Get Mystery Box with random crypto!

تفکر

لوگوی کانال تلگرام tafakkor — تفکر ت
لوگوی کانال تلگرام tafakkor — تفکر
آدرس کانال: @tafakkor
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 14.17K
توضیحات از کانال

روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم.
هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است.
رواج بدهید این مکتب عالمگیر را...
پل ارتباطی:@Zahramehr
لطفا مطالب همراه لینک فوروارد شو

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2023-04-19 10:34:34 فضیلت مدارا مستلزم همزیستی مسالمت آمیز با عقیده یا عملی است که از منظر فرد باطل یا اخلاقاً ناروا بشمار می رود. اما آیا انسان شریف و اخلاقی حقّ دارد امر باطل یا اخلاقاً ناروا را تاب آورد؟  آیا فضیلت مدارا با فضیلت حقّ جویی سازگار است؟  آیا مداراگری حقیقتاً فضیلت است؟  فرد مداراگر چگونه می تواند از مدارا به عنوان یک فضیلت اخلاقی دفاع کند؟

مقاله آرش نراقی با عنوان «پارادوکس مدارا»(۱)

به نظر می رسد که مداراگری از دو سو مورد حمله و تردید است؛  از یکسو فرد مطلق گرا مدعی است که رویکرد اخلاقاً دفاع پذیر در برابر امر باطل یا اخلاقاً ناروا مبارزه برای زدودن آن است، نه (به زعم فرد مداراگر) “کنار آمدن” با آن.  از سوی دیگر، فرد کثرت گرا مدعی است که در غالب موارد آنچه “باطل” تلقی می شود، صرفاً نوع دیگری از زیستن یا اندیشیدن است، و لذا “تفاوت” در دیدگاه و شیوه زیست را نمی توان و نمی باید “باطل” دانست. از این رو، رویکرد اخلاقاً دفاع پذیر با امر متفاوت (برخلاف ادعای فرد مداراگر) “کنار آمدن” و “تحمل کردن” نیست، “پذیرش” و “برسمیت شناختن” است.

بنابراین، فرد مطلق گرا و کثرت گرا هر دو بر این باورند که چیزی تحت عنوان “امرناحقّ اما در خور مدارا” وجود ندارد. فرد مطلق گرا تمایز آشکاری میان حقّ و باطل می نهد، اما امر ناحقّ را در خور نفی و طرد می داند نه مدارا، و فرد کثرت گرا به تنوع حقّ ها قائل است، و رویکرد مناسب در قبال امر “متفاوت” را نه مدارا که پذیرش و برسمیت شناختن می داند. بنابراین، اگر امر الف ناحقّ است، در آن صورت در خور مدارا نیست و باید نفی شود (موضع مطلق گرا)، و اگر امر الف ناحقّ نیست، در آن صورت در خور پذیرش و برسمیت شناخته شدن است نه مدارا و تحمّل (موضع کثرت گرا).  به نظر می رسد که در میانه این دو حدّ جایی برای فضیلت مدارا نیست. بنابراین، گویی فضیلت مدارا در واقع یا امری محال است یا امری اخلاقاً غیرقابل دفاع.

مطابق این تحلیل، فضیلت مدارا در صورتی ممکن است که مفهوم “امرناحقّ در خور مدارا” مفهومی تهی و عاری از مصداق نباشد.
برای فهم دقیق‌تر مفهوم ِ “مدارا”، و دشواری های نظری آن، پیشنهاد من این است که آن مفهوم را بر مبنای “حقّ ناحقّ بودن”، صورتبندی کنیم. مفهوم “حقّ ناحقّ بودن” بخوبی خصلت ِمتناقض نمای فضیلت مدارا را نشان می دهد.  بنابراین، من در این نوشتار فرض را بر آن می گذارم که فضیلت مدارا نهایتاً به معنای به رسمیت شناختن “حقّ ناحقّ بودن”است، و می کوشم از طریق تحلیل این مفهوم، پارادوکس “مدارا” را صورتبندی کنم، و راه حلّی برای رفع خصلت ِمتناقض نمای فضیلت مدارا پیشنهاد کنم، و نیز نشان دهم که چرا مدارا فضیلت مستقلی است، و نمی توان آن را به مطلق گرایی یا کثرت گرایی فروکاست.
@Tafakkor
ادامه دارد...
2.2K views07:34
باز کردن / نظر دهید
2023-04-19 08:30:49 ‍ ‍امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
به نام خدا


…وَمَن يَظلِم مِنكُم نُذِقهُ عَذابًا كَبيرًا
و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدیدی به او می‌چشانیم!
فرقان/۱۹
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

انسانی غنی تر است که شادی هایش ارزان تر تمام شود و بی چاره‌ترین مردمان کسی است که خود را در زنجیرهای طلا و نقره به بند کشیده است .

هنری دیوید ثورو
@Tafakkor
2.8K views05:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 20:42:08 صدای تو را
دوست دارم

@Tafakkor
3.0K views17:42
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 15:36:53 آیا اگر اسرائیل وجود نداشت وضع ما بهتر از این بود؟

فرض کنیم که اصلا اسرائیلی وجود نداشت، آیا وضع ما بهتر از این بود؟ تنها کاری که اسرائیل کرده، این بوده که واقعیت ما را برملا و ما را رسوا کرده است، نه کم‌تر و نه بیش‌تر. چرا شکست خورده‌ایم؟ هر انسان و هر جامعه‌ای اگر جای ما بود، تقریبا همین سرنوشت انتظار او را می‌کشید. برای پیدا کردن علت شکست‌مان، لازم نیست این‌جا و آن‌جا به دنبال عوامل خیالی بگردیم بلکه باید واقعیت افراد این امت را بررسی کنیم و ببینیم افکار و اعمالشان چگونه است و اصلا انگیزهٔ آنان از کارهایشان چیست؟

امام موسی صدر
مجموعه آثار، ج۱۱
@Tafakkor
4.0K views12:36
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 12:47:20
آشنایی با مغالطات و سفسطه

قسمت پنجم؛ طلب برهان یا انتقال بار اثبات
اگر راست میگی اثبات کن

هنر استدلال و گفت و گو
@Tafakkor
591 views09:47
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 10:35:09 چرا نفرت شرّ اعلی است؟
نگاه اسپینوزا

باروخ اسپینوزا (۱۶۳۲-۱۶۷۷) در حیات و ممات خود به «الحاد» و «ارتداد» متهم شد و آماج لعن و طرد و آزار و نفرت‌ قرار گرفت. با این همه، از آن هنگام تا کنون، کم‌ نیستند فیلسوفان و فرزانگانی که، چون برتراند راسل، اسپینوزا را به چشم «شریف‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین فلاسفه‌ی بزرگ» می‌نگرند که «از لحاظ قدرت فکری، بعضی دیگر از او فراتر رفته‌اند، اما از لحاظ اخلاقی کسی به پایه‌ی او نمی‌رسد.» این یهودی سرگردان، زندگی اندیشیده و سنجیده‌‌اش را در انزوا و تهیدستی و بیماری و آوارگی، و سرانجام جوان‌مرگی، به سر رساند، اما به رغم این همه‌ کوشید سینه‌‌ی خود را از هر کینه‌‌ای بپیراید و در برابر دشمنی‌ها و دشواری‌های مخالفان مقتدرش در دو دستگاهِ دین و دربار، جز مهر و عشق را به درون راه ندهد.

اسپینوزا، ناتوانی انسان در مهار عواطف خود را با بندگی یکی می‌داند، زیرا کسی که تحت سلطه‌ی عواطف خویش است، مالک خود نیست، بل‌که تا آن حد دستخوش اتفاق است که با این‌که بهتر را می‌بیند، غالباً مجبور می‌شود که از بدتر پیروی کند. ما چگونه می‌توانیم عواطف خود را مهار کنیم؟ از راه قرار دادن آن‌ها تحت هدایت عقل؛ یعنی از راه اندیشیدن و تحت سلطه‌ی عواطف نبودن. فضیلت به اندیشیدن وابسته است زیرا تنها با قراردادن رهبری عقلانی عواطف است که می‌تواند به عمل کردن، زیستن و وجود خود را حفظ کردن امکان بخشد. ما هر کوششی که تحت هدایت عقل به کار می‌بریم، جز برای فهمیدن نیست، نفس از این حیث که عقل را به کار می‌گیرد، تنها چیزی را برای خود مفید می‌داند که او را به فهمیدن رهبری کند. خیر و شر در این میان چیست و چگونه می‌توان آن دو را از هم بازشناخت؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد هیچ چیز نیست که ما به طور یقین بدانیم که خیر یا شر است، مگر آنچه واقعاً منتهی به فهم می‌شود، یا از فهم جلوگیری می‌کند. بنابراین، از یک سو، معنا و معیار خیر و شر تنها با اندیشیدن معلوم می‌شود، و از سوی دیگر، هر چه ما را از اندیشیدن بازدارد، خود شری بیش نیست.

اسپینوزا باور داشت که نفرت، دشمن عقل و خیر و سعادت و آزادی و جامعه است و ممیزه‌ی آن را توافق یا تفرقه اجتماعی می‌دید: «هر چیزی که موجب می‌شود انسان‌ها با هم در توافق زندگی کنند، در عین حال باعث می‌شود که آن‌ها تحت هدایت عقل زندگی کنند، بنابراین خیر است و بر عکس، آن‌چه موجب اختلاف باشد شرّ است.» از نظر وی، «هرگز ممکن نیست نفرت خیر باشد.» سعادت انسان به هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با دیگران در درون جامعه است. بزرگ‌ترین آفت جامعه، نفرت است، چون همبستگی اجتماعی را با فاصله انداختن میان اعضای جامعه از میان می‌برد. نفرت، از این رو، شرّ اعلی است.
@Tafakkor
1.2K views07:35
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 08:27:54 ‍ ‍امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
به نام خدا


قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ
بگو : بی گمان کسانی که به خدا دروغ می بندند، رستگار نمی شوند.
يونس/۶۹
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

هنگامی که ملتی در حال نابود شدن است، هنگامی که ایمان به آزادی از بین رفته است، هنگامی که امیدی به آینده نیست، بی‌شک، خدای آن قوم باید تغییر کند.

فردریش نیچه
@Tafakkor
1.4K views05:27
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 14:58:07 ‍ صدام از محافظانش می‌پرسید که ساعت چند است. می‌خواست بداند چه وقت روز است تا نماز روزانه‌اش را اقامه کند. بسیاری از ما فکر می‌کردیم که این نوعی نمایش قدرت است اینکه صدام به دینداری تظاهر می‌کرد تا بتواند به روزمرگی‌اش فائق آید. این حقیقت نداشت.

یکی از نکات جالبی که درباره صدام آموختم این بود که در اواخر عمرش آدمی مذهبی شده بود. او وهابی یا جهادی نبود. فکر می کنم تنها در غروب عمرش بود که مذهب به امری بسیار مهم در زندگی‌اش تبدیل شد. این تصمیمی بسیار شخصی بود. اما وقتی که می‌خواست با بازجویی ما مخالفت کند به مذهب متوسل می‌شد.
اغلب اوقات وقتی روی موضوعاتی دست می‌گذاشتیم که نمی‌خواست درباره‌شان صحبت کند، نگاهی به اطراف می‌انداخت و می‌گفت، نگهبان کجاست؟ فکر می‌کنم وقت نماز است!
یک روز که صدام سعی داشت از این تاکتیک برای طفره رفتن از پاسخ به پرسش‌ها استفاده کند، اتفاقی خنده‌دار افتاد.
ما داشتیم درباره سلاحهای کشتار جمعی حرف می‌زدیم که ناگهان پرسید ساعت چند است و گفت، فکر می کنم وقت نماز است.
درست‌ مطابق انتظار، ده دقیقه بعد نگهبان به در زد و گفت که وقت نماز است. برای همراهی با صدام - ولی نه آن طور که حس کند می‌تواند زمان‌بندی و خواستش را به جلسه تخلیه اطلاعاتی تحمیل کند.- به او گفتیم همان موقع کارمان را تمام می‌کنیم و او می‌تواند برود.
طبق رویه‌مان، تلاش کردیم با موضوعی سبک جلسه را به پایان ببریم و درباره موضوعی غیرقابل مناقشه حرف بزنیم.
بروس شروع کرد به گفتن اینکه صدام اشتراکات زیادی با رییس جمهوری شانزدهم ما، آبراهام لینکلن، دارد. در این موقع، گوش‌های صدام تیز شد. پرسید، چطور؟
بروس ادامه داد، خب هر دو شما در دوران جنگ رییس جمهور بودید، هر دو شما از محیطی سطح پایین برخاسته بودید، و هر دو شما پشتوانه نظامی محدودی داشتید اما روزی خود را در جایگاه فرماندهی ارتش‌هایی دیدید که در نبردهای مرگ و زندگی شرکت کردند.
صدام این مقایسه را رویایی یافت تا جایی که وقتی نگهبان در زد تا به او یادآوری کند وقت نماز است، او را دست به سر کرد چون به آنچه بروس گفته بود مشتاق تر بود.
صدام حالا حس کرد که مسئول دستگاه دروغ سنج، احساسات او را درک می کند و ارزش واقعی مردی را که روبرویش نشسته، فهمیده است.

بازجویی از صدام/جان نیکسون
@Tafakkor
2.8K views11:58
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 12:40:47
آشنایی با مغالطات و سفسطه

قسمت چهارم؛ چرخه باطل استدلال
هنر استدلال و گفت و گو

@Tafakkor
2.6K views09:40
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 10:33:37 عشق فعال بودن است، نه فعل پذیری؛
پایداری است نه اسارت. به‌طور کلی خصیصهٔ فعال عشق را می‌توان چنین بیان کرد که عشق در درجهٔ اول نثار کردن است نه گرفتن.

نثار کردن چیست؟
ممکن است این پرسشی ساده به نظر برسد، ولی درحقیقت پر از ابهام و پیچیدگی است. معمول‌ترین اشتباه مردم این است که نثار کردن را با ترک چیزها، محروم شدن، و قربانی گشتن یکی می‌دانند.
کسانی که هنوز منش‌های آنان به اندازهٔ کافی رشد نیافته و از مرحلهٔ گرفتن، سود بردن و اندوختن فراتر نرفته‌اند، از کلمهٔ نثارکردن درکی همانند مفهوم فوق دارند.
شخص تاجرمسلک، همیشه حاضر است چیزی بدهد، ولی فقط در صورتی که بتواند متقابلاً چیزی بگیرد؛ دادن بدون گرفتن برای او به منزلهٔ فریب خوردن است.
مردمی که جهت‌گیری اصلی آنان بارور نیست، احساس می‌کنند که نثار کردن فقر می‌آورد. بدین ترتیب، اکثر این نوع افراد از نثار کردن می‌پرهیزند.
به‌عکس، عده‌ای آن را نوعی فضیلت به معنی فداکاری می‌دانند. اینان فکر می‌کنند که، درست به همان دلیل که نثار کردن عملی دشوار و ناگوار جلوه می‌کند، انسان باید نثار کند و ببخشد. فضیلت نثار کردن برای آنان در همان قبول فداکاری تجلی می‌کند. برای آنان این اصل، که نثار کردن بهتر از گرفتن است، بدین معنی است که رنج کشیدن و محرومیت والاتر از احساس شادی است.
برای کسی که دارای منشی بارور و سازنده است، نثار کردن مفهوم کاملاً متفاوتی دارد. نثار کردن برترین مظهر قدرت آدمی است. درحین نثار کردن است که من قدرت خود، ثروت خود، و توانایی خود را تجربه می‌کنم.
تجربهٔ نیروی حیاتی و قدرت درونی، که بدین وسیله به حد اعلای خود می‌رسد، مرا غرق در شادی می‌کند. من خود را لبریز، فیاض، زنده، و در نتیجه شاد احساس می‌کنم.

نثار کردن از دریافت کردن شیرین‌تر است، نه به سبب اینکه ما به محرومیتی تن در می‌دهیم، بلکه به این دلیل که شخص در عمل نثار کردن، زنده بودن خود را احساس می‌کند.

اریک فروم/هنر عشق ورزیدن
@Tafakkor
2.8K views07:33
باز کردن / نظر دهید