و برای اولین بار متوسط سرمایه‌گذاری ثابت سالانه به ۲۷/۵% تولید ناخالص ملی کشور رسید که این رقم در سال پایانی دولت او به ۲۹/۵ % افزایش یافت.

خاتمی ۳۳ میلیارد دلار از بدهی‌های خارجی دولت هاشمی را هم پرداخت کرد و صندوق ذخیره ارزی را بنیان نهاد که در سال پایانی دولت او بیش از ۱۵ میلیارد دلار موجودی داشت. تورم در پایان دولت او به ۹/۵ % رسید و تک رقمی شد. بهره بانکی با ۲۴% در آغاز دولت او به ۱۴/۵ % در سال‌های پایانی کاهش یافت و بیکاری ۱۱% شد. او راه سرمایه جهانی و سرمایه ایرانیان خارج از کشور و راه برای ورود به اقتصاد ایران را هموار کرد و توانست بیش از یکصد هزار پروژه عمرانی و صنعتی را تکمیل کند و به نوسازی صنعت ایران بپردازد که پارس جنوبی با یازده فاز آن نماد این سرمایه گذاری‌ها محسوب می‌شود.

در دولت خاتمی اقتصاد نفتی و وابستگی به دلارهای نفتی با اعمال انضباطی شدید مالی روز بروز رنگ باخت، بطوریکه هزینه یک درصد رشد اقتصادی با ۳/۶ میلیارد سرمایه‌گذاری حاصل شد. او برنامه سوم را بشکل موفقیت‌آمیزی اجرا کرد و برنامه چهارم را نیز با ۱۶/۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری سالانه و با رشد اقتصادی ۸% در سال تنظیم کرد.

شاهکار برنامه ریزی اقتصادی او تنطیم برنامه سند چشم‌انداز بیست ساله بود که بدست استراتژیست سازمان برنامه و بودجه او دکتر ستاریفر تنظیم شد و به تایید همه ارکان نظام رسید و مطابق این سند قرار بود ایران از طریق تعامل موثر و سازنده با جهان به رشد اقتصادی ۸% سالانه دست یابد و در سال ۱۴۰۴ در منطقه در هفت شاخص به رتبه اول منطقه‌ای نایل آید برنامه‌ای که بعد از خاتمی به همراه برنامه چهارم عقیم و بلا اجرا شد.

بی‌تردید می‌توان گفت اگر اقتصاد ایران بعد از پایان دولت خاتمی نیز با همان آهنگ دولت خاتمی حرکت می‌کرد ایران امروز جوان بیکار نداشت و GDP ایران دو برابر امروز یعنی بالاتر از ترکیه و مالزی قرار داشت و سکه طلا ۳۰۰ هزار تومان و دلار ۱۵۰۰ تومان بود و قدرت خرید هر ایرانی حداقل سه برابر امروز بود و بدین ترتیب جمهوری اسلامی با دلسوزی و کارآمدی فرزندان اصیل خود با اقتصادی مولد و پویا با صادرات کالاهایی روزآمد مروج نام ایران بودند.

او پاکدستی و کارآمدی و دلسوزی را در دولت خود نهادینه کرد و این دلسوزی امروز بیش از هر اکسیری نیاز ایران و نظام جمهوری اسلامی است تا در این کید زمانه و پررویی دشمنان گره از کار ملت گشاید.

آقای خاتمی ثابت کرده که برای منافع ملی ایران و سربلندی نظام هیچ مضایقه‌ای ندارد، سرمایه‌ گرانسنگی که می‌تواند دگربار با ایده‌هایش سرمایه ایران و نظام شود.


@karkhone
1.1K views19:20
باز کردن / نظر دهید
2021-05-23 22:07:03 اقتصاد مأموریت‌محور (بخش سوم) برخی از کنشگران برجسته‌ی اجتماعی در آمریکا نظیر مارتین لوتر کینگ و رالف ابرنتی (از فعالین حقوق سیاه‌پوستان)، با پروژه‌ی فضایی آپولو عمیقاً مخالفت ورزیدند. آنها معتقد بودند کشوری که با معضلاتی نظیر فقر، بی‌خانمانی، نابرابری…
785 views19:07
باز کردن / نظر دهید
2021-05-23 21:48:24 چرا ریزش چهارشنبه بیت کوین یک پیروزی برای رمزارزها محسوب می شود

در حالیکه همه پس از ریزش شدید قیمت بیت کوین در حال تاختن به سرمایه گزاران این بازار بودند و این بازار را سفته بازی محض می نامیدند؛ این سیستم در روز 4شنبه موفق شد از یک مرحله جدید عبور کند.

تاب آوری در برابر کرش یا بحران
بیایید فقط از منظر قیمت به این اتفاق نگاه نکنیم، بلکه از منظر سیستم های مالی متمرکز و غیر متمرکز به این اتفاق نگاه کنیم.

رمزارزها داعیه این را دارند که قرار است بتوانند کل سیستم مالی را به صورت غیر متمرکز اداره کنند. حال مجددا نگاهی به ریزش روز چهارشنبه بیاندازیم. هیچ شات دانی در اکسچنج ها گزارش نشد، هیچ عدم دسترسی و یا کند بودن سرویس های اکسچنج ها از طرف کاربران گزارش نشده است.
حال این موضوع را با واکنش بازار متمرکز سهام به موضوع شورت اسکوییز گیم استاپ مقایسه کنید. معاملات قطع شد. بروکرها و کاربران خرابی هایی را گزارش کردند. کنگره و سنا وارد موضوع شدند و...

درست است بازار رمز ارزها ریزش شدیدی را تجربه کرد ولی این موضوع توانست نشان دهد که سیستم های مالی غیرمتمرکز آماده هستند، آماده برای ریزش، بحران و یا حتی جایگزینی سیستم های متمرکز فعلی

https://www.bloomberg.com/opinion/articles/2021-05-20/why-the-bitcoin-crash-was-a-big-win-for-cryptocurrencies?sref=SOU4njj7

@karkhone
1.6K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2021-05-22 22:15:00 | مسعود زمانی

در قلب موتورهای الکتریکی مورد استفاده در خودروهای الکتریکی همواره از عناصر نادر خاکی به عنوان هسته مگنت و آهن‌ربای دائمی استفاده میشده و این وابستگی باعث شده است که همه تولیدکنندگان خودرو، چشمشان به چین بعنوان بزرگترین فروشنده این مواد استراتژیک باشد.
محض اطلاع ۹۷ درصد خاکهای نادر جهان از چین تامین می‌شود و‌ چین از ۲۰۱۰ صادرات ان را محدود کرده است که هم قدرت‌نمایی کرده باشد و هم انحصار را تقویت کند. این موجب افزایش ۷۵۰درصدی قیمت نئودیمیوم و ۸۰۰درصدی دیسپروزیوم شده است.
ولی این عناصر اونقدر هم نادر نیستند و اتفاقا معادن زیادی دارند ولی پروسس انها بخاطر رگولیشن سهل‌گیرانه محیط‌زیستی و ارزانی نیروی کار فقط در چین انجام میشود. با اینحال همه کشورها متفق‌القول هستند که این انحصار باید برداشته بشه وگرنه حیات و ممات برخی صنایع در کنترل چین خواهد بود.
این باعث شده برخی از تولیدکنندگان نظیر بی ام و و رنو موتورهای خود را بدون مگنت بسازند. راستی اینم بگم که مگنت‌ها بدلیل همون تماس جزیی که می‌بایست با بدنه داشته داشته باشند هزینه تعمیرات و نگهداری را به شکل قابل توجهی بالا میبرند و این کلا باعث شده بازار تشنه هر نوآوری باشد.

حالا شرکت Mahle آلمان موتوری طراحی کرده است که بدون نیاز به آهن‌ربای دائمی، و به کمک القای غیرتماسی سیم‌پیچهای روتور را میچرخاند که البته چیزی اختراع نشده است و این قضیه جدیدی نیست. نکته مهم طراحی خاص این شرکت و بهره‌وری بالای ۹۵ درصد این موتور است که در کنار عدم استفاده آن از خاکهای نادر ضمن پایین آوردن قابل توجه قیمت، با مکانیزم القایی خود هزینه نگهداری و تعمیرات را بشدت کاهش می‌دهد. اون بهره‌وری ۹۵ درصد خیلی مهم هست و الان فقط در ماشینهای مسابقه فرمول E چنین عملکردی داریم.
https://mahle.com/en/news-and-press/press-releases/mahle-develops-highly-efficient-magnet-free-electric-motor--82368
پیش‌بینی شده است که این موتور ظرف ۲ سال آینده
بتواند به تولید انبوه برسد ولی معلوم نیست با کدام خودروساز در حال کار است یا خواهد بود.
نکته مهمی که این خبر را برای من ارزشمند کرده است فرآیند نوآوری و توسعه فناوری است. در ده‌ها توییت گفته‌ام که توسعه خودروهای الکتریکی به یک تفسیر آغاز مرگ نفت است ولی هرموقع استدلالی
در این خصوص میکنم با انبوهی از توضیحات مواجه میشم که آقا خاکهای نادر و کبالت و نیکل و مس کم هست و رشد نمایی تولید خودرو الکتریکی چند سال دیگر قطع میشود و از این قبیل... این استدلالها غلط نیستند ولی بشدت مشکل نزدیک‌بینی دارند و ساختار بازار فناوری-محور را غلط فهم می‌کنند.
فشار بازار یکی از کلیدی‌ترین محرک‌های نوآوری است و هروقت یک عامل تهدیدکننده بروز میکند میزان نوآوری چندین برابر می‌شود، مثال خوب آن همین وضعیت واکسن کووید است که مسیر چند ساله معمول، چند ماهه! طی شده است و گفته میشود سرریز دانشی آن حتی منجر به توسعه خارج از چارچوب واکسنهای
دیگر نظیر واکسن ایدز خواهد شد!
هر مانعی در مسیر توسعه و همه‌گیری خودروهای الکتریکی و هیدروژنی و کلا هرچیزی بغیر از موتور صد و اندی ساله احتراق داخلی، باعث خواهد شد که یک نوآوری جدید برهم‌زننده کل بازی را عوض کند.
این دینامیک در مورد قیمت نفت هم صادق است، برخی گمان میکنند که
اگر نفت زیر ۲۵ دلار بیاید ماشینهای بنزینی باز قدرت میگرند و این ناقض الگوی توسعه نمایی خواهد شد! ولی دقت کنید که قطار «خودروی الکتریکی» در سرازیری افتاده و دیگه کسی به این راحتی جلودارش نیست.
کلا بنظر من هرگاه چنین موانعی نظیر کمبود کبالت بروز میکنند در واقع ما با فرصتی چندین میلیارد دلاری روبرو هستیم که میتوانیم بجای نق زدن سوار موج آن شده و از آن بهره‌مند شویم.
افراد معمولا هرچه عمیق‌تر می‌شوند کمتر قطعی صحبت می‌کنند، ولی من بعنوان یک فرد با دانش سطحی ولی باورمند به توان نوآوری بشر، حدس قویم میزنم که ما تا پایان ۲۰۲۷ به ۳۰۰ میلیون خودروی الکتریکی و هیبریدی خواهیم رسید.
شما (دولت، دانشگاه، کارآفرین و فناور و شهروند) فکر میکنید کجای این بازی خواهید ایستاد، تماشاگر و بازنده یا جزئی از پازل نوآوری؟

@karkhone
447 views19:15
باز کردن / نظر دهید
2021-05-22 22:01:00 انفجارهای مالی اخیر؛ آیا اینها قناری های معادن ذغال سنگ هستند؟ (بخش اول) | عبیدالله عصمت پاشا امیرعباس زینت بخش در طی سه ماه گذشته، حداقل سه مورد انفجار مالی جدی رخ داده است. مانند شکاف‌هایی که قبل از فوران آتشفشان ایجاد می‌شود؛ این انفجارها اگرچه…
451 views19:01
باز کردن / نظر دهید
2021-05-22 21:30:02
سیاست تنش زدایی آمریکا، اساساً یک اشتباه بود چرا که می‌کوشید با رهبران شوروی رابطه تجاری داشته باشد به آن امید که شوروی سیاست خود را تغییر دهد، در حالیکه پرخاشگریِ شوروی در این سیستم نهادینه شد بنابرین آنچه ضروری می‌نمود، تغییر سیستم بود به این ترتیب لازم بود ایالات متحده سه هدف کلیدی را تعقیب کند که عبارت بودند از : تمرکز زدایی و تمرکز بیشتر بر اقتصاد شوروی، تضعیف و توزیع قدرت حاکمان، و مردمی سازی تدریجی اتحاد جماهیر شوروی؛ هیچ چیزی قبلاً به این صراحت پیشنهاد و بیان نشده بود.
پیتر شوایتز

@karkhone
593 views18:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 22:40:00 ادعاهای اقتصادی آیت الله خامنه‌ای از چه نوع منابعی می‌آیند؟

| حسین باستانی

در مناظره اقتصادی شبکه دو سیما در ۲۷ اردیبهشت، حجت‌الله عبدالملکی از اقتصاددانان مورد وثوق رهبر جمهوری اسلامی مدعی شد اقتصاد ایران زیادی "باز" است و باید فکری برای این وضعیت کرد. او برای مستند کردن ادعایش اعلام کرد: "ما به لحاظ معیارهای بازبودن اقتصاد از اقتصاد چین بازتر هستیم." بعد که این ادعا، با شگفتی صاحبنظران مواجه شد، برای اثبات آن تصاویری از یک جدول را در توییتر خود به نمایش گذاشت که به غلط تصور می‌کرد جدول رده بندی کشورها بر مبنای بازبودن اقتصاد است (اینجا را ببینید). عجیب‌ آنکه برای این "استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق"، حتی این پرسش مطرح نمی‌شد که چطور در جدولی که تصور می‌کند موضوع آن "باز بودن اقتصاد" کشورهای جهان است، نه تنها چین، که کشورهایی همچون فرانسه، بریتانیا، ژاپن و آمریکا در رتبه هایی پایین تر از ایران هستند. (رتبه آمریکا، در جایگاه یکی مانده به آخر جدول یعتی قبل از سودان قرار دارد!)

به وضوح، چیزی که باعث اشتباه آقای عبدالملکی شده بود، نام انگلیسی جدول یعنی Trade Openness بود که کلمه Openness در آن، معنی "باز بودن" می‌دهد اما هیچ ربطی به "باز بودن اقتصاد" ندارد. چون طبق تعریف، شاخص Trade Openness عبارت است از "مجموع صادرات و واردات یک کشور تقسیم بر میزان تولید ناخالص داخلی". اما ظاهرا این "استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق" نه تنها چنین شاخصی را نمی‌شناخت واز توضیح انگلیسی آن هم سر در نمی‌آورد، که چه بسا تصور می کرد اقتصاد ایران به لحاظ "باز بودن"، در جایگاهی به مراتب بالاتر از بزرگت‌ترین اقتصادهای لیبرال غرب قرار دارد.

"دکتر حجت الله عبدالملکی"، با این سطح از تصورات اقتصادی، از اقتصاددانان برگزیده ای است که دیدگاه هایش، به عنوان مرجع در سایت رسمی آیت الله خامنه‌ای منتشر می شوند (به عنوان نمونه اینجا را ببینید). برای درک بهتر میزان نفوذ امثال او بر تفکرات مقام اول حکومت، بازخوانی روایت عبدالملکی از گفتگوی خصوصی خود با آقای خامنه ای در جریان دیدار "اساتید" برگزیده دانشگاه با رهبر در ماه رمضان ۱۳۹۵ مفید خواهد بود. در این جلسه، که شرح آن در ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ در خبرگزاری فارس و تحت عنوان "افطاری اقتصادی با آقا" منتشر شده، آقای عبدالملکی برای رهبر تعریف می کند که جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به "سومین قدرت اقتصادی جهان بعد از آمریکا و چین" (یعنی مثلا حتی بالاتر از ژاپن، آلمان، بریتالنیا، فرانسه) تبدیل شود و او را به هیجان می آورد. بعد، گفتگوی زیر میان حجت‌الله عبدالملکی و آیت‌الله خامنه ای در می گیرد که به وضوح، حالا و هوای بحث‌های اقتصادی "تخصصی" جاری در اطراف رهبر جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد:

[آغاز نقل قول مستقیم از گزارش عبدالملکی]
«- فرمودن: خوب این در چه افق زمانی می شه؟
- عرض کردم: بین 10 تا 25 سال شدنیه، بسته به همت خودمون.
- فرمودن: برای اینکه به اون سطح برسیم چی کم داریم؟
- عرض کردم: یکی جمعیت و یکی فرهنگ مناسب.
- فرمودن: خوب جمعیت که کار یک شب نیست!
- عرض کردم: بله، به خاطر همین می گیم بلند مدت.
- فرمودن: برای این اتفاق احتیاج به چه چیزهایی داریم؟ علی‌القاعده زیرساخت هایی لازمه. محاسبه کردید؟
- عرض کردم: به طور کلی عملیاتی بودن این موضوع را مطالعه و تحلیل کردیم. به دنبال محاسبات دقیق تر هستیم برای نیازمندی‌ها. اما به طور کلی شدنیه.
- فرمودن: اینها را محاسبه کنید، وگرنه در حد روی کاغذ باقی می‌مونه!
- عرض کردم: آقاجان مساله دوم فرهنگ اقتصادیه.
(به حالت اینکه بخوان ادامه اش را بشنون به من خیره شدن!)
- عرض کردم: مهم ترین چیزی که ما کم داریم، یه فرهنگ اقتصادی مناسبه، فرهنگی که تقویت کننده و به نفع تولید باشه.
(با حرکت سر تایید کردن.)
- عرض کردم: ما با فرهنگ اقتصادی اسلامی می تونیم به پیشرفت های شگفت انگیزی برسیم.
/مثال زدم از صدر اسلام که پیامبر اعظم با تحول فرهنگی که ایجاد کردن در مدینه النبی، رشد های اقتصادی شگفت انگیزی ایجاد کردند که گاهی تا چند صد در صد هم برآورد شده.
-آقا با تعجب پرسیدند: واقعا کسی حساب کرده؟!
- عرض کردم: بله.... پیامبر اقتصاد ربوی مدینه رو تبدیل کردن به یک اقتصاد تولیدی. از طرف دیگر فرهنگ اقتصادی مردم متحول شد، به نحوی که تولید و کار اقتصادی رو عبادت می دونستن و همین بسیار اثرگذار بود در شکوفایی اقتصاد مدینه.
- آقا با قاطعیت (هم با کلام و هم با حرکات سر) تایید کردن و فرمودن: بله، اینجوری میشه.
/ احساس کردم حالا دیگه پذیرفتن که امکان اقتصاد دوم یا سوم جهان شدن وجود داره.»
[پایان نقل قول مستقیم]

@karkhone
1.3K views19:40
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 22:11:00 انفجارهای مالی اخیر؛ آیا اینها قناری های معادن ذغال سنگ هستند؟ (بخش اول)

| عبیدالله عصمت پاشا
امیرعباس زینت بخش

در طی سه ماه گذشته، حداقل سه مورد انفجار مالی جدی رخ داده است. مانند شکاف‌هایی که قبل از فوران آتشفشان ایجاد می‌شود؛ این انفجارها اگرچه مجزا هستند، می‌توانند هشدار اولیه برای سیاست‌گذاران و بازارهای مالی باشند.

1.اولین مورد Gamestop بود که حوادث پیرامون آن منجر به از بین رفتن حداقل یک صندوق پوشش ریسک شد. در اینجا، سرمایه‌گذاران خرد توانستند با استفاده از پلتفرم فین تک Reddit با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و در مقابل پوزیشن صندوق پوشش ریسکی که معروف به فروش استقراضی سهام Gamestop بود به صورت دسته‌جمعی اقدام به خرید گسترده این سهم کنند. نتیجه این تبانی دسته‌جمعی، بالا رفتن قیمت سهم و کال مارجین شدن و ضرر 6 میلیارد دلاری صندوق پوشش ریسک بود که منافعش در پایین آوردن ساختگی قیمت این سهم بود!

2. مورد دوم مربوط به Greensill Capital ، سرمایه‌گذار مستقر در انگلستان می‌باشد. این شرکت در سال 2011 به عنوان "تامین کننده مالی زنجیره تأمین" (Supply Chain Financing) تأسیس شد اما به سرعت تبدیل به یک غول مبتنی بر بدهی گردید. اگرچه ظاهرا گریسنسیل دغدغه فین تک بودن را داشت، اما تأمین مالی زنجیره تأمین آن چیزی جز فاکتورینگ مرسوم و قدیمی نبود. با این حال به نظر می رسد فعالیت این شرکت چیزی فراتر از صرفا تأمین مالی زنجیره تأمین بود چرا که به "تأمین مالی مبتنی بر فاکتورهای پیش‌بینی شده در آینده" زنجیره تامین مشتریان خود که بسیارهم متمرکز بودند می‌پرداخت و آهسته آهسته به "یک بانک سایه" تبدیل شده بود منتها با نظارت‌های بسیار کم!
طبق گزارش‌ها عمده تامین مالی برای GFG Alliance که یک تولیدکننده فولاد مستقر در انگلستان می‌باشد صورت پذیرفته است. آنچه باعث فروپاشی گرینسیل شد؛ امتناع بیمه‌گر اصلی آن از ادامه بیمه برای تأمین مالی سرمایه در گردش بود و تبعاً بدون بیمه، بانک‌ها تمایلی به ادامه تزریق منابع مالی نداشتند و در نتیجه Credit Suisse یعنی سرمایه‌گذار اصلی، 10 میلیارد دلار منابعی را که تأمین کرده بود، مسدود نمود.

در اوایل ماه مارس 2021 ، گرینسیل که با تاخیر در پرداخت GFG Alliance روبرو شد، هنگامی که در پرداخت برنامه‌ریزی شده نسبتاً ناچیزی به Credit Suisse نکول کرد، بلافاصله ورشکست شد. در واقع یک موسسه چند میلیارد دلاری با نکول در میزانی کم از بازپرداخت برنامه‌ریزی شده؛ متلاشی شد.
همیشه اهرم بالا، یک انعطاف‌ناپذیری همراه خود دارد.

فاکتورینگ؛ یک معامله‌‌ی مالی‌‌ست که در آن، یک شرکت حساب‌‌های دریافتنی خود را به یک شرکت مالی می‌‌فروشد. شرکت‌‌ها در صورتی فاکتورینگ را انتخاب می‌‌کنند که بخواهند زودتر از موعد اصلی به پول خود دست پیدا کنند.

3. سومین و احتمالاً فجیع‌ترین مورد؛ انفجار Archegos بود؛ یک بنای مالی 50 میلیارد دلاری ساخته شده بر اساس اهرم که ظرف چند روز نابود شد. این نهاد که به عنوان یک دفتر خانوادگی در سال 2013 تاسیس گردید، از اینکه نه بانک بود و نه صندوق پوشش ریسک می‌توانست از نظارت‌های مقرراتی فرار کرده و از طریق مشتقاتی مانند قرارداد مابه التفاوت یا (Contract for Difference) و مبادله بازده کل سهام، شرط بندی‌های میلیارد دلاری روی چند سهام انجام بدهد.

این ابزارها در ازای پرداخت هزینه‌ای ناچیز؛ به یک معامله‌گر این امکان را می دهد تا سهام اصلی را تملک نماید. به بیان ساده، با مبادله کل بازده سهام، در ازای پرداخت پرمیوم، جریان نقدی معادل مجموع سود و افزایش/کاهش قیمت سهم برای یک دوره معین دریافت می‌گردد.

قرارداد مابه التفاوت یا Contract For Difference به اختصارCFD نوعی قرارداد مشتقه معاملاتی است که به موجب آن خریدار و فروشنده توافق می‌کنند، اختلاف نرخ بین قیمت باز و بسته‌ شدن یک قرارداد معاملاتی بر اساس دارایی پایه مشخصی را به یکدیگر بپردازند. به زبان ساده، شما در معاملات CFD مالک واقعی دارایی نخواهید بود و صرفاً بر اساس پیش‌بینی خود از آینده قیمت‌ آن، موقعیت‌ معاملاتی خرید یا فروش اخذ می‌کنید. در واقع این یک ابزار معاملاتی است که امکان نوسان‌گیری از تغییرات قیمت بدون تحویل فیزیکی و پرداخت کامل ارزش دارایی را برای سرمایه‌گذاران بازار مالی فراهم می‌آورد.

اهرم ذاتی این ابزارها به این معناست که آرکگوس می‌توانست با سرمایه‌ای اندک؛ در معرض سهامی به بزرگی بیش از 50 میلیارد دلار قرار گیرد. طرفین این معاملات مجددا بانک‌های سرمایه‌گذاری مانند Credit Suisse بودند.

@karkhone
799 views19:11
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 21:30:00
چین اولین صادر کننده به اسراییل و دومین وارد کننده از اسراییل است.


@karkhone
1.1K views18:30
باز کردن / نظر دهید