یخ زدگی

2021-10-18 19:27:54 شیاری کوچک و عمیق در احساسات ترک خورده ام به چشم میخورد. خندیدم تا دیده نشوم‌. خندیدم تا کسی توجهش به من جلب نشود تا بتوانم خودم را بکشانم به گوشه ای و ترک های احساساتم را بغل کنم و خلاء عمیق وجودم را با گریه پر کنم. باز کردن / نظر دهید

2021-10-18 18:15:13 دارم‌من‌به‌بوت‌عادت... باز کردن / نظر دهید

2021-10-18 00:50:21 حتی آغوش کوچکش هم نمی‌توانست غم های بسیار بسیار بزرگم را در خود حل کند. من تنها بودم و بودنش هم چیزی را تغییر نمی‌داد او فقط بود که باشد‌ که خودش را از عذاب‌وجدانی که تحمل می‌کرد رها کند‌ او به خاطر من نیامده بود که به خاطر من بماند‌، به خاطر خودش آمده بود‌. شاید به خاطر این بود که آغوش کوچکش نمی‌توانست غم های بزرگم را ببلعد‌ چون در واقع آغوشش را برای غم های خودش باز می‌کرد میخواست فراموش کند‌ میخواست آرام شود‌‌ در نتیجه آغوشش سودی برای من نداشت‌، من همچنان مغموم بودم و ترک خورده‌ داشتم در خلاء بزرگ بودنش حل می شدم و حتی خودش هم نمی‌توانست ناجی سقوطِ بی صدای من باشد باز کردن / نظر دهید

2021-10-17 15:54:50 ولی من وقتی میبوسیدمش نه لباش مزه پرتغال میداد نه توتفرنگی ! لباش مزه دوستت دارمایی رو میداد که هر بار در گوشم میگفت ! باز کردن / نظر دهید

2021-10-16 18:07:35 افسردگی که شاخ و دم نداره :) اون ناراحتیه که میشه واسش شاخ و شونه کشید باهاش عصبانی شد داد زد گریه کرد ،افسردگی خیلی آرومه خیلی خیلی آروم مثلا دستتو میگیره باهات میاد کافی شاپ دو تا شات اسپرسو میزنه یا وقتی جلوی آینه موهاتو شونه می کنی زل میزنه بهت . باهات فیلم میبینه .. یه وقتاییم دست میندازه گردنت بغلت میکنه باهات گریه میکنه افسردگی خیلی آرومه .. خیلی لطیفه .. میدونی مثل چی؟ مثل اون عطری که میزنی رو دستت بعد از یه مدت جذب میشه اما بوش هنوز هست .. می مونه .. تو ظاهر معلوم نیست ولی تو وجودت رخنه میکنه لونه میکنه .. اصلا میدونی خدا رو چه دیدی شاید یه روزم دیدی اومد نشست کنارت بعد از اینکه زل زد بهت وقتی داشتی موهاتو شونه میکردی دست کشید رو گونت گفت میای همو بغل کنیم و بخابیم ؟ یه خواب طولانی .. بخوابیم و دیگه بلند نشیم؟! باز کردن / نظر دهید

2021-10-16 18:02:34 بفرست واسه اونی که قول داده بود یه روز بیاد پیشت... باز کردن / نظر دهید

2021-10-16 00:23:47 تموم وجودم داره جیغ میزنه ! انگار یکی این مغز فرسودمو گرفته داره با جفت دستاش فشار میده خونابه فکر میپاچه تو صورتم! من حالم بده! یکی داره تو سرم جیغ میزنه! منو ببین؟ من له شدم ! آره من له شدم میبینی؟ من دارم فشار غم رو از سیب گلوم تا این قلب لعنتیم حس میکنم! اما لبام خاموشه صدا ندارم من لعنتی حتی برای داد زنم صدا ندارم!!!!!!!! من حالم بده! منو بگیر منو از خودم بگیر! من واسه خودم حکم باروتو دارم تو یه انبار کاه! من واسه خودم خطرناکم ! منو از خودم دور کن! من دارم کم کم تحلیل میرم دارم غرق میشم دارم یخ میزنم ! من دارم ملتهب میشم من دارم آروم آروم بین این همه اتفاق ناگوار فراموش میشم ..
#من_نیمه_ها_که_از_شب_میگذره_خودم_میشم_خود_خود_واقعیم باز کردن / نظر دهید

2021-10-15 20:32:14 میخوام‌ من‌ از‌ ته‌‌ دلم‌ تو‌ بمونی‌ فقط‌ ، همه‌ برن... باز کردن / نظر دهید