Get Mystery Box with random crypto!

شفیعی کدکنی

آدرس کانال: @shafiei_kadkani
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 42.21K
توضیحات از کانال

معلّمِ فرهنگ و ادبیاتِ ایران
◾ادمین اداره می‌کند.
◾اینستاگرام:
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
ارتباط با ادمین:
mshafieikadkani@gmail.com

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2024-04-01 04:46:10 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
باز گو ای باز عرش خوش‌شکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوء القضا حُسن القضا
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما لهُ کفواً احد

جلال الدین محمد بلخی
مثنوی معنوی

ستایشی که مولانا از حضرت مولی المَوالی امام علی بن ابی طالب در مثنوی شریف دارد، علی التَّحقیق بالاترین نمونهٔ مدیح آن حضرت در تاریخِ ادبیاتِ جهانِ اسلام است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
14.7K viewsedited  01:46
باز کردن / نظر دهید
2024-03-29 15:41:43 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
کیست مولا آنکه آزادت کُنَد
بندِ رقیّت زِ پایت بر کنَد
جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی


ستایشی که مولانا از حضرت مولی المَوالی امام علی بن ابی طالب در مثنوی شریف دارد، علی التَّحقیق بالاترین نمونهٔ مدیح آن حضرت در تاریخِ ادبیاتِ جهانِ اسلام است.

ما غالباً نمی‌‌اندیشیم که حجم نود و نُه درصدِ مدایح آن حضرت مقداری وصف چشم و ابروی معشوق خیالی و موهوم است یا اغراق‌های آزاردهنده.
مدیح حضرت، بدان زیبایی و ژرفی که مولانا از آن سخن می‌گوید نه در فارسی و نه در عربی، در هیچ‌ جا، دیده نشده است.
محمدرضا شفيعی كدكنی
غزلیات شمس تبریز، جلد اول، ص ۳۵
نوای مرحوم استاد سید جواد ذبیحی و خوانش ابیات مثنوی
15.3K viewsedited  12:41
باز کردن / نظر دهید
2024-03-29 15:39:57 مُراد از نزول قرآن
تحصیلِ سیرتِ خوب است
نه ترتیلِ سورتِ مکتوب.

شیخ سعدی
گلستان
#حکایت_خوانی
14.5K viewsedited  12:39
باز کردن / نظر دهید
2024-03-27 13:07:12 و گفت:
حِصنِ حصین نگاه داشتنِ زفان است
و مغزِ عبادت گرسنگی است
و دوستیِ دنیا سرِ همه خطاها است.

ذکر ابوسلیمان دارایی
تذکرة الاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
حصن: قلعه، پناهگاه، دژ | حصین: محکم، استوار
زفان: زبان
#حکایت_خوانی
14.9K viewsedited  10:07
باز کردن / نظر دهید
2024-03-27 13:04:58 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
تذکرة الاولیاء

تذکرۀ الاولیاء کتابی است که به دوگونه می‌توان آن را خواند: هم مثل کتاب «حسین کُرد» قابل خواندن است هم به‌مانند «تراکتاتوس» ویتگن اشتاین. در قرائت نخستین کافی است چشم خود را روی سطرها سفر دهیم و حوادث را دنبال کنیم؛ که مثلاً چگونه حلاج را بر دار کرده‌اند یا وقتی به گفتاری از نوع سخن جنید دربارۀ اخلاص رسیدیم که می‌گوید: «فرضٌ فی فرضٍ فی نَفل»، بگوییم «آری، همان است که من می‌فهمم. مقصودش لابد شیرینی نُقل است» و با مراجعه به فرهنگ عمید معنی کلمات آن را به دست آوریم. در قرائت دوم روی هر سطر گاه، می‌توان روزها اندیشید. درست است که اینجا قلمرو زبان ارجاعی و بیان منطقی نیست؛ اما در همین زبان عاطفی و هنری هم ظرایفی وجود دارد که فهم آن ظرایف گاه به اندیشیدن بسیار نیاز دارد و به دانسته‌های بسیاری در حوزۀ معارف اسلامی. درین قرائت دوم یک فعل یا حرف اضافه‌ای که همراه آن فعل به کار رفته است می‌تواند روزها وقت مصحح کتاب و خوانندۀ جدی آن را بگیرد.

من ادّعا ندارم که تمام پرسش‌های خوانندهٔ جدّی را پاسخ گفته‌ام ولی متجاوز از چهل سال، یکی از مشغله‌های ذهنیِ من فهم عبارات این کتاب و تصحیح آن بوده است.
تذکرة‌الاولیاء نمایشگاه بزرگ حالات عارفان است در آینهٔ زبانِ ایشان. درین نمایشگاه بینشِ هنری حدود یکصد تن از آفریدگاران این نگاه هنری به نمایش گذاشته شده است.

چهل نسخه از نسخه‌های کهن تذکره را در
اختیار داشته‌ام.

در تصحیح تذکرة‌الاولیاء باید از روش «ملکولی» استفاده کرد. این کتاب هر جمله‌اش حاصلِ اندیشه و ذهن یکی از بزرگان زهد و تصوف است و هرکدام ازین جمله‌ها جهانی است ویژهٔ خودش.
عطار از خطا مصون نبوده و در نقل حکایات و اقوال با دشواری و خطاهایی روبرو بوده است.
از مقدمهٔ تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری به تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
#عطار
#عطار_نیشابوری
#تذکره_اولیاء
14.5K viewsedited  10:04
باز کردن / نظر دهید
2024-03-26 00:33:07 زینَتُ المَجالس
14.3K views21:33
باز کردن / نظر دهید
2024-03-25 17:32:42 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
تخت جمشید؛ معبدِ اعظمِ هخامنشی


هر حکومتی که به خودکامگی پردازد و خود را مستحق سلطنتی ابدی بداند و رقیبی نشناسد سرانجام به فساد می‌گراید و پا به پای رشد فساد سستی می‌گیرد و توان و قدرتش از دست می‌رود و آنگاه چون پیکری بزرگ اما بی‌روح از پای در می‌آید.
این قانونِ تاریخ بر هخامنشیان که خود را استثنایی در تاریخ سقوط خودکامگان می‌دیدند جاری شد و گروهی بیگانه بر ما درآمد و سرانجام به این مرکز مقدس، به این معبد اعظم هخامنشی پای گذاشت.
هنوز پگاه بود که اسکندر با سپاه سوارۀ خود به کنار رود کُر رسید. بر رود پلی زدند و به شهری در پای تخت جمشید رسیدند.
محتملاً بخش عظیمی از ثروت تخت جمشید هدایای متبرکی بود که هر ساله به تخت جمشید آورده می‌شد و جزء اموال آن به شمار می‌آمد و سپرده می‌شد. نزدیک به دویست سال ظرف‌های نقره، ظرف‌های طلا، پارچه‌های زربفت و سیم‌بافت و دیگر اشیاء گرانبها در آنجا گرد آمده بود.

به هر حال اسکندر خواست این گنجینه را تماماً حمل کند و ببرد و چون چارپا به اندازه کافی نبود دستور داد تا از بابل و شوش چارپا آورند. اسکندر بعد از این پیروزی‌ها جشنی عظیم گرفت و قربانی‌های بسیار کرد. روسپیان نیز به این جشن فرا خوانده شدند. همه سرگرم میگساری بودند و عربده‌هایی مستانه از این بنای مقدس بر می‌خاست.
در این میان یکی از روسپیان به نام تائیس | (Thais) که در اتیک تولد یافته بود پیشنهاد کرد که تخت جمشید را به آتش کشند. سرانجام، اسکندر برخاست، مشعل‌های بسیار افروخته شد، همه به راه افتادند، آواز سر داده بودند. نخست اسکندر و پس از او تائیس مشعل‌ها را بر پرده‌ها و شاید فرش‌ها افکندند و دیگران نیز این کار «شاهانه» را دنبال کردند.
بنای مقدس می‌سوخت و بیست هزار قاطر و پنج هزار شتر گنجینهٔ تخت جمشید را برای اسکندر حمل می‌کردند و می‌بردند با این آتش‌سوزی و با رفتن این کاروان سلطنتی که از ۵۵۹ .پ. م تا ۳۳۱ پ.م. به طول انجامیده بود، نیز سوخت و رفت.

از اسطوره تا تاریخ
شادروان دکتر مهرداد بهار
صص ۱۸۸-۱۸۷
#تخت_جمشید
#اسکندر
13.9K viewsedited  14:32
باز کردن / نظر دهید
2024-03-24 23:42:59
13.0K views20:42
باز کردن / نظر دهید
2024-03-23 05:17:02 يک مُخلصِ آلوده‌گناه،
بهتر از هزار عابد كه آلودهٔ عُجب و ريا باشد.
كيميای اخلاص به چنگ آر
كه از زرِ سرخ درنمانی.

روضة‌المذنبين و جنّة‌المشتاقين
شیخ احمد جام معروف به ژنده‌پیل
عُجب: خودپسندی، خویشتن‌بینی و تکبر
#حکایت_خوانی
13.4K viewsedited  02:17
باز کردن / نظر دهید
2024-03-22 04:58:50 نقل است که شبی تا روز نخفت و می‌گفت:
اگرم عذاب کنی من تو را دوست دارم
و اگر عفو کنی من تو را دوست دارم.

ذکر عُتبةُ الغلام
تذکرة الاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی

* علت این که او را عُتبَةُ الغلام خوانده‌اند این است که وی از خردسالی (وقتی که غلام یا پسربچه‌ای بوده است) به زهد و پارسایی روی آورده است.
#حکایت_خوانی
14.6K viewsedited  01:58
باز کردن / نظر دهید