Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه و ادبیات

لوگوی کانال تلگرام philosophers2 — فلسفه و ادبیات ف
لوگوی کانال تلگرام philosophers2 — فلسفه و ادبیات
آدرس کانال: @philosophers2
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 10.55K
توضیحات از کانال

برترین مطالب ادبی و فلسفی
@Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید
کانال های پیشنهادی
@Philosophy3 فلسفه
@Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان
@bookcity5 شهر کتاب
@audio_books4 کتاب صوتی
@Philosophicalthinking فلسفه خوانی
@TvOnline7 فیلم و سریال

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 12

2023-01-21 08:54:03 ■ آدمیزاد توی روابطش با دیگران پشت قیافه ی ظاهرش قیافه ی دیگری دارد که گاهی تا آخر هم آفتابی نمیشود.

باید قیافه ی رویی اشخاص را تراشید و قلب بی شیله اش را از آن زیر بیرون کشید به این جهت مدام در وجودش میل دردناکی داشت به این که پشت نمای خشن یا جدی یا نترس یا افاده یی یا خوش بخت یا شاد اشخاص واقعن چی پنهان است.

هیچوقت توی دنیا حقیقت یگانه یی وجود نداشته تا هر کسی بتواند در پناه اش گوشه ی امنی پیدا کند. هر کسی برای خودش حقیقتی دارد.

#دن_آرام
#میخائیل_شولوخوف

l عضو شوید l
@Philosophers2.
2.4K views05:54
باز کردن / نظر دهید
2023-01-11 23:27:46
این عکس یکی از مهم‌ترین عکس‌های تاریخی است که در دوران منتهی به امضای فرمان مشروطه ثبت شد.

موسیو نوژ، مستشار بلژیکی بود که آمده بود تا نظام مالیاتی رو سامان بدهد. اما در عمل داشت کمر تاجران ایرانی را خرد می‌کرد و به تاجران روس بها می‌داد.

روس‌ها هم از او حمایت می‌کردند و شاه جرات بازخواست او را نداشت.

این عکس، مربوط به مهمانی بالماسکه‌ای است که در ایران و با حضور خارجی‌های ساکن ایران ترتیب داده شد.
نوژ را می‌بینیم که عبا و عمامه به تن کرده، ژست آخوندها را گرفته، به مثال آن‌ها قلیان را هم به‌راه انداخته. چقدر هم خوب ژست آخوندهای زمانه را درآورده!
این عکس مثل بمب صدا کرد. آیت‌الله بهبهانی گفت او کمر اسلام را خم کرده.

یکی از اولین اقدامات مجلس اول مشروطه هم زدودن او از سازمان مالیاتی کشور بود.

اپیزود هفتم تاریخ دراما با نام «بازگشت شاه» بزودی منتشر می‌شود. اپیزودی که داستان‌ها، وقایع و موضوعاتی را بررسی می‌کند که منجر به «شکست مشروطه» شدند. اپیزودی مهم از #پادکست_تاریخ_دراما



تاریخ دراما را در کست باکس

تاریخ دراما را در تلگرام

تاریخ دراما را در شنوتو

تاریخ دراما در اینستاگرام

@tarikhdrama
418 views20:27
باز کردن / نظر دهید
2023-01-11 23:26:42 ‍ ده اشتباه ذهن

طبق نظر روانشناسان اگر هر قطعه از فکر آدمی "یک جمله ای که در ذهن خطور می نماید" یک یا بیشتر از خصوصیات زیر را داشته باشد دیگر تفکر منطقی و مفید محسوب نشده بلکه تفکر غیر منطقی یا منفی است و حتماً مسبب روحیه بد و منفی خواهد شد.
این ده اشتباه یا خطا یی که اغلب مانند ویروس همراه فکر ما هستند عبارتند از

1- تفكر همه يا هيچ :

همه چيز راسفيد و در غير اين صورت سياه مي بينيد هر چیز كمتر از كامل شكست بي چون و چرا است

2- تعميم مبالغه آميز:

هر حادثه منفي و از آن جمله يك ناكامي شغلي را شكستي تمام عيار وتمام نشدني تلقي مي كنيد وآن را باكلماتي چون «هميشه» و «هرگز» توصيف مي كنيد. فردي افسرده كه در حال رانندگي پرنده اي به شيشه اتومبيلش خورده بود گفت: چقدر بد شانس هستم، "هميشه پرنده ها به شيشه اتومبيل من مي خورند."

3- فيلتر ذهني:

تحت تاثير يك حادثه منفي همه واقعيت ها را تار مي بينيد. به جزيي از يك حادثه منفي توجه كرده و بقيه را فراموش مي كنيد شبيه چكيدن يك قطره جوهر كه بشكه آبي را كدر مي كند. به خاطر ارايه يك مقاله در كلاس از سوي استاد و اكثر دانشجويان تشويق ميشويد اما به دليل انتقاد يكي دو نفر از دانشجويان روحيه خود را از دست مي دهيد.

4- بي توجهي من امر مثبت:

با بي ارزش شمردن تجربه هاي مثبت، اصرار بر مهم نبودن آن داريد. كارهاي خوب خود را بي اهميت مي خوانيد، مي گوييد كه هر كسي مي تواند اين كار را انجام دهد. بي توجهي به امر مثبت شادي زندگي را مي گيرد و شما را به احساس ناشايسته بودن سوق مي دهد.

5- نتيجه گيري شتابزده:

بي آنكه زمينه محكمي وجود داشته باشد نتيجه گيري شتابزده مي كنيد. ذهن خواني: بدون بررسي كافي نتيجه مي گيريد كه كسي در برخورد با شما واكنش منفي نشان مي دهد. پيشگويي: پيش بيني مي كنيد كه اوضاع بر خلاف ميل شما در جريان خواهد بود. بدون هر گونه بررسي مي گوييد: از عهده انجام اين كار برنخواهم آمد وآبرويم خواهد رفت.

6 -درشت نمايي:

از يك سو در باره اهميت مسايل و شدت اشتباهات خود مبالغه مي كنيد و از سوي ديگر، اهميت جنبه هاي مثبت زندگي را كمتر از آنچه هست بر آورد مي كنيد.

7- استدلال احساسي:

فرض را بر اين مي گذاريد كه احساسات منفي شما لزوماً منعكس كننده واقعيتها هستند. (احساس گناه مي كنم، بايد آدم بدي باشم) (احساس حقارت مي كنم، معنايش اين است كه در درجه دوم اهميت هستم)

8- بايدها:

انتظار داريد كه اوضاع آن طور كه شما مي خواهيد وانتظار داريد، باشد. خيلي ها مي خواهند با بايدها و نبايدها به خود انگيزه بدهند(نبايد آن شيريني را بخورم) اغلب بي تاثير است زيرا بايدها توليد تمرد مي كند و اشخاص تشويق مي شوند درست بر عكس آن را انجام دهند.

9- برچسب زدن:

برچسب زدن شكل حاد تفكر همه يا هيچ است. به جاي اينكه بگوييد: اشتباه كردم، به خود بر چسب منفي مي زنيد. (من بازنده هستم) برچسب زدن عير منطقي است، زيرا شما با كاري كه مي كنيد تفاوت داريد. انسان وجود خارجي دارد اما بازنده و يا احمق وجود خارجي ندارد. اين برچسبها تجربه هايي بي فايده هستند كه منجر به خشم، دلسردي، اضطراب و كمي عزت نفس مي شوند.

10- شخصي سازي وسرزنش:

خود را بي جهت مسئول حادثه اي قلمداد مي كنيد كه به هيچ وجه امكان كنترل آن را نداشته ايد. وقتي مادري از آموزگار فرزندش مي شنود كه وي در مدرسه خوب درس نمي خواند باخود مي گويد: اين نشان مي دهد كه من مادر بدي هستم. در صورتي كه بهتر است در چنين مواقعي علل درس نخواندن فرزند را جسجو كند. شخصي سازي منجر به احساس گناه، خجالت و ناشايسته بودن مي شود. بعضي ها عكس اين كار را مي كنند و سايرين ويا شرايط راعلت مشكلات خود تلقي مي كنند و توجه ندارند كه ممكن است خود در ايجاد شرايط سهيم باشند.

#از_حال_بد_به_حال_خوب
#دیوید_برنز

l عضو شوید l
@Philosophers2
594 views20:26
باز کردن / نظر دهید
2023-01-11 22:04:06
این اوج مصیبت انسان عصر ماست؛ له کردن آنهایی که نمی‌فهمیمشان ...
فهم خود را اوج فهم جهان دانستن.

#فردا_شکل_امروز_نيست
#نادر_ابراهیمی

l عضو شوید l
@Philosophers2
394 views19:04
باز کردن / نظر دهید
2023-01-11 17:22:06 ️بیشتر زَن‌ها از خودشون‌ می‌پرسن‌: چرا بچّه‌دار بشم‌؟ تا گرسنگی‌ بِکشه‌؟! از سرما بلرزه‌ و از خیانت‌ و حقارت‌ عذاب‌ ببینه‌؟! یا از مریضی‌ توی میدون‌های‌ جنگ‌ نِفله‌ بشه‌؟!
این‌ زن‌ها امید ندارن‌ که‌ بچّه‌هاشون‌ سیر بشن‌ و جای‌ گرمی‌ واسه‌ زندگی‌ پیدا کنن‌! اُمید ندارن‌ کسی‌ به‌ حقوق‌ بچّه‌هاشون‌ احترام‌ بذاره‌ و اون‌ها بزرگ‌ بشن‌ و اونقدر زنده‌ بمونن‌ تا بتونن‌ جنگ‌ و مریضی‌ رو از دنیا پاک‌ کنن‌..
شاید این‌ مادرها حق‌ داشته‌ باشن‌، شاید هم‌ نه‌! ولی‌ بگو هیچ‌ بودن‌ بهتره‌، یا درد کشیدن‌؟! من‌ حتی وقتی‌ واسه‌ شکست‌ها و دردهایی‌ که‌ توی زندگی‌ داشتم‌ گریه‌ می‌کردم‌، بازم‌ اعتقادم‌ این‌ بوده‌ که‌ درد کشیدن‌ از هیچ‌ بودن‌ بهتره‌! اگه‌ نظرمو درباره‌ی‌ زندگی‌ کردن‌ یا به‌ دُنیا اومدن‌ بخوای‌ باید خیلی‌ قاطع‌ بهت‌ بگم‌ که‌: به‌ دُنیا اومدن‌ خیلی‌ بهتر از هرگز به‌ دنیا نیومدنه‌!

#اوریانا_فالاچی
#نامه_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد

l عضو شوید l
@Philosophers2.
879 views14:22
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 21:51:27
■ مجموعه ای از سخنان #برتراند_راسل، #ریچارد_فاینمن، #مت_دیلاهونتی، #کریستوفر_هیچنز و #کارل_سیگن

l عضو شوید l
@Philosophers2
463 views18:51
باز کردن / نظر دهید
2023-01-06 23:23:52 تفکر نقاد با یادگیری منطق
تلفیقی از فلسفه، منطق، هنر و علم

https://t.me/criticalthinnking
https://t.me/criticalthinnking
300 views20:23
باز کردن / نظر دهید
2023-01-06 23:22:14 ‍ درباره هدف علم

آیا برترین هدف علم فراهم کردن بیشترین لذت و کمترین ناخشنودي ممکن برای انسان است؟ اما چگونه علم می تواند به این هدف دست یابد وقتی که لذت و ناخشنودی چنان بهم وابسته اند که اگر کسی قصد حداکثر بهره مندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیشترین مقدار ممکن از ناخشنودی را بجند و وقتی می خواهد به سعادت آسمانی دست یابد باید خود را برای
کشنده ترین نگرانیها و اضطرابهای هم آماده کنند؟ اما شاید چنین باشد؛ لااقل رواقیون بر این عقیده بودند، زیرا از زندگی کمترین مقدار ممکن خوشی را می خواستند تا حداقل ناخوشی نصیبشان شود. وقتی این پند حکیمانه را فریاد می کردند که: «خوشبخت ترین مردم پرهیزکار ترین آنهاست» پیام این مکتب را به گوش عامه مردم می رساندند. اما در عین حال این گفته حاوی ظرافتی هم برای افراد بصير بود). امروز هم هنوز همان انتخاب را داریم: با کمترین ناخوشی ممکن و به عبارتی دیگر نداشتن درد و غم - که در اصل سوسیالیتها وبابون هر حزبی نباید هیچ گاه وجدان بیشتر از این به طرفداران خود وعده دهند . و یا بیشترین ناخوشی ممکن به عنوان تاوان خوشیها و شادیهای مفرط که تا امروز به ندرت کی لذت آن را چشیده است؟ اگر راه اول را انتخاب می کنید، یعنی اگر می خواهید رنجهای انسانی را کاهش دهید، بسیار خوب! باید همین طور توان شادمانی خود را هم کاهش دهید. به طور قطع همراه علم می توان هم به این و هم به آن هدف رسید! شاید در روزگار ما علم بیشتر با آن خصصه اش شناخته می شود که آنان را از
شادی هایش محروم می کند و او را چون مجسمه ای خشک و استوار و بی احساس می سازد. با این حال هیچ چیز مانع از آن نیست که نقش هفتم بزرگ رنجها و آلام را در علم کشف کنیم، در آن صورت شاید از همان طريق جنه مخالف آن را هم در یایم، یعنی استعداد معجزه آسای آن در باز کردن دنیاهای جدیدی از ستارگان برای شادی انسانها.

#فردریش_نیچه
#حکمت_شادان
صفحه 71 / بند 12
ترجمه: #جمال_آل_احمد

l عضو شوید l
@Philosophers2
339 views20:22
باز کردن / نظر دهید
2023-01-06 19:59:54 ‍ حقیقت ممکن است گیج کننده باشد. احتمال دارد فهمش نیاز به کلنجار رفتن داشته باشد. ممکن است برخلاف شهود ما باشد. ممکن است باورهای عمیقاً مقدس ما را نقض کند. ممکن است با آنچه ما ناامیدانه می خواهیم حقیقت داشته باشد، انطباق نداشته باشد. اما ترجیحاتِ ما، تعیین کنندهء حقیقت نیستند.
‌‌‌
#کارل_سیگن

l عضو شوید l
@Philosophers2
786 views16:59
باز کردن / نظر دهید
2023-01-05 23:24:50 ‍ گزیده گفتارهای بزرگان در مورد #مرگ


«پیوند عشق حقیقی حتی با مرگ گسیخته نمی‌شود، چه رسد به دوری.»

ولتر

«تنها مرگ است که دروغ نمی‌گوید! حضور مرگ همه موهومات را نیست و نابود می‌کند. ما بچهٔ مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب‌های زندگی نجات می‌دهد، و در ته زندگی، اوست که ما را صدا می‌زند و به‌سوی خودش می‌خواند.»

صادق هدایت، بوف کور

«دوست داشت او را شکلاتی بپیچند، عین مرده‌های زیادی که طی این مدت در تخت بغلی مرده بودند. اول لباس‌هایشان را در می‌آوردند، حلقه طلا، گوشواره‌ها و النگوها را در پاکتی می‌گذاشتند و بعد سراغ دندان‌ها می‌رفتند، تا اگر مصنوعی بود وسط راه مرده حواسش پرت نشود و آن‌را قورت ندهد. بعد نوبت پنبه‌ها بود که سوراخ‌های بدن را می‌پوشاند تا جانی که در رفته دوباره پشیمان نشود و سر جای اولش برنگردد.»

منیرو روانی‌پور، کنیزو

«زندگی هر چه پوچ‌تر باشد مرگ تحمل ناپذیرتر می‌شود.»

ژان پل سارتر

افسوس که نیچه مرد و ندید که خدا هنوز زنده‌است.

مهریزی

«مردن کافی نیست باید به موقع مرد.»

ژان پل سارتر

«مهم نیست مرگ کجا و کی به سراغ من می‌آیدمهم اینست که وقتی می‌آید من آنجا نباشم»

وودی آلن

«یک شاعر در بیست و یک سالگی می‌میرد، یک انقلابی یا یک ستاره راک در بیست و چهار سالگی. اما بعد از گذشتن از آن سن فکر می‌کنی همه چیز روبه‌راه است، فکر می‌کنی توانسته‌ای از منحنی مرگ انسان بگذری و از تونل بیرون بیایی.»

هاروکی موراکامی، فاجعه معدن در نیویورک

«تو را می‌باید که از تنهایی آکنده شوی
- دست شستن از حرکات زاید
و سرشار شدن از شوق شهود-
تا مردگانت حضور یابند
بیمناک مباش
مردگان هرگز نمی‌میرند؛ گمنام‌ترین و از یادرفته‌ترین آن‌ها
در قید حیات‌اند، و آنگاه که تنهای تنهایی
نزد تو می‌آیند
پوشیده در سکوتِ سحرآمیز حضور بیگانه
و تباه‌ناپذیر انسان.»

— زوئه کارلی حضور

«آن که به کمال رسیده‌است، فاتحانه به مرگ خویش می‌میرد و چنین مرگی، بهین مرگ است.»

نیچه

«تنها سعادتمند، کسی است که چشم به جهان نگشوده به خواب مرگ فرو رود.»

ارنست همینگوی

«هر جنبنده‌ای که بر روی زمین است، مرگ را ناخوش می‌دارد. و اگر به چشم خرد بنگرد، راحتی بزرگ در مرگ است.»

شیخ بهائی کشکول

«به یاد آورد هنگامی را که در برابرِ خانواده ات در بسترِ مرگ افتاده‌ای، در حالی که نه پزشکی مرگ را می‌تواند از تو بازدارد، و نه دوستی می‌تواند برایت سودمند باشد.»

علی هادی نزهة الناظر، ص 141

«برای راحت مردن باید پول زیاد خرج کرد.»

ساموئل باتلر

«ملتی که از مرگ نمی‌ترسد هرگز نخواهد مرد.»

نادر شاه افشار

«چه حادثه عجیبی است. باید بروی و هیچگاه باز نگردی.»

جان میلتون

«مرگ یک خواب بی رویاست.»

برنارد شاو

«زندگی مردم را در یک سطح قرار می‌دهد و مرگ افراد برجسته را هویدا می‌گرداند.»

برنارد شاو

«مرگ جز یکبار نمی‌آید ولی ترس فرا رسیدن آن در طول عمر آدمی را زجر می‌دهد.»

لابرویر

«بهترین نوع مرگ برای من مرگیست که مرد در آغوش زنی بمیرد.»

موپوسان

«حقیر شمردن مرگ یکی از فضائل اخلاقیست.»

مونتنیه

«گرانبهاترین اندیشه‌ها، اندیشه درباره زندگی است نه مرگ.»

باروخ اسپینوزا

«مرگ مثل خورشید است، کسی نمی‌تواند بدان چشم دوزد.»

لارشفوکو

«اگر می‌دانستید که یک محکوم به مرگ، هنگام مجازات چه حد آرزوی بازگشت به زندگی دارد، آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری می‌سازید بهتر می‌دانستید.»

بوعلی سینا

«از یکی از روحانیون شنیدم که می‌گفت: اختلافی که بین مرفقط در این است که افراد سالخورده به سوی مرگ می‌شتابند ومرگ به سوی جوانان می‌آید.»

مونتنیه

«بگذارید زندگی مانند گل‌های تابستان ومرگ مانند برگ‌های پاییز زیبا باشد.»

تاگور

«مرگ پدر و مادر ابداً اتفاقی فراموش‌شدنی نیست... وقتی پدر می‌میرد مثل این می‌ماند که دنده‌ای از پشتت برداشته‌اند. جای خالی‌اش همیشه حس می‌شود. اما وقتی مادر فوت می‌کند مثل این است که قسمتی از روحت را با خودش می‌برد... یک اتفاق‌هایی در زندگی فراموش‌شدنی نیستند اما ناچاریم به خاطر عزیزانی که زنده‌اند و به خاطر ادامه زندگی از سوگ بیرون بیاییم.»

بهمن فرمان‌آرا

«من خیلی دوست دارم در یاد مردم بمانم. احساس می‌کنم زمانی که پس از مرگتان در یادها می‌مانید، بسیار طولانی‌تر از زمانی است که زیسته‌اید.»

ایلی صعب،

l عضو شوید l
@Philosophers2
844 views20:24
باز کردن / نظر دهید