Worstward Ho!

2021-05-20 01:12:59 الف می‌گفت هیچ فیلمی به کتاب‌ش پایبند نبوده و هیچ‌وقت هم پایبند نمی‌شه، به نظر من هم برای داستان‌های بوکوفسکی هیچ فیلمی نمی‌تونست اون حال داستان توی کتاب رو زنده کنه، یک امیدواری توی بدبختی، یک حالتی که فکر کنی فردا شاید همه چیز عوض بشه وقتی که می‌دونی هیچ روزی هیچ چیزی عوض نمی‌شه، یک فیلمی از این رمان هزارپیشه‌ی بوکوفسکی ساختن که توش مت دیلن به جای چیناسکی بازی می‌کنه، اتفاقا اصلن هم ازش خوشم نمی‌اومد موقع دیدن عکس‌هاش توی فیلم، اما وقتی فیلم شروع شد، همون ابتدا، موزیکی پخش شد که انگار خود بوکوفسکی انتخابش کرده‌بود برای فیلم همین‌قدر به داستان می‌اومد و بعد به نظرم حتی فیلم هم به داستان می‌اومد، همون‌قدر که مت به هنک.

پ.ن:این موزیک آغازین هزارپیشه‌ی بوکوفسکی هست.
@worstward باز کردن / نظر دهید

2021-05-19 00:49:38 کاف آدم عادی‌ای نبود، چون اگر که آدم عادی‌ای می‌بود، این اتفاقات عجیب و غریب برایش رخ نمی‌داد، و این اتفاق ها هم واقعا عجیب و غریب بودند به طوری که برای یک آدم عادی رخ نمی‌دهند، البته شاید هم کاف آدم عادی‌ای بود که اتفاق های غیر عادی‌ای برایش رخ می‌داد، که همین امر کاف را از آدم‌عادی بودن جدا می‌کند اما نه آنقدر جدا که از آدم بودن جدا بکند. به هر حال نباید به این موضوع خیلی اهمیت بدهیم، چون خیلی هم اهمیتی ندارد، ولی خب آنقدر هم بی‌اهمیت نبوده که بشود از اول ازش صرف‌نظر کرد، چون این داستان با کاف‌ای شروع شد که عادی نبود و با هیچ چیز دیگری شروع نشد، چون اگر با هر چیز دیگری شروع می‌شد دیگر داستان کاف نبود و یا حتی اگر داستان یک کاف‌ای می‌بود، داستان مورد نظر ما نبود، و یا کاف مورد نظر ما نبود و یا اتفاقات مورد نظر ما رخ نمی‌دادند. پس این داستان، داستان کاف است و کاف خیلی عادی نبود و همینطور خیلی هم غیر عادی نبود، اما آدم بود، چیزی که مطمعنیم.


ادامه دارد؟ باز کردن / نظر دهید

2021-05-17 23:26:40 لباس پوشیدم و به دست‌شویی رفتم و کمی آب به سر و صورتم زدم. موهایم را شانه کردم. کاش می‌توانستم آن چهره‌ی عبوسم را نیز شانه بزنم، اما نمی‌شد.

اداره پست، بوکوفسکی باز کردن / نظر دهید

2021-05-17 22:02:32 آدم‌های خوشحال و خندان و زیبایی که هر روز صبح از خواب بیدار می‌شید، توی آینه به خودتون لبخند می‌زنید و دندونتون هم لابد برق می‌زنه، شمایی که حتی لازم نیست فکر کنید که امروز قراره چکار بکنید چون یک سال قبل برنامه‌ش رو ریختید، شما گوش ندید. باز کردن / نظر دهید

2021-05-16 07:06:08 حتی گوش نکنید که نیک‌کیو چه می‌گوید، فقط باهاش جلو بروید. باز کردن / نظر دهید

2021-05-16 01:10:45 می‌خواهید مطلبی را به شما بگویم؟ یک حرام‌زاده همیشه بوی خودش را می‌دهد.

اداره پست، بوکوفسکی باز کردن / نظر دهید

2021-05-15 19:27:46 موزیل توی رمان مرد بی‌لیاقت در رابطه با پیانو گفته: پیانو دستگاه بزرگی است که روح از طریق آن ناله‌های خود را طنین‌انداز می‌کند. باز کردن / نظر دهید

2021-05-15 01:51:11 نمی‌دونم چطور شد که منو سر شب خوابم برد، اما بعد یهو با یه سروصدای زیادی از خواب پریدم، یه گله از اقوام ریختن تو، الانم که همه‌جای خونه پهن شدن که بخوابن، اما کو خواب! هر چند دقیقه‌ یکی می‌ره آب بخوره و یکی هم که قبلا آب خورده می‌ره دست‌‌شویی، من روی مبل دراز کشیدم و تقریبن صد صفحه کتاب خوندم تا خوابم ببره، خودم خسته شدم اما چشمام نح. بالای سرم ساعت نصب شده و حالا گذر زمان خیلی آزاردهنده‌‌تر هم شده، چون صداش هم می‌آد. با همه‌ی این‌ها چشمام رو بسته بودم که یکی از دست‌‌و‌پا‌چلفتی‌ترین آدم‌های روی زمین اومد تا آب بخوره، هیچ حرکت این آدم بدون سروصدا نبود، حتا خود آب‌خوردنش هم طوری بود که صدای آب تا رسیدن به معده‌ش رو می‌شنیدی، موقع برگشتن اومد نزدیک من و چراغ گوشیش رو گرفت توی صورت من، احتمالن می‌خواست مطمعن بشه که از گاو بودن حتمن نمره‌ی کامل رو کسب می‌کنه، من‌ هم مثل فیلم‌های ژانر وحشت یهو چشمام رو باز کردم و اگر از دستم بر میومد همونجا پاره‌ش می‌کردم، که چراغ رو خاموش کرد و توی تاریکی گم‌وگور شد. باز کردن / نظر دهید

2021-05-14 23:41:20 چون امشب یک توفان عجیبی شده و دارد خانه را خراب می‌کند، می‌گذارم این موسیقی پخش بشود تا با شنیدن صدایش من را زیر آوار پیدا کنی. باز کردن / نظر دهید