Get Mystery Box with random crypto!

یخ زدگی

لوگوی کانال تلگرام yakhzadegi — یخ زدگی ی
لوگوی کانال تلگرام yakhzadegi — یخ زدگی
آدرس کانال: @yakhzadegi
دسته بندی ها: نقل قول ها
زبان: فارسی
مشترکین: 8
توضیحات از کانال

تو چی ، ؟ تو هم یخ زدی ؟
اینجا هیچ نوشته ای نیست که مال من نباشه :) پس با اسم
نویسنده کپی کنید!
من هیچ تضمینی در مقابل بد رفتاری شما ندارم .

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 10

2021-08-16 01:04:05 جوین نمیشین چنل ناشناسمون؟ما شبا اینجاییم باهم حرف میزنیم

@Talk_to_milo
231 viewsqzl, edited  22:04
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 23:13:04 ولی من براتون میخام حال دلتون وابسته به حال هیچ احد الناسی نباشه !
309 viewsStrawberry ice cream, 20:13
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 23:06:00 میدونی مودم کجاست ؟ دقیقا اونجایی که خسته شدی انگار همه چی جلو چشمات سیاه شده . با خودت میگی عه پس من تا الان اشتباه فکر میکردم؟ من مهم نبودم؟ اصلا من وجود داشتم؟ بعد انگار سگ سیاه افسردگی میاد دستشو میندازه دور گلوت . بغضتو فشار میده . یهو میزنی زیر گریه . پتو رو میکشی رو سرت . و میخوای فقط بخوابی .انقدر بخوابی که همه چی تموم شه.
320 viewsStrawberry ice cream, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 22:27:40 گوش کن و بمیر
#قابلیت_قفلی
358 viewsStrawberry ice cream, 19:27
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 21:35:03 کاش وقتایی که حوصله ندارم و یکی داره باهام چت میکنه یه اس ام اس براش بره دوست گرامی مخاطب مورد نظر فاقد حوصله است . پس لطفا بکش بیرون .
397 viewsStrawberry ice cream, 18:35
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 18:06:35 من تمام سعیم رو کرده بودم که همه چیز درست شود ، دوباره شروع کردم خندیدن را یاد گرفتن ، ارتباط برقرار کردن ، بیرون رفتن و هر آن چه یک انسان برای بقا به آن نیاز دارد،
فکر میکردم درست شده ام ، باز هم التیام یافته ام و تکه های وجودم را دوباره به هم متصل کرده ام ،
نمیدانستم ؛ شروع یک اتفاق ناگوار ، خلاء چندین ساله وجودم رو به یک باره آشکار میکند ، و دوباره از اول باید بنشینم دست بندازم تکه تکه وجودم را از زیر پا بردارم ، خاک رویش را بتکانم ، به هم وصلش کنم ، خندیدن را یادش بدهم ، دوست داشتن را ، ارتباط گرفتن را ،
من نمیدانستم که یک اتفاق میتواند چنان مرا در هم بشکند که باز هم دایره ی روابطم خلاصه شود به تخت و لحاف و پنجره ام !
من تمام سعیم را کرده بودم ، امروز داشتم خاک روی قلبم را میتکاندم از زیر پیانو برش میداشتم ؛ نگاهم خورد به اینکه یک تکه کوچکش گم شده است ، خاکش را تکاندم ، آن تیکه را با قلوه سنگی پر کردم ، دوباره برش گرداندم به قفسه سینه ام ،
من نمیدانم این من دوباره من میشود یا نه ، دوباره میتواند سر پا بایستد ؟
جواب آری است ، سر پا می ایستد ؛ اما دیگر هیچ وقت منِ قبلی من نمیشود ، تیکه ها که بیفتد از وجودت ، موقع برگرداندنشان دیگر هیچ وقت فُرم اولیه را نخواهند داشت ،
تو که از چشمم افتادی ، هر کار کردم که خاکت را بتکانم و برت گردانم سر جای خودت ، دیگر انگار تکه ای از وجود من نبودی ؛ باز میفتادی ، آنقدر که آخرش ترجیح دادم بمانی همان گوشه زیر چشمانم اشک شوی و بچکی و تمام شوی ،
457 viewsStrawberry ice cream, 15:06
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 14:25:09 من دوست داشتم لباشو اونقدر ببوسم که خون بیاد . شاید اینجوری میفهمیدم که دارمش .
499 viewsStrawberry ice cream, 11:25
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 13:36:08 در آغوش کشیدمش. محکم . انگار دلم میخواست این ثانیه های قبل از رفتم آغوشش را در وجودم حل کنم.
498 viewsStrawberry ice cream, 10:36
باز کردن / نظر دهید