2023-04-17 10:12:23
#پارت91
_ خوابای خوب ببینی.
و قبل از اینکه نگهبانا فرصت کاری داشته باشن؛
خودکار رو برد کنار گردن نگهبان،
دکمه تهش رو زد که سوزن تو گردن پسره فرو رفت؛
چشماش سفید شد و بیهوش افتاد روی ادی؛
ادی که داشت تازه بلند می شد!
دوتاشون افتادن زمین و پرستارا جیغ زدن تا نگهبانا بیان،
و من فوری دوییدم و لگدی به شکم گنده ی ادی زدم.
دوییدم و از پشت مثل کوالا افتادم رو شونه ی جودی.
جیغ زدم:
_ گردنبند کر و لالم رو پس بده.
نگهبانا ریختن طبقه بالا و من فوری چنگ زدم به دستای جودی،
گردنبند رو به زور از دستای مشت شدش در
اوردم.
جیغ زدم:
-کرو لاین!
کرولاین دویید و گردنبند رو پرت کردم سمتش؛
که فرز خم شد و گذاشتش داخل کفشش.
برگشتم و موهام کشیده شد! ا دی بود.
از بینیش خون میومد و عقب عقب من رو کشید،
و جیغ زدم و موهام از ریشه کشیده می شد،
و اشکام نا خداگاه از کناره های چشمام روی گونه هام سر می خوردن.
دیوید لبش رو گاز گرفت و با سر کج شده گفت:
-رفتارتون اصالاً درشان یک مقام دولتی نیست من ازتون به دادگاه شکایت می کنم.
تو این گیر و دار از جوگیری بازی های دیوید خندم گرفت.
توجهههه
عزیزانی که درخواست رمان کامل دیوانه ها رو داشتید رمان کاملش آماده شده و بسیااار جذاب و طولانیه هر کی کامل رمانو میخواد پیام بده
@tabliq660
1.3K viewsedited 07:12