Get Mystery Box with random crypto!

مزار بیدخت

لوگوی کانال تلگرام mazarebeydokht — مزار بیدخت م
لوگوی کانال تلگرام mazarebeydokht — مزار بیدخت
آدرس کانال: @mazarebeydokht
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 9.79K
توضیحات از کانال

کانال سایت فرهنگی مزار بیدخت در تلگرام
🗂 مشاهده آرشیو فرمایشات :
https://castbox.fm/ch/3839446

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 9

2023-02-23 22:25:37
فایل تصویری (کیفیت بالا)

حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

#صبح_پنجشنبه ۴ اسفند ماه ۱۴۰۱ شمسی

موضوع: قرائت شرح رساله شریفه پندصالح از روی فرمایشات حضرت آقای مجذوبعلیشاه (ره) - نواهی (قسمت ۲)

حجم: ۸۷۲.۵ مگابایت
زمان: ۲۶ دقیقه

لینک دانلود مستقیم فایل

mazarebeydokht.net/dl/video/1401/1401-12-04-Gherate-Sharhe-Pande-Saleh-Navahi-2.mp4

‌‏ آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
1.5K views19:25
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 20:30:24
هـو
‏۱۲۱

به مناسبت ولادت با سعادت حضرت امام حسین بن علی «سید الشهداء» علیه‌السلام در ۳ شعبان سال ۴ قمری.

آن حضرت سومین پیشوای شیعیان جهان می‌باشند. (در برخی منابع ولادت ایشان ۴ شعبان یا آخر ربیع‌الاول در سال سوم قمری ذکر شده است.)

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
1.3K views17:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 19:30:24 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۶ (صفحه ۵)

یک فیلمی نشان دادند، (من فیلم‌هایی که از آن یک چیزی یاد گرفتم، یک‌قدری یادم است) فیلم «پرنده باز آلکاتراس» را نمی‌دانم شماها دیدید یا نه؟ یک زندانی بود که او را بردند در زندان آلکاتراس، آلکاتراس اسم یک جایی است. البتّه آنجا زندانیان عادی بودند، حقّ گردش روزانه داشتند. این زندانی وقتی به گردش روزانه آمده بود، دید یک پرنده‌ای حالا چه شده بود، زخمی افتاده بود، این پرنده را برداشت، آورد در سلول خودش، با خودش زندانی باشد. مراقبت کرد این پرنده خوب شد. بعد یک پرندۀ دیگری هم دید، آن را هم برداشت آورد. کم‌کم سلول او شد هفت، هشت تا پرنده. آنوقت خصوصیت این پرنده را یادداشت می‌کرد که چنین است و چنان است. بطوری‌که یادداشت‌های او، ده جلد کتاب شد. چاپ هم شد و خیلی مورد توجّه قرار گرفت، خود این زندانی به دانشمند پرنده‌شناس مشهور شد، شاید بی‌سواد هم بود. علم غیر از مدرک است علم خوب است امّا برای دیپلم عمرتان را هدر ندهید. البتّه خیلی‌ها امروز ممکن است تا دیپلمی نداشته باشند یا دکترا و لیسانس و فلان نداشته باشند، جواب سلام‌شان را نمی‌دهند به این خاطر دنبالش می‌روند ولی از این بگذرید، ضرر این بیشتر از فایده‌اش است. البتّه علمی که مورد علاقۀ شماست، بروید دنبالش تا پروفسوری هم نایستید، تا آن‌طرفِ پروفسوری هم بروید ولی به صرف اینکه من اگر امروز دکتر نباشم، لیسانس نباشم.... به‌خصوص این امر در علوم انسانی خیلی مهم است. شیخ ابوالحسن خرقانی که معرف حضورتان هست، لازم نیست من معرفی کنم. بیانات او را جمع کردند، نوشته‌اند، کتابی است که حالا به هرکه بگویید می‌گوید تألیف شیخ ابوالحسن است، کتاب نورالعلوم. خرقانی(ره) درس نخوانده بود، شاید سواد یا نداشت یا سوادِ خیلی کمی داشت.
در علوم انسانی به‌خصوص این چیزها هست، حالا دیگر خودتان می‌دانید.

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
1.1K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 19:30:23 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۶ (صفحه ۴)

سؤال دیگری در مورد مسألۀ ذکر و فکر شده است. ذکر و فکر فراموش کردنی نیست. اگر می‌گویید فراموش کردیم، نقصِ در خودتان است و نه نقص در ذاکر یعنی آن وجودتان که ذکر می‌گوید، آن وجودتان، خلاصه فکرش پارسنگ برمی‌دارد. آن نقص را باید برطرف کرد و آن این است که باید فکر کنید، ما داریم همیشه نفس می‌کشیم، یک ساعت اینجا نشستیم، بی‌نفس نیستیم، خدا نکند بی‌نفس بشویم، نفس می‌کشیم، اصلاً یادتان هست چند تا نفس کشیدید؟ آن نفس چطوری بود؟ این نفس چطوری است؟ نه! نفس خودش می‌آید و می‌رود. البتّه این هم باز شوخی که درست کردند، می‌گویند: کسی پرخور بود گفتند آخر شکمِ تو، سه قسمت است. یک قسمت برای آب است، یک قسمت برای غذاست، یک قسمت برای نفس، گفت: آب که نمی‌شود نخورد من می‌خورم. غذا هم که همینطور، من می‌خورم، حالا نفس می‌خواهد بیاید، می‌خواهد نیاید. ما حالا این فکر را همیشه می‌کنیم که نفس می‌خواهد بیاید، می‌خواهد نیاید، بدون اینکه مزاحم ما باشد. نفس خودش می‌آید و خودش هم می‌رود. ذکر و فکر هم اینطوری است، به این معنی که ذکر و فکر مایۀ حیات معنوی است. همانطوری که شما نفس می‌کشید که حیات و زندگی داشته ‌باشید، آن حیات و زندگی به شما می‌گوید چه کسی به شما این حیات را داده؟ بدون اینکه فراموش کنید، خودتان می‌دانید. یک لحظه نمی‌توانید فراموش کنید که زنده‌اید و نفس می‌کشید. اگر در مسألۀ اعتقادی، مسائل مذهبی، همین حالت را داشته باشید و بدانید، این از شما جداشدنی نیست. منتها چون ذکر باید از راه بدن انجام بشود، به زبان می‌گویید یا... و این محتاج به بدن هم هست، فکر هم در همین بدن است، بنابراین رعایت احکام و قوانینی که راجع به بدن است، راجع به جسم است، باید داشته‌ باشیم. آن قواعد که طهارت است هر چه بیشتر باید داشته‌ باشیم، راجع به طرز غذا خوردن و امثال اینهاست، آنها را که داشته باشید، خودبه‌خود اگر باز هم فراموش می‌کنید از آن زمینۀ بیماری فراموشی است، باید اینقدر تکرار داشته باشید که فراموش نکنید به‌قول قدما که می‌گفتند: کالنَّقْشِ فِی الْـحَـجَـر که برای شما مثل نقش بر سنگ باشد، محکم ان‌شاءالله.
یک سؤال دیگر هم بود که دیگر فکر می‌کنم خسته شدید. بله، خیلی مفصّل جوابش را بارها دادم و بحث هم کردم. علم خوب است اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصِّین، حالا که دیگر چین هم برای ما دم دست شده، می‌گوید: طلب علم کن ولو در چین. آنوقت‌ها دسترسی به چین به این آسانی نبود که همه چیز از چین وارد کنیم، نه! علم، هم از چین وارد کنیم! می‌گفت: علم را وارد کن ولو از چین، یعنی با زحمت ولی علم چیست؟ فرض کنید که امروز یک‌مرتبه از شما بپرسند شما دلتان می‌خواهد که مثلاً یک دانشمند شیمی تلقّی بشوید؟ که بگویند فلان‌کس یک شیمیدان بزرگی است یا اینکه بگویند همۀ دانشگاه‌های آمریکا به او اجازۀ دکترا داده‌اند؟ کدامیک را؟ شما می‌گویید که این به چه درد من می‌خورد همان به من اجازۀ دکترا بدهند، کافی است، بهتر است. پس شما علم نمی‌خواهید، دیپلم را می‌خواهید. این نه تنها من و شما که می‌گویم «شما»، الان در دنیا این مسأله مطرح است که گفتم، من خودم روزنامه‌اش را ندیدم، یکی از دوستان ما آنوقت‌هایی که در وزارت خارجه بودم می‌گفت: در سوئیس این مسأله مطرح شده و بعضی‌ها به شوخی یا به جدّی پیشنهاد کرده‌اند که هر بچّه‌ای که به دنیا می‌آید، به او دکتر یا مهندس یا پروفسور بگویند که این دیگر دنبال آنها نرود. اگر بخواهد دنبال علم برود، یک چیز دیگر است.

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
853 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 19:30:23 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۶ (صفحه ۳)

تو همان هستی! این عادت به آن کرده ولی این، الان آنطور نیست. بنابراین مادر باید این فکر را بکند که تا یک حدّی موظّف است از فرزندش (پسر یا دختر) رسیدگی کند، مسئولیت داشته باشد، بعد کم‌کم وقتی که احساس کرد که این خودش می‌تواند، مسئولیت را به خودش واگذار کند. خودش دیگر یک مگس را می‌تواند بپراند، دیگر نباید بادبزن بگیرد جلویش، مگس را بپراند.
گفتم؛ یک وقتی در سرپرستی بودم، آقایی مثلاً پنجاه، شصت ساله نسبتاً مسن، قیّم مادرش بود. مادرش دیگر خیلی به زحمت راه می‌رفت، گاهی در سرپرستی کاری داشت می‌آمد. بعد به این مرد گفتم: تو خودت چند سالت است؟ گفت: به‌نظرم مثلاً پنجاه، شصت سال، این اندازه‌ها، مسن بود. گفتم: تو قیّم مادرت هستی؟ گفت: بله! بعد خودش تعریف کرد گفت: من بچّه بودم می‌رفتم مدرسه، با این خیابان‌های شلوغ مادرم می‌آمد دست من را می‌گرفت، از خیابان رد می‌کرد. الان هم وقتی از خانه می‌خواهم بیرون بیایم، مادرم می‌گوید؛ کجا می‌روی؟ مثلاً گاهی یک جایی می‌گویم، می‌گوید: آنجا خیلی خیابان‌ها شلوغ است، بیایم دستت را بگیرم، از خیابان ردّت کنم؟! من از همۀ این وقایع کوچک که ما معمولاً یک لبخند می‌زنیم و تمام می‌شود، عبرت گرفتم و مطلبی فهمیدم. اینکه گفتم ترک عادت، عادت را باید اینطوری ترک کرد و امّا وظیفۀ پسر در این قضیّه چیست؟ پسرها اصولاً یک نوع غروری دارند حتّی دیده‌اید در بچّه‌های کوچکتر، ده، یازده، دوازده ساله، گاهی اوقات شده (من حالا چیزی یادم نیست) مثلاً می‌گویم یک چای بگیر بخور. می‌گوید: نه خیلی میل ندارم. چای را می‌گذارم که خودم بخورم، بعد صدا می‌زند یک چای برای من بیاور. خودش می‌خواهد چای بخورد. اینها چیزهای کوچک روانشناسی است که حالا یک علمی شده ‌است، همین چیزهای جزئی و کوچک را یادداشت کرده‌اند و.... هیچ عملی، هیچ چیزی را ولو خیلی جزئی مثل همین مثال‌هایی که حالا زدم، اینها را بی‌اثر ندانید.
خداوند وقتی می‌گوید: من هیچ چیزی را اسباب بازی نیافریدم، هر کارش حکمت دارد. امّا پسر هم باید این توجّه را بکند و بطور فطری مادر و پدر که این بچّه را بزرگ کرده‌اند، آنها ادامۀ وجود خودشان را در این فرزند می‌دانند. هر انسانی و یعنی هر موجودی، از اینکه فنا بشود، از بین برود، ناراحت است. یک قسمت از ناراحتیِ ما مردم، از مرگ، از این است که نمی‌دانیم تکلیف‌مان در آن دنیا چیست؟ برای اینکه از این تکلیف راحت بشویم (حالا این حاشیه است) بگویید تکلیف من با خود من نیست، هر چه خدا گفته باشد همان است. علی‌الله، خداحافظ، ما رفتیم، بی‌خیالش باشید. حالا پسر هم این فکر را باید بکند، بگوید که این امید پدر و مادر است یعنی وقتی پدر و مادر نگاهِ بچّه می‌کنند می‌گویند: ما وجود داریم، بعد از ما، این هست. نمی‌گویند؛ ولی در ذهن‌شان هست، آنها هم این توجّه را بکنند. همانطوری که اگر کسی، امید او و مایۀ راحتی او را اذیّت کند و از او بگیرد، چقدر ناراحت می‌شود. خودشان این کار را نکنند. ان‌شاءالله.

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
700 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 19:30:23 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۶ (صفحه ۲)

یکی از این عادات که گاهی موجب اشکال می‌شود، در مسائل خانوادگی است که حتّی بسیاری از ناراحتی‌ها را ناشی می‌شود. پسر در خانه بزرگ شده، به پدر و مادرش علاقه‌مند است، آنها هم به او محبّت دارند. مادر وقتی به منزل می‌آید، دیگر مادر است. اوست و مادرش. مادر علاقه‌مند است و عادت دارد که هر چه می‌گوید، این پسر قبول کند. پسر هم عادت دارد ناهار، هر چه مادر درست کرد، همان را بخورد. این عادت است، اشکال هم ندارد. ببینید اشکال آن در کجا پیدا می‌شود؟ پس‌فردا این پسر می‌شود آقا. این آقا زن می‌گیرد. اگر امروز مادرش گفت: مثلاً بیا برویم فلان کافه که آنجا اشکنۀ خوب دارد، (من زبانم به همین چیزهایی می‌گردد که با آن بزرگ شدم، اشکنه، آبگوشت...) می‌گوید: نه! امروز می‌خواهیم برویم فلان‌جا که کتلت خوبی دارد. مادر به او می‌گوید چرا؟ تو که اصلاً کتلت نخوردی، مادر به تو کتلت نداده! چون با زنش، هر روز یک‌شنبه‌ها می‌رفتند کتلت می‌خوردند، می‌رود آنجا می‌خورد. یک عادت قوی‌تر آمده جلوی این عادت را گرفته. مادر عادت دارد به قدیم. مرتب می‌گوییم «عادت»، که هر چه بگوید، بچّه قبول کند. اوّل بار می‌بیند بچّه قبول نکرده، چیز مهمّی هم نیست مادر هم قبول می‌کند، می‌رود آنجا ولی این احساس هست که می‌گوید: «من گفتم چه بخوریم» او گفت: نه! عادت به شنیدن کلمۀ «نه» نداشته. همین مایۀ یک دعوایی می‌شود بین عروس و مادرشوهر یا بینِ مادرِ یک جوانی و عروس آینده‌اش، اگر بخواهد عروسش باشد یعنی خیلی‌ها به‌خصوص دنیای امروز اینطوری است که غالباً پسرها، خودشان کسی را کاندید می‌کنند که البتّه غالباً هم بد درمی‌آید. من آمار را می‌گویم، جسارت به هیچکدام‌شان نمی‌کنم. آمارهایی که برداشته شده، این همه طلاق‌هایی که هست، نشان می‌دهد. آنوقت این اختلاف می‌افتد. حالا علاجش چیست؟ هرکدام باید به درجۀ مسئولیت خودشان توجّه داشته باشند. البتّه آقایان خواهند گفت که این حرف‌هایی که می‌زنی، به تو چه؟ اینها عرفانی نیست. اینها کار ماست که احکام شریعت را بگوییم که چه کار کنید و .... نه! شما هزار احکام شریعت بگویید، تا دلش نخواهد، بلند نمی‌شود نماز بخواند. هزار حکم شریعت بگویید که احترام مادر واجب است، احترام پدر واجب است، همۀ اینها درست ولی هیچ اثری در این جوان متمرّد ندارد. باید دید ریشۀ این چیست؟ فرض کنید که در ریشۀ آن عناد یا هر چیزی ممکن است باشد. آن ریشه را وقتی بسوزانید، یک درخت تنومندی می‌شود که شما نمی‌توانید ببینید، سرتان را بالا کنید که ببینید کلاه‌تان می‌افتد. یک کاسۀ کوچک آهک با آب مخلوط کنید، پای آن بریزید، بعد از مدّت کوتاهی، همۀ این درخت تنومند به‌کلّی خشک می‌شود. حالا این درخت، ممکن است درخت میوه‌ای باشد یا ممکن است درخت هرزی باشد که اسباب زحمت است.
عادت هم گاهی عادت خوب و گاهی عادت بد است. هر خصلتی را باید اگر خصلت بدی است یا بد و خوب قاطی است، قسمت بد آن را جدا کنید، از ریشه خشک کنید نه از ظواهر که در همین مورد که گفته شد هر چه بکنید، پسر ممکن است یکی، دو بار آن را ظاهرسازی کند بعد اگر یک خرده بخواهد با حقیقت بشود، آنوقت زنش با او دعوا می‌کند. بنابراین، این بدبخت، بین زنش و مادرش گیر کرده ولی وقتی ریشه را خشک کنید، بهتر است. باید مادرها بیشتر دقّت کنند، چون مادر در محبّت و تکیه به محبّت فرزندش، قوی‌تر و بیشتر است تا پدر. یک اصطلاحات عوامانه‌ای هم می‌شود گفت ولی به آن کاری نداریم. مادر عادت کرده به اینکه بچّه هیچ کار نکند، همین بچّه که الان مردی شده است، به‌قول سعدی که می‌گوید، پسری به مادرش توپید، یا چه‌کار کرد...، مادر گوشه‌ای نشست و گریه کرد، گفت:

تو آنی که از یک مگس رنجه‌ای
که امروز سالار و سرپنجه‌ای

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
695 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 19:30:23 هــو
‏۱۲۱

#گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۶ (صفحه ۱)

موضوع: عادت - نمی‌شود بطور مطلق گفت عادت را ترک کنید - عادت یک فوایدی هم دارد که انسان را از تفکّر باز می‌دارد - عادت در افکار، اعمال و عبادات اثر دارد - عادات در مسائل خانوادگی قبل و بعد از ازدواج - عادت خوب و عادت بد - مادر و واگذاری مسئولیت به خود بچّه - ذکر و فکر مایۀ حیات معنوی است - علم غیر از مدرک است علم خوب است امّا برای دیپلم عمرتان را هدر ندهید.

صبح یکشنبه ۱۳ شهریور مرداد ۱۳۹۰ شمسی

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

یک بحثی در روانشناسی هست به نام عادت، نه اینکه در جای دیگر نیست. عادت یک حالتی است که همۀ ما از آن اطلاع داریم و می‌بینیم. در مورد عادت مثالی من زدم که خیلی روشن باشد، این مثالِ مرحوم سیّدِ اناری است که می‌گفت: من یادم می‌رود که امروز باید کجا روضه بروم؟ افسار الاغم را ول می‌کردم، خودش می‌رفت. در بشر هم به همین قدرت هست. منتها جهات مختلفی دارد، نمی‌شود بطور مطلق گفت، عادت را ترک کنید. نه! عادت یک فوایدی هم دارد، این است که انسان را از تفکّر باز می‌‌‌‌‌‌دارد. فرض کنید شما یکسره از اینجا می‌روید به یک کشوری که غذاهای آن، هیچ از نوعِِ آن غذاهای شما نیست چند غذا امتحان کردید، مثلاً غذای الف، ب، ج. هر روز صبح که بلند می‌شوید، باید فکر کنید که آیا امروز از این غذا بخورم یا از آن غذا بخورم؟ این بهتر است یا آن؟ یک مقداری فکر مصرف می‌کنید و حال آنکه در ایران که هستید، حالا شما را نمی‌دانم ما خودمان، مثلاً در گناباد، صبح بلند می‌شویم می‌بینیم ظهر آب گوشت داریم، شب برنج داریم. اصلاً در این مورد فکر نمی‌کنم، فکرم به جای دیگری مصرف می‌شود، حالا مفید یا مضر. نیروی فکری انسان خسته نمی‌شود، عادت به کمک انسان می‌آید که آن کارهایی را که باید با فکر انجام بدهد، بدون فکر انجام بدهد و همان نتیجه حاصل بشود. این نه خوب است نه بد، لازم است ولی زیادتر از آن نه، چون فکر را خراب می‌کند. این عادت حتّی در عبادات هم می‌آید، مثلاً خیلی‌ها عادت دارند هر شب جمعه، دعای کمیل را بخوانند، اگر شبی غیر از شب جمعه، مثلاً شب دوشنبه بگویید بیا با هم دعای کمیل بخوانیم. می‌گوید: حالا که شب جمعه نیست. شب جمعه که شد خودش دعای کمیل را برمی‌دارد می‌آید می‌خواند. این عادت است.
عادت حتّی در افکار، اعمال و عبادات هم اثر دارد. هر چیزی هم که خدا آفریده، یک سدّی جلویش گذاشته. مثلاً شما از اینجا به یک خیابان خیلی زیبا و قشنگی می‌روید، می‌بینید آنجا یک بن‌بست است، باید از آن خیابان بروید. دور می‌زنید از آنجا وارد می‌شوید. برای هر چیزی هم یک سدّی آفریده که حالا برای هر چیزی می‌شود مثالی زد.

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
899 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 15:35:04 فاتحه آخر مجلس

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
1.1K views12:35
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 15:34:02 #مناجات
#اشعار_خوانده_شده_در_حسینیه

چشم ما روشن به نور روی اوست
هرچه آيد در نظر زان رو نکوست

شعر: شاه نعمت الله ولی

خواننده: هدایتی
تاریخ: ۸ دی ماه ۱۳۹۰

حجم: ۱۰.۴ مگابایت
زمان: ۱۱ دقیقه

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
1.1K views12:34
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 15:33:02
فایل تصویری حجم کم

فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

حسینیه امیرسلیمانی

شب جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۸ شمسی

موضوع: شرح پندصالح دور دوم - انصاف (قسمت ۲)

حجم: ۷۲.۲ مگابایت
زمان: ۳۲ دقیقه

آدرس اینستاگرام:

instagram.com/MazareBeydokht

#مزار_بیدخت
@MazareBeydokht
835 views12:33
باز کردن / نظر دهید