Get Mystery Box with random crypto!

Karkhoone | کارخونه

لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه K
لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه
آدرس کانال: @karkhone
دسته بندی ها: اقتصاد
زبان: فارسی
مشترکین: 10.51K
توضیحات از کانال

کارآفرینی به روایتی دیگر...
وبسایت:
Karkhoone.com
توییتر:
twitter.com/karkhoone
تبلیغات و دالان ارتباطی:
@channel_karkhone

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 9

2022-05-19 21:52:12 پرده ششم چه ها گویم ز مشک تیر خورده - ز دستش، ساقی شمشیر خورده / بخش دوم در همان ایام بود که دکتر الهام که به جای فروزنده معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی رئیس جمهور شده بود، تماس گرفت با معلم که دانشگاه تهران باعث شده تجارت کالا بخوابد! معلم هم گفته بود…
818 views18:52
باز کردن / نظر دهید
2022-05-19 21:31:08
محسن رفیقدوست:
«من موضوعی را از قول امام(ره) صدها بار تکرار کردم و از تکرارش هم ناراحت نیستم.
بنده سال 62 تازه به دولت رفته بودم که به همین علت خدمت امام رسیدم. صحبت ملتی دولتی بود. من عرض کردم که آقا در دولت بحثی است، من اعلام رای نکردم، آمدم سؤال کنم کشاورزی، صنعت و تجارت دست چه کسی باشد؟ دولت یا مردم؟
امام(ره) مسکن را هم به کشاورزی، صنعت و تجارت اضافه کردند و گفتند همگی را به دست مردم بدهید.
من عرض کردم که آقا، دولت گندم را با 90درصد سوبسید به دست مردم می‌دهد. این را به مردم بدهیم؟ فرمودند اگر فساد ندارد بدهید. من پیوسته سوال کردم، امام یک جمله گفتند.

گفتند کار مردم را دست کارمند ندهید.»
احمد توکلی این جمله را به نقل از یک جلسه خصوصی وزرا با امام اینگونه نقل می کند «امام فرمود آقای موسوی "زندگی" مردم را دست کارمند ندهید.»

@karkhone
1.2K views18:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 22:27:09 روایت قاسم لاجوردی درباره برنامه کنترل قیمت‌ها و تورم
حبس ابد برای گران‌فروشی!


یک روزی ساعت ۷ صبح بود آقای هوشنگ انصاری به من تلفن کرد که ساعت ۸ یک جلسه‌ای هست پیش نخست‌وزیر و راجع به مسئله قیمت‌هاست تو باید حتماً شرکت بکنی…رفتم دفتر نخست‌وزیری یک عده از وزرا بودند، رئیس بانک ملی، بانک مرکزی یا اتاق اصناف، یک عده زیادی بودند. وزیر تعاون و وزیر بازرگانی، منتها چون هیچی هم راه نمی‌افتاد. گفتند حالا چه اتفاقی خواهد افتاد یا چی خواهد بود. یک وقتی که هویدا آمد یک صفحه کاغذ دستش بود این را از آن ور میز پرت کرد به این طرف میز پیش وزیر نمی‌دانم ولیان بود یا یک کسی، یکی از وزرای روبرویش بود که این کافی نیست. این جرایم کافی نیست حتی اعدام هم باید باشد. قبول نکردند این طرح این‌ها را، باید بروید محکمش کنید، در این مرحله اول خواستند گربه را سر حجله بکشند که خود اصنافی‌ها بازرگان‌هایی که این‌ور آن‌ور نمایندگی داریم بدانیم یک مسئله بزرگی هست...

بعد شروع کردند به توضیح دادن که بله بانک مرکزی شاخص قیمت‌ها را درآورده چند روز مرتباً قیمت‌ها بالا می‌رود، اجحاف دارد می‌شود درست که در خارج قیمت‌ها بالا رفته ولی چه‌کار به قیمت‌های اینجا دارد. آن کالاهای گران خرید که هنوز به اینجا وارد نشده، آن‌ها چند ماه طول می‌کشد تا بیاید. این‌ها که همه خریدند ارزان خریدند تولید کردند، این‌ها را نباید گران بکنند. بنابراین داریم قانون می‌گذرانیم که برای کالاهای عمومی که دولت اعلام خواهد کرد چه‌ها خواهد کرد. برنج، شکر، چایی، روغن، آرد این تعداد از کالاها هرکس گران‌فروشی بکند محاکمه خواهد شد و حداکثر مجازاتش هم که آنجا نوشته بود حبس ابد. این‌ها گویا می‌خواستند بگویند می‌خواهیم بکنیمش اعدام، شماها بروید همه‌تان روی این فکر بکنید که چه وظیفه‌هایی دارید که جلوی تورم گرفته بشود، قیمت‌ها ثابت بماند. قیمت‌ها باید برگردد به مثلاً اگر ماه مهر بودیم، برگردد به خرداد آن سال، سه ماه بروید به عقب.

فکر می‌کنم ۵۵-۱۳۵۴ بود. رفتیم اتاق بازرگانی کمیسیونی درست کردیم مسئله را مطرح کردیم گفتند اینها به شوخی بیشتر شباهت دارد نمی‌شود جدی باشد. مگر می‌شود که مردم را مجبور کرد به قیمت سه ماه پیش بفروشند؟ ضرر می‌کنند آخرش این است که قحطی کالا خواهد شد. اینها دارند به قول دولت قیمت خرید می‌فروشند بعد چی می‌شود؟ بهتر است که دعوت از بازار بکنیم، مردم و نخست‌وزیر و وزیرانش بیایند اینجا توضیح بدهند به مردم که خب اثر خواهد داشت. بالاخره هم می‌بینند که دولت جدی است، هم این‌که اینها حرف‌های مردم را خواهند شنید... دعوت از طرف بازرگانی شد نخست‌وزیر هم آمد...

نخست‌وزیر توضیح داد که اعلی‌حضرت ناراحت هستند از اینکه قیمت‌ها مرتب دارد بالا می‌رود. شما همه‌تان وطن پرستید. همه ما در مملکت کار می‌کنیم فرمانده مملکت این‌جور می‌خواهد بکنیم، هر چه این‌ها گفتند که خب حالا ما سه ماه دیگر هم که این جنس‌هایی که داشتیم فروختیم، شما که می‌دانید قیمت‌ها در خارج به خاطر همان مسئله نفت پیش آمده بود نفت گران شده بود همه دنیا تکان خورده بود. مواد شیمیایی چه جور بالا رفته ما یخچال که می‌خواهیم بسازیم، نمی‌دانم پارچه که می‌خواهیم بسازیم نخش چقدر بالا رفته آهن‌آلات چقدر بالا رفته، شکر چقدر بالا رفته. هرچه می‌گفتم، نظرشان این بود که فعلاً شما تا سه چهار ماه آتیه به قیمت سه ماه قبل بفروشید، از آن به بعد هر که می‌خواهد ترقی بدهد باید اجازه ترقی بگیرد و تشکیلاتش را درست بکند؛ و گفتند خب چه جوری باید شروع کنیم گفتند اتاق بازرگانی اتاق اصناف هم مسئول این کارند.

در آنجا از همه خواستیم که شما دلایلی بیاورید که در ۳۱ خرداد قیمت‌هایتان چی بوده مدارکتان را بفرستید و قبول بکنید که به آن قیمت‌ها بفروشید اگر دلایلی دارید برای ترقی‌اش آن‌ها را بفرستید که برود توی کمیسیون. چندین هزار نوع کالا بود هر کالایی هم ممکن بود که اصلاً به چند سایز به چند فرم و این‌ها باشد.

شب و روز یک عده‌ای توی اتاق بازرگانی کار کردند تا این چیزهایی که می‌رسد بتوانند کلاسه بکنند و بتوانند قیمت‌ها را مرتب بدهند به روزنامه‌ها به امضاء کارخانه‌ها که مثلاً بگویند روغن نباتی دو پوندی چهار پوندی شش پوندی هشت پوندی در ۳۱ خرداد این بوده قیمت‌ها حالا هم این است … چون نخست‌وزیر هم آن‌وقت گفت که اگر خودتان این کار را بکنید ما آن قانون را عقب می‌گذاریم، اگرنه آن قانون را به جریان می‌گذاریم؛ و مؤسسه‌ای هم درست کردند بررسی قیمت‌ها که رسیدگی بکند برای ترقی قیمت‌ها …

بخشی از مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول

۲۹ دی ۱۳۶۱
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی

@karkhone
758 views19:27
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 22:07:10 پرده ششم بخش اول کار رجایی دردسر زیاد داشت به مشکلاتی میخوردیم که خیلی عجیب بود. تصور کنید در یک بندر ۲۵۰۰ هکتاری با نرم افزار کلاینت سروری که کار باسکول را انجام میداد، بعد از ثبت باسکول دستور چاپ قبض را که می زدی، پرینتش ۵ کیلومتر آن طرف تر از یک دستگاه…
671 views19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 21:51:09 اگر مردم جنس نخرند ارزان می شود؟

| امیرحسین خالقی

فرض کنید در اقتصادی تورمی زندگی می کنیم و قیمت اجناس بالا می رود. مردم تصمیم بگیرند فلان اجناس را نخرند تا تولیدکنندگان ادب شوند، چه اتفاقی می افتد؟ بگذارید چند حدس بزنیم و سناریوهای محتمل را بررسی کنیم:

1. برای برخی کالاهای بادوام شاید تولیدکننده تصمیم بگیرد بازاری دیگری که با قیمت بالاتر خواهان کالای اوست را انتخاب کند؛ صادرات یکی از این گزینه هاست.

2. فروشنده شاید مقاومت کند و به امید شکستن مقاومت و کاهش تدریجی تعداد تحریمی ها همچنان قیمت را بالا نگه دارد. در نگاه او در کوتاه مدت مشتری کمتر با قیمت بالاتر گزینه بهتری از کاهش قیمت است. باید در نظر داشت او فکر می کند که در صورت تمکین در برابر تحریمی ها در آینده هم احتمال تکرار رویدادهای مشابه بیشتر می شود.

3. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی کیفیت کالای تحویلی را کاهش می دهد.

4. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی سعی می کند حساب وکتاب ذهنی (mental accounting) مشتریان را به تدریج به هم بزند و با تغییر اندازه و ابعاد محصول یا تغییر بسته بندی و مانند آن سود مورد نظر خود را محقق کند. او سعی می کند ارتباط ذهنی مشتریان با گذشته محصول را قطع کند تا مقایسه قیمتی برای آنها دشوارتر شود.

5. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی سطح تولید خود را کاهش دهد؛ که پیامد آن کاهش عرضه و کمیاب شدن محصول است.

6. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید و به طور موقت به سطح پایین تری از سود رضایت دهد ولی یحتمل در میان مدت یا بلندمدت از این حوزه خارج می شود و سرمایه اش را صرف کار پرسودتری می کند که اینجا هم نتیجه خیلی با ردیف 5 متفاوت نیست.

7. فروشنده شاید در مقابل مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید و همان شب یکی از مقدسین را در خواب ببیند و از نظر روحی متنبه شود که چرا فقط به سود فکر می کند و از فردا با همان میزان و کیفیت قبلی حتی با سود کمتر به کار خود ادامه دهد!

8. به عقل قاصر نگارنده راه دیگری نمی رسد، بقیه اش با شما!

تورم (بخوانید افزایش حجم پول) بنا به تعریف پدیده ای در سطح کل سیستم اقتصادی است و بعید است با نخریدن بتوان با آن مقابله کرد؛ اگر یک شرکت خاص بخواهد به صورت غیرمتعارف افزایش قیمت دهد شاید تحریم آن کارساز باشد ولی وقتی ماشین «چاپ» پول به کار افتاده باشد ماجرا متفاوت می شود. با دستکاری پول در واقع یک طرف هم معامله در اقتصاد را دستکاری می کنیم و طبیعی است که دیگر اوضاع مثل قبل نخواهند ماند. راستی شاید بد نباشد اثر کانتیلون را هم مروری کنیم که اثر به اصطلاح «طبقاتی!» تورم را بهتر متوجه شویم.


@karkhone
716 views18:51
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 21:31:28
| فردریش آگوست فون هایک

حتی درجه ملایمی از تورم نیز خطرناک است، زیرا دستان آن‌هایی را که مسئول سیاست هستند به ایجاد وضعیتی گره می‌زند که در آن، هربار مشکلی به‌وجود آید، به نظر می‌رسد که تنها راه ساده برای رهایی از آن، کمی تورم بیشتر است.

@karkhone
746 views18:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 22:33:05 پرده پنجم همیشه طلبکار همیشه در ایران وقتی کاری را انجام می دهید کلی سازمان و آدم می آیند و میگویند این کاری که کردید چرا اینجایش این طوره؟ چرا آنجایش آن طوره؟ گاهی اوقات وظیفه خودشان را هم گردن شما میندازند! گاهی اوقات میخواهند آنها را هم بازی دهید! مهم…
688 views19:33
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 22:16:05 امروز در یک کتابفروشی در یکی از خیابان‌های مرکزی بوئنوس آیرس، زندگی‌نامه‌ی تاجری را دیدم که در اروپای سده نوزده چنان برجسته بود، چنان اهمیت داشت و چنان کسب‌و‌کار بزرگی را به راه انداخته بود که حتی در آرژانتین که بسیار از اروپا فاصله دارد، این کتابفروشی نسخه‌هایی از زندگی‌نامه‌اش را داشت. اتفاقاً من نوه او را می‌شناسم. او همان نام پدر‌بزرگش را که در آغاز یک آهنگر بود، دارد و هنوز می‌تواند عنوان نجیب‌زادگی را که پدر‌بزرگش هشتاد سال پیش دریافت کرد، داشته باشد. او امروز عکاسی فقیر در نیو‌یورک است.

دیگرانی که زمانی که پدر‌بزرگ این عکاس به یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌داران اروپایی بدل شد فقیر بودند، امروز غول‌های صنعت شده‌اند. همه آزادند که جایگاه اجتماعی خود را تغییر دهند. این است تفاوت میان نظام کاستی و نظام کاپیتالیستیِ استوار بر آزادی اقتصادی که در آن اگر کسی به جایگاه خوشایندش نرسد، تنها مقصر خود اوست.

پر‌آوازه‌ترین کار‌خانه‌دار قرن بیستم تا به حال، هنری فورد است. او کار خود را با چند صد دلاری که از دوستانش قرض گرفته بود، آغاز کرد و در مدتی بسیار کوتاه یکی از مهم‌ترین بنگاه‌های بزرگ دنیا را به راه انداخت و هر روز می‌توان صد‌ها نمونه از این دست را یافت.

‌نیو‌یورک‌تایمز هر روز یاد‌داشت‌های بلندی را درباره انسان‌های در‌گذشته چاپ می‌کند. اگر این زندگی‌نامه‌ها را بخوانید، به نام تجارت‌پیشه پر‌آوازه‌ای بر‌می‌خورید که کارش را به‌عنوان روزنامه‌فروش در گوشه‌ای از یکی از خیابان‌های نیو‌یورک آغاز کرده. یا در آغاز پادویی بوده و در هنگام مرگش رییس همان بانکی بوده است که کارش را در آن و در پایین‌ترین پله نردبان آغاز کرده بود. البته همه نمی‌توانند به این جایگاه‌ها دست یابند و همه هم به دنبال دستیابی به آنها نیستند. افرادی هستند که علاقه بیشتری به مسائل دیگر دارند و امروز راه‌های دیگری برای این دست افراد باز است که در روزگار فئودالیسم و در عصر جامعه کاستی باز نبود.

@karkhone
681 views19:16
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 22:02:05 وقتی سخن از آزادی مهمل است!

بدیهیات: آزادی اقتصادی لازم است، مداخله‌ی دولت‌ها مضر است، سوبسیدها همیشه در دراز مدت مشکل‌ساز می‌شوند و ارز ۴۲۰۰تومانی از همان ابتدایش سیاستی غلط بود!

اینها همه کاملاً درست، ولی....

ولی داستان اخیر حدف ارز ۴۲۰۰ تومانی برای آرد و دیگر کالاها هیچ کاری به آزادی اقتصادی یا اقتصاد لیبرالیستی یا آزادسازیِ قیمت‌ها یا آزادسازیِ اقتصاد ندارد. این تصمیم حتی به خاطر تغییر جهت در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی نیست! این فقط حاصل کارد به استخوان رسیدن بود و حاصل آنکه ادامه این روند (که از ابتدا غلط بود) برای دولت غیرممکن شده بود! همان طور که خصوصی‌سازی‌های دهه‌ی هفتاد عمدتاً یا به این دلیل بود که دولت دیگر از پس اداره شرکت‌های ریز و درشت مصادره‌شده (غصب‌شده) برنمی‌آمد و خیلی از آنها یا ضررده بودند یا در آستانه ضرردهی، و یا آنکه می‌خواستند رانت‌های کوچک و بزرگ ایجاد کنند.

در کشوری که تجارت خارجی بسیار محدود و همراه با انواع رانت‌ها است، در کشوری که هر روز یک سامانه‌ی آنلاین به سامانه‌های اجباریش اضافه می‌شود (و در آن اقتصاددانِ به اصطلاح مدافع اقتصاد آزاد از اینکه حتی هندوانه‌فروش هم تحت کنترل است احساس شادی و هیجان می‌کند)، در کشوری که، به واسطه عدم تعادل در هورمون‌های یک وزیر، طرح احمقانه‌ای چون "درج قیمت تولیدکننده" حُقنه می‌شود، در کشوری که حتی برای قیمت پفک نمکی تعیین تکلیف می‌شود، در کشوری که ارزش پولش به خاطر شلختگی حکومت و بانک‌هایش هر روز در معرض زوال است، در کشوری که هر روز بر حجم مقررات و نظارت‌ها افزوده می‌شود و هر کارمندی حق دارد صبح که بلند شد یک بخشنامه‌ی جدید اماله‌ی اهل اقتصاد کند، در کشوری که سرتاپای اقتصادش دچار فساد سیستماتیک است، در کشوری که هر فعال اقتصادی باید چپ و راست از وزارت صمت و وزارت کار و وزارت بهداشت و بیمه تامین اجتماعی و تعزیرات و هزار یک اراذل و اوباش دولتی در ترس و هراس باشد و به ماموران آنها باج بدهد، در کشوری که در وانفسای تحریم و در عین فقر و فلاکت عده زیادی از مردمش، به محض این که پولی دست دولت می‌آید آن را خرج کارمندان بیکار و بیعارش و دکوراسیون ادارات عریض و طویلش و اتینای نهادهای فلان و بهمانش می‌کند.....

در چنین کشور نئوکمونیستی صحبت ازضرورتِ فلان آزادسازیِ خاص از سوی هر کسی حکایت از بی‌عقلی یا شارلانی اوست!

@karkhone
855 views19:02
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 21:49:04 قیمت گذاری های دیروز

| فریدمن

کمبود برخی از کالاها در روزهای اخیر ما را یاد یکی از سخنان فریدمن انداخت. وی در سخنرانی خود در دانشگاه شیکاگو بیان میکند: ما اقتصاددان ها در مورد چیزی های زیادی اطلاعات نداریم اما بخوبی میدانیم چگونه باید کمبود کالا ایجاد کنیم. بطور مثال اگر می خواهید برای کاهو کمبود ایجاد کنید می توانید قانونی وضع کنید که کسی اجازه ندارد کاهو را بیشتر از دو سنت بفروشد، به شما تبریک میگوییم! از ان لحظه به بعد شما قحطی کاهو ایجاد کردید. کمبود کالای امروز ریشه در قیمت گذاری های دیروز دارد.

@karkhone
784 views18:49
باز کردن / نظر دهید