2021-05-26 10:27:01
اگر زبان مادری از کسی دریغ شود، دچار چه رنجهایی میشود؟
انسان در درون خود که فکر میکند بخشی از این تفکر در متن مغز انجام میشود و با برونداد آن فرق میکند. این یک مساله علمی اثبات شده در مغز است. در مغز رشتههای عصبی هستند که به زبان مادری مفهومسازی میکنند. آنچه از این مفهومسازی بیرون میآید، برونداد آن است نه خود آن. اگر این برونداد بخواهد به زبان دیگری ترجمه شود، با آنچه در ساختار مغز جریان داشته بسیار متفاوت میشود. اینجاست که کسی که زبان مادری خود را نمیتواند، بنویسد، در واقع بخش بزرگی از انفعالات مغزی و ذهنی خود را نمیتواند به هیچ عنوان ارائه کند. وقتی میخواهم درون خودم با خودم مساله را حل کنم و هیجانات خود را ابراز کنم و بتوانم این هیجانات را ارائه کنم، به زبان مادری نیاز دارم. وقتی زبان مادری را یاد نگرفتهام، عمقیترین فرآیند عاطفی و هیجانی خود را از دست میدهم. انسان موجود هیجانیای است. اگر هیجان را از انسان بگیریم، دچار بیماری میشود. آموزش زبان دوم بدون آموزش زبان مادری، آسیب به مغز وارد میکند. زبان مادری با هیجانات اصیل ما سر و کار دارد یعنی آغازگر هیجان انسان است.
کسی که زبان مادری خود را یاد نگرفته با چه مصائبی روبهرو میشود؟
مغز ما محرکهای کلیدی را در درون به زبان مادری تولید میکند. اگر ما زبان مادری را یاد نگیریم به عاریت میافتیم. البته غنای زبان دوم و حجم آموزش آن نیز مهم است. اما هیچ زبانی در عشقورزی، زبان مادری نمیشود. البته این را هم باید گفت که هیچ زبانی خالص نیست. همه زبانها مرکب هستند. همه از هم تاثیر گرفتهاند اما در بنیاد درونی انسان، آنچه نشسته زبان اول است. زبان یعنی فرهنگ یعنی حافظه جمعی. اگرچه نظام صنعتی و عصر ارتباطات به زبان ضربه میزنند اما زبان مادری بنیادی است و در نهاد انسان باقی میماند. در زبان مادری مفاهیم اساسی و عمیقتر مطرح میشود. زبان عشق البته فقط نوشتاری و گفتاری نیست چیزهای دیگر هم تاثیر میگذارد. اما زبان مهم است. اگر به زبان مادری بیان نشود در عشقورزی مشکل ایجاد میشود. مگر اینکه زبان دوم را خیلی خوب یاد بگیرد و البته یاد گرفتن زبان دوم به یادگرفتن زبان مادری بستگی دارد.
این روزها، بحث آموزش زبان مادری در مدارس مطرح شده است. عدهای مخالف هستند. عدهای هم بحث «آموزش زبان مادری» را مطرح میکنند و عدهای دیگر به «آموزش زبان مادری» اعتقاد دارند. شما چه نظری دارید؟
اینکه ممکن است شما موقعی که زبان عربی و انگلیسی میخوانید، زبان فارسی ضعیف شود، از نظر علمی اشتباه است. از نظر علم عصبشناسی، ثابت شده که آموزش زبان مادری، به آموزش زبانهای دیگر، آسیب نمیرساند بلکه به تقویت آن میانجامد. آموزش با مغز صورت میگیرد. این مساله نباید در حوزه انسان و تواناییهای آموزشی تردید ایجاد کند. اما مقاومت در حوزه دیگری مطرح میشود. مقاومتها بیشتر سیاسی است نه علمی. کسانی که با این مساله افراطی برخورد میکنند، مشکل درست میکنند. سرنوشت کره زمین ایجاب میکند که انسانهای چندزبانه پهلوی هم باشند. این مدلِ محرومیت زبانی قبلا نبود. من از نظر عصبشناسی میگویم بهتر است در شرایطی زبان مادری در مدارس در کیفیت و کمیت خاصی مطرح بشود که شخص بتواند هویت خود را بدون اینکه احساس کمبود کند، ارائه بدهد. من بیست سال در آلمان بودم و برای آموزش دانشگاهی، زبان آلمانی یاد گرفتم. در همانجا، زمانهای بسیاری بود که از من خواستهاند چیزی را به ترکی یعنی زبان مادری خودم بگویم و بعد خودم همان را ترجمه کنم. استعارهها با زبان مادری معنی خاصی دارند و در ترجمه منتقل نمیشوند. استعاره جزو فرهنگ است. ما استعاره انگلیسی را نمیفهمیم. مِتافرم زبان را تنها کسانی میفهمند که زبان مادریشان باشد. افزون بر همه اینها، آموزش زبان مادری، باعث غنیسازی زبان دوم هم میشود.
برخیها میگویند بخشی از زبانها نیازی نیست که از حالت شفاهی به مکتوب تبدیل شوند. برخی زبانها شفاهی هستند و تنها برخی زبانها باید مکتوب شوند.
نوشتن، تاریخیکردن زبان است. ما نمیتوانیم بدون تاریخ بمانیم. فرهنگ شفاهی گم میشود. هویت اگر فقط شفاهی بماند هرز میرود. واژه در جستوجوی معنا گم میشود. زبان باید نوشته شود. زبان نباید ایستا باشد. با دینامیسم خانواده و نگارش زبان تغییر پیدا میکند، اصالت پیدا کرده و رشد میکند. زبان حافظه جمعی است حتی اگر ضبط کنیم از بین میرود. نوشتن ضروری است. باید نوشته بشود تا تاریخی شود.
یک روانشناس معتقد بود کسانی که زبان مادری را نمیآموزند بنابراین زبان دوم را هم درست یاد نمیگیرند. اینها تبدیل میشوند به انسانهای سردرگم. این موضوع چه مشکلاتی ایجاد میکند؟
183 views07:27