آدرس کانال:
دسته بندی ها:
تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین:
5.82K
توضیحات از کانال
آنکه خانهای ندارد، در نوشتن خانه میکند. آدورنو
(استفاده، انتشار و به اشتراک گذاری مطالب این صفحه با ذکر نام نویسنده بدون اشکال است)
Contact : aminbozorgian60
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
1
1 stars
1
آخرین پیام ها 12
2021-11-20 07:16:26
° بسیار متون، برنامههای تلویزیونی و گزارشهایی را درباره زنان و مردان موفق خوانده و دیدهایم. اکثر قریب به اتفاق این محصولات، بازتولید دیدگاهی مخرب از موفقیتاند. در این محصولات معمولاً زنان و مردان موفق آنهایی هستند که در سلسله مراتب کاری و اجتماعی توانستهاند جایگاههای «بالاتر»ی کسب کنند. در همین قدم اول روشن است که در پس نامیدن موفقیت، حفظ نظام سلسلهمراتبی و آریستوکراتیک موجود که سرمنشاء نابرابریهاست ذخیره شده است.
از سوی دیگر، آنچه از «افراد موفق» برجسته میشود «اراده» آنهاست. یعنی این افراد اراده کردهاند، دنبال خواستهشان رفتهاند و سپس موفق شدهاند. آنچه در نگاه اول در این تلقی معمول حذف میشود، توجه به امکانات واقعی، موقعیت اجتماعی، خانوادگی و سرمایهی مادی افراد است. شما هرچقدر هم اراده داشته باشید، دستیابی به این معنا از موفقیت بدون این عناصر مادی بعید است، و برجسته کردن معدودی فقرا که به این جایگاه رسیدهاند فریبکاریای بیش نیست. کسی که از کودکی در اروپا زندگی کرده، دست والدیناش به دهانشان میرسیده یا در ایران مثلاً هزینهی پرداخت مالی کلاس زبان را داشته، اوست که میتواند بخواهد. در واقع، اراده نیز سویهای جامعهشناختی دارد که در اینگونه نگاهها نادیده گرفته میشود.
موضوع سوم، خود معنای موفقیت است. تعریف سطحی از موفقیت محصول ارزشهای حاکم بر جهانی است که ارزشها و منشها را تعیین میکند. موفق، لزوما زن یا مردی نیست که به فلان جایگاه اداری رسیده، چیزی اختراع کرده، دکتر شده یا اینقدر درآمد کسب کرده است؛ موفقیت یعنی حس رضایت از خود، شبها آسوده خوابیدن و توان تحمل بارسنگین هستی. موفقیت یعنی شادکامی در عین رنج. اینها چیزهایی است که شاید هیچکدام از موفقهایِ تبلیغ شده نداشته باشند. روشن است که برخورداری از امکانات و درآمد و مسکن مناسب، زندگی را ممکنتر میسازند اما مسأله اینجاست که در نظم نوین ذهنی، این ابزار به جایگاه «هدف» صعود کردهاند و برای همین است که صرف داشتن آنها توهّم موفقیت را ساخته است.
معمولاً آثاری که درباره افراد موفق تولید میشوند، آثار تبلیغاتی درباره مفهوم رایج موفقیت و تثبیت نگرشهای عمومی در اینباره است و تنها شکاف بین آدمهای معمولی و حس موفقیت را بیشتر میکنند.
@AminBozorgiyan
343 views04:16
2021-11-19 05:07:47
° در پاسخ به سؤال «سال ۲۲۲۲ کجا هستید؟» همه، مطلقا همه، یک پاسخ داریم. همین پاسخ مشترکِ سراسری و بدیهی است که موضوع (یا پرسش) را اتفاقاً با اهمیت و وجودی میکند.
هگل به ما آموخته که دانستههای ما هستند که اشتیاق دانایی را میسازند و نه بر عکس و یا حتی نادانستههای ما ؛ چیزی که او از آن تحت عنوان «آشنازدایی از امر آشنا» یاد میکند.
@AminBozorgiyan
274 views02:07
2021-11-14 17:11:37
° معمولاً برای کسی که شاعرت کرده است، دیگر شعری نمیسُرایی. این گزارهی بدیهی میتواند راهنمای ما باشد برای این نتیجهگیری ساده که سرچشمهها و انگیزههای اولیه (همانها که باور داشتیم هیچگاه از آنان جدا نخواهیم شد) به مرور ناپدید و جز مواردی استثنایی حتی فراموش میشوند. خیانتْ ذاتی زندگی روزمره و ذهن انسان متمدن است. ما مدام به دیگران خیانت میکنیم تا وفاداری خود را به دیگری نشان دهیم. بدون این خیانت، وفاداری ناممکن است.
@AminBozorgiyan
770 views14:11
2021-11-10 23:07:47
° دستش را در جیب کاپشناش کرد و بدون آنکه چیزی درآورد به جای قبلی برگرداند؛ بنظرم رسید قبلاً آنجا چیزی داشته، مثلاً بسته سیگاری که حالا نمیداند کجاست. اما سیگار هم نمیکشید. شاید قرصهای میگرناش، نمیدانم. این فکر را رها کرده بودم که مشتش را روی میز باز کرد و سریع لیوانی آب ریخت.
همیشه وقت آب خوردن سرش را کمی به سمت بالا میگرفت و لیوان را یک نفس سر میکشید. مضطرب بود اما نه آنقدر که جز من کسی بتواند آن را بفهمد. تولد همسرش بود و قطعاً نمیخواست چیزی را لو دهد.
یکی یکی مهمانهای تولد رسیدند. همه چیز مرتب بنظرش آمد: کیک تولد، شمعها و هدایایی که در کیف مهمانها پنهان شده بودند. اما گرمش شده بود.
_«دستات چرا یخ کرده!»
همسرش پرسید.
_گرممه.
بلند شد و به بهانه آوردن کبریتی برای شمع روی کیک به آشپزخانه رفت. با پیدا کردن کبریت، انگشتان کشیدهاش را دید که میلرزند. احساس کرد بهتر است کمی روی نیمکتهای میز نهارخوری دراز بکشد. چند ثانیه بعد با صدای حرکت کوپههای قطاری که کرایه کرده بودند از خواب بیرون افتاد. از پنجرهای کوچک، آسمان آبی و مزرعهها به سرعت میگذشتند. سرش را از روی شانه نرگس برداشت و به من نگاه کرد، لبخندی زد، بلند شد و از آشپزخانه بیرون رفت. کبریت را جا گذاشت. سیگاری روشن کردم.
@AminBozorgiyan
686 viewsedited 20:07
2021-11-09 00:15:02
° باید از جامعه دفاع کرد. این دفاع نه به معنای دفاع از افراد که به معنای دفاع از پدیدهای مستقل بنام «جامعه» است. جامعه یعنی برآیند آن نیروهایی که دولت و فرد را به اندیشه و کنشی وا میدارند که در صورت فقدان جامعه یا ضعیف بودنش هیچگاه به آن فکر نمیکردند و انجام نمیدادند.
مارگارت تاچر در جملهای معروف گفت که چیزی بنام جامعه وجود ندارد و هرچه هست فرد و حکومتی است که حافظ منافع اوست. حتی با نگاه سرسری به مواضع نضجگرفته در سالهای اخیر در ایران میبینیم که این ایده و حذف جامعه به یکی از مهمترین ایدههای رایج در میدان سیاسی تبدیل شده است.
روشن است که حکومت چگونه جامعه را نادیده میگیرد، اما این حذف از سوی مخالفان حکومت هم به روشنی قابل ردیابی است. مخالفان حکومت قدرت جامعه را نادیده گرفته و در برابر هر رویدادی خود را سرکوبشده مییابند. همواره در تحلیلها دست بالا را "حکومت" دارد، و عجیب اینکه حتی در تحلیل مخالفان حکومت. توجه به اینکه حکومت و اعضایش تا چه حد توسط قدرتِ جامعه محدود و آسیبدیده شدهاند، اصلا وجود ندارد. جامعه ما به مراتب بسیار بیشتر از حکومت، توانسته آن را محدود کند. جامعهای قوی که مدام حکومت را مجبور میکند از مواضع و روشهایش عقبنشینی کند تا جایی که از ابزار بیان و واژگان و شیوههای خود همین جامعهای که دشمن خود میداند، استفاده کند.
اگر حامیان هیأت حاکمه مخالفتشان با آزادی نوع پوشش و حجاب، فرهنگ مدرن، سقط جنین، همجنسگرایی و غیره را با ابزار نمادین نشان بدهند - مثلا جلوی در دانشگاه جمع شوند یا جایی در اعتراض با پلاکارد تجمع کنند- همین موقعیت نشان میدهد که آنها تا حد زیادی با بقیه مردم همراه شده و مدرنیته را درونی کردهاند. آنها پیشاپیش، از جامعه یعنی از همان زنان مخالفشان، شکست ایدئولوژیک خوردهاند وگرنه وقت خود را صرف زبان نمادین نمیکردند. هر وقت حکومتی توتالیتر از طناب دار استفاده نمیکند و از ابزار نمادین بهره میگیرد، خودش را نفی کرده و عقبنشینی کرده است. این عقبنشینیها قدرت جامعه را نشان میدهند. جامعهای که بتواند همه کنشهای حکومتْ ضد خود را به اشکال مدرن و نمادین مبدل کند- یعنی تا این حد قوی شود- «تغییر» داده است.
«مردم» قوی هستند و این قدرت را بهتر از هر جا در سیمای دولت میتوان یافت.
@AminBozorgiyan
2.2K viewsedited 21:15
2021-11-07 18:08:56
° غبطه (Envy) و زمان، خصلت درهم تنیدهای دارند. بشر همیشه از زمانِ از دسترفته غبطه خورده است. این یکی از رایجترین مضامین نوشتهها، مَثلها، گفتارها و قصهها از گذشتههای دور است. این دو همواره کنار هم و انعکاسی از مرگآگاهی بودهاند. مرگ (بعنوان واقعهای در آینده) گهگاهی بر اکنون سرریز میشود و به اشکال مختلفی جلوهگری میکند. آگاهی من از مرگم، فرصت کوتاه زندگی را به من یادآوری میکند. طبیعیترین نتیجه این یادآوری، فرصتِ از دسترفته عمر را بخاطر میآورد و مبناییترین و وجودیترین نوع غبطه را میسازد: غبطه خوردن از عمر سپریشده.
بنظر میرسد تلاش ذهنی بشر برای مفصلبندی مسألهزای غبطه و زمان به این رهنمون فلسفی رسیده باشد که بهترین اقدام عاجل برای از کف ندادن بیشتر زمان، غبطه نخوردن به سپری شدنش از طریق نوعی پراکسیس است.
پیش از صحبت کردن درباره این نوع خاص از پراکسیس باید این نکته را روشن کرد که منظور از «از دستدادن زمان» چیست. زمان میگذرد و چارهای برای آن نیست، اما از دستدادن زمان، معنایی مازاد بر گذشتِ تقویمیِ زمان دارد. حس بیهوده گذشتن زمان، عمر سپریشده و لذت نبردن از زندگی به این معنا اشاره دارد.
آدمی از طریق نوعی کنش در اکنون میتواند در گذشته نیز مداخله کند و حتی معنای آن را تغییر دهد؛ به تعبیری آن را «بازیابد». کنشی که بتواند اکنون را بهبود ببخشد -که قطعاً کنشی است در ارتباط با دیگری و جامعه، زیرا که خوشبختی هیچگاه بگونهای مفرد محقق نمیشود و همواره پدیدهای است اجتماعی- گذشته را نیز به مسیری برای رسیدن و دستیابی به این کنش تبدیل کرده و آن را از بیمعنایی و بیهودگی نجات میدهد؛ و غبطهخوردن نسبت به زمان از دسترفته را تضعیف میکند. در واقع میتوان از طریق نوعی فعلیت تازه، امر بالفعل را (همان گذشته را) دوباره به چیزی بالقوه و نوعی پتانسیل تبدیل کرد، گویا سر آن دارد بهگونهای تازه محقق شود.
انسان تنها از طریق کنشی بنیادین در اکنون میتواند گذشته را بازیابد، آن را معنا ببخشد و تا حدی بر غبطههایش غلبه کند. گذشته از طریق این نوع پراکسیس در اکنون میتواند پتانسیلهایی تازه را برای آینده فردی و جمعی آزاد کند و خود را از چنبرهی غبطه رها کند.
@AminBozorgiyan
1.1K views15:08
2021-11-07 02:03:20
https://vrgl.ir/gUsZB
988 views23:03
2021-11-05 14:37:02
https://www.radiozamaneh.com/691683
جامعهشناسی سیاسی کرونا
متن پیاده شدهی گفتاری از سلسله نشستهای وبیناری «روایتهای عصر چهارشنبه»، لندن در تاریخ دهم فروردین سال ١٣٩٩.
1.1K views11:37
2021-10-26 03:25:32
https://vrgl.ir/DTV9w
558 views00:25
2021-10-25 16:35:06
° عمق مفهوم اروتیسم به معنی وحشتی است که انسان از تمایلات جنسی داشته است: این واکنشها شبیه واکنشهای دختری است که بهخاطر عشق از یک مرد میگریزد؛ از آن مرد میگریزد تا با وجود احاطهشدن توسط هوسی قویتر از اراده، آن مرد را دوست بدارد.
ژرژ باتای/ تاریخ اروتیسم
ازدواج، دفع کردن خطر اروتیسمی است که گرداگرد پدر و برادران نسبت به دختر وجود دارد. انتقال اروتیسم پدر و برادران نسبت به دختر به مرد غریبه چیزی نیست جز تولد اروتیسم مازاد برای آن شوهر. او با ازدواج امکان عدول از قانون جنسی را پیدا میکند: چیزی که اروتیسم مینامیم.
ازدواج هرچند در مرحله اول دفع خطر اروتیسمِ پدر و برادران است، اما در ادامه مهمترین ساز و کار برای باز تولید اروتیسم یعنی همان قوای جنسیِ غیرقانونی است. در واقع، به سبب تواناییای که برای عدول از قانون جنسی در ازدواج ذخیره است، امکان سرپیچی از نهاد خانواده (یعنی همان اروتیسم) را برای مرد و زن میگشاید. راز تداوم ازدواج همین است.
شاید به گونهای پارودیک بتوان این نتیجه را گرفت، آن کس که ازدواج نمیکند، برخلاف تصور عمومی، اروتیسم را تضعیف میکند.
@AminBozorgiyan
574 viewsedited 13:35