Get Mystery Box with random crypto!

خرمگس

آدرس کانال: @kharmagaas
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.25K
توضیحات از کانال

 "من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم"
«دفاعیات سقراط»
یادداشتهای فرهاد قنبری
برخی مطالب در اینستاگرام [به آدرس زیر] هم اشتراک گذاری می شود👇
https://www.instagram.com/farhad_ghanbariii

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 136

2022-09-02 17:54:55 فرهاد قنبری
یک نکته

دوستانی می گویند، شمایی که برای درگذشت هر کدام از اهالی فرهنگ و هنر ایران واکنشی نشان می دهید و چیزی می نویسید چرا در مورد آقای معروفی که چهره ای بسیار معروفتر و جهانی تر هستند سکوت کرده اید و دوستانی هم قدم را پیش گذاشته و علت این سکوت را به مواضع سیاسی آقای معروفی (که خدا می داند از آن هم اطلاع چندانی ندارم) نسبت داده اند!!

نگارنده همیشه سعی داشته ام در مورد بزرگانی که اطلاعات چندانی از آنها ندارم و یا از جهانبینی و اندیشه آنها آگاهی چندانی ندارم سخنی بر زبان نیاورم و چون شناختم در مورد مرحوم عباس معروفی به رمان «سمفونی مردگان» خلاصه می شود، سکوت کردم و این ربطی به مواضع سیاسی و... ایشان ندارد. (و طبیعتا هیچ هنرمندی را نباید با چنین متر و معیار مبتذلی مورد قضاوت قرار داد)

سمفونی مردگان با آنکه چارچوب روایی و ساختاری قابل قبولی دارد و انسان را با داستان همراه می کند و حتی برخی جاها بغض و اشکهای انسان را سرازیر می کند اما برای من رمان چندان دلنشین و جالبی نبود.

رمان بالزاک، تولستوی، داستایوفسکی، زولا و... انسان را به درون جامعه قرن نوزده فرانسه و روسیه هدایت می کند و چنان تصویر ملموسی از آن جامعه ارائه می دهد که شاید در هیچ کتاب تاریخی هم نمونه آن را نمی توان یافت اما سمفونی مردگان حتی برای من ایرانی که در یک خانواده کاملا سنتی و مذهبی بزرگ شده ام کاملا بیگانه و غریبه است و هر چه در اطراف خود می گشتم نمونه مشابهی و حتی نزدیک به خانواده پرداخته شده توسط معروفی را نمی یافتم.
تِم برادرکشی و نخبه کشی و پدرسالاری و زن ستیزی و عشق و... که سمفونی مردگان در پی پرداخت آن است هیچکدام به درستی از آب درنمی آید و انگار هدف اصلی نویسنده تحریک احساسات خواننده است.
داستان را به خاطر بیاوریم. خواهر خانواده بی هیچ دلیلی خود را به آتش می کشد، پدر خانواده از اول تا آخر داستان مبهم و گنگ بوده و گاهی فرشته و گاهی شیطانی تصویر نی شود. مادر تصویر روشنی ندارد و گاهی قدرتمند و مسلط و گاهی موجودی ضعیف النفس و توسری خور است، برادر قطع نخاعی عجیب ترین شخصیت داستان است و انگار فقط برای بالا بردن تحریک احساس و رقت تماشاگر نگاشته شده و نگاه شیطانی که کل خانواده به این موجود ضعیف دارند با داستان نمی خواند و در نهایت برادری عقیم که صرفا به خاطر پول و راحتی برادری بیمار را کشته و برادر دیگر را دیوانه کرده و در کینه ارضاء ناشدنی خود نسبت به برادر خود را به کام مرگ می کشاند!

خانواده تصویر شده در سمفونی مردگان شباهتی به خانواده ایرانی ندارد و مثلا اگر یک ایرانی هم [چه رسد به بیگانه] این کتاب را بخواند هیچ تصویر درستی از سالهایی که داستان در آن جریان دارد به دست نخواهد آورد.
به عنوان مثال سمفونی مردگان را با «زمین سوخته» احمد محمود [که به تازگی مطالعه کرده ام] مقایسه می کنم.
زمین سوخته برشی ملموس با شخصیت پردازی قابل باور از ماههای اول جنگ در اهواز است و تصویری کاملا روشن از وضعیت جنگ ارائه می دهد اما در سمفونی مردگان چنین تصویری مشاهده نمی شود. (هر چند سمفونی مردگان از لحاظ شیوه روایی، توصیف موقعیت های مکانی و روایتهای چندگانه از شخصیت‌ها جذابیتهای خاص خود را دارد)
@kharmagaas
5.7K viewsedited  14:54
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 20:16:34
تیتر کیهان:
«تلاش غربگراها ناکام ماند
دولت اجازه نداد توروم ۳ رقمی شود»
پ.ن:
۱- بیش از یک سال است که دولت یکدست و کاملا در اختیار محافظه کاران است. حال اینکه تلاش کدام غربگرا ناکام مانده، احتمالا فقط در اذهان مدیران و نویسندگان این روزنامه عجیب وجود خارجی دارند..
۲- «سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادنجان بورانی پیش آوردند، خوشش آمد گفت: بادنجان، طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادنجان، فصلی پرداخت. چون سیر شد گفت: بادنجان سخت مضر چیزی است. ندیم باز در مضرت بادنجان، مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت: ای مردک! نه این زمان مدحش می گفتی؟ ندیم گفت: من ندیم توام، نه ندیم بادنجان. مرا چیزی می باید گفت که تو را خوش آید نه بادنجان را» (عبید زاکانی)
حَرجی بر بافندگان کیهان نیست، آنها ندیمند و نانشان در همین کار است اما آدم از مخاطبان آنها تعجب می کند که هنوز این تیترها را با جان و دل دنبال می کنند!
@kharmagaas
6.4K viewsedited  17:16
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 19:56:34
"برای مردم غمگین زندگی در شهر آسانتر است.
در شهر شخص می تواند صدسال زندگی کند بدون اینکه متوجه شود مرده و خیلی وقت پیش تبدیل به خاک شده است"
@kharmagaas
سونات کرویتزر _ لئو تولستوی
5.5K viewsedited  16:56
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 19:49:06 Ne eyleyim sen yoksan eger

«فردی تایفور»
5.1K viewsedited  16:49
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 19:46:43 «بیشتر مردم در حقیقت در بیست یا سی سالگی می‌میرند! اگرچه به ظاهر زنده می‌مانند اما دیگر چیزی یادنمی‌گیرند و انعکاسی از گذشتهٔ خود می‌شوند و در سال‌های بعدی خودشان را تکرار می‌کنند و ماشین وار آنچه را که بیش از بیست یا سی سال یادگرفته‌اند، ناشیانه و به شکلی بدتر به نمایش درمی‌آورند!»
@kharmagaas
ژان کریستف _ رومن رولان
5.6K views16:46
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 19:43:31 فرهاد قنبری
دلالان حال خوب

این میزان اقبال به سخنرانان انگیزشی و مشاوره و روانشناسی زرد هم بسیار عجیب و تاسف بار بوده و هم نشان می دهد که حال جامعه اصلا خوب نیست. امروزه از در و دیوار شبکه های اجتماعی مشاور و روانشناس و روان درمانگر و سخنران انگیزشی است که می ریزد و هر کدام برای خود دفتر و دستک عریض و طویلی راه انداخته و کاسبی پر رونقی را بهم زده است.

در گرایش روزافزون جامعه به این «شیادان مد روز» علاوه بر خود افراد، جامعه و نظام آموزشی و خانواده نیز مقصر است. امروزه در پس ظواهر آرایش کرده و بزک شده جوانان و نوجوانان، در پس پشت این پرسه زنی های مداوم در کافه ها، خیابان ها و پاساژها، در پس پوسته ظاهری این جهان رنگارنگ، انسانهای غم زده، تنها و افسرده ای نهان است که هر کدام در تلاشی نومید کننده به هر دستاویزی چنگ می زنند تا «حال خوب» را برای لحظه ای هم که شده تجربه نمایند و در استیصال و ناامیدی از به دست آوردن آن به مشاور انگیزشی پناه می برند تا شاید نسخه شفابخش خویش را در بساط پر از دوز و دغل آنها بجویند.
 
نسل امروز در بحران عمیق عاطفی و احساسی به سر می برد. این نسل ناتوان در برقراری رابطه صحیح با دیگران است. احساس پوچی و بی معنایی دارد. مدام مورد خیانت و بی مهری و سوء استفاده قرار می گیرد و در نهایت با انبوهی از سرخوردگی ها به حال خود رها می شود.
جهانی که امروز برای نوجوانان و جوانان ما تعریف و ساخته شده است، جهانی است که در آن امیدها و آرزوهای انسان تمامی به بازار و حساب های بانکی خلاصه شده است و افراد از کودکی می آموزند که در علم و تحصیل و کتاب و فرهنگ و اندیشه نان و پولی نیست و باید از همان عنفوان نوجوانی کلاه خود را سفت بچسبند تا دست شان خالی نماند و بتوانند برای خود معنا و هدفی از بازار صید کنند وگرنه انسانی بی مصرف و مازاد خواهند بود و همگان به آنها به چشم موجودی ضعیف و شکست خورده خواهند نگریست. در این جهان، کودکان و نوجوانان می آموزند که از «اعتبار» و «احترام» تا «عشق» و «لذت» همه در گرو موفقیت آنها در بازار و به دست آوردن پول و ماشین و خانه و سکه و ارز و دلار بیشتر است. آنها از همان نوجوانی می آموزند تا از هر طریقی باید در این رقابت بی رحم از دیگران پیشی گرفته و ارزش و اعتبار و هویت بهتری کسب نمایند..
حال اگر کسی نتواند خود را با این سبک بی رحم زندگی همراه و همدل کند. کسی که ابزارها و پول و سرمایه کافی برای خرید هویت و جایگاه خود نداشته باشد، با دلهره و سرخوردگی به حاشیه رانده شده و سر از بازار شیادان روان و در آخر کلینیک ها و داروهای روان درمانی در می آورد

اما نسخه درمان بسیاری از این نارضایتی ها و افسردگی ها و سرخوردگی های مان بیشتر از آنکه  در جیب این کَلاشان و شارلاتانها باشد در درون خود ماست. در درون خود مایی که زندگی را چیز ساده و پیش پاافتاده ای در نظر می گیریم و پس از گیر کردن در دشواری ها و مشکلات در به در به دنبال دستان شفابخش می گردیم.
به روابط خانوادگی و دوستی ها و مراودات اجتماعیمان بنگریم. علت بسیاری از جدالهای خانوادگی و طلاق ها و بحرانهای روابط فردیمان در این است که از ابتدا زندگی جمعی و ازدواج و دوستیها و مراودات اجتماعی را امری طبیعی و پیش پا افتاده تلقی کرده ایم. ما فراموش کرده ایم که هر رابطه انسانی نیاز به تفکر و اندیشیدن مداوم دارد. فراموش کرده ایم که ماتریال و ماده خام روابط اجتماعی نه ابزار و کالاهای تکنولوژیک بلکه انسانهایی دارای روح و جسم و احساس متفاوت هستند. فراموش کرده ایم که برای برقراری روابط انسانی نیاز به فرارفتن از خویشتن و درک جهان «دیگری» داریم.

ما انسانها برای رانندگی کردن برای طراحی یک سازه ساختمانی، برای پریدن و شنا کردن در آب، برای کشاورزی و دامداری و هر کار ساده و پیش پاافتاده ای آموزش می بینیم، اما برای پیچیده ترین مسئله هستی یعنی نیاز به ارتباط با دیگری نیاز به هیچ آموزشی احساس نمی کنیم.
ما برای مواجهه با مصائب و مشکلات و رنج های زندگی و مقابله با یاس و سرخوردگی حاصل از آن به جای سخنران و روانشناسی مبتذل باید نگاهمان به زندگی را تغییر دهیم. ما باید تلاش کنیم که زبان «همسایه» را بفهمیم. باید تلاش کنیم که با یکدیگر سخن بگوییم. باید تلاش کنیم به امور طبیعی انگاشته شده زندگی بیندیشیم. باید تلاش و تمرین کنیم تا زندگی اجتماعی را یاد بگیریم. باید تلاش کنیم تا از لایه های سطحی امور مختلف عبور کنیم تا شاید مامن و ماوایی آرام و دلپذیر برای زندگی بیابیم.‌‌
@kharmagaas
5.5K viewsedited  16:43
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 00:29:59
«بازار اختراع سرمایه‌داری نیست و قرنها وجود داشته است. بازار اختراع تمدن است»
(گورباچف در یک مصاحبه یک سال پس از فروپاشی شوروی)

میخائیل گورباچف آخرین رهبر حزب کمونیست حاکم بر شوروی سابق از دنیا رفت.
گورباچف همیشه از سوی مومنین متعصب کمونیست به خیانت متهم بود و به عنوان یک کمونیست قدیمی هم هیچگاه در میان اصلاح طلبان و و تحول خواهان شوروی و روسیه بعدی جایگاه محبوبی به دست نیاورد.
حیات سیاسی و نمادین گورباچف بیش از سی سال قبل با فروپاشی شوروی مرده بود و حالا جسم او نیز به مانند حزب و تفکر سیاسیش به خاک سپرده می شود..
@kharmagaas
3.5K viewsedited  21:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 00:07:54
سخنان این شخص در مورد جریمه بی حجابی آدم را یاد «مفتش اعظم» داستایوفسکی می اندازد.

داستایوفسکی در فصلی از «برداران کارامازوف» داستان ظهور دوباره مسیح را نقل می کند که در شهر سویل اسپانیا ظهور کرده و با نشان دادن معجزاتی مردم را به دور خود جمع می کند. (تصور می کنم بعدها کازانتزاکیس مسیح بازمصلوب را هم تحت تاثیر همین فصل نوشته باشد)
این مسئله دستگاه کلیسایی را دچار ترس کرده و در آخر مسیح را بازداشت کرده و دوباره به صلیب می کشند.
زمانی که مسیح در زندان به بند کشیده می شود مفتش اعظم شبانه وارد زندان شده و به مسیح می گوید: «نمی‌خواهد به من جواب بدهی. هیچ چیز نگو. من به خوبی می‌‌دانم که تو در این حال به من چه خواهی گفت. ضمناً تو حق نداری هیچ چیز به آنچه پیش از این گفته‌ای بیفزایی. چرا آمدی؟ چرا مزاحم کارمان شدی؟ چرا همه چیز را برای ما دشوار می‌‌کنی؟ تو آمده‌ای که مزاحم‌مان بشوی. خودت هم می‌دانی»

تقلیل ساحت قدسی و وحیانی دین به مناسبات اقتصادی قابل فروش هولناکترین ضربه به ساحت معنوی زیست انسانها در طول تاریخ بوده است.
این سخنان وحشتناک است:
«اگر می خواهید ایمان نداشته باشید باید پول خوبی پرداخت کنید»
@kharmagaas
4.6K views21:07
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 20:39:49 فرهاد قنبری
ایران و عراق

در سال‌های اخیر بارها و بارها مشاهده شده‌است که بخش بزرگی از مردم عراق شعارهای تندی علیه ایران سر داده و به سفارت و کنسولگری ایران حمله کرده و گاهی به پرچم کشورمان نیز اهانت کرده‌اند.

مردم عراق که کشورشان در دهه‌های اخیر در اشغال آمریکا بوده یکی از عادت‌هایشان دیدن دست ایران در حوادث ریز و درشت داخلی‌شان است. در این سال‌ها آنچه در این کشور بیشتر به چشم خورده‌است، محکوم کردن ایران و انداختن تمام بدبختی‌های خود به گردن ایران بوده‌است. (و البته رسانه‌های ضدایرانی فارسی‌زبان و ایرانیان روشنفکرنمایی که به مرض خودتحقیری و خودنژادپرست‌بینی دچارند و دوست دارند پس هر حادثه‌ای کشور و مردم خود را تحقیر کنند نیز در شکل‌گیری این نگاه در افکار عمومی آن دو کشور نقش مهمی داشته‌اند.)

اما به دور از هیاهوی رسانه‌ای آیا واقعاً ایران بدهکار و مدیون عراق است؟

- حملهٔ صدام و تحمیل هشت سال جنگ و این میزان شهید و جانباز و مفقود و خسارت مالی فراوانی که به بار آورد هر حاکمی را وا‌ می‌دارد تا نسبت به حاکمان این کشورِ متجاوز حساسیت داشته باشد و طبیعتاً از قدرت‌گرفتن دوبارهٔ گفتمان ضدایرانی جلوگیری نماید.
سابقهٔ یک صدساله‌ای که از استقلال عراق می‌گذرد نشان داده‌است که هر زمان عراق احساس قدرت کرده‌است [چه زمان پهلوی، چه جمهوری اسلامی] به تهدیدی علیه ایران تبدیل شده‌است و این عراق بوده‌است که همیشه چشم طمع به خاک ایران داشته‌است[هنوز هم حق ایران در اروندرود را به رسمیت نمی‌شناسد] و در این راه بیشترین هزینه را به ملت ایران تحمیل کرده‌است.

_ از لحاظ اقتصادی بنگریم سفر ایرانیان به عراق در سال‌های اخیر باعث واردات ارز و رشد و توسعهٔ اقتصادی این کشور شده و در زمینهٔ اشتغال‌زایی کمک شایانی به این کشور صورت گرفته‌است.

_ از صادرات برق گرفته تا بسیاری از کلاهای مصرفی عراقی از بازار ایران تأمین می‌شود و این در حالی است که عراق سال‌هاست به بهانهٔ تحریم آمریکا از پرداخت چند میلیارد بدهی ایران سرباز می‌زند.

_ از اقلیم کردستان عراق تا بخش‌های مرکزی این کشور اذعان داشتند که اگر  کمک ایران نبود داعش تمام جغرافیای این کشور را به اشغال خود درمی‌آورد و هزینهٔ مالی و جانی بسیار بیشتری را به مردم این کشور تحمیل می‌کرد.

- سردار سلیمانی در خاک عراق و با گِرای نخست‌وزیر امروز عراق به آمریکایی‌ها ترور شد. عراقی‌ها به خاطر ترس از سهم‌خواهی ایران کسی را که بیشترین نقش را در بیرون راندن داعش از سرزمین‌شان داشت به آمریکایی‌ها فروختند.

_ اقلیم کردستان عراق به حیات خلوت نیروهای امنیتی اسرائیل و ترکیه برای ایجاد خرابکاری در ایران تبدیل شده‌است.

_ تبدیل‌شدن ایران به دشمن شمارهٔ یک عراقی‌ها در شرایطی اتفاق افتاده‌است که بخش‌هایی از این کشور در اشغال ترکیه است و کسی موضع تندی علیه آن اتخاذ نمی‌کند. ترکیه با بستن سدهای متعدد بر روی دجله و فرات از عوامل اصلی به‌هم‌خوردن تعادل زیست محیطی عراق نیز می‌باشد.

نکتهٔ آخر:
ایرانیان به حق می‌توانند انتقادات بسیاری به سیاست خارجی و منطقه‌ای کشورشان داشته باشند و مهم‌ترین دلیل‌شان هم این باشد که چرا کشورشان با این همه هزینه و از خودگذشتگی باید دشمن شمارهٔ یک بخش بزرگی از جامعهٔ عراقی تلقی شود؟
و آیا این معادله نباید برعکس باشد؟
@kharmagaas
1.4K views17:39
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 18:42:34 "آنها خود را نه با انسان و وظایف انسانی خود بلکه با وظیفه اداری روبرو می دیدند و این وظیفه را بالاتر از وظیفه انسانی خود می شمردند. وقتی کسی توانست که ولو به قدر ساعتی و در هر موردی ولو استثنایی مسئله‌ای را بالاتر از انسانیت بشمارد هیچ جنایتی نیست که نتواند مرتکب شود و تازه خود را بیگناه شمارد."
@kharmagaas
رستاخیز _ تولستوی
2.1K views15:42
باز کردن / نظر دهید