Get Mystery Box with random crypto!

اشو

لوگوی کانال تلگرام oshocenterr — اشو ا
لوگوی کانال تلگرام oshocenterr — اشو
آدرس کانال: @oshocenterr
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 2.95K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی اشو
مطالب اشو در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 35

2021-07-15 15:30:02 هنگامی که کل از کل زاده شد ببین که باقی نیز کل است


كل عالم از خداست. چیز کوچکی نیست - بی پایان و نامتناهی است بدون مرز به سمت و سو و نه آغاز و پایان دارد. اگر چه چنین توده عظیمی از او زاده شده باز هم خداوندی کامل باقی می ماند. و اگرچه این عالم بزرگ به آن کلیت بازگردد - هستی - و يكباره به آن سرازیر شود، خداوند کامل باقی می ماند. نه کم و نه زیاد می شود.
بیایید به گونه دیگر این موضوع را دریابیم همه اقیانوس را می شناسیم، آن یک تجربه عینی است و با اعضاء حسی ما درک می شود. می تواند کم یا زیاد شود. هر چقدر هم که بزرگ باشد بدون حد نیست.رودخانه ها بطور مداوم در آن می ریزند، و هرگز از آن باز نمی گردند. ابرهای آسمان به برداشتن آبهای آنها و ریختن آنها بر روی زمین ادامه می دهند. هرگز نقصان آب در دریا وجود ندارد اما در عین حال اگر چه وسیع است اما کم می شود. نه بی انتها و نه نامحدود است. هزاران رودخانه که در آن سرازیرند به سختی یک اینچ اختلاف در حجمش ایجاد می کنند، زیرا بسیار وسیع است. تخیل میزان آب دریافتی از رودخانه های بزرگی مانند برهماپوترا 2، کنگ 3و آمازون4 را محال می کند. معهذا در ظاهر، دریا همان است که بود. روز به روز خورشید آبش را تبخیر می کند و ابرهای آسمان از آن زاده می شوند. علی رغم تمام این اعمال به نظر می آید که حجم دریا همان است که بود، اما در حقیقت بدون نقصان و ازدیاد نیست. زیادوکم می شود، اما آنقدر گسترده است که ما چیزی از تغییرات آن نمی دانیم.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 22 و 23

کانال اشو
@Oshocenterr
403 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-14 15:30:01 ادامه ...


نه تنها کودکان بلکه بزرگسالان نیز! - همه نیازمند عشق و محبت هستیم و به این نیازمان ادامه می دهیم. گدای عشق در طول زندگی خود می باشیم روانشناسان می گویند یک مشکل در زندگی ما وجود دارد، و آن نگرانی ما در جلب محبت از طرف دیگران است. همه تنش ما، تمام توجه ما، ترس و اضطراب مان به این مسأله کوچک مرتبط است، و زمانی که نمی توانیم کسب محبت و عشق کنیم، دنبال جایگزینی برای آن هستیم. تلاشمان در طول زندگی بدنیال عشق است؛ و در این کار و تعقیب مداوم آن را می سنجیم چرا؟ به این امید که با به دست آوردن آن، ستون و پایه عشق مستحکم شود و همه این وسایل به سبب این است که ما عشق را هنوز نشناخته ایم، زیرا آنچه که با بدست آوردن فزونی یابد عشق نیست.مهم نیست که چه مقدار عشق دریافت میکنید بلکه عشقتان به همان میزان باقی می ماند.
از این رو کسی که این سوترای عشق را کاملا می فهمد کاملا این دو حقیقت را نیز درک می کند. اول اینکه هرچه بیشتر از آن بدهم، عشقم کم نمی گردد؛ دوم اینکه هرچقدر عشق و محبت دریافت کنم عشق درونم زیاد نمی شود حتی اگر تمام اقیانوس عشق به درونم جاری شود حتی ذره ای به عشقم اضافه نمی گردد، و اگر همه آن را نیز بدهم ذره ای از آن کم نمی شود.


اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 21

کانال اشو
@Oshocenterr
194 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-13 15:30:01 ادامه ...


آزمایش حقیقی از عشق در این است که آیا در وراء قوانین ریاضی قرار دارد. عشق قابل اندازه گیری نیست. این ابهام که با تقسیم کردن عشق از آن کاسته می شود را از خود دور کنید. قالب اشتباه این حقیقت است که تمام تجربه های دیگر قابل اندازه گیری هستند. آنچه را که ما داریم می توان اندازه گرفت خشم ما، تنفر ما، و تمام احساسات دیگر قابل اندازه گیری اند.
تنها تجربه ای که وراء اندازه گیری است، عشق می باشد و عشق برای شما ناشناخته است. به این دلیل است که شما درک خداوند بزرگ را بسیار مشکل می یابید. کسی که عشق واقعی را می شناسد مشکلی در درک خداوند نمی بیند. زیرا اگر عشق را بفهمید خدا را می شناسید -به آنها اجزاء یک حساب می باشند، و بر یک بعد تعلق دارند. کسی که عشق و محبت حقیقی را بفهمد خواهد گفت، "حتی اگر خدا را نشناسیم خوب است زیرا عشق را شناخته ام، و این کافی است. به هدفم نایل می شوم - شناخته ام! با عالم برتری آشنا می شوم، عالمی که اشتراک در آن کاهش را بدنبال ندارد. جائی که موجودات آزادانه و به فراوانی ارزانی می کنند.
و بخاطر داشته باشید وقتی در درون خود احساسی از عشق کامل حتی پس از ارزانی کردن آن داشتید آنوقت احساس دوست داشتن شما از طرف دیگران ناپدید می گردد، زیرا عشق شما با دریافت محبت و عشق از طرف دیگران افزونی نمی یابد. بخاطر داشته باشید هرآنچه که با دادنش کم نمی گردد نمی تواند با دریافتش زیاده شود. این پدیده ای هم زمان است. هم چنین آگاه باشید، تا زمانی که عشق را از دیگران طلب کنید تجربه ای از آن نخواهید داشت.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 20 و 21

کانال اشو
@Oshocenterr
204 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-12 15:30:01 ادامه ...


اما نه تنها ما نسبت به ریاضیات برتر در جهل بسر می بریم. بلکه در دنیایی از ریاضیات ساده و ابتدایی زندگی می کنیم جائی که همه چیز با تقسيم شدن کاهش می یابد؛ پس طبیعی است که هر کسی از عمل دادن وحشت داشته باشد. زن هر اسناک از دادن عشق شوهرش به دیگری است ؛ و شوهر در ترس از عاشق شدن همسرش نسبت به مرد دیگر. در واقع عاشق دیگری شدن زن یا شوهر در کنار قضیه است، زیرا این بحران کلا در خانواده وجود دارد. وقتی مادر عشقش را به پسر ارزانی می کند، شوهرش حسادت می ورزد؛ و هنگامی که پدر محبتش را نسبت به دختر نشان می دهد، مادر حسود می شود. در این شرایط که تنش به وجود می آید زیرا از عشق واقعی خبری نیست. آن احساسی را که نسبت به اصطلاحا عشق داریم، عشق واقعی نیست.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 19 و 20

کانال اشو
@Oshocenterr
20 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-11 15:30:01 ادامه ...


علم ریاضی هرگز نمی تواند درک کند که وقتی کل از کل برداشته می شود، مابقی نیز کل است. تنها عشق است که مفهوم این جمله را می داند. انیشتن نمی تواند کمکی کند. یاری گرفتن از او بی فایده است. بلکه «ميرا» یا «چیتانیا» که قادر به این کار می باشند؛ از طریق آنهاست که راهی برای فهم آن پیدا می کنید، زیرا این امر بستگی به دیگری دارد، بعد ناشناخته ای که در آن با برداشتن چیزی از آن کسر نمی گردد. تنها تجربه ای که می تواند شما را قادر به درک این امر کند نگاهی ناگهانی به درون عشق است . و نودونه درصد شما نسبت به این تجربه نابینا هستید به این دلیل است که با ابراز عشق و محبت احساس می کنید چیزی از دست داده اید و اصلا حسی از محبت و عشق ندارید. وقتی با ابراز عشق و محبت خود به دیگری احساس از دست دادن چیزی را می کنید پس بدانید که می بایستی چیز دیگری غیر از عشق را داده باشید. نمی توانسته عشق باشد می باید چیزی متعلق به دنیای مادی دلارها و پوندها بوده باشد. چیز قابل ارزیابی می تواند شکل بپذیرد و متعادل توزین شود و با متر اندازه گیری گردد. بخاطر داشته باشید آنچه که قابل محاسبه است تحت قانون تقلیل می باشد. و فقط آنچه که غیر قابل اندازه گیری و غیر قابل دستیابی است بدون توجه به مقدار برداشت از آن یکسان باقی می ماند.
آیا تاکنون محبت و عشقی را تجربه کرده اید که با ارائه آن، نقصان پذیرد؟ تقریبا همه با آن آشنایی دارند. اگر کسی مرا دوست دارد، می خواهم که دیگری را دوست نداشته باشد، زیرا منطق من می گوید که از عشقی که تقسیم شد کاسته می شود. پس من به دنبال این هستم که تنها مالک عشق او باشم. تقاضای من این است که دوستدار من، حتی نیم نگاه حاکی از دوستی به دیگری نداشته باشد. چنین نگاهی برایم حکم زهر را دارد، زیرا "من میدانم" که در این حال علاقه او نسبت به من کم خواهد شد. اگر من به این عقیده حاکی از کاهش علاقه چنگ بزنم، نیاز است تا باور کنم که چیزی از عشق و محبت نمی دانم. اگر هر قدر شناخت نسبت به عشق حقیقی داشتم می بایستی از دوستدارم بخواهم تا آن را آزادانه نسبت به همه دنیا ابراز نماید، زیرا در این طریق است که او به اسرار و رازهای عشق و محبت پی می برد و احساس عمیق تری نسبت به عشق پیدا می کند و محبتش نسبت به من لبریز می شود.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 18 و 19

کانال اشو
@Oshocenterr
225 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 15:30:07 ادامه ...


این مسأله مثل قیل و قال دیوانه ای می ماند که دانش او از حساب صفر است. حتی یک مبتدی نیز می داند که اگر از چیزی برداریم حتی اگر به مقدار اندک، از آن چیز کم می شود. و اگر کلش را برداریم، دیگر چیزی باقی نمی ماند. اما این سوترا می گوید که نه تنها یک چیزی، بلکه کلش باقی می ماند. کسانی به منطق جعبه پول آشنایی دارند، مطمئنا این امر را درک نمی کنند. زیرا فهمیدن آن از راه جدیدی صورت می گیرد.
آیا وقتی محبت و عشق خود را به کسی ابزار می دارید از آن کاسته می شود؟ آیا عشق را در کل آن در می یابید یا جزئی از آن را احساس می کنید؟ نه! عشق واژه ای است که در این سوترا به درک آن نیاز است. و این کلمه است که ما باید از آن بهره برگیریم. مقداری از محبت یا عشق را که بر زبان می آورید بقیه اش چه میزان از اصل را تشکیل می دهد. عمل بیرون راندن عشق از درون چیزی از آن نمی کاهد. برعکس با ارائه آن رشد می کند و زیاد می شود، و با نثار آن به دیگران، به درون شما عيمق تر فرو می رود. هرچقدر آزادانه آن را بیرون بفرستید سرمایه اش در درون شما بیشتر می شود. کسی که بدون شرط كل عشق و محبت را به دیگران آزادانه ارائه می کند صاحب عشق مطلق می شود.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 17 و 18

کانال اشو
@Oshocenterr
207 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-09 15:30:00 ادامه ...


زندگی به ریاضیاتی بالاتر وابسته است. چیزی جدید و کاملا برجسته و ماحصل اجزاء می باشد. چیزی مهم از درون چیزهای بی ارزشی زاده می شود. حیات و زندگی یک حساب ساده نیست. بلکه بسیار عمیق تر از حسابی دقیق است. حسابی است که در آن اعداد بی معنی اند، جائی که قواعد جمع و تفریق بی فایده می شوند. کسی که راز و رمز حیات و زندگی را نمی داند، رمزی که ورای حساب معمولی زندگی است، مفهوم و هدف زندگی را نیز درک نمی کند.
عجایب زیادی در این سوترا هست. می گوید : هنگامی که کل از کل زاده می شود، ببین که باقی نیز کل است. از دیدگاه حساب معمولی این امر کاملا نادرست است. اگر جزئی از چیزی را برداریم بقیه آن مانند اصلش نمی باشد. بلکه چیزی کمتر باقی می ماند. اگر از میلیونها روپیه پس انداز شده چند روپیه برداریم، چیزی ازكل آن کم خواهد شد. حتی با برداشتن ده روپیه از آن، چیزی از کلش کم خواهد شد. مابقی نمی تواند با مقدار اصلش برابر باشد. هرچه قدر هم پربار باشد -حتی گنج سليمان یا کوبلا باز هم کم می شود در حالیکه فقط ده سکه از آن کم می شود. و همانی نیست که قبلا بود. به همین قیاس هرچند غنی باشد باز هم باید ده سکه به آن اضافه شود تا بزرگتر شود. اما بر طبق این سوترا، می شود کل را از کل دانست . نه تنها ده قطعه یا سکه بلکه کل غنای آن را و باز هم بقیه کل است.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 16 و 17

کانال اشو
@Oshocenterr
290 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-08 15:30:02 ادامه ...


یک هنرمند تصویری را نقاشی می کند. فرض می کنیم ما ارزشن مواد مصرف شده در آن را محک بزنیم. چقدر رنگ، مطمئنا زیاد نسبت و یک بوم نقاشی؟ آنهم زیاد نیست. اما هیچ اثر هنری و نقاشی زیبا، فقط آمیزه ای از رنگهای اضافه شده به بوم نیست. بلکه چیزی فراتر از آن است.
یک شاعر شعری را می سراید. تمام کلمات بکار گرفته شده در آن لغات معمولی است که هر روزه بکار می بریم. شاید شما یک یا دو کلمه را در آن بیابید که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ حتی اگر چنین باشد آنرا می شناسیم. چیزی بیشتر از مجموعه و گردآوری کلمات است. شخصی سه تار می نوازد؛ اثری که از شنیدن نتهای سه تار بر قلبمان باقی می گذارد فقط اثر صدا نیست. برقلبمان چیزی فراتر از آن تأثیر می گذارد.
بیاید این پدیده را از زاویه دیگر بررسی کنیم. یک شخص با چشم بسته دستان شما را عاشقانه می فشارد. و نیز همان شخص با يأس این کار را می کند. در هر دو کار تا آنجا که به حس لامسه جسمانی مربوط می شود عمل به یک صورت انجام شده است و تفاوت اساسی بین آن دو نیست.
معهذا بطور یقین عنصر متفاوتی در احساس لمس عاشقانه ما توسط یک فرد وجود دارد. و دیگر اینکه وقتی کسی ما را با بی تفاوتی کامل لمس می کند، هیچ چیز را در این کار احساس نمی کنیم. ولی در هر دو کار عمل لمس انجام گرفته است. اگر از یک پزشک در این باره سئوال شود، میزان فشار دست طرف مقابل را اندازه می گیرد . حتی میزان گرمایی که از دست مقابل بطرف دیگر منتقل می شود را می توان در نظر گرفت . معهذا، تمام آن گرما و فشار نمی تواند خشم و یا عشق کسی که ما را لمس کرده است را آشکار نماید. ولی ما تفاوت نحوه دست دادن ها را تجربه می کنیم. بطور قطع لمس دست ماحصل گرما، فشار و ذخیره الکتریکی در دست نمی باشد. بلکه چیزی فراتر از آن است.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 15 و 16

کانال اشو
@Oshocenterr
461 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-07 15:30:01 ادامه ...


زمین قبل از تولد نیوتن تحت تأثیر جاذبه بود. به همین صورت، قبل از تولد او، زمین یک سنگ مثل همیشه به سوی خود می کشید. نیوتن اصل جاذبه را کشف نکرد، بلکه تنها آن را آشکار نمود. آنچه را که پنهان بود باز کرد، او ناشناخته را شناخته کرد. اما کاملا جاذبه قبل از نیوتن وجود داشت؛ در غیر این صورت نمی بایستی نیوتن در آنجا باشد. او نمی توانست بدون جاذبه متولد شود. جاذبه می تواند بدون نیوتن باشد، اما او نمی توانست بدون جاذبه زمین، هستی داشته باشد. جاذبه وجود داشت اما برای دنیا ناشناخته بود.
اسپنسکی اظهار می دارد که اصل سومش قبل از اولی قرار داشت این که شناخته شده نبود کاملا موضوع متفاوتی است؛ و شاید اشتباه است که بگوئیم شناخته شده نبود، زیرا آنچه را که اسپنسکی در کتابش به تقریر آورده در همین۶ سوترا بیان شده است کتاب "ترتیوم ارگانوم "كتاب بسیار با ارزشی است. ادعای او مبنی بر وجود فقط سه کتاب در عالم - که سومی از آن خود اوست . اشتباه نیست. گزافه گویی نیست یک حقیقت است. کتابش همان قدر اهمیت دارد. اگر چنین نمیگفت سکوتش قطع تواضعی به غلط می بود. اهمیت داشتن کتابش حقیقت دارد. اما هر آنچه که در آن یاد آور شده در همین سوترا وجود دارد.
او در خلال كتابش سعی داشته دو نوع حساب را در عالم ثابت نماید. یکی آنکه می گوید دو بعلاوه دو می شود چهار. این نوع حساب ساده ای است که همه ما می دانیم شمارش ساده ای که معلوم می کند اگر همه اجزای یک چیز را با هم جمع کنیم، هرگز نمی تواند بیشتر از کل آن چیز باشند. حساب ساده می گوید که اگر چیزی را به اجزاء تقسیم کنیم و سپس آن اجزاء را با هم جمع کنیم، ماحصل هرگز نمی تواند از کل آن چیز فراتر رود. این حقیقت ساده و روشن است. اگر یک روپیه را به صد قسمت نمائیم، ماحصل این قسمت هرگز نمی تواند بیشتر از یک روپیه شود، آیا می شود؟ این یک حساب ساده ای است که جمع اجزاء نمی تواند از کل آن بیشتر باشد. اما اسپنسکی می گوید که ریاضیات برتر دیگری نیز وجود دارد و آن ریاضیات حیات است. در این ریاضیات، دو بعلاوه دو لزوما چهار نمی شود. گاهی پنج یا سه می شود. او می گوید که در چرخه حیات مجموع اجزاء گاهی از کل نیز فراتر می رود، می بایستی کمی روشن تر آنرا درک کنیم، در غیر این صورت قادر نخواهیم بود اهمیت کامل اولین و آخرین سوترای ایشاباش را درک نمائیم.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 14 و 15

کانال اشو
@Oshocenterr
221 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-06 15:30:02 ادامه ...


اولین جمله ای را که او در این کتاب جالب عنوان می کند این است که فقط سه کتاب قانون فکری در دنیا وجود دارد. اولین آن توسط ارسطو پدر علم منطق غربی اورگانوم نامیده می شود. «اورگانوم» به معنی اصل معرفت است. کتاب دوم که توسط فرانسیس بیکن بنام «نوم اورگانوم» به نوشته درآمده - اصل جدید معرفت و سومین کتاب قانون کتاب دیگر اوست که ترتیوم اورگانوم نامیده می شود - یا اصل سوم معرفت. او این بیان را با جمله ای کوتاه که بسیاری از افراد را به گیجی کشانده، دنبال می کند. «قبل از اینکه اولین وجود داشته باشد، سومین وجود داشت».
یعنی اصل سوم قبل از کشف اصل اول در عالم وجود داشت. کتاب اول را ارسطو دوهزار سال قبل نگاشت، دومی را بیکن سیصد سال پیش و کتاب سوم چیزی حدود 40 سال پیش به نگارش درآمد. اما اسپنسکی می گوید که سومین کتاب حتی قبل از اولین کتاب وجود داشت اگرچه آن را فقط 40 سال پیش نوشته است. وقتی کسی درباره این جمله غیرمنطقی واحمقانه از او می پرسد، می گوید: آنچه را که نوشته ام از خودم نبوده است. بلکه کاملا وجود داشته است؛ فقط آن را به سادگی تکرار کرده ام.


ادامه دارد ...

اشو
ضربان قلب حقیقت مطلق
ص 13 و 14

کانال اشو
@Oshocenterr
173 views12:30
باز کردن / نظر دهید