Get Mystery Box with random crypto!

Karkhoone | کارخونه

لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه K
لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه
آدرس کانال: @karkhone
دسته بندی ها: اقتصاد
زبان: فارسی
مشترکین: 10.51K
توضیحات از کانال

کارآفرینی به روایتی دیگر...
وبسایت:
Karkhoone.com
توییتر:
twitter.com/karkhoone
تبلیغات و دالان ارتباطی:
@channel_karkhone

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 10

2022-05-15 21:36:45
مردد بودیم که این پست رو بذاریم یا نه، ولی فی الحال بلند ترین خبر مربوطه در این قابه.

پس با هم بگیم:
کش زیاد داره امیر قطر / بالاس از زمان های دور (حتی قبل از اون سید مذکور در نسخه اصلی)

تا بعد ببینیم چطور میشه.

@karkhone
789 views18:36
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 22:23:02 وقتی درآمدم معادل سایر مردم جهان نیست


‏چرا من باید قیمت جهانی را پرداخت کنم وقتی درآمدم معادل سایر مردم جهان نیست!؟

این پرسش بخشی از حقیقت را بیان می‌کند اما راه‌حلی که ارایه می‌دهد، درست نیست!

اول: طرح این پرسش درست مثل این می‌ماند که من بگویم: چرا من که درآمد کمتری دارم، باید همان قیمتی را بابت کالای x بپردازم ‏که همسایه متمول من، پرداخت می‌کند!؟
اینکه من ناچارم بخش بیشتری از درآمدم را بابت خرید کالای x نسبت به همسایه پولدارم پرداخت کنم، دقیقا مفهوم فقر و غنا را بیان می‌کند.

دوم: قیمت بسیاری از کالاها به دلیل قرار گرفتن در زنجیره ارزش جهانی، نه همیشه، اما برای بسیاری به یک قیمت واحد ‏به صورت حدی، میل می‌کند.

سوم: اگر با هر روشی، قیمت کالاهایی را در داخل پایین نگه داریم، اگر از خروج کالا از کشور صرف نظر کنیم، مسأله منبعی است که می‌باید این اختلاف قیمت را پوشش دهد. این پول از کجا خواهد آمد!؟

‏چهارم: پاسخ به پرسش سوم در ایران، پول نفت است. پس اگر تاکنون این حجم از فشار را احساس نکرده‌ایم، به دلیل وجود پول نفت و پوشش این اختلاف هزینه بوده که اکنون دیگر نیست.

پنجم: وضعیت فعلی دقیقا محصول پاسخ پرسش چهارم است! ‏هیچ راه میان‌بری برای گریز از این وضعیت نیست جز آنکه سرانه درآمد مردم ایران از تله درآمد متوسط، که حالا چند سالی است به تله درآمد پایین هم سقوط کرده، فرار کند!
اما فرار از آن مستلزم غلبه بر اینرسی شدیدی است که حاکمیت بر پای اقتصاد ایران بسته است!
‏واقعیت این است که ما جامعه و مردمان فقیری هستیم و این فقر هم عامدانه بر ما تحمیل شده. برای فرار از این تله فقر هم هیچ راهی نداریم جز غلبه بر این اینرسی!
تا زمانی که کانسپت «تولید فقیر» بر جامعه ما حاکم است، هر روز باید نگران ماکارونی و گندم باشیم!

‏نتیجه آنکه: راهی نداریم جز تغییر گفتمان مطالبات از سمت کالای ارزان وابسته به شیر نفت، به سمت تولید ارزش‌افزا.
این مهم هم میسر نیست جز با تغییر گفتمان حاکمیت!
تا این پارادایم بر ما حاکم است، همین بساط، دغدغه هر روز ماست!

پرسشی که باید با خود مطرح کنیم این نیست که «چرا من باید ماکارونی را به قیمت جهانی بخرم!؟»
پرسش درست این است:
«چرا من نمی‌توانم ماکارونی را به قیمت جهانی بخرم!؟»

پرسش درست مطرح کردن، نیمی از پاسخ درست است!
پاسخ هم واضح است: چون درآمدم کفاف نمی‌دهد!
چرا درآمدم کفاف نمی‌دهد!؟
چون در اقتصادی گرفتار شده‌ام که نه تنها یک سنت به درآمد سرانه من نیفزوده، بلکه بخش بزرگی از آن را زایل کرده!
و اینجا درست همان نقطه درستی است که ما باید بایستیم!
چرا ما را به این وضعیت افکنده‌اند!؟

@karkhone
1.5K views19:23
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 22:12:02
سیدضیاء طباطبایی در گفتگو با پهلوی دوم از انقلابیگری او انتقاد می‌کند:

خدمتشان عرض کردم: قربان، آنقدر انقلاب، انقلاب نکنید، خوب نیست! گفتند چرا؟ مگر چه شده؟ عرض کردم، کلمه‌ انقلاب یک کلمه‌ زیر و رو کردن است؛ به‌هم ریختن و در هم پاشیدن. شما که شاه مملکت هستید نمی‌توانید انقلاب کنید. این کار را اگر بکنید مثل این است که خودتان بخواهید سلطنت را ملغی کنید.
صاف ایستاد و چشم در چشمم گفت: یعنی چه؟ کاری که ما کرده‌ایم انقلاب است. در جواب گفتم: نه قربان، این یک اصلاح عمیق است که فقط کلمه‌ اصلاحات به آن اطلاق می‌شود. با عصبانیت گفت الغای رژیم ارباب رعیتی، سهیم کردن کارگران در کارخانه، حق رای زنان اصلاحات بوده؟...
متاسفانه گرفتار آدم‌هایی شده بود که عاشق انقلاب بودند و انقلابی فکر می‌کرده‌اند و چون دیده‌اند که فعلا سبوی انقلاب شکسته و پیمانه آرزوی‌شان به خاک ریخته، دور ایشان را گرفته‌اند که بیایید انقلاب بکنید منتها سفید! خطر این انقلاب سفید آن است که دوباره یاد عده‌ای می‌اندازد که انقلاب چیز خوبی است و پس باید انقلاب کرد.

سید ضیا؛مرد اول یا دوم کودتا،۲۰۱۱

@karkhone
909 views19:12
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 21:48:02 چرا نباید خلخالی را فراموش کنیم

| امیر دبیری مهر

خلخالی نماد روشنی از دگماتیسم انقلابی و خشونت مقدس بود که به نظرم باید درباره او کتاب نوشت فیلم ساخت و نگذاشت فراموش شود تا مبادا در این سرزمین تکرار شود. جالب اینجاست هنوز بسیاری شهامت و شعور تبری جستن از خلخالی را ندارند. برائت جستن از این همه خودکامگی ؛ قانون شکنی و خشونت به نام اسلام و انقلاب و مردم ...اقداماتی که هیچگاه با موازین اسلام و انقلاب و مردم سازگار نبود.
نمونه زیر را بخوانید

" با همراه آقای احدی وزیر دادگستری به اوین رفتیم جهت رسیدگی به پرونده چند تن از مفسدین و ضد انقلاب .‌..
دیدم آقایی تقریبا جا افتاده ایی تو محوطه بیرون زندان بالا و پایین میپرد ... گفتم: این کیه آقای وزیر ؟
‏گفت: ایشان یوسف خوش کیش رئیس بانک مرکزی رژیم شاه است. ورزش می کند.. الان هیجده ماه است بلاتکلیف در اوین است چون شاکی ندارد و مدرکی هم بر علیه او پیدا نکردیم ...با تعجب به او گفتم چطور ۱۸ ماه بدون مدرک مانده است...
‏وزیر هم که گویا ته دلش طرفدار آزادی زندانی مزبور بود چنان از خوبی و نیکی او داستان می سرود من گفتم پرونده او را بیاورید من ببینم... وزیر که جزو کابینه بنی صدر خائن بود فکر می کرد من میخواهم او را آزاد کنم فورا پرونده او را داد آوردند دفتر من در اوین ...
وقتی پرونده را دیدم متوجه شدم که پول این ملت مستضعف و گرسنه را به اروپایی ها میداده....
گرچه در طول دادگاه وزیر دادگستری گفت که این وجوه به صورت وام بوده و پس داده میشوند و خودش ( خوش کیش ) هم در دادگاهش گفت: من فکر می کردم اگر برای یک مورد از من قدردانی شود همان پرداخت این ‏وام ها است که برای کشور اعتبار خرید ...
گفتم برای کشور یا برای اربابت.
زندانی میخواست مسائل متفرقه را پیش بکشد از کارهای بانکی و جهانی که ما را از اصل موضوع غافل کند... و حتی گفت که من بیمارستان ساختم ... گفتم از جیبت که نساختی ....‏ده برابرش را به خارجیها دادی ساختن یک بیمارستان کار زیادی بود ...
پرونده را بستم و گفتم : مفسد فی الارض ... اعدام ... و از دادگاه خارج شدم
آقای وزیر که حسابی جا خورده بود بدنبال من دویده و می گفت: حاج آقا... این بانکدار است ... دنیا او را می شناسد.... ‏گفتم : بشناسد... پول مردم مستضعف ایران را داده خارجیها... وام و این حرفها ظاهر کار است .. نوکر شاه و اسرائیل است ..
همان روز بعد از ظهر او را در زندان اوین به جوخه اعدام دادیم ... وزیر دادگستری کابینه بنی صدر ( احدی ) مات و مبهوت مانده بود ...‏ و شاید پشیمان که چه را درباره او صحبت کرده است.
او فکر می کرد با این حرفها مرا فریب داده و حکم آزادی او را از من خواهد گرفت ...

از خاطرات صادق خلخالى

@karkhone
1.0K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 21:31:02
حذف به قرینه معنوی

‏این عکس، اعضای بسیج دانشجویی ‎دانشگاه امام صادق در ده سال پیش هست. از علی فروغی و میثم مطیعی تا بسیاری از مسئولین دولت مانند بهادری جهرمی، سخنگو، و احسان خاندوزی وزیر اقتصاد در این تصویر دیده میشن.

لیست کامل اعضا

پ.ن: چند سالتونه و مثل ما هنوز نمیدونید که لابی این جمع دانشگاه هاروارد سابق قوی تره یا بچه های هیئت الزهرای دانشگاه آریا مهر؟ (البته سابق.)

و امان از حذف به قرینه معنوی!

@karkhone
1.1K views18:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 22:26:01 پرده چهارم پيمان خدا را به بهاى ناچيزى مفروشيد هنوز بندرعباس نرفته بودیم که بچه ها رفتند به رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز که آن موقع سعید مرتضوی بود کار را توضیح دهند. نقل به مضمون هر چه توضیح میدادند مرتضوی میگفت بروید سر اصل مطلب. سعی کرده بودند…
1.3K views19:26
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 22:13:01 ناگهان چه زود، دیر می‌شود!

| احسان نراقی


شاه گفت: من می‌خواستم از تحلیل شما درباره موقعیت فعلی ایران اطلاع حاصل کنم. این اغتشاش و تحریکی که دارد عمومیت می‌یابد، از کجاست؟ بانی آن چه کسی است؟ چه کسی پشت این مخالفت‌ها قرار گرفته است؟

پاسخ دادم: خود شما اعلی‌حضرت!
با نگاهی متعجب به من نگریست و گفت: چرا من؟
در این مرحله از صحبت، او انتظار داشت تا من هرکس دیگری را به عنوان مسوول معرفی نمایم: فلسطینی‌ها، کمونیست‌ها، قذافی، خمینی، آمریکایی‌ها، چه می‌دانم، هرکسی؟

شاه: اغتشاشگران خارجی چطور؟ شما فکر نمی‌کنید که آنها هم در این میان نقشی ایفا کرده‌اند؟ گزارشاتی به ما رسیده است که بر اساس آنها مخالفان از خارج کمک‌های مالی دریافت می‌کنند.

پاسخ دادم: متاسفانه این از آن نوع استدلال‌هایی است که اطرافیان شما از آن استفاده می‌کنند. کسانی که هنوز هم نمی‌خواهند واقعیت را از نزدیک ببینند.

شاه: چگونه این سیلاب از چشمان مسوولان پنهان ماند؟ مطمئنا این بحران به تازگی شروع نشده است.

پاسخ دادم: طبقه سیاسی، بالا آمدن این سیلاب را ندید و قدرت تکنوکراتی که خود ایجاد نموده‌اید، قادر به دیدن واقعیت نبود.

شاه گفت: اما ما افراد خود را از میان فارغ‌التحصیلان بهترین دانشگاههای اروپایی و آمریکایی انتخاب کردیم. چگونه این مهندس‌ها و دکترهایی که از معتبرترین دانشگاههای غربی آمده بودند، قادر نبودند مرا از قبل مطلع نمایند؟

پاسخ دادم: این امر به سیستم برمی‌گردد. زمانی که سیستم هرمی شکل است و در آن حتی نخست‌وزیر صرفا به بالادست خود چشم دارد، هیچکس خود را از نظر سیاسی مسوول احساس نمی‌کند. زیرا تنها آنچه مورد قبول است که از طرف شما صادر گردیده باشد. تصمیم‌های نهایی انحصارا توسط شما گرفته می‌شود. نخبگان هم صرفا می‌خواستند تا با ارایه عناصری در جهت سیاست شما، خدمتی کرده باشند.

شاه وقتی که دستم را فشرد، کاملا احساس نمودم بیش از حد معمول، آن‌را در دست‌های خود نگه‌داشت. سپس به گونه‌ای بی‌سابقه به چشمهایم نگریست. در چشمهایش، برقی حاکی از احساس دیدم. نگاهی آشکارا آکنده از حس قدرشناسی، تاسف و پشیمانی، گویی که می‌خواست بگوید: چرا زودتر به نزدم نیامدید، زمانی که بیش از هر موقع دیگر، نیاز داشتم تا کسی مرا نسبت به واقعیات آگاه سازد؟

آنوقت پاسخ من به این سوال نکرده، همانند بسیاری از سوالات دیگر، این می‌بود که : زیرا شما اعلیحضرت، همیشه ترجیح می‌دادید به کسانی گوش دهید که دقیقا همین واقعیات را از شما کتمان می‌کردند.

احسان نراقی، مشاور فرح پهلوی نویسنده کتاب از کاخ شاه تا زندان اوین

@karkhone
1.2K views19:13
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 21:48:03 اعتماد دولت و ملت، اقتصاد دهه 60 به روایت نخست‌وزیر

| میرحسین موسوی

اواخر جنگ پس از آتش‌بس، بازدیدی از پالایشگاه آبادان داشتم. این پالایشگاه در دید مستقیم تیر دشمن بود و در زمان جنگ با خاک یکسان شده و واقعا خاکستر بود. مدیر خیلی خوبی داشتیم که البته هنوز هم هست‌ اما در حال حاضر بیکار است. ایشان سهم عظیمی‌ در برخی از مهمترین پروژه‌های صنعتی کشور از جمله پالایشگاه آبادان و ذوب آهن داشتند. زمانی که به آبادان رفتم‌ ایشان به من گفت: من در ‌این جا صد روزه پالایش نفت را آغاز می‌کنم. از آن جایی که پالایشگاه با خاک یکسان شده بود، بازسازی آن طی ۱۰۰ روز بعید به نظر می رسید. گفتم چگونه؟ گفت: شما فقط کمی کمک ارزی کنید. گفتم‌ این مساله‌ را در مقابل خبرنگاران اعلام کنم؟ گفت: بله اعلام کنید.

در آن دوران آقای میرزاده معاون اجرایی بنده بود. من به ایشان گفتم بررسی کنید که چه اندازه ارز برای بازسازی پالایشگاه نیاز است. ایشان اعلام کرد: 70‌میلیون دلار ارز لازم است. من این موضوع را پشت‌ تریبون در مقابل خبرنگاران اعلام کردم، بگذریم که ایشان 98 روزه پالایشگاه آبادان را با ظرفیت حدود 200‌هزار بشکه نفت احیا کرد، اما نکته‌ای بسیار پر اهمیت‌تر وجود دارد.

من از آبادان مستقیم به تبریز رفتم. در مسجد جامع تبریز جمعیت زیادی حضور داشتند. در آن جا ماجرایی که در آبادان اتفاق افتاده بود را با مردم در میان گذاشتم و اعلام کردم ما در مقابل اینکه 100 روزه پالایشگاه آبادان احیا شود، 70‌میلیون دلار تقبل کردیم به همین دلیل نمی‌توانیم حتی یک کوپن برنج در کشور توزیع کنیم. من هنوز فریاد الله‌اکبری که مردم در حمایت از این موضوع سر دادند هیچ جای دیگری نشنیدم. این در حالی است که در زمان جنگ آذوقه فراوان نبود و کوپن برنج برای مردم خیلی مهم بود، اما آنها می‌دانستند که این بودجه صرف چه نوع کاری می‌شود. این شفافیت و اعتماد باعث پشتیبانی بیشتر مردم از سیاست‌های کل نظام و دولت می‌شد.

دولت زمان جنگ هیچ چیز پنهانی نداشت، تمام مسائل به مردم گفته می‌شد و مردم نیز اعتمادی متقابل به دولت داشتند. بدیهی است که در این نوع رابطه دولت- ملت،اعتماد مردم، خود بزرگترین سرمایه برای دولت بود. این منطق اقتضا می‌کرد که دولت درباره مسائل ارزی رویه‌ای کاملا شفاف را دنبال کند. البته از همان روزهای آغاز به‌کار دولت ما با بحران ارزی مواجه شدیم. در سال‌های 64-63 قدری افزایش درآمد داشتیم، اما بعدا دوباره درآمدها کاهش یافت. کنترل این بحران را می‌توان حداقل مدیون 2 خصلت اخلاقی دولت در فرآیند سیاست‌گذاری عمومی دانست؛ نخست شفافیت اطلاعاتی و اعتماد متقابل دولت - ملت و دوم اعتقاد به عبور تصمیمات دولت از سازوکار کارشناسی و تعامل قوی میان‌بخشی کارشناسان دستگاه‌های مختلف در قالب کمیسیون‌ها و شوراهای‌عالی تصمیم‌گیر دولت.

@karkhone
1.0K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 21:26:03
| نسیم نیکلاس طالب

در روزگار کودکی من، نظریه‌هایی درباره جنگ طبقاتی و مبارزه بی‌گناهان علیه هیولاهای قدرتمند (بنگاه‌هایی که قدرت داشتند جهان را ببلعند) در میان بود. این نظریه‌ها بازمانده از باور مارکسیستی به این بود که ابزارهای بهره‌کشی خودافزا هستند؛ و اینکه قدرتمند بیشتر و بیشتر قدرتمند خواهد شد و بی‌عدالتی نظام را عمیق‌تر خواهد کرد. این نظریه‌ها به خورد هر کس که گرسنه فکری بود داده می‌شد. ولی تنها کافی بود کسی به دور و برش نگاه کند و ببیند که چگونه آن بنگاه‌های هیولا مانند مگس فرو می‌افتادند. در هر بُرش زمانی که می‌خواهید فهرستی از بنگاه‌های چیره دست درست کنید؛ با گذشت چند دهه بسیاری از آنها از گردونه بیرون می‌افتند؛ در صورتی که بنگاه‌هایی که کسی چیزی درباره‌شان نشنیده یک باره از فلان گاراژ در کالیفرنیا یا فلان خوابگاه دانشجویی سر برمی‌آورند. ...

... به سخن دیگر، اگر بنگاه‌ها را به حال خودشان بگذاری، به خورده شدن می‌گرایند. آنان که از آزادی اقتصادی هواداری می‌کنند مدعی اند که بنگاه‌های آزمند و ددمنش تهدیدی به شمار نمی‌آیند چون رقابت آن‌ها را مهار می‌کند.
/
قوی سیاه

@karkhone
1.0K views18:26
باز کردن / نظر دهید
2022-05-03 22:27:01 پرده سوم و خدایی که نمی گذارد حجت بر شما تمام شود. قراری با هم گذاشتیم که ما پا پس نکشیم. به ما گفت زیپ جیبتان را ببندید و دهانتان را باز کنید. کار که کار خدا بود ولی واقعا ما برخلاف آن که اینگونه راحت تر بودیم که حجت بر ما تمام شود ولی از سر دلسوزی به…
431 views19:27
باز کردن / نظر دهید