Get Mystery Box with random crypto!

سلطان نصیر

لوگوی کانال تلگرام soltannasir — سلطان نصیر س
لوگوی کانال تلگرام soltannasir — سلطان نصیر
آدرس کانال: @soltannasir
دسته بندی ها: باطنی
زبان: فارسی
مشترکین: 6.80K
توضیحات از کانال

آدرس این کانال در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/soltannasir
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم خفیه و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و ظهور حضرت صاحب عج
آدرس جیمیل ما :
Soltan313nasir@gmail.com
کپی تنها با ذکر منبع مجاز است.

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 9

2022-04-05 10:16:48 @soltannasir

{آرمیلوس ۸}

ادامه...

{به کار بردن نام رم در هر دو کتاب قطعا از کتاب اشعيا اقتباس نشده، زیرا اشعیا شهری به اسم رم نمی شناخت و در کتابش هم نامی از آن نبرده است. ليکن درتلمود تصویری از ماشیح ارائه شده که در سفر زروبابل وجود ندارد. ماشیح زخمهای خود را باز می کند و سپس آنها را یکی یکی، دوباره می بندد، به این ترتیب، نشان میدهد همواره آماده اجرای مأموریتش، رنج کشیدن برای پاک کردن گناهان بشری است. اگر سفر زروبابل قصد استفاده از مطالب تلمود را می داشت، مسلما از این تصویر مهیج بهره می گرفت و صرف نظر نمی کرد. ولی چنین موضوعی درسفر زروبابل نیست. لذا می توان نتیجه گیری کرد که این کتاب مطالب خویش را از تلمود اقتباس نکرده، بلکه از روایاتی گرفته که مورد استفاده تلمود هم بوده اند.
فرض کنیم تلمود بابلی و سفر زروبابل برای ارائه تصویر مسیحی که رنج میکشد از منابع کتاب مقدس استفاده کرده باشند. در این صورت، بازهم می توان گفت در عقیده مسیحیان به مسیح، مسئله رنج کشیدن مسیح نقشی کلیدی و مهم دارد و مسلما همین نکته کافی بوده تا هر دو کتاب تشویق شوند تصویر مزبور را با جزئیات مهیج بیشتری ترسیم کنند. سفر زروبابل ماجرای مرگ و رستاخیز مسیح را نیز ذکر کرده و در این بخش از مندرجاتش تأثیر مسیحیت آشکارتر است. اما کسی که در سفر زروبابل می میرد و مجددا به زندگی بازمی گردد مسيح داودی، شخصیت برجسته درام اخروی نیست، بلکه مسیح از خاندان يوسف است که داستان مرگش بسیار خلاصه و مختصر درتلمود نیز ذکر شده است.
اندیشه دو مسیح از ابداعات دوره ربنی نیست. همان گونه که قبلا دیدیم، تلفیق یک مسیح پادشاه با یک مسیح کاهن به زمانی قدیمی تر و به اوایل دوره معبد دوم و زکریای نبی باز می گردد و حتی در تصویری که طومارهای بحرالمیت از مسیح ترسیم کرده اند نیز به چشم می خورد. با این حال، اهمیت این تلفیق، با ترکیب مسیح داودی و مسیح از خاندان يوسف فرق دارد. داود، پادشاه یهود، از قبیله یهودا بود و اخلافش از سده دهم پیش از میلاد تا فتوحات بابلیان در اوایل قرن ششم قبل از میلاد بر قلمرو جنوبی بنی اسرائیل، که آن هم يهودا یا یهودیه خوانده می شد، حکومت کردند. البته سلطنت دیگری هم موسوم به بنی اسرائیل در این ناحیه وجود داشت که رونق بیشتری یافت، ولی عمرش کوتاه تر بود و در ۷۲۲ پیش از میلاد به دست آشوریان سقوط کرد. درسلطنت شمالی، برخلاف حکومت جنوبی، قبایل بسیاری به قدرت رسیدند، اما از میان ده قبیله ای که حکومت را شکل می دادند، معروف ترینشان قبيله افرایم بود. افرایم و برادرش مناسه پسران یوسف بودند، ولی پدربزرگشان، يعقوب، آن دو را به فرزندی پذیرفت تا بتواند سهم فرزند محبوبش، يوسف، را در مقایسه با سهم سایر پسرانش دو برابر کند. به این ترتیب، درعلم فرجام شناسی یهود، علاوه بر مسیح داودی، مسیحی از خاندان یوسف هم معرفی شد. در واقع، این نشان می دهد یهودی ها تمایل داشتند بنی اسرائیل را به ساختار اصلی قبیله ای شان باز گردانند و قبایل ده گانه ای را که از مدت ها قبل پراکنده شده بودند، باری دیگر به اخلاف ساکنان یهودیه ملحق کنند. در اینجا، سفر زروبابل نقش و وظیفه مسیح دین مسیحی را میان مسیح داودی و مسیح از تبار یوسف تقسیم می کند و این ما را به یاد این موضوع می اندازد که سفر زروبابل قبلا نیزهمین کار، یعنی تقسیم وظایف، را درمورد مریم عذرا انجام داده و نقش و وظایف او را میان مجسمه سنگی زیبا و حفضيبه جنگجو قسمت کرده بود. البته، لازم به تذکر است که هر دو مسیح مورد بحث شخصیت های مثبت به شمار می آیند، حال آنکه مجسمه سنگی شخصیتی مثبت ندارد. شاید سفر زروبابل تحت تأثیر کتاب های مذهبی قبل از خودش قرارگرفته بوده، لذا مسئله رنج کشیدن را با مسیح داودی مرتبط کرده است۱۳ و درنتیجه، از پیش مشخص کرده که از میان مسیح داودی و مسیح از تبار یوسف کدام یک باید رنج بکشد. به هرحال، سفر زروبابل در اینجا عنوان کرده مسیحی که می میرد و دوباره زنده می شود، نه مسیح اول، بلکه مسیح ثانوی است. شاید مشخص کردن این موضوع، نگرانی خوانندگان سفر زروبابل را از بابت مرگ و رستاخیز مسیح یهودی یا همان مسیح اول برطرف کرده باشد. هدف مؤلف سفر زروبابل هرچه بوده، این ابداعش با استقبال روبه روشد، زیرا همانگونه که قبلا گفتیم، نحمیا، برخلاف حفضیبه، به شخصیت مشترک درام های اخروی بعدی مبدل شد. }(کتاب تاریخ مختصر آخرالزمان صفحات ۲۱۸ الی ۲۲۶)

پ ن ۱۳: در این فقرات به رنج کشیدن ماشیح داود اشاره شده است. وی از بدو تولد چون جسمش بنا به آنچه پیشتر گفته ام ناقص است رنج می کشد و تا تکمیل جسمش به صورت یک انسان طبیعی رنج جسمانیش ادامه خواهد داشت. از طرفی دیگر طبق گفته یک قدیس مسیحی بدین خاطر وی را از آمریکا انتقال دادند که بزرگان روحی ساکن در آمریکا شیطان وجودیش را عذاب می دادند و مانع از رشدش می شدند.


@soltannasir
3.7K viewsedited  07:16
باز کردن / نظر دهید
2022-04-05 10:15:36 @soltannasir {آرمیلوس ۶} ادامه... پ ن ۷: واژه نحمیا (نام ماشیح بن یوسف) به معنی تسلی یافته از یهوه می باشد. نحمیا در کتاب مقدس پسر کحلیا است. در بابل تولد یافت. در شوش به منصب ساقی گری پادشاه ایران اردشیر دراز دست منصوب شد. و از پادشاه…
3.2K viewsedited  07:15
باز کردن / نظر دهید
2022-03-30 15:48:23 @soltannasir {آرمیلوس ۶} ادامه... پ ن ۷: واژه نحمیا (نام ماشیح بن یوسف) به معنی تسلی یافته از یهوه می باشد. نحمیا در کتاب مقدس پسر کحلیا است. در بابل تولد یافت. در شوش به منصب ساقی گری پادشاه ایران اردشیر دراز دست منصوب شد. و از پادشاه…
4.4K views12:48
باز کردن / نظر دهید
2022-03-30 08:09:29 @soltannasir

{آرمیلوس ۶}

ادامه...

پ ن ۷: واژه نحمیا (نام ماشیح بن یوسف) به معنی تسلی یافته از یهوه می باشد. نحمیا در کتاب مقدس پسر کحلیا است. در بابل تولد یافت. در شوش به منصب ساقی گری پادشاه ایران اردشیر دراز دست منصوب شد. و از پادشاه ایران درخواست کرد که به وی اذن دهد که به اورشلیم برود و در تجدید بنای اورشلیم امداد نماید. وی تخمینا در سال ۴۴۴ پیش از میلاد از سوی اردشیر به اورشلیم فرستاده می شود و وقت خویش را صرف احیای حصار اورشلیم نمود. (کتاب قاموس کتاب مقدس ص ۸۷۶ مدخل نحمیا)

به نظر می آید که نام ماشیح بن یوسف نیز در عالم ظاهر نحمیا نخواهد بود. بلکه نحمیا یک نام نمادین است و اشاره به این دارد که ماشیح بن یوسف تجلی و ظهور نحمیا در دوره آخرالزمان خواهد بود. وی پیش از ظهور ماشیح داود در فلسطین اشغالی ظهور خواهد نمود و احتمالا با برساختن معبد سوم زمینه را برای ظهور ماشیح داود (دجال) فراهم خواهد نمود!

نکته: در بعضی منابع نحمیا بن هوشیل را نام فردی می دانند که رهبری یهودیان شورشی را در قرن ششم پس از میلاد بر عهده داشته است. اما در مدخل دانشنامه ویکیپدیای انگلیسی این را تنها یک احتمال می داند و اسنادش را ضعیف می داند. (یعنی اینکه نام رهبر شورشیان نحمیا بوده باشد را دارای اسناد ضعیف می داند.)

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Nehemiah_ben_Hushiel


پ ن ۸: خاندان یوسف
در سفر زروبابل ماشیح بن یوسف از نسل حضرت یوسف علیه السلام است. سبط یوسف به دو قبیله افراییم و منسه که نام دو پسر وی بوده است تقسیم شد. بر اساس آنچه که در تواریخ آمده است. سبط یوسف پس از سقوط دولت افرائیم از بین رفته و جزو اسباط گم شده محسوب می شود.
در عصر حاضر یهودیان پارسی و یهودیان تلوگو در هند ادعا می کنند که از نسل افرائیم می باشند. همچنین یهودیان میزو که ساکن اراضی اشغالی می باشند نیز خود را از نسل منسه فرزند حضرت یوسف علیه السلام می دانند. به نظر می آید که ماشیح بن یوسف باید نسبش به یکی از این جوامع یهودی برسد.

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Tribe_of_Ephraim



{ماشیح داود آرمیلوس را میکشد و عاقبت یهوه خود به زمین هبوط میکند و با دشمنان اخروی اش، ۹ یاجوج و ماجوج، و سپاه آرمیلوس میجنگد ونابودشان می کند. پس از آن، معبدی بسیار بزرگ که در آسمان ساخته شده به زمین انتقال می یابد. در انتهای سفر زروبابل گزارش متفاوتی از نبردهای اخروی ارائه می شود که به مرگ آرمیلوس به دست ماشیح داود می انجامد. در این بخش، شرحی درباره آرميلوس بیان می شود، شبیه توصیف هایی که در متون یهودی و مسیحی درباره ضدمسیح آمده است.
شرح مختصری که بیان کردم، تصویری قابل قبول از محتوای سفر زروبابل است، اما در عین حال، آنچه منعکس می کند منسجم تراز روایتی است که در خود سفر زروبایل می خوانیم. مؤلف سفر زروبابل، علاوه بر تالیف، دستی هم در ویرایش و گردآوری مطالب داشته است. سفر زروبابل نیز، مانند متون هخالوت، از بخش های متعددی تشکیل می شود که تفکیک پذیرند و چندان هم یکپارچه به نظر نمی رسند و بعضی از آنها به شکل رسالات جداگانه در جامعه وجود داشتند. لیکن سفر زروبابل، برخلاف متون هخالوت، اساسا یک روایت است و یکپارچگی ضعیف بخش های متفاوت را آشکارتر می کند. برای مثال، ماشیح از خاندان داود دوبار در این کتاب ظاهر می شود. بار اول، در جریان یک جدول زمانی اخروی، وباردوم، در پایان جدول زمانی که این بار او را در معیت ایلیا و ماشیح از خاندان يوسف می بینیم. پس از اوج درام اخروی و حضور خدا بر زمین و انتقال معبد سوم به زمین، سفر زروبابل نسخه دیگری از جنگ های اخروی را بیان می کند، این موضوع کاملا برخلاف انتظار است. با وجود آنکه منابع مورد استفاده سفر زروبابل يکپارچگی ضعیفی دارند، ولی موضوعات اصلی این کتاب را به آسانی می توان دریافت. }

پ ن ۹: هبوط خداوند! و تجسیم و تشبیه خداوند به مخلوقات جز مسائلی است که شواهد آن به کرات در تورات و عهد عتیق یافت می شود و هر اندازه که جهودان سعی نمایند که از این اتهام فرار نمایند موفق نخواهند شد. خدایی که یهودیان _نه لزوما انبیای الهی_ در عهد عتیق معرفی می نمایند بی شباهت به بعضی از خدایان جهان باستان نیست. خواننده گرامی فکر نکند که بنده چون با جهودان مشکل دارم چنین اعتقادی دارم یا چنین مسئله ای در اعتقادات افراد معلوم الحالی چون سیچن و دی لافایت و گاردنر و... یافت می شود. دین شناسان بزرگ جهان نیز در آثارشان به این مسئله پرداخته اند و این مسئله از چشمان تیز بینشان دور نمانده است.


ادامه دارد...

@soltannasir
4.1K viewsedited  05:09
باز کردن / نظر دهید
2022-03-30 07:58:07 @soltannasir

{آرمیلوس۵}

ادامه...

پ ن ۴: نام حفضیبه در زبان عبری חֶפְצִי־בָהּ (حِفصی_باه) به معنای 《شادی من با اوست》است. نام زوجه حزقیا بوده است و بر طبق پیش بینی های اشعیا لقبی برای اورشلیم و یا تپه صهیون در آخرالزمان است:

《62 نام جدید صهيون

۱ به خاطر صهيون سکوت نخواهم کرد و به خاطر اورشلیم خاموش نخواهم شد تا عدالتش مثل نور طلوع کند و نجاتش مثل چراغی که افروخته باشد۲ و امت ها، عدالت تو را و جميع پادشاهان، جلال تو را مشاهده خواهند نمود. و تو به اسم جدیدی که دهان خداوند آن را قرار می دهد مسمی خواهی شد. ۳ تو تو تاج جلال، در دست خداوند و افسر ملوکانه، در دست خدای خود خواهی بود.۴ او تو دیگر به متروک مسمی نخواهی شد و زمینت را بار دیگر خرابه نخواهند گفت، بلکه تو را حفصيبه و زمینت را بعوله خواهند نامید زیرا خداوند از تو مسرور خواهد شد و زمین تو منکوحه خواهد گردید. ۵ زیرا چنانکه مردی جوان دوشیزه ای را به نکاح خویش در می آورد، هم چنان پسرانت تو را منکوحه خود خواهند ساخت و چنانکه داماد از عروس مبتهج می گردد هم چنان خدایت از تو مسرور خواهد بود.》(اشعیا 62=1_5)

بنابراین نام حفصیبه برای مادر ماشیح داود نیز می تواند یک نام سمبلیک باشد و نام حقیقی وی چیز دیگری باشد. نام حفصیبه برای وی می تواند نشان از آرمان یهودیان در احیای اورشلیم و دولت آخرالزمانیشان باشد.

نکته : در متن سفر زروبابل جایگاه حفصیبه بسیار بسیار پررنگ است. اگر محتویات کتاب زروبابل را _با برخی تبصره ها_ درست بدانیم. آنگاه باید دریابیم که این زن قدرتمند خبیثه در عالم ظاهر و امروز چه کسی است؟! احتمالا وی فردی است که در سلوک تاریکی جایگاه برجسته ای دارد و در میان مجامع مخفی در بُعد باطنی شخص قابل احترام و سرشناسی است. فقیر هیچ اطلاع خاص باطنی در مورد وی در اختیار ندارم.


پ ن ۵: همانگونه که ملاحظه می نمایید در سفر زروبابل حاکم یمن در آخرالزمان فردی شیطانی معرفی شده است که توسط حفضیبه مادر ماشیح داود _احتمالا به صورت باطنی_ کشته می شود. از متن زروبابل اینگونه بر می آید که این حاکم پیش از به حکومت رسیدن شیرویه در ایران کشته می شود. می دانیم که در روایات شیعه، یمانی که از زمینه سازان مهم ظهور حضرت مهدی عجل الله است از یمن با پرچمی هدایتگر خروج می نماید. حتی اگر حاکم یمن در سفر زروبابل همان یمانی روایات شیعه نباشد. با توجه به ماهیت سفر زروبابل می توانیم دریابیم که حاکم مورد نظر با ماهیت رژیم جعلی صهیونیستی اسرائیل مشکل دارد. هرگاه بخواهیم محتویات این بخش سفر زروبابل را با شرایط فعلی جهان و منطقه تطبیق بدهیم. می توانیم آن حاکم را جناب سید عبدالملک حوثی یمنی رهبر مقتدر فعلی یمن بدانیم که در مقابل تجاوزات آل سعود و متحدانش جانانه ایستاده است. بنده اینگونه می اندیشم که بعضی قبالیست های جهود در حال حاضر چنین نظری دارند. (بار دیگر می گویم اینکه زروبابل در مکاشفه چه دیده و قبالیست ها چگونه می اندیشند به معنای تحقق اندیشه آنان در عالم خارج نیست.)


پ ن ۶: در این بخش زروبابل سخن از حاکم انطاکیه می کند. انطاکیه شهری است که در حال حاضر در خاک کشور ترکیه قرار گرفته است. اما در دوران باستان روزگاری انطاکیه پایتخت سوریه باستان بوده است. بنابراین هرگاه بخواهیم محتویات سفر زروبابل را با شرایط فعلی جهان و منطقه غرب آسیا تطبیق دهیم و بسنجیم. حاکم انطاکیه یا باید نخست وزیر و رئیس جمهور ترکیه باشد. یا باید رئیس جمهور سوریه باشد. هرگاه بخواهیم محتویات سفر زروبابل را دقیقا با شرایط فعلی منطقه منطبق بدانیم. آن حاکم می تواند بشار اسد رئیس جمهور علوی سوریه باشد. با توجه به اینکه در سفر زروبابل از پادشاه انطاکیه با عنوان شیطان صفت یاد شده است. و ما می دانیم که زروبابل هر کسی را که با ماشیح داود (دجال لعین) و حکومت جهودان بر فلسطین (اسرائیل غاصب) مخالف است را شیطان صفت می داند. به نظر می آید حاکم انطاکیه با بشاراسد رئیس جمهور سوریه تطابق بیشتری دارد تا اردوغانی که با رژیم صهیونیستی ارتباط دوستانه ای دارد. بنابراین احتمالا جهودان انتظار کشته شدن بشار اسد را نیز می کشند.

نکته : با توجه به محتویات کتاب زروبابل، جهودان در حال حاضر منتظر ماشیح بن یوسف می باشند. شخصیت هایی که اخیرا در خاک رژیم اشغالگر قدس به عنوان ماشیح‌ مطرح شده اند. احتمالا کاندیدای ماشیح بن یوسف می باشند نه‌ ماشیح داود.

ادامه...

@soltannasir
3.0K views04:58
باز کردن / نظر دهید
2022-03-30 07:52:16 @soltannasir

{آرمیلوس ۳}


در پایان این بخش مطالبی را از دو کتاب تاریخ مختصر آخرالزمان و انتظار مسیحا در آیین یهود را درباره آرمیلوس نقل می نمایم و هر جایی نیاز به توضیح بود در پایین مطلب اشاره می نمایم.

مطالب داخل {} محتویات کتاب است. و 《پ ن》 نوشته بنده است.

{سفر زروبابل
در اوایل قرن هفتم میلادی، امیدهای اخروی یهودیان بار دیگر برانگیخته شد. در نخستین دهه های این قرن، نزدیک بود جنگ های میان ایران و بیزانس سرزمین مقدس (یهودیه) و شهرمقدس (اورشلیم) را از چنگ مسیحیان درآورد و نصیب ایران کند. سفر زروبابل، یعنی کتاب زروبابل، که احتمالا تاثیرگذارترین کتاب مکاشفه یهودی در قرون وسطی است، بازتابی از امیدهای اخروی ای است که در نتیجه تصرف اورشلیم به دست ایرانیان در ۶۱۴ میلادی در اذهان پدید آمد. تا آغاز سده هفتم میلادی، تقریبا سیصد سال بود که اورشلیم شهری مسیحی محسوب می شد و مسیحیان از تصرف این شهر به دست ایران، که هویت مسیحی شهر را تهدید می کرد، به شدت تکان خوردند: کلیسای مقبره مقدس، مهم ترین کلیسای شهر، براثر حريق آسیب دید و ایرانیان نیز مقدس ترین شیء جهان مسیحیت، یعنی صلیب مقدس، را از اورشلیم خارج کردند. اما پیروزی ایرانیان چندان دوام نیاورد. در ۶۲۸، امپراتور بیزانس موسوم به هراکلیوس ایران را شکست داد و در 630 طی مراسمی باشکوه صلیب مقدس را به کلیسای مقبره مقدس بازگرداند.
ولی این واژگونی نیز چنان نماند و از سال ۶۳۸ به بعد، اورشلیم نه دردست بیزانسی ها بود و نه در تصرف ایرانی ها، بلکه درچنگ مهاجمین مسلمان قرار داشت که نیرویی جدید در منطقه بودند. درام اخروی سفر زروبابل نبرد میان پادشاهان مسیحی وسلاطین ایران را شرح می دهد، ليکن از سپاه اسلام بی خبر است. لذا می توان گفت تاریخ نگارش آن کمی پیش از فتوحات مسلمانان بوده است.
اغلب، سفر زروبابل را کتاب مکاشفه به شمار می آورند و از بعضی جهات این نامگذاری چندان بی ربط نیست، موضوع این کتاب ظهور یک مسیح یا چند مسیح است؛ قهرمان آن نیز شخصیتی است مرتبط با بازسازی معبد دوم، و همین امر او را شخصی مناسب برای مسئله تجلی معبد سوم عنوان می کند (واژه «تجلی» را عمدا و با در نظر گرفتن همه جوانب به کار برده ام مترجم). انتخاب یکی از شخصیت های کتاب مقدس برای این منظور، از این لحاظ جالب است که مدت کوتاهی پس از آن، متون هخالوت، در اظهارات خویش، ربی ها را قهرمان معرفی کرده اند. با این همه، بعید است مؤلف سفر زروبابل از وجود کتاب های مکاشفه در نقش یک ژانر ادبی آگاه بوده باشد. سفر زروبابل آشکارا از کتاب دانیال بهره می گیرد، ليكن مؤلف آن، کتاب دانیال را یک کتاب مکاشفه به شمار نمی آورد، زیرا به رغم دسته بندی ای که پژوهشگران در این زمینه انجام داده اند، اصطلاح «کتاب مکاشفه» در کتاب دانیال یا در سایر کتاب های مربوط به شریعت يهود به چشم نمی خورد و علاوه بر آن، در زبان عبری معادل روشنی برای آن وجود ندارد. اگر بخواهیم بر این موضوع تأکید کنیم که مطالب ناهمگونی که سفر زروبابل را شکل می دهند حتما الگویی داشته اند، احتمالا باید کتاب حزقیال را الگو در نظر بگیریم. البته، سفر زروبابل به سایر کتابهای سکویی، به ویژه کتاب اشعيا وكتاب زکریا، نیز عمیقا مدیون است.
در آغاز سفر زروبابل، زروبابل مشغول دعا خواندن است و هم زمان به تلخی موضوع ویرانی معبد می اندیشد. در پاسخ به دعاهای زروبابل، خدا او را به شهر رم می برد (در اینجا، نام رم به جای پایتخت بیزانس، قسطنطنیه، به کار رفته است). در آنجا، زروبابل به مردی با ظاهری مفلوک بر می خورد که زخمی و رنجور است، اما در برابر چشمان حیرت زده زروبابل ناگهان به مردی جوان و جذاب مبدل می شود که همان مسیح از نسل داود وموسوم به مناخيم بن آمیل است. ۱
البته اسم مناخيم، به جای نام ماشیح، درتلمود بابلی و کتاب های ادبیات ربنی آمده، اما نسب پدری اش، بن آمیل، نخستین در سفر زروبابل ذکر می شود.}

پ ن ۱: زروبابل ماشیح داود را در شهر رُم می بیند. این یعنی اینکه دجال لعین در آینده احتمالا به عنوان یک قدیس مسیحی خود را ماشیح (مسیح) معرفی خواهد کرد. مفلوک بودن ماشیح داود و تبدیل شدن وی به یک شخص جوان و جذاب را می توان به چهره دوگانه ماشیح داود (دجال) تعبیر کرد. یعنی دجال دارای دو چهره هست ظاهری موجه و قدیس وار دارد و باطنی کثیف و شیطانی دارد که عموم‌ خلایق از دیدن آن ناتوان می باشند.

پ ن۲: واژه مناخیم در زبان عبری به معنای تسلی دهنده است و ماشیح از آن جهت مناخم است که با ساختن معبد و ایجاد سلطنت جهانی رنج و آلام (بخوانید شرارت) جهودان را تسکین خواهد داد و برایشان تسلی بخش خواهد بود.

ادامه...

@soltannasir
2.5K views04:52
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 18:27:30
{نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی}

سال نو بر همه شما همراهان گرامی مبارک باد.

اللهم عجل لولیک الفرج

@soltannasir
4.7K views15:27
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 10:33:28 @soltannasir

{ آرمیلوس ۱ }

آرمیلوس، ملقب به (רַשִּׁיעָא=رَشیعا به معنای مرد شرور} در آموزه‌های آخرالزمان خاخام های یهودی، به عنوان یک پادشاه شیطانی و شرور توصیف شده است که یهودیان را آزار می‌دهد و ماشیح بن یوسف (ماشیح یوسف) را می کشد و در نهایت توسط ماشیح بن داوود (ماشیح داود=همان دجال روایات از نظر ما) شکست می‌خورد. ریشه نام وی نامشخص است. با اینحال برخی از محققین پیشنهاد می دهند که نام او ممکن است از تحریف نام  رومولوس بنیان گذار اسطوره ای روم گرفته شده باشد. اگر چه نام آرمیلوس ممکن است از زبان لاتین گرفته شده باشد، اما به نظر می رسد که بنا بر زوهر (منبع اصلی قبالا عرفان یهودی) وی یک ایرانی است. زیرا در آنجا (زوهر) آمده است که پادشاه پارس کسی است که مسیح پسر یوسف را می کشد و ما می دانیم که بنا بر متون دیگر خاخامی، آرمیلوس کشنده ماشیح بن‌ یوسف است. و این پس از آن خواهد بود که مسیح بن یوسف پادشاهی شریر را تحت سلطه خود در آورد (همانطور که در زوهر نقل شده است). 

بعضی خاخام های جهود به شاگردان خویش دستور داده اند که هر روز دعا کنند که ماشیح بن یوسف توسط آرمیلوس کشته نشود.

افسانه های متأخر یهودی به ما می گویند که جنگ آرمیلوس با یهودیان در آخرالزمان سه ماه به طول می انجامد و این زمانی است که یهودیان در فلسطین صاحب دولت شده اند. جهودان همچنین آرمیلوس را به شیوه ای بسیار نامطلوبی توصیف می کنند، آنان وی را به عنوان یک مرد طاس با چشمانی در اندازه های مختلف همچنین دستانی به طول های مختلف که بر پیشانی او جذام است. (شاید جای مُهر باشد ) توصیف می کنند. همچنین می گویند گوش راستش گرفتگی دارد و با گوش چپش می شنود. توصیفات دیگری از آرمیلوس وجود دارد که با توصیفی که در بالا ارائه شد در تضاد است، اما همه توصیفات شخصیتی مخدوش و هیولاوش را نشان می‌دهند. او را فرزند شیطان و سنگ نیز توصیف کرده اند و گاه به عنوان ساکن در سنگ نیز از وی یاد می کنند. بر اساس افسانه ای که در کتاب «نشانه های مسیح» یافت می شود، منشأ آن از سنگ زیبای دختر مانندی است که خداوند آن را ساخته و در روم پیدا کرده است و ملل شرور جهان آن را در اختیار دارند و از نسل آنها خداوند آرمیلوس را می آفریند. این افسانه احتمالا برگرفته از یک افسانه خارجی است که بر اساس آن شاعر رومی ورجیلیوس یک مجسمه سنگی از یک دختر خلق کرده است.

https://he.m.wikipedia.org/wiki/%D7%90%D7%A8%D7%9E%D7%99%D7%9C%D7%95%D7%A1

نکته۱ : در تنخ (عهد عتیق=تورات، انبیا، تواریخ) هیچ نامی از آرمیلوس نیست. از آرمیلوس تنها در کتب مکاشفات خاخام های جهود یاد شده است. بنابراین اعتقاد به آرمیلوس یک اعتقاد ربانی موید به وحی انبیای بنی اسرائیل نیست. اما به نظر بنده با توجه به تمام شواهد و قرائن وجود آرمیلوس تقریبا قطعی است. منتهی آرمیلوس نه تنها یک شخصیت شیطانی نیست بلکه یک شخصیت الهی و ربانی است که با جهودان شرور در آخرالزمان می جنگد آنان را عذاب می نماید وی ماشیح یوسف را هلاک می کند و سپس توسط ماشیح داود (دجال لعین) شهید می شود.

نکته ۲: از پیش بینی های خاخام ها می توانیم‌ دریابیم که آنان به وجود دو ماشیح باور دارند. ماشیح نخست (دجال نخست) ماشیح بن یوسف است که در آخرالزمان رهبری جهودان را در کشور جعلی اسرائیل بر عهده دارد. وی توسط آرمیلوس شخصیت حاکم بر ایران به درک واصل می شود. شخصیت دوم ماشیح بن‌داود یا همان ماشیح داود است که ما آن را همان دجال معروف روایات آخرالزمانی مسلمانان می دانیم. و همانگونه که در دروس جنگ های باطنی گفتیم به نظر ما وی در سال ۱۳۸۵ شمسی در اصفهان متولد شد و ابتدا به آمریکا و سپس به روسیه منتقل شد. (اینکه اکنون‌ کجاست را نمی دانم)

نکته۳: از نظر ما کلمه مسیح شکل معرب شده کلمه ماشیح عبرانی است. بنابراین ماشیح تنها یک فرد است و آن حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله است. جهودان در تلمود حضرت عیسی علیه السلام را _نعوذ بالله_ زنازاده می دانند و به خیال خویش وی را به صلیب کشیده اند. بنابراین ماشیح داودی که جهودان انتظار آمدنش را می کشند هیچ ارتباطی به حضرت عیسی بن مریم روح الله ندارد. ماشیح داود آنان همان دجال لعین در آخرالزمان است که پس از خروجش جهودان و زنازادگان و فاحشگان چون مگس گردش جمع می شوند.

نکته ۴: در مکاشفات خاخام های جحود، مادر آرمیلوس رومی است که می تواند اشاره به وجود مقدس حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفدا داشته باشد. البته بخش دیگر روایت آنان با وجود مقدس حضرت تطبیق ندارد. آنجا که آرمیلوس را پادشاه حاکم بر ایران می دانند.

نکته ۵: ارتباط آرمیلوس با سنگ و حجر می تواند نشان از ارتباط این شخصیت آخرالزمانی ایرانی با ایزد مهر داشته باشد که از صخره زاده شده است.

ادامه دارد...

@soltannasir
4.7K viewsedited  07:33
باز کردن / نظر دهید
2022-03-19 23:03:39 @soltannasir

اما نوستراداموس دو پیشگویی جالب در مورد قدرت گرفتن پرشیا (ایران) دارد. این دو پیشگویی درست قبل و پس از پیش گویی شماره ۲۶ که در مورد اسلاوها بود قرار گرفته است که شاید با پیشگویی وی در مورد اسلاوها ارتباط داشته باشد. (شاید هم ارتباطی نداشته باشد) این دو پیش گویی را عینا نقل می نمایم :

{شاهزاده عرب، مریخ، خورشید، ناهید و شیر و حکومت کلیسا، در دریا از پای در خواهند آمد، از پرشیا (ایران) نزدیک به یک میلیون مرد، مصر و بیزانتیوم (ترکیه) را به محاصره در خواهند آورد. شیطان به راستی، به چشم دیده خواهد شد. }(کتاب پیشگویی های نوستراداموس سانتوری ۵ پیشگویی ۲۵ ترجمه پوران فرخ زاد)

نکته اول: تا جایی که حافظه بنده یاری می نماید در ۴۵۰ سالی که از مرگ نوستراداموس می گذرد. ایرانی ها هرگز مصر و ترکیه را با هم محاصره نکرده اند و زمان استیلای ایرانیان‌ بر مصر به دوره هخامنشیان باز می گردد که سرزمین مصر توسط کمبوجیه فتح شد و پس از یورش اسکندر گجستک دیگر ایران بر مصر استیلا نیافت. بنابراین هرگاه پیشگویی را حمل بر ظاهر نماییم آنگاه باید بگوییم که این پیشگویی تاکنون محقق نشده است. بنابراین اگر پیشگویی درست باشد احتمالا باید در آینده ای نه چندان دور (احتمالا تا پایان این دهه شمسی) شاهد تحقق آن باشیم.

نکته دوم: شاهزاده عرب شاید منظور محمد بن سلمان ملعون باشد. شاید هم یکی دیگر از شاهزادگان معروف دول عربی حاشیه خلیج فارس _در آینده_ مد نظر باشد. بنده نظر بر فرض دوم دارم زیرا به نظرم اکنون زمان تحقق پیشگویی نیست.

نکته سوم: بخش نجومی پیشگویی به نظر کمی گنگ است. احتمالا نوستراداموس اشاره به این دارد که حادثه از پای در آمدن شاهزاده عرب و حکومت کلیسا هنگامی است که مریخ و خورشید و زهره در برج‌ اسد قران نمایند. وگرنه از پای در آمدن مریخ و ناهید و خورشید و اسد در دریا نامفهوم است. شرایط نجومی ای که نوستراداموس از آن سخن می گوید _بر اساس سبک نجوم ایرانی_ تا سال ۱۴۰۹ شمسی اتفاق نمی افتد. (یعنی در مرداد سال ۱۴۰۹ شمسی مریخ و ناهید و شمس در برج اسد قران‌ می نمایند)

پ ن: با توجه به اینکه نوستراداموس اهل فرانسه (غرب) بود به نظر می آید که وی از سبک تروپیکال (بروجی) برای محاسبات نجومی اش استفاده می کرده است که محاسباتش به مانند سبک‌ نجوم ایرانی است.


پیشگویی دوم‌ نوستراداموس:

{آن مرد، با سلاح ها و آتش درخشان، در نزدیکی دریای سیاه، از پرشیا(ایران) برای تسخیر ترابوزان (شهری در ترکیه) خواهد آمد. فاروس (جزیره ای در اطراف بندر اسکندریه مصر) و میتیلین (شهری در یونان) به لرزه در خواهد آمد. خورشید، دریای آدریاتیک را که مملو از اجساد اعراب است، روشن خواهد کرد.}(کتاب پیشگویی های نوستراداموس ترجمه پوران‌ فرخزاد سانتوری ۵ پیشگویی ۲۷)

نکته ۱: اینجا نوستراداموس سخن از قدرت گرفتن ایران به رهبری فردی می کند که سربازانش به مصر و کرانه های دریای سیاه و یونان وارد می شوند. این فرد می تواند همان خراسانی یا سید حسنی دیلمی در روایات شیعه، شاه بهرام ورجاوند در روایات زرتشتی، آرمیلوس در روایات جهودان باشد.

نکته ۲: در مورد کشته شدن اعراب، بالشخصه یاد این روایت امام صادق علیه السلام در کتاب قرب الاسناد می افتم. «و عنه [عن الحسن بن ظریف عن ابن علوان] عن جعفر عن ابیه عن علی (علیه‌السلام) قال فی فارس ضربتموهم علی تنزیله و لا تنقضی الدنیا حتی یضربوکم علی تأویله»؛ [شما اعراب] به خاطر نزول قرآن با آنها [فارس ها] جنگ کردید؛ اما دنیا به پایان نمی‌رسد تا این‌که آنها [فارس ها=ایرانیان] به خاطر تأویل (تفسیر و باطن) آن با شما [اعراب] خواهند جنگید»


@soltannasir
4.0K views20:03
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 18:11:56
پیش بینی نوستراداموس یهودی الاصل که این روزها در محافل خفیه و آخرالزمانی غربی محل بحث و گفتگو است:

《مردم اسلاو، از خوش بیاری در جنگ به درجه عالی می رسند، آنان، شاهزاده خود را که در روستا زاده شده است. تغییر خواهند داد، قشونی، برای گذر از دریا، از کوهستان سر بر خواهد آورد.》(سانتوری ۵ پیش بینی ۲۶)

از نظر عده ای از مفسرین غربی این پیش بینی متعلق به عصر فعلی است. و رئیس جمهور روستا زاده روسیه بوریس یلتسین است که متولد روستای بوتکا در روسیه است.
( https://en.m.wikipedia.org/wiki/Butka,_Russia )
پس از یلتسین، پوتین جای وی را گرفت و اکنون جنگ را بر علیه اوکراین آغاز نموده است و آنان معتقدند که پوتین با خوش بیاری پیروز این جنگ خواهد شد و سپس جنگ را برای فتح‌ اروپا ادامه خواهد داد.


پ ن: این پیش بینی و تفسیرش لزوما مورد تایید و اعتقاد بنده نمی باشد. تنها برای آشنایی خوانندگان آن را نقل نمودم.

@soltannasir
4.4K viewsedited  15:11
باز کردن / نظر دهید