Get Mystery Box with random crypto!

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

لوگوی کانال تلگرام majmaqomh — مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم م
لوگوی کانال تلگرام majmaqomh — مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
آدرس کانال: @majmaqomh
دسته بندی ها: دین
زبان: فارسی
مشترکین: 1.23K
توضیحات از کانال

حاوي مطالبي مفيد در حوزه نواندیشی ديني، مقالات، گفتارها و یادداشت های اعضای مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و اخبار مجمع

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-01 09:49:04 طبق فتوای امام خمینی(ره) نهی از منکر با وجود احتمال خطر «حرام» است.

حضور جاهلان خطرپذیر

#محمد_سروش_محلاتی

جامعه ما جامعه‌ای منکرزده است چون کسانی که درصدد امر به معروف و نهی از منکر برمی‌آیند کسانی هستند که غالبا درک درستی از این فریضه الهی ندارند و امر به معروف و نهی از منکر جاهلانه، خود زمینه‌ای است که در جامعه منکر افزوده شود و گسترش پیدا کند. اگر این امر به معروف‌های جاهلانه نباشد قهرا منکر به صورت طبیعی کاهش پیدا خواهد کرد. جهل در زمینه امر به معروف و نهی از منکر می‌تواند آثار فراوانی داشته باشد. یکی از موارد جهل این است؛ انسانی که خود را مهیا می‌کند منکری را از بین ببرد تشخیص درستی از این نداشته باشد که کجا باید اقدام کرد، کجا باید ایثار کرد و از خطر استقبال نمود و در چه مواردی وقتی انسان احساس خطر می‌کند باید کناره‌گیری کند و وظیفه‌ای ندارد. متاسفانه بسیاری از ما بر اثر یک برداشت غلط فکر می‌کنیم در برابر هر منکری باید سینه چاک کنیم و درگیر شویم. آمادگی داریم در برابر منکرات، خطر و ضرر را بپذیریم. آیا واقعا اسلام از ما خواسته در جامعه در برابر هر منکری آسیب‌ها را تحمل کنیم تا نهی از منکر کرده باشیم؟

دستوری که در سوره بقره هست این است: «وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» یعنی خود را به هلاکت نیندازید. اسلام به ما اجازه نداده است به استقبال خطر برویم. اسلام به ما اجازه نداده است جان خودمان را در معرض خطر قرار بدهیم. با توجه به این دستور در مقام نهی از منکر نباید وقتی احتمال خطر وجود دارد به نهی از منکر بپردازیم. تفسیر این آیه شریفه را در مجمع البیان ملاحظه کنید. طبرسی می‌گوید از این آیه استفاده می‌شود در شرایطی که نهی از منکر آسیبی متوجه ما می‌کند تکلیفی نداریم. بعد این سوال را مطرح می‌کند اگر در شرایط خطر امر به معروف ساقط می‌شود چرا امام حسین(ع) از ضرر و از خطر استقبال کرد و حضرت درصدد امر به معروف و نهی از منکر بود؟ طبرسی دو پاسخ ارائه می‌کند. پاسخ اول این است که شاید حضرت گمان نمی‌کرد چنین صحنه‌ای اتفاق می‌افتد. پاسخ دوم ایشان این است امام حسین(ع) می‌دانست خطر دارد ولی اگر اقدام نمی‌کرد باز هم این خطر در برابر حضرت بود چون تصمیم به قتل حضرت گرفته بودند. لذا حضرت شیوه شهادت با عزت را انتخاب کرد. این مفسر بزرگوار حاضر نیست قبول کند حتی در شرایط امام حسین(ع) دوران امر بین این باشد که در اثر نهی از منکر خطری متوجه انسان شود و باید از این کار صرف نظر کند. البته پاسخ‌های دیگری در این زمینه گفته شده از جمله اینکه در مواردی که مسئله مهم باشد انسان باید از شهادت استقبال کند.

در همه رساله‌های علمیه، همه فقها فتوا داده‌اند یکی از شرایط وجوب نهی از منکر این است کسی که می‌خواهد اقدام به نهی کند خود را در معرض خطر قرار ندهد. اگر می‌داند نهی از منکر کند طرف مقابل هتاکی می‌کند، گریبان او را می‌گیرد، با او درگیر می‌شود؛ همه فقها فتوا داده‌اند که نهی از منکر ساقط می‌شود. همان اسلامی که گفته روزه گرفتن در صورت ضرر ساقط می‌شود گفته نهی از منکر هم در صورت ضرر ساقط می‌شود.
این دینداری نیست جهالت است که انسان فکر کند در هر شرایطی وقتی صحنه منکری را می‌بیند باید برخورد کند. برخی فکر می‌کنند این غیرت دینی است. کسی که نمی‌تواند محاسبه درستی کند که در صورت نهی از منکر چه عکس العملی متوجه من خواهد شد و در اثر آن آسیب می‌بیند نباید به عنوان شخص غیور تلقی شود بلکه جاهلانه آسیب دیده است. متاسفانه ما بین این مفاهیم تفکیک نمی‌کنیم.

عزت و غیرت در فقیهی مثل امام خمینی است. ذره‌ای ترس در وجود او نبود. مبارزات او این مطلب را نشان می‌دهد ولی همین فقیه شجاع نترس وقتی در تحریرالوسیله در باب نهی از منکر فتوا می‌دهد به اینجا می‌رسد که اگر امر به معروف و نهی از منکر خطری متوجه شما می‌کند دست بردارید و در این شرایط امر به معروف و نهی از منکر حرام است: «لو خاف على نفسه أو عرضه أو نفوس المؤمنين و عرضهم حرم الانكار».
در فتاوای برخی علمای دیگر مثل آیت‌الله سیستانی در اینگونه موارد که خوف خطر است می‌گویند وجوب امر به معروف ساقط می‌شود ولی امام(ره) می‌گویند امر به معروف در چنین شرایطی حرام است. امام(ره) در بقیه موارد هم همینطور می‌فرمایند. مثلا در بحث حرج، علما بحث می‌کنند رخصت است یا عزیمت است؟ بسیاری از فقها می‌گویند رخصت است ولی امام(ره) می‌گویند عزیمت است. یعنی وقتی فعلی حرجی شد بر من جایز نیست انجام دهم. اگر کسی روزه می‌گیرد و روزه برایش حرجی است، امام(ره) می‌گویند روزه گرفتن این شخص حرام است.
@majmaqomh
@andishedinimoaser
865 views06:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 07:41:58 درسهایی از "پیکان سرنوشت ما" برای توسعه ایران
محمدرضا یوسفی
کتاب "پیکان سرنوشت ما" خاطرات احمد خیامی است. زندگی احمد خیامی پر از فراز و فرود، شکست و پیروزی بوده است. او از ذهنی قوی، هوشی سرشار، شم بالای تجاری، پشتکاری فوق العاده برخوردار بود. احمد خیامی صاحب کارخانه ایران ناسیونال و بعد پیکان، مبلیران، فروشگاه زنجیره ای کوروش و... بود. زندگینامه احمد خیامی، برای گروههای مختلف بسیار آموزنده است. شاید دلیل اینکه این کتاب به چاپ یازدهم هم رسید همین نکات درس آموز آن است. در این یادداشت کوتاه از منظر توسعه به سه درس مهم اشاره میکنم.
او چند سال بزرگتر از برادرش محمود بود. از اول جوانی با همدیگر کار می کردند. اما در نهایت از همدیگر جدا شدند. عده ای در این میان شیطنت کردند و میان دو برادر اختلاف انداختند. عمر شراکت آنان کمتر از سه دهه بوده است. این در حالی است که همکاری خانواده راکفلرها در امریکا، خانواده أنیلی مالک فیات در ایتالیا، بیش از یک قرن ادامه دارد. اینکه چرا کار جمعی در کشور ما تداوم ندارد یک نکته کلیدی فرهنگی است.
احمد خیامی در دهه بیست با کانون نشر حقائق اسلامی همکاری داشته، در جوانی پیشرفت کرده و در سال 31 در سفر مصدق به مشهد، به نمایندگی از صنفش با وی دیدار کرد و همین امر بعد از کودتا برایش دردسر شد و مدتی را متواری بود. سپس به تهران آمده و فعالیت اقتصادیش را ادامه داده، رشد خوبی داشت. او و برادرش پس از. وقایع سال 42 به این فکر می افتند که فعالیت های اقتصادی ما در حال بزرگ شدن است و در ایران کسی نمی تواند بدون داشتن حامی ادامه راه دهد. به عبارت دیگر تا زمانی که سطح فعالیت ها در حد بنگاه و کارخانه های کوچک و متوسط است فرد میتواند به تلاش و توانمندی خود اتکاء کند اما از مرحله ای که میگذرد، اگر رابطه خوب با حاکمیت وجود نداشته باشد هر لحظه ممکن است که برنامه ای برای نابودی آنها طراحی شود. لذا دو برادر به این نتیجه می رسند که ما باید در دربار کسی را داشته باشیم که مانع دست درازی ها شود و در مواقع حساس از ما حفاظت کند.. آنان درست فکر می کردند. چرا که در آن دوران مشهور بود که کارخانه های بزرگ باید سهم برخی شاهزادگان را بدهند تا بتوانند ادامه حیات داشته باشند. برخی عامل جدایی دو برادر خیامی را غلامرضا پهلوی می دانند. در آن دوران ورود مادر ملکه، برخی شاهزادگان در هیات های امناء با همین منطق انجام میشد. امری کاملا تشریفاتی جهت حمایت از آن واحد و یا جلوگیری از خطرات احتمالی که با گرفتن سهم سالانه انجام میشد. شاید یکی از دلایل اینکه برخی از بزرگان در موسسات بسیاری عضو هیات امناء هستند نیز همین باشد. این نیز یکی دیگر از ویژگی های جهان توسعه نیافته است. زیرا.در کشورهای پیشرفته، حکومت با تضمین حقوق مالکیت، بهبود فضای کسب و کار به بخش خصوصی امکان رشد و رقابت می دهد. اما در کشورهای در حال توسعه به دلیل ساختار حکومتی، چنین ریل گذاری ها و فضاسازی هایی وجود ندارد. از این رو بخش خصوصی که از حدی فراتر رود احساس نیاز به حمایت افراد داخل حکومت میکند تا تضمینی برای تداومشان باشد. همین امر در تحولات بزرگ مانند انقلاب و یا کودتا برایشان مشکل ساز میشود.
تمامی اموال خیامی در داخل کشور پس از انقلاب مصادره شد. در حالی او یک کارآفرین به معنای واقعی بود. او برای اوج گرفتن در نظام سلطنتی نیاز به حمایت هم داشت اما ثروتش از طریق رانتخواری ایجاد نشده بود. البته او برای رشدش همیشه اصول اخلاقی را رعایت نمی کرد. ایران ناسبونال، ایران خودرو، مبلیران و... مصادره شدند. چنانکه می دانیم همه اینها پس از دولتی شدن به طور ناکار آمد اداره میشوند. در زمان خیامی، اتوبوسهای کارخانه وی به کشورهای اروپای شرقی مانند مجارستان، آلمان شرقی صادر میشد. و این مایه افتخار هر ایرانی بود. بنا بود تا 1360 اتومبیل تمام ایرانی ساخته شود اما اکنون اگر به کارخانه مصادره شده ایران خودرو نگاهی انداخته شود، باید حسرت خورد.
ناپایداری کار جمعی، عدم تضمین حقوق مالکیت موجب عدم شکل گیری بخش خصوصی کاملا مستقل شده و با تغییر نظام سیاسی، بخش خصوصی نیز در تلاطم قرار می گیرد. و بالاخره عطش مصادره نیز موجب تبدیل صنایع کارآمد به صنایع ناکارآمد شد. دو نکته اخیر موجب شده اند که مالکیت پایدار که شرط توسعه هر کشوری است در ایران شکل نگیرد.
@majmaqomh
@yousefimohamadreza
116 views04:41
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 16:55:33 Alireza Salehi:
کرامت ذاتی و حقوق انسان در گفتمان حسینی (ع)

سعید رحیمیان

قسمت یکم

مقدمه

واقعه عاشورا به مثابه تابلویی از تقابل ارزشها و ضد ارزشها جلوه می کند از تقابل حق و باطل و اسلام و کفر تا انسانیت و کرامت ذاتی او حقوق بشر صرف نظر از رنگ و نژاد و عقیده ... و خروج از همه ارزشهای انسانی. چنان که امام (ع) خود مورد اخیر را در یکی از آخرین سخنان خود تحت عنوان حریت (یا شیعه آل ابی سفیان ان لم یکن لکم الدین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم) تعبیر نمود یعنی ارزشهایی وجود دارد که رعایت آنها با صرف نظر از دین و مذهب و آیین و نژاد، و به صرف حریت و آزادگی و انسانیت واجب و لازم می گردد. از اهداف مهم عاشورا نیز افشای عمق فاجعه روی داده در ناحیه دین و تحریف آن توسط حاکمیت استبدادزده معاصر خویش بوده است. این افشا زمینه ساز هرگونه نهی از منکر سیاسی و اجتماعی و نیز حرکت اصلاحی بوده است.
در وقایع عاشورا از سویی شاهد نقض مسلم کرامت انسانی و حقوق او اعم از حقوق فطری و طبیعی یا حقوق اجتماعی انسان از جانب حکومت مستبد هستیم (سلب حقوقی مانند حق حیات، حق مالکیت، حق انتخاب، حق اعتراض، حق آزادی بیان و ...) و از سویی دیگر شاهد مراعات دقیق کرامت بشر و ظریف ترین حقوق انسانی از جانب امام و یاران او هستیم. (اموری مانند پرهیز از شروع در جنگ و نهی از شتم و سب، احترام به انتخاب افراد و حل بیعت برای مدد رسانی به انتخاب آزادانه، احترام به مالکیت و...).

در این مجال 10 مورد از هر دو جانب ذکر شده؛ از نقض عملی کرامت ذاتی انسان و حقوق بدیهی او در مورد امام و یاران و خاندان گرامی اش و از رعایت عملی کرامت و حقوق انسانی در سیره و عملکرد حضرت و اصحاب و خاندان ایشان با ذکر نمونه های تاریخی بدین شرح می پردازیم:
الف- رعایت حقوق و کرامت انسانی در در گفتمان و سیره امام (ع) :1.نهی از شتم و سب انسان 2- التزام به صلح و نهی شروع در اعتدا و جنگ 3- حق حیات 4- حق بهره وری از مواهب طبیعی 5- رعایت حرمت اصل مالکیت افراد انسانی 6- احترام به انتخاب افراد در ابعاد گوناگون (مانند همراهی یا عدم همراهی، برداشتن بیعت از همراهان، پذیرش همراهی مشروط برخی افراد) 7- هدایت به سعادت در عین عدم اجبار 8- نهی از ترور و رعایت حقوق دشمنان در بهره وری از عدالت 9-رعایت تساوی در احترام به افراد صرف نظر از رنگ و نژاد و... 10 دعوت به حریت و انسانیت تا آخرین لحظات.

ب- سلب و محروم نمودن از حقوق ذاتی انسان در رفتار حکومت حاکم ۱. نقض حق حیات، 2- حق مالکیت، 3- حق انتخاب محل سکونت، 4- حق آزادی فکر و آزادی بیان، 5- حق انتخاب اجتماعی و سیاسی، 6- حق اعتراض، 7- حق مصونیت جان، آبرو و مال مخالف سیاسی، 8- هتک حرمت اجساد مسلمان، 9- هتک حرمت اموال شهدا، 10- هتک حرمت آبروی بازماندگان و آزادی ایشان.
@majmaqomh
@tammolat2
133 views13:55
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 11:34:52 انقلاب درویشان
رضا احمدی
تصوف‌ فرهنگ عمومی
‌ در قرن‌ دوم،‌ صوفی گری، در برخی‌ از سرزمینهای‌ اسلامی‌، بخصوص‌ در بین‌النهرین‌، متداول‌ گردید. در این دوره تشكیلات‌ اجتماعی‌ و فرهنگی صوفیان از یک نظام فکری برخوردار نبود. نظام زنجیره ای خانقایی و نظام ارتباطی مرید و مرادی‌ و آداب‌ و رسوم‌ خاص‌ صوفیانه‌، و همچنین‌ نظام‌ فكری‌ و اعتقادی‌‌ كه‌ جنبه‌ نظری‌ تصوف‌ را تشكیل‌ می‌داد، متداول نبود.
با هجوم مغولان، کشتار، تخریب و مردم مضطرب و بی پناه برای تسکین درد ها ورنج های بی پایان خود به آموزه های صوفیان رو آوردند تا هر آنچه بر آنها رفته است به فراموشی سپارند. شهر، روستا، فقیر و غنی به خانقاهها پناه بردند. شیوخ یا پیران طریقت از دانش آموخته گان حوزه های علوم دینی نبودند بلکه دست پروده های خانقاها بودند.

اقتدار اجتماعی
روآوری عمومی به باورهای صوفیانه و پیوند مردم با خانقاهها، و در این رهگذر شیوخ و خلفای دراویش صوفیه از اعتبار و اقتدار نانوشته ای برخوردار شدند. مریدان با وقف املاک و منافع و پرداخت نذورات به شیوخ، آنها را به ملاکان بزرگ تبدیل کردند. مریدان همواره چشم به اشاره و دهان شیوخ داشتند. خوانین، امیران و سلاطین به دیدار شیوخ می آمدند و حتی دست و پای آنها را می بوسیدند.اقتدار اجتماعی و قدرت مالی گسترده اصحاب خانقاه ها را به پادشاهان بی تاج تبدیل کرده بود. اصحاب خانقاه به این جمع بندی رسیده بودند که در امور دنیوی مردم دخالت کنند.
سربداران
جنبشی ایرانی‌تبار از شیعیان خراسان، در سده هشتم به نام سربداران بوجود آمد. پس از یکصد و بیست سال حاکمیت مغول‌ها بر ایران، مردم خود را بازیافته بودند و دیگر حاضربه پذیرش مغولان نبودند و بلکه مغولان حاکم را تربیت یافته فرهنگ ایرانی و اسلامی می دانستند مردم ایران مغولان را از لحاظ ظاهری چشم ها، و چهره ء مغولی می دیدند
اندیشه های شیخ خلیفه
سبزوار یکی از کانون‌های اصلی تشیع در خراسان بود. شیخ خلیفه از صوفیان شیعه مذهب بود که برداشتهای خاصی از تصوف و جامعه ایران ارائه می کرد. مسجدی که شیخ خلیفه در آن ساکن بود کانون اندیشه های نو در خراسان شد. شیخ خلیفه، یاسای مغول را خلاف احکام شرع اعلام و شهادت در راه دین و انتظار منجی، برای برقراری عدالت را بیان و مردم و مریدان را آماده قیام می کرد و از بعضی از مریدان نیز بیعت می گرفت. اندیشه های عدالت خواهان شیخ خلیفه تأثیر عمیقی بر بخشی از منطقه خراسان گذاشت. این اندیشه ها مردم را آماده قیام کرده و منتظر جرقه¬ای بودند. در این شرایط شیخ را در مسجد به دار آویختند تا اندیشه های وی را محو نمایند. پس از شهادت شیخ، شاگرد نامی او شیخ حسن جوری به ترویج اندیشه شیخ پرداخت.
شیخ حسن جوری
شیخ خلیفه پس از چند سال حضور در سبزوار، نسلی از دراویش و مریدانی پرورش داد. و به فتوای فقها و تیغ مغولان شیخ در مسجد حلق‌آویز شد. شیخ می دانست از تیغ تکفیر فقهای درباری جان سالم بدر نخواهد برد، بدین خاطر او درویش حسن جوری را به جانشینی خود تعیین کرد تا کار نیمه تمام او را به پایان آورد.
شیخ حسن جوری که جان خود را در خطر می دید پس از شهادت استادش، شبانه از سبزوار گریخت، و به نیشابوررفت و از آنجا به مشهد، ابی ورد، قوچان، عراق، بلخ، ترمز و ماوراءالنهر، هرات و کرمان رهسپار گردید . مغول¬ها در تعقیب او بودند ، در این مسافرت ها، شیخ حسن به سازماندهی پیروان طریقت پرداخت و به آنها بشارت منجی می داد. مغولان، شیخ حسن را به همراه درویشان در راه قهستان و نیشابور بازداشت و در قلعه ای زندانی کردند.
انقلاب سبزوار
شیخ حسن جوری که در راه سازماندهی مریدان شهر به شهر در حرکت بود. ولی اتفاق ها بگونه ای رقم خورد که قیام پیش موعد آغاز شد. بی آنکه شیخ حسن جوری فرمانی صادر کند. رفتارها زیادی خواهانه کارگزارن حکومت صبر روستاییان باشتین را لبریز و آتش انفجار و طغیانی را زودتر از موعد برافروخته گردید.
جرقه قیام
پنج تن از جمع آوری کنندگان مالیات، در باشتین شب در خانه حسین حمزه و حسن حمزه مهمان زوری بودند، آنها شراب می خواستند و سپس تقاضای وقیحانه¬ای از میزبانها داشتند که نوامیس خود را در اختیار آنها بگذارند. برادران گفتند دیگر نباید تحمل کرد و تن به ذلت نباید داد، آنها شمشیر از نیام کشیدند و هر پنج نفر مغول را کشتند.
لشکری از خراسان به خونخواهی ایلچیان مغول راهی باشتین شد. پهلوان عبدالرزاق باشتینی از مریدان شیخ حسن جوری بود، در مقابلدچ لشکر اعزامی به باشتین که می خواستند، حسن حمزه و حسین حمزه را ببرند در شعبان ۷۳۷ اهالی باشتین سلاح بر کف گرفتند و عبدالرزاق را به فرماندهی برگزیدند و با شعار «سر به دار می‌دهیم تن به ذلت نمی‌دهیم» ایجاد شد.جنگی درگرفت مغولان شکست خوردند.
#رضا_احمدی، شیخ_خلیفه#شیخ_حسن_جوری#عبدالرزاق#
آدرس کانال تلگرامی نسیم تاریخ

https://t.me/Nasim_Tarikh
129 views08:34
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 07:36:46 استاد ایازی: زمان پیامبر و ائمه اجبار بر حجاب وجود نداشت. مراجع نجف هم از وضعیت برخورد با مساله حجاب در ایران انتقاد دارند.
https://khabaronline.ir/xj5zd
288 views04:36
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 10:39:34 ابوالفضل بیهقی می‌نویسد:

روز شنبه میان دو نماز، بارانکی خردخرد می‌بارید؛ چندان که زمین را اندکی تر می‌کرد و گروهی از گله‌داران در بستر رود غزنین فرود آمده و گاوها را آنجا نگه داشته بودند. هرچه گفتند از آنجا برخیزید که در راه گذر سیل ماندن خطاست، فرمان نمی‌بردند تا باران قوی‌تر شد. پس، کاهلانه برخاستند و خویشتن را به پای دیوارهایی افکندند و پناهگاهی پیدا کردند که آن هم خطا بود.
بر آن جانب رود در میان آن درختان چادرها برپا کرده و بی‌خیال نشسته بودند؛ آن هم خطا بود که در راه گذر سیل بودند.
باران در پسینگاهان چنان شد که همانندش را به یاد نداشتند و تا دیری پس از نماز خفتن پیوسته می‌بارید و پاسی از شب گذشته، سیلی در رسید که پیران کهن اقرار کردند چنین سیلی را به یاد نمی‌آرند و با درختان بسیاری که از بیخ برکنده و با خود می‌آورد، ناگهان سر رسید. گله‌داران جستند و جان به در بردند و نیز استرداران و سیل گاوان و استران را در ربود و به پل رسید و گذر تنگ بود. چگونه ممکن می‌شد آن‌همه گل‌ولای و درخت و چارپا یکباره بتوانند بگذرند؟ و دهانه بسته شد؛ چنان‌که آب راه گذر نداشت و روی پل افتاد و دنباله سیل، همچون لشکر آشفته، از راه می‌رسید و آب از بستر رودخانه بالا زد.
این سیل بزرگ چندان به مردم زیان رساند که هیچ حسابگری از پس اندازه‌هایش برنمی‌آید و دیگر روز، مردم در دو سوی رود به تماشا ایستاده بودند و چیزی به ظهر نمانده سیل از پا افتاد.

هزار سال پیش ابوالفضل بیهقی روایت سیل غزنین را نوشت و هنوز هم ما همان را می‌نویسیم.
 مردمی که هزار سال ماجراهایشان مکرر است و دردها و رنج‌هایشان یکسان یعنی خود و اشتبا‌هات‌شان را تصحیح نمی‌کنند.

هر درس آنقدر تکرار می‌شود، تا آن را بیاموزیم.
ما دانش‌آموزان فراموشکار مدرسه خوب زیستن هستیم
@majmaqomh
590 views07:39
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 06:22:15 #استاد_محمد_تقی_فاضل_میبدی در گفتگو با سایت زیتون بیان کرد : حجاب اجباری نه اخلاقی است نه دینی.


آقای میبدی، آیا تحمیل کردن حجاب به کسانی که به حجاب اعتقادی ندارند از نظر اخلاقی امری موجه است؟
در اسلام، حتی نماز یا روزه تحمیلی نیست چه برسد به حجاب، اصلاً ما در دین تحمیلی نداریم، اساس دین، اختیار و انتخاب است، در خود قران هم این مساله اشاره شده، حجاب را به هیج وجه نمی توان به کسی تحمیل کرد، آن چیزی که قابل تحمیل است در عرف بشر، این است که اگر کسی بخواهد در انظار مردم هنجارشکنی کند و نظام جامعه را برهم بریزد در هر عرفی، حکومت، جلوی او را می گیرد ولی مساله ای به عنوان مساله دینی در هیچ عرفی و مذهبی امری تحمیلی بر بشر نیست.

آیا به نظر شما قانون در مورد حجاب باید تغییر کند؟
قانونی برای اجباری کردن حجاب نداریم. این قانون کجا آمده ؟ ببینید ما در شرع، دستور داریم که زن باید حجاب داشته باشد، این مساله چیزی است که همه رسانه ها در موردش نوشتند، ولی این که در جامعه حجاب بر زن تحمیل شود اصلا چنین قانونی را من سراغ ندارم.
فارغ از انتقاداتی که در همان سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی از سوی آیت الله خمینی نسبت به وضعیت حضور زنان در ادارات دولتی مطرح شد و پس از آن همه ادارات دولتی موظف به رعایت حجاب شدند، در سال ۱۳۶۰، در بند ۵ ماده ۱۸ قانون بازداری نیروی انسانی مؤسسات دولتی و وزارتخانه های وابسته به دولت، بی حجابی به عنوان تخلف شناخته شد. در سال ۱۳۷۵ در تبصره ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵که همان ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات مصوب سال ۱۳۶۲است بی‌ حجابی جرم اعلام و برای آن حبس و جزای نقدی تعیین شد. در این زمینه چه توضیحی دارید؟
ببنید اگر این مساله در جرائم عمومی آمده باشد مهم است. اما اگر در مجازات های اسلامی آمده باشد جزو جرائم عمومی است و مجازات اسلامی دارد. آن یک بحث دیگر است. قانونی که شما می گویید یعنی باید لایحه باشد، به مجلس رفته باشد، در مجلس تصویب شده باشد، بعد شورای نگهبان تایید کند و دولت ملزم به اجرا باشد، این می شود قانون، آن تذکرات سال ۵۷ که در دوایر دولتی آمده به نظرمن قانون و مصوبه مجلس نبوده و حالا من یادم نیست در مجازات های اسلامی و در جرائم عمومی آمده باشد که اگر زنی بی حجاب بود می شود او را حد و تعزیز زد یا الزام کرد، من ندیدم.
بنابر ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی،‌ چنانچه قاضی تشخیص بدهد، می تواند حبس و شلاق متهم را به جزای نقدی تبدیل کند. پس مجازات شلاق هم می تواند برای زنان بی حجاب صادر شود.
من تعجب می کنم، دیدگاه فکری که من دارم این است که اگر یک زن بی حجاب به خیابان آمد اگر خواسته باشید به او شلاق بزنید این مساله با هیچ یک از مبانی شرعی و دینی به نظر من سازگار نیست.

در یک جامعه چند فرهنگی نظیر ایران، دارای اقوام و عقاید متفاوت‌‌ آیا برقراری یک قاعده مشخص درباره پوشش، باعث آسیب به تنوع فرهنگی نمی شود؟
ببینید تکثرگرایی فرهنگی یک مساله بسیار مفصلی است. در جامعه ای که انسان ها زندگی می کنند، دارای ایده ها، فرهنگ ها و موارد مختلفی هستند شما اگر در جامعه یک خانمی خواسته باشد مثلاً حجاب نداشته باشد، از جهت شرعی، شما هیچ ملزم نیستید که او را ملزم کنید حجاب داشته باش، فقط اگر خواسته باشید دینی هم برخورد کنید باید از باب تذکر و بحث و صحبت با او برخورد کرد. ولی اگر کسی را الزام کنید که در جامعه حجاب داشته باش و او هم از جهت فکری و مذهبی این موضوع را قبول نداشته باشد این الزام، به نظر من نه اخلاقی است و نه دینی .

پس از نظر شما حجاب نباید اجباری باشد؟
به هیچ وجه الزامی نیست، من قبلا هم گفتم هیچ یک از مبانی و احکام دین الزامی نیست. حجاب اجباری نیست.
آیا زنان در جامعه ایران می توانند به صورت بی حجاب در انظار عمومی ظاهر شوند یا در انتخاب پوشش خود آزاد باشند؟
ببینید من دو مساله دارم، یک مساله عرف ایران و دیگری بحث شرع و الزامات شرعی، مثلاً من حاضر نیستم خانمم و دخترم بی حجاب به خیابان بیایند. چرا؟ چون عرف جامعه ایران نمی پذیرد که زن یک روحانی بی حجاب به خیابان بیاید. عرف، این موضوع را تحمل نمی کند. به هر حال ما یک بحث عرف هم داریم اینکه عرف ایران چقدر این مساله را تحمل می کند. شما از زن های ایران یک آمار بگیرید به نظر من بالای ۵۰، ۶۰ درصد از زن های ایرانی می خواهند باحجاب باشند. حالا من کار ندارم این نظر درست است یا غلط، اما معتقدم عرف جامعه یک موضوع جداست، اما شما از من سوال می کنید که آیا می توان در اسلام حجاب را اجباری کرد؟ بنده معتقدم نمی توان اجباری کرد.
@majmaqomh
262 viewsedited  03:22
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 11:43:12 دلالتهای تورم تیر ماه 1401
محمدرضا یوسفی
مرکز آمار ایران به تاریخ اول مرداد ماه، گزارش "شاخص قیمت مصرف کننده - تیر ماه 1401 " را منتشر کرد. بر این اساس، مروری بر این آمار می تواند مفید باشد.
تورم نقطه به نقطه تیر ماه ۵۴٪ بوده است. که بالاترین نرخ تورم نقطه ای از سال 75 تاکنون بوده است.
نرخ تورم مناطق روستایی با ۶۱٪ در مقایسه با نرخ تورم شهری با 53 درصد، حکایت از شکاف تورم شهر و روستا کرده و بیان کننده گسترش نابرابری شهر و روستاست. به علاوه از آنجا که مناطق روستایی از مناطق کم برخوردار محسوب میشوند، گسترش و شدت فقر در مناطق روستایی را نیز بیان می کند.
در میان دوازده گروه کالایی، تورم خوراکی‌ها با ۸۶٪ بالاترین نرخ تورم است. از آنجا که سهم خوراکی ها در گروههای کم درآمد بیشتر است، بالا بودن این نرخ به معنای گسترش فقر و فشار بیشتر بر دهکهای پایینی و مناطق محروم و کم برخوردار است.
نکته دیگر، تفاوت نرخ تورم دو دهک بالایی و پایینی جامعه است. تورم در دهک اول ۴۵٪ و در دهک دهم ۳۹٪ است که باز از فشار بیشتر بر اقشار آسیب پذیر و نابرابری درآمدی بیشتر در جامعه خبر می دهد.
بر اساس داده های یادشده، نابرابری درآمدی، نابرابری منطقه ای و نابرابری میان شهر و روستا در این دوره زمانی افزایش یافته است. همجنین فقر ، گسترده تر و عمیق تر شده است. به لحاظ اجتماعی، گسترش فقر و نابرابری موجب تضعیف طبقه متوسط در جامعه خواهد شد. از آنجا که قشر متوسط، موجب تعادل جامعه شده و مانع رفتارهای اجتماعی هیجانی است؛ تضعیف این قشر و غلتیدن آنان در دامان فقر و به ویژه فقر ذهنی، بستر کنش های تند اجتماعی خواهد شد.
نکته ای در این گزارش، نیازمند تفسیر است. نرخ تورم تیرماه نسبت به ماه قبل، 4.6 درصد رشد داشته است در حالیکه نرخ تورم خرداد ماه نسبت به ماه قبل، 12.2 بوده است. بنابراین نرخ تورم تیرماه 7.6 کمتر از نرخ تورم خرداد بوده است. برخی این نکته را علامت روند کاهنده تورم در کشور و شاهدی بر درستی شوک قیمتی می دانند. اما چنین نیست. زیرا اولا با یک ماه نمی توان چنین قضاوتی داشت و ثانیا افزایش یکباره شوک نمی تواند در ماههای بعد به همان میزان تداوم داشته باشد. زیرا مهمترین اقلام رشد به گروه خوراکیها بر می گردد که در ماه خرداد برای مناطق شهری 25.1 بوده و در تیر ماه به 5.6 رسیده است. در حالیکه تورم غیر خوراکی ها برای دو ماه یادشده به ترتیب 4.2 و 3.8 بوده است یعنی غیرخوراکی ها روند کاهنده محسوسی نداشته اند. از سوی دیگر، با توجه به شوک ماه قبل، نباید انتظار تداوم با همان نرخ در ماه بعد را داشت. بلکه مسیر تورم در ماههای آینده تابعی از رشد نرخ ارز، کسری بودجه دولت، شدت سرایت نرخ تورم گروه کالاهای خوراکی به یازده گروه دیگر و دوره زمانی اثرگذاری آن و در نهایت انتطارات تورمی خواهد بود. بنابراین مناسب است تا دولت به ویژه بر مدیریت کسری بودجه و نرخ ارز اهتمام ورزد تا بتواند تورم را کنترل کند.
@majmaqomh
@yousefimohamadreza
239 views08:43
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 17:19:31 دعوت به حجاب باید با حفظ کرامت انسانی همراه باشد
آیت‌ا... سیدحسین موسوی تبریزی: «ما هنوز برخی راه‌های صحیح درباره برخورد با بدحجابی را امتحان نکرده‌ایم. کسانی که تلاش می‌کنند بی‌حجابی و بدحجابی را در جامعه از بین ببرند بیشتر از روش‌های دفعی و یکباره استفاده می‌کنند و برخی کمتر به رویکرد تدریجی و تأثیرگذار اعتقاد دارند. ضرر این گونه روش‌ها نیز از سود آن بیشتر است. حجاب یک موضوع فرهنگی و اجتماعی است و باید با روش‌های فرهنگی با آن برخورد کرد. توهین و رفتار خشونت‌آمیز درباره بی‌حجابی نه تنها نتیجه‌ای به‌همراه ندارد بلکه باعث عناد و دشمنی می‌شود.»
«آرمان ملی»- احسان انصاری: «دخترم مریض است، دخترم را نبرید»؛ این جملات مادری است که با خواهش از گشت ارشاد می‌خواهد دختر مریض وی را نبرند. این اتفاق به‌همراه اتفاقاتی که به تازگی درباره حجاب در جامعه رخ داده دوباره افکار عمومی جامعه را نسبت به نوع برخورد با بدحجابی حساس کرده است. به نظر می‌رسد هنوز برخی حجاب را به عنوان یک موضوع فرهنگی نپذیرفته‌اند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع و اتفاقاتی که در این زمینه در جامعه ما رخ می‌دهد با آیت‌ا... سید حسین موسوی تبریزی، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت‌وگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را در لینک زیر می‌خوانید.
http://majmaqom.ir/%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1/%D8%AF%D8%B9%D9%88%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D9%81%D8%B8-%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF
@majmaqomh
281 views14:19
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 06:08:46 شیخی که در مسجد به دار آویختن.
رضا احمدی

پایگاه تشیع
منطقه طبرستان و دیلمستان به خاطر شرایط جغرافیایی، به کانون تجمع فراریان از شمشیر خلفای عباسی تبدیل گردیده بود. سادات علوی در این منطقه پناه بردند تا از گزند خلقای عباسی در امان بمانند. نخستین حکومت علویان زیدی، در این منطقه پایه‏گذاری گردید. بسیاری از بزرگان شیعه اهل طبرستان بودند.

تصوف مذهب رسمی
در قرن هفتم که مغولها، غرب آسیا را درنوردیدند و فشار از حد گذشت و‌ بسیاری از مردم از میان رفتند.و ويرانى‌ ها و اختلاف ‌طبقاتى و فشارهای بی پایان مردم‌ را ازپای در آورده بود و از همه‌ چيز نااميد کرده بود، در چنین شرایط سخت بحرانی ، داروی خود را در خانقاه‌ ها یافتند.‌ بزرگان‌صوفيه‌ فرصت‌ بدست آمده را غنیمت شمردند، و مردم را به‌ زهد و عرفان و... سوق‌ مى‌دادند.
در شهر و روستا پیران طریقت در خانقاه ها به تعلیم سالکان روآوردند. خانواده ای نبود که مرید شیخی نباشد. قدرت شیوخ و پیران طریقت به حدی رسید که به پادشاهان بی تاج تخت شهرت یافتند.و تصوف مذهب رسمی ایرانیان شد.

شیخ جستجوگر
شیخ خلیفهء مازندرانی از صوفیان قرن هشتم است که نقش بر جسته ای در جنبش های اجتماعی و سیاسی ایفا کرد. او هم مانند دیگر پیران طریقت مردم عصر خود را به خانقا دعوت کرد. پس از طی مقدمات سیر و سلوک، به نزد شيخ بالو از اقطاب مازنداران رفت، و چون آنچه در پی آن بود در محضر ايشان نيافت، بر محضر علاء الدوله سمناني حاضر گردید. چون عطش او پایان نیافت به سوی شيخ هبت الله حموي در بحر آباد جوين بشتافت. در بحرآباد نيز پاسخ خود را نیافت.

معتکفی در مسجد
شیخ خلیفه پس از ناامیدی از شیوخ، به سبزوار رفت. و جمع بندی های خود را با مردم در میان گذارد. و در مسجد جامع شهر معتکف گشت. مردم شهر و روستاییان اطراف از هواداران آل علی(ع) بودند. ورود شیخ به سبزوار با حسن استقبال مردم درویشان روبرو شد. او سبزوار را به عنوان پایگاه گسترش اندیشه‏های خویش قرار داد. صوت خوشی داشت، با آوازی خوش قرآن می‌خواند و سخنان شیرین می‌گفت . مردم دور شیخ جمع شدند و مرید بسیار پیدا کرد. درویشان برای شنیدن صوت خوش و درک محضر او به سبزوار رو نهادند و به گرد درویشی دل سوخته جمع و پير و مريد او شدند. بدين ترتيب آوازه ء شهرتش در اطراف پيچيده و صاحبان قدرت را به وحشت انداخت.

شیخ و پیامی دیگر
شيخ خليفه برخلاف دراویش دیگر که مردم را به گوشه گیری و نیر عالمان دینی که مردم را به همراهی با حکومت مغول دعوت می کردند، او مردم را به سخن دیگر می خواند.
هدف او ارشاد مردم به راه دين و دنيا بود. شيخ مردم را عليه ظلم و ستم حكام و اهل ظلمه می شوراند وآنها را براي برپائي عدل و عدالت تشويق و ترغيب می نمود. او از امید و ظهورمنجی سخن می گفت. سخنان دلنشین او، مرهم زخم بیچارگان و رنج‌دیدگان عصر ایلخانی بود.آموزه های شیخ با تعالیم رسمی فقیهان در تضاد بود. و او را متهم به این کردند که در مسجد «حديث دنيا» می گوید.

ترور شخصیت
برخی عالمان دینی با حاکم شهر همدست شدند تا شیخ را از سخن گفتن باز دارند و مردم را از دور او پراکنده سازند. در شهر شایع کردند، و بر منابر و مساجد، شیخ خلیفه را متهم به بی دینی و ترویج بی‌دینی کردند. همدستی فقیهان و حگ.مت نتوانسته بود بهانه‌ای به دست روسای مذهبی و حکام ‌دهد تا تصمیم به قتل شیخ بگیرند.

حربه تکفیر
تجمّع مردم و ارادت آنان به شیخ خلیفه، روحانیون آن را مزاحم موقعیت خویش می‏دیدند. ابتدا شیخ را از نشستن در مسجد و موعظه کردن منع کردند! شیخ به تهدیدات آنان توجهی نداشت.
حاکم شهر گزارشی از فعالیتها و نیز پایگاه اجتماعی شیخ ، تهیه و نزد ابوسعید ایلخان مغول فرستاد. او پاسخ داد، «من متعرّض خون درویشان نمی‏شوم حکام خراسان تفحص نمایند و به موجب شریعت مطهره محمّدی عمل کنند.» تدبیر بزرگان تکفیر شیخ بود
آنگاه که زبان بر تکفیر شیخ خلیفه گشودند تا مردم را علیه وی تحریک کنند اختلافات بین مردم به رویارویی کشیده شد.

ترور مخالفان
حکومت ها از شخصیت های با نفوذ، در هراس هستند. آنها با به خدمت گرفتن برخی از علما، علیه مخالفان خود، توطته چینی می کنند تا آنها را از میان بردارند. فقها حکم ارتداد شیخ را دادند. چون علنی نمی توانستند کاری انجام دهند، در 22 ربیع‌الاول 736 شبانه وی را در همان مسجد حلق‌آویز کردند.و در شهر شایع کردند. که شیخ خلیفه، خودکشی کرده است.

کارنامه شیخ خلیفه
او توانسته بود، قرائتی دیگر از دین و تصوف ارائه نماید. مسئولیت اجتماعی و عدالت خواهی و اعتقاد به منجی را در بین مریدان، خود بگستراند. با جذب درویشان، چون شیخ حسن جوری آیندهء حرکت خود را تداوم بخشید. جنبش سربدارن تحت تأثیر اندیشه های شیخ خلیفه قرار داشت
#شیخ_خلیفه#ایلخانان#سربداران#
243 views03:08
باز کردن / نظر دهید