Get Mystery Box with random crypto!

Problematicaa

لوگوی کانال تلگرام problematica — Problematicaa P
لوگوی کانال تلگرام problematica — Problematicaa
آدرس کانال: @problematica
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 14
توضیحات از کانال

کانالی برای انتشار مطالب وبسایت پروبلماتیکا
وبسایت:
www.Problematicaa.com
تماس با ما:
problematica1397@gmail.com

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2021-10-02 20:30:00 ⁠ «گفتگوهای کتاب پروبلماتیکا»
نشست ششم: گفتگویِ مهسا اسداله‌نژاد با ابراهیم توفیق درباره‌ی کتاب «بازآرایی امپراتوری» (چشم‌اندازی به اقتصادسیاسی دولت مدرن در ایران)
سه‌شنبه، ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰


در این سال‌ها توفیق و همکاران‌اش پروژه‌ای را پیش برده‌اند که آن را ملهم از بیان خودشان می‌توان «اندیشیدن به چگونگی نوشتنِ تاریخ انتقادی» نامید. در این میان آن‌ها پایِ مفاهیم متعددی را وسط کشیده‌اند که بتوانند توضیح دهند که چه می‌کنند و چه سودایی را در سر می‌پرورانند. از جمله‌ی مفاهیمی که به کار می‌برند، ترکیب مفهومیِ نسبتاً مرکزیت‌یافته‌ای وجود دارد که هم برساخت ایشان است و هم احتمالاً مُهر بازگوکننده‌ی فعالیت ایشان؛ «تعلیق لحظه‌ی حال». شاید بتوان گفت هر جا این ترکیب یا کلمه‌ای از این ترکیب در میدان علوم اجتماعی/ انسانی شنیده می‌شود، رد پایی از ایشان، حتی اگر به‌منظور بیانِ تخالف، به چشم می‌خورد. ترکیبی که مناقشه‌‌‌هایی برانگیخته و پرسش‌های متعددی ایجاد کرده‌است.
مراد از تعلیق، لحظه و حال در این ترکیب چیست؟ این ترکیب چگونه می‌تواند نظامِ دانش و در پیوند با آن نظم دولت را توضیح دهد؟ پروژه‌ی خود توفیق و همکاران‌اش چگونه از دام چنین تعلیقی می‌گریزد تا درون آن نیفتد؟ آیا مراد از «نامیدن تعلیق» به‌دست‌دادنِ چهارچوبی برای ارزیابیِ «هر» آن چیزی‌ست که در نظام دانش ممکن شده‌است؟ خود چنین چهارچوبی از کدام افق آب می‌خورد؟ به تعبیر دیگر خود این چهارچوب که بازگوکننده‌ی شرایط امکان است، چگونه ممکن شده‌است؟ آیا تاریخ انتقادی نوشتن، ‌تنها آن‌گونه که در این برنامه‌ی پژوهشی قرار است با آن مواجه شویم، میسر است؟
از پروژه‌ی توفیق و همکاران، تاکنون سه مجلد منتشر شده‌است که قرار است به نحوی قطعاتِ پازل‌ نگاه ایشان را نسبت به نوشتنِ تاریخ انتقادی تکمیل کند: مجلد اول، نامیدن تعلیق (برنامه‌ای پژوهشی برای جامعه‌شناسی تاریخی انتقادی در ایران)؛ مجلد دوم، بازآرایی امپراتوری (چشم‌اندازی به اقتصادسیاسیِ دولت مدرن در ایران) و مجلد سوم، پیرامون مشروطه (سه مقاله درباره‌ی ولایات و مرکزگرایی). بحثی که بناست تا در ۲۷ مهر با ابراهیم توفیق پی بگیریم، معطوف به مجلد دوم با نگاهی به دو مجلد دیگر خواهد بود.

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
1.3K views17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-12 19:39:36 همراهان عزیز
وب‌سایت پروبلماتیکا به علت بازطراحی، به مدت دو هفته، مطلب جدیدی منتشر نخواهد کرد و پس از آن رویه‌ی انتشار مطالب را از سر خواهد گرفت.
همراه ما بمانید.
1.3K viewsedited  16:39
باز کردن / نظر دهید
2021-09-11 10:23:42 ⁠ فردیدی که من می‌شناختم

مصاحبه‌ی علی‌ میرسپاسی با عباس امانت/ ترجمه‌ی حمیدرضا یوسفی


از مقدمه‌ی مترجم:
به زعم فردید برخلاف آنچه که منورالفکران تجددخواه از ترقی و پیشرفت در جوامع غربی ترسیم می‌کنند، پروژه تجددخواهی در غرب با شکست بزرگی مواجه شده است که تقلید و پیروی از آن، درد این شکست را برای ما سنگین‌تر خواهد کرد. فردید در ایران را شاید بتوان نماینده جریان فکری ضدمدرنیستی میان دو جنگ اول و دوم معرفی کرد که تلاش می‌کند با انتقاد از روشنگری و نقد «غرب‌زدگی»، بر بازگشت به معنویت شرقی و آنچه خود داشت تاکید ‌کند. فهم فردید و جریان فکری ضدمدرنیستی و نقد غرب‌زدگی شاید از این جهت اهمیت پیدا می‌کند که در دهه‌ی ۵۰ نسبتی با گفتمان ایدئولوژیک دولت پیدا می‌کند. دولت پهلوی از سال‌های ۱۳۵۳ و ۵۴ به بعد به ساخت گفتمان ایدئولوژیکی دست می‌زند که نقد «مدرنیته غربی» یکی از مهم‌ترین مولفه‌های آن را تشکیل می‌دهد، همین امر نیز فردید را به عنوان ایدئولوگ دولت در درون خود جذب می‌کند؛ در واقع اگر جلال آل احمد در مقام ایدئولوگ منتقد غرب‌زدگی و جریان تجددخواهی در جبهه نیروهای اپوزیسیون/اسلامیون قرار می‌گیرد، در مقابل، فردید پیش از انقلاب ۱۳۵۷ همین نقش را به عنوان ایدئولوگ دولت با توجه به تغییر گفتمان ایدئولوژیک دولت بازی می‌کند.
کتاب «مدرنیته‌ی آشفته ایران؛ بحث درباره میراث احمد فردید» (تاریخ انتشار ۲۰۱۹) به قلم علی میرسپاسی مجموعه‌ی چند مصاحبه درباره‌ی احمد فردید است. در این کتاب میرسپاسی تلاش کرده است از طریق مصاحبه با دوستان و برخی شاگردان احمد فردید، سیمایی از زندگی و کار او که در تاریخ روشنفکری ایران شخصیتی مبهم دارد، ترسیم کند. عباس امانت، تاریخ‌نگار و استاد دانشگاه ییل، دانشجوی احمد فردید در دانشگاه تهران در اواخر دهه‌ی ۱۳۴۰ بود و در اوایل دهه‌ی ۱۳۵۰ نیز با او در ارتباط نزدیک بوده است. علی میرسپاسی به‌همین منظور پای صحبت‌های او درباره فردید نشسته است. این مصاحبه در اکتبر ۲۰۱۴ در دانشگاه ییل انجام شده است که ترجمه‌ی آن به فارسی در زیر آمده است.

متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
http://problematicaa.com/ahmad-fardid/

برچسب‌ها: احمد فردید، هانری کربن، علی میرسپاسی، عباس امانت، غلامحسین صدیقی، روشنفکران ایرانی، حمیدرضا یوسفی

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
7.7K viewsedited  07:23
باز کردن / نظر دهید
2021-09-08 16:00:24 ⁠ چرا توپولوژی در روان‌کاوی اهمیت دارد؟ (بخش دوم)

اُون هویتسون/ ترجمه‌ی نورالدین حاتمی


از متن:
در حال حاضر می‌توانیم بگوییم که کران‌بندی فضا و درجه‌ای از قدرت که جداسازی فضا با آن ثبت‌ شده‌است، مسئله‌ای حیاتی در فهم همه انواع پدیده‌های موردعلاقه روانکاوی است. بیایید با چند مثال ساده از «کلینیک روزمره» آغاز کنیم:
*فوبیا - خیلی اوقات شامل نوعی کران‌بندی فضا است. می‌توانیم این امر را در نظر بگیریم که آگورافوبیا [ترس از اماکن عمومی]، یا فوبیا نسبتاً شایع دربارۀ عبور از پل‌ها، به چه طریقی آستانه‌های یک فضا را مشخص می‌کند. با مراجعه به یک مثال قدیمی فرویدی، در کیس هانس کوچولو ، می‌توانیم این امر را در نظر بگیریم که به چه طریق فوبیای اسب، به هانس دیکته می‌کند چه زمان می‌تواند بیرون برود و چه زمان نمی‌تواند.
*وسواس - مسئلۀ عبور از یک فضا به فضای دیگر تشریفات وسواسی را به میان می‌آورد که با تکراری غیرطبیعی عمل می‌کنند. آن‌ها اغلب در نقطه‌ای که یک فضا به فضای دیگر گذر می‌کند متمرکز می‌شوند. باز کردن و بستن درها، روشن و خاموش کردن لامپ‌ها، یا گرفتن قطار یا هواپیما از نقطه A تا B، نقاط کانونی مشترک برای وسواس هستند. به‌طور مشابه، می‌توانیم مواردی که شخص هنگام پیاده‌روی احساس می‌کند نمی‌تواند روی شکاف بین سنگ‌فرش قدم بگذارد را به‌عنوان کران‌بندی مصنوعی فضا در نظر بگیریم. پس سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است: چرا این تکرارها در وسواس اتفاق می‌افتد؟
*پورنوگرافی - چرا بسیاری از فیلم‌های پورن شامل باز کردن در بر روی کسی است؟ معمولاً این مسئله را در مورد هر دو مورد سناریوهای مردانه و زنانه می‌بینیم، هم در فیلم‌هایی با داستان‌های رمانتیک و هم در فیلم‌های هاردکور. ممکن است این مسئله را مانند وسواس و فوبیا به‌عنوان امری آسیب‌شناختی نبینیم، اما جالب است که در سناریوهای پورنوگرافی، گونه‌ای صحنه شامل عبور از یک آستانه به تصویر کشیده می‌شود.
ما هنوز هیچ‌گونه ادعایی در مورد توپولوژی مطرح نکرده‌ایم، بلکه صرفاً از برخی مسائلی شروع کردیم که ممکن است توپولوژی برای توضیح آن‌ها به ما کمک کند، مسائلی که با همان تِرِنونگ یا جداسازی مرتبط هستند.
اینجا واقعاً دربارۀ چه نوع فضایی صحبت می‌کنیم؟ به نظر نمی‌رسد فضای فیزیکی یا متریک در مورد این‌گونه مسائل حق مطلب را به‌طور کامل ادا کند. اگرچه اجرایی از فضای فیزیکی مانند در یا پل ممکن است در فوبیا، وسواس و پورن ظاهر شوند، اینکه باور کنیم مسئلۀ اصلی در فوبیا پُلی است که نمی‌توان از آن عبور کرد، یا اینکه در وسواس، تشریفاتِ دربارۀ درها واقعاً تنها دربارۀ درهاست، تصور ساده‌اندیشانه‌ای است. به همین علت است که رویکردهای درمانی مانند CBT که فقط مکان شکوۀ بیمار را هدف درمان قرار می‌دهند، درنهایت منجر به جانشینی علائم بیماری [با علائم دیگری] می‌شوند.

متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
http://problematicaa.com/topology-matters2/

برچسب‌ها: روان‌کاوی، ژاک لاکان، توپولوژی، نورالدین حاتمی، اُون هویتسون

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
1.8K viewsedited  13:00
باز کردن / نظر دهید
2021-09-02 19:30:00کار، کارخانه، ادغام

مصاحبه با آنتونیو نگری/ ترجمه‌ی داریوش فلاحی

مقدمه‌ی مترجم:
شاید بتوان بخشی از اهمیت آنتونیو نگری برای زمانه‌ی ما را در بازتعریف‌هایی که از مفاهیم گذشته ارائه می‌دهد، دانست. برای نگری مردم، توده، طبقه، پرولتاریا، کارخانه، کار و ادغام دیگر معانی‌ای که در گذشته داشته‌اند را ندارند.

در متن، آنتونیو نگری گذاری اساسی از تعاریف سابق سه مفهوم کارخانه، کار و ادغام را در پیش می‌گیرد. گذار از کارخانه به‌مثابه‌ی مکانی خارج از شهر که امر تولید مادی را برعهده دارد، به سمت کارخانه‌ی اجتماعی که تولید را در کل جامعه گسترده می‌کند؛ شکل‌گیری کار غیرمادی و فکری مسیری است که موجب شکل‌گیری انبوه خلق و تمایز آن از مردم، توده و پرولتاریای صنعتی می‌شود. این گذار فهم ما را از مقاومت، شورش و انقلاب نیز دگرگون می‌کند.

«سرانجام، باید انبوه خلق را از طبقه کارگر هم متمایز بدانیم. مفهوم طبقه کارگر معمولا به منزله‌ی مفهومی مستثناکننده به کار رفته است که نه تنها کارگران را از مالکان بی‌نیاز از کار کردن برای امرار معاش متمایز می‌کند، بلکه طبقه کارگر را از دیگرانی که کار می‌کنند نیز جدا می‌سازد. این مفهوم در کاربرد محدودش صرفا برای اشاره به کارگران صنعتی و جدا کردن آنها از کارگران کشاورزی، خدمات و بخش‌های دیگر به کار رفته‌ است. در وسیع‌ترین کاربرد، مفهوم طبقه کارگر به تمام کارگران مزدبگیر اطلاق شده است و آنان را از فقیران، کارگران خانگی بدون مزد و همه کسانی که دستمزد نمی‌گیرند،جدا می‌سازد. به عکس، انبوه خلق یک مفهوم فراگیر و باز است. این مفهوم می‌خواهد اهمیت تغییراتی را نشان دهد که اخیرا در اقتصاد جهانی رخ داده‌اند: از یک سو طبقه کارگر صنعتی دیگر در اقتصاد جهانی نقش هژمونیک ندارد، اگرچه تعداد کارگران صنعتی در سراسر جهان کاهش نیافته است؛ و از سوی دیگر، امروز نباید تولید را صرفا از لحاظ اقتصادی مدنظر قرار دهیم – نه فقط تولید کالای مادی، بلکه همچنین تولید ارتباطات، مناسبات و اشکال زندگی. بنابراین انبوه خلق به طور بالقوه از تمام پیکره‌های گوناگون تولید اجتماعی تشکیل شده است.»

( انبوه خلق؛ جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری، آنتونیو نگری و مایکل هارت، ترجمه رضا نجف‌زاده، نشر نی، چاپ ۸۷، صفحه ۲۱ )

آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/real-subsumption/
برچسب‌ها:
آنتونیونگری,انبوه خلق,انقلاب,داریوش فلاحی,شورش,عقلانیت عمومی,مقاومت

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
1.9K viewsedited  16:30
باز کردن / نظر دهید
2021-08-30 19:30:00تروتسکی به‌عنوان منتقد ادبی

ارنست مندل/ ترجمه‌ی م.رضا ملکشا

از متن:
تروتسکی در کنار خودانگیختگی، اراده‌ی نویسنده را نیز برای ارزیابی یک اثر ادبی مهم می‌دانست. اراده‌ای که عموماً در شخصیت‌های رمان منعکس می‌شود. تروتسکی احساس تنفر شدیدی نسبت به افراد منفعل و افراد فاقد اراده شخصی داشت که پذیرای یک سرنوشت غیرانسانی هستند. ازاین‌رو او نه‌تنها به پروست و ژیرودو بلکه به داستایوفسکی نیز واکنش منفی نشان داد. شورش، رد و مقاومت در برابر هرآنچه غیرانسانی و ضدبشری بود، از نظر تروتسکی یک وظیفه ابتدایی انسان به‌حساب می‌آمد. فقط چنین عدم پذیرش غریزی بود که می‌توانست در نهایت منجر به درک نیاز به سوسیالیسم، جامعه‌ی فاقد طبقه و در نهایت انقلاب شود. ازاین‌رو او بالزاک و تولستوی را صرف‌نظر از محدودیت‌های ایدئولوژیکی آنها، ستایش می‌کند. این نویسندگان افرادی زنده و فعال را به صحنه آوردند که موفق یا ناموفق، سعی در تعیین و تغییر سرنوشت خود داشتند.

خودانگیختگی، اصالت، صداقت و اراده‌ی قوی، اینها پیش‌شرط‌های اساسی خلاقیت بوده که استقلال مطلق را می‌طلبیدند. همان‌طور که مارکس، دانشمند معتمد، بیشترین تحقیر را نسبت به عالمانی داشت که نتایج تحقیقات خود را تحریف کرده یا با مقتضیات موجود در زمان خود نتایج‌شان را تطبیق می‌دادند؛ تروتسکی نیز به‌عنوان یک نویسنده‌ی اصیل، رمان‌نویس‌هایی را که قلم خود را تابع الزامات صاحبان پول، طبقات حاکم، دولت‌ها یا رهبران حزبی می‌کردند، خوار می‌شمرد. «بدون استقلال، به عبارت دیگر، بدون جامعیت اخلاقی، هنر واقعی وجود ندارد».

آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/trotsky/
برچسب‌ها:
ارنست مندل,بورژوازی,خرده‌‌بورژوازی,سوسیالیسم,م.رضا ملکشا

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
2.0K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 20:30:02 ⁠ برای همیشه، تا ابد

مصاحبه با ژان-لوک نانسی/ ترجمه‌ی سمیرا رشیدپور

مقدمه‌ی مترجم:
ژان‌-لوک نانسی (۱۹۴۰-۲۰۲۱) دیگر در میان ما نیست. اقرار صادقانه‌اش در این گفت‌و‌گو به جایگزینی سیاست با مدیریت و دوستی‌ای که می‌توانست فراتر از برادری باشد، اما تقلیل‌یافته به روابط خصوصی و مصون از امر سیاسی، ما را با جدیت بیشتری به سوی بازخوانی اندیشه‌های او سوق می‌دهد. اینکه چگونه می‌توان هم در جهت نابودی اسطوره‌ها، فلسفه‌ها و سیاست‌هایی حرکت کرد که اجتماع انسانی (مبتنی بر توتالیتاریسم قرن بیستمی) را برساخته‌اند و هم تلاش‌ کرد با بازاندیشیدن به اشتراکات انسانی، «اجتماع» نویی بنا کرد که دیگر تن به توتالیتاریسم ندهد و چنانچه تن داد به خودتخریبی خویش روی آورد.

او خود در غیاب دوستانِ مرده‌اش می‌گوید: غیاب آنها همواره حضور دارد. ما از دوستان جمع خصوصی‌اش نبودیم، از آن دوستی‌ای که به گفته‌ی خودش هیچ سیاستی در آن امکان‌پذیر نبود. حال غیاب او پیشاپیش حضورش را اعلام کرده است. و ما در غیاب او، با بازخوانی او به آن دوستی‌ای روی می‌آوریم که براندازِ سیاست -مدیریت کنونی باشد و به سویی «دیگر» پیش برود.



آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/forever/
برچسب‌ها:
ژان-لوک نانسی,سمیرا رشیدپور

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
2.1K views17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 19:45:00اسپینوزا و مارکس؛ رهایی از بندگیِ شورمندانه
(نقدی بر کتاب فردریک لوردون: «بندگان مشتاق سرمایه؛ مارکس و اسپینوزا در باب میل»)

امیرمسعود حاتم

از متن:
لوردون در کتابِ بندگان مشتاق سرمایه، تحلیلی درخشان از ارتباط میان اسپینوزا و مارکس در تحلیل انسانِ سرمایه‌داری و جامعه‌ی نئولیبرال ارائه می‌دهد. کشف ارتباط میان بندگی تأثیرات و پیوند آن با مصرف‌گرایی و سوژه‌ی خشنود و شادمانِ محبوس در چارچوبِ کار نبوغ ایده‌ی لوردون در این تحلیل را نمایان می‌سازد. تفسیر لوردون البته دراین‌ارتباط، از مبانی کلاسیک سنت مارکسیستی فاصله‌ی زیادی می‌گیرد و با انکار بیگانگی و نظریه‌ی ارزش، مارکس را یکسره درونِ فلسفه‌ی اسپینوزا حل می‌کند. این نوشتار نقدی است بر این تفسیر لوردون تا با برجسته نمودن نبوغ تحلیل وی، تلاش نماید تا گامی در جهت تکمیل نقایص تحلیلِ جامعه‌ی تأثیرات بردارد. گمان نگارنده بر آن است که ارتباط میان جامعه‌ی تأثیراتِ اسپینوزا و مبانی مارکسیستیِ نقد سرمایه‌داری چنان در یکدیگر چفت می‌شود که نقاط افتراق آن به حذف یکی در برابر دیگری منتهی نمی‌شود. درواقع، این پیوند همان‌گونه که تحلیل مارکسیستی را به پله‌ای بالاتر در نقد سرمایه‌داری منتقل می‌سازد، فلسفه‌ی اسپینوزا را نیز به سلاح اقتصادسیاسی تجهیز می‌کند.
سرمایه‌داری امروز در تهاجمی‌ترین حالت خود به سر می‌برد و هیچ بایسته‌ی اخلاقی‌ای در برابر مانیفست نوین سرمایه که خود حاصل چرخش حکم مطلق اخلاقِ کانتی است وجود ندارد. حکمِ «چنان رفتار کن تا بشریت را چه در شخص خود و چه در شخص دیگری همیشه به‌عنوان یک غایت به‌شمار آوری، و نه هرگز تنها همچون وسیله‌ای.»[1] به وضع مقابل آن یعنی وضعیتی که کسانی در آن مختار و آزادند تا از دیگران به‌عنوان وسیله‌ای برای نیل به غایات خود بهره برند، بدل گشته است. حکمی که یگانه اساسِ خدشه‌ناپذیر دموکراسی سرمایه‌محور است، تجلیِ پدیداری خود را در استخدام [چه در بخش صنعتی و چه خدماتی] می‌یابد. اما آنچه مشغله‌ی اصلی این نوشتار است ظهور نوعی مستخدمان گوش‎به‌فرمانی است که نه‌تنها شادمانه از وضع خود رضایت دارند، بلکه مشتاقانه برای حفظ و پویایی نظامی که در آن همچون وسیله مشغول‌اند، تلاش می‌ورزند. برخلاف سرمایه‌داری در صورت‌های گذشته‌ی خود که همچون توصیف اتین دولابوئتی نهایتاً عادت به خدمت‌گزاری، قسمی شوربختی ناشی از سرنوشت را موجب می‌شد و شیوه‌ی زندگی را اگرچه آمیخته به تأثیرات اندوهناک، برای به دوش کشیده شدن توسط بندگان ممکن می‌ساخت، آنچه اکنون شاهد آنیم نمایش نوعی پذیرش آمیخته به لذت در این بندگی است. مارکس نخستین انگیزه‌ی مستخدمان درتقاضای کار را بر ما آشکار می‌سازد، نوعی محرک برخاسته از گرسنگی که فرد در آن بازتولید خود را تنها از خلال استخدام از سوی کارفرما می‌یابد، یا در معنای جمعی به بیان آدورنو «کار وجود دارد تا ناملایمات زندگی را کنترل و بازتولید نوع آدمی را تضمین کند.» اما ماجرای علاقه به بندگی یا لذت از موقعیتی که در آن جداسازیِ مضافِ کارگران از ابزار و محصولات تولید رخ می‌دهد، یعنی عشق به این واقعیت که کار مستخدمان «تنها زندگیِ آن‌هایی را بازتولید می‌کنند که دیگران را ترغیب می‌کنند برای آن‌ها کار کنند» شاید تنها از رهگذر انسان‌شناسیِ اسپینوزیستی تبیین‌پذیر باشد یا رویکردی که به بیان لوردون «به درآمیختن قسمی ساختارگراییِ روابط و انسان‌شناسیِ انفعالات دست می‌زند: مارکس و اسپینوزا.» سؤالی که قصد پاسخ به آن را داریم چرایی این امر است که «کارگر جوان موتورسوار، کار را خدای خود تلقی می‌کند». درواقع، بررسی موتور محرک انسان در این بندگی کلیدواژه‌ی پاسخ اسپینوزا را برای ما آشکار می‌سازد: تأثیرات، موتورسواری همان علتی است که کارگرِ هورکهیایمر را از بندگی متلذّ می‌سازد. این پاسخ رهنمای ما به‌سوی تحلیل این نوع بندگی شورمندانه خواهد بود.

آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/spinoza-and-marx/
برچسب‌ها:
ارزش,ازخودبیگانگی,اسپینوزا,استثمار,امیرمسعود حاتم,سرمایه,مارکس,نظریه ارزش

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
2.3K views16:45
باز کردن / نظر دهید
2021-08-21 20:30:03محدوده‌های دولت: ورایِ رویکردهایِ دولت‌نِگَر و منتقدین‌شان

تیموتی میچل/ ترجمه‌ی خسرو آقایی

از متن:
هنوز به دشواری می‌توان توضیح داد که منظور از مفهوم دولت دقیقاً چیست. تعداد زیادی تعاریف مختلف رقیب از مفهوم دولت وجود دارد؛ اما هر تعریفی از دولت متکی به تمایز دولت از جامعه است، حال آن که در عمل به دشواری می‌توان خط فاصل این دو را ترسیم کرد. به قول فیلیپ اشمیتر به نظر می‌رسد که دولت مدرن «مجتمع درهم‌پیچیدۀ‌ بی‌شکلی است متشکل از عاملیت‌هایی که مرز‌های روشنی میان‌شان نیست و کارکردهای بسیار متنوعی را به انجام می‌رسانند که چندان از یکدیگر قابل تمایز نیستند».
در علوم سیاسی آمریکای پس از جنگ جهانی دوم دو پاسخ بدیل برای این دشواریِ ترسیم مرز دولت پیش نهاده شد. پاسخ نخست این بود که مفهوم دولت کنار گذاشته شده و عمدتا با مفهوم سیستم سیاسی جایگزین شد، با این استدلال که مفهوم دولت بیش از آن مبهم و تنگ‌گستره است که بتواند شالوده‌ی یک علم عام سیاست قرار گیرد. اما این تغییر در واژگانْ مساله را حل نکرد. ثابت شد که مرز سیستم سیاسی، یعنی جایی که کرانه‌های سیستم سیاسی با کرانه‌های سیستم اجتماعی یا سایر سیستم‌ها تلاقی می‌کند، از مرز‌ دولت نیز به‌چنگ‌نامدنی‌تر است. به علاوه، خود دولت نیز از ناپدید شدن امتناع می‌کرد. به نظر می‌رسید که به قول نتل، دولت به مثابه‌ی یک «پدیده اجتماعی-فرهنگی» یک «وجود مفهومی» را برای خود حفظ کرده است و چنان بارز است که نمی‌توان نادیده‌اش گرفت.
پاسخ دوم، که از اواخر دهه 70 مطرح شد، «بازگرداندن دولت» بود (ایوانس، روشِمِیر، و اسکاچپول 1985). در این ادبیات جدید، دولت به انحاء گوناگون تعریف می‌شد اما در اغلب این تعاریفْ آن را نه فقط قابل تمایز از جامعه بلکه در نسبت با جامعهْ تا اندازه‌ای و یا کاملاً خودمختار می‌دانستند. در این ادبیات در عوض پرداختن به دشواره‌ی ترسیم خطِ به‌چنگ‌نامدنی میان دولت و جامعه، عمدتاً با تقلیل دادن دولت به یک سیستم سوبژکتیوِ تصمیم‌گیری از این مساله طفره می‌رفتند. این مفهوم‌پردازی از دولت، گذشته از آنکه به شدت تنگ‌گستره و محدود بود، می‌توان نشان داد که اساساً ایده‌آلیستی بود؛ گذشته از اینها، حتی با شواهدی که خود نظریه‌پردازان دولت‌نِگَر ارائه می‌دادند، تناسبی نداشت.
من یک رویکرد ممکن سوم را مطرح می‌کنم که آغازگاه آن این فرض است که به‌چنگ‌نامدنی بودن مرزِ دولت-جامعه باید جدی گرفته شود، آن هم نه به عنوان مساله‌ای مربوط به دقت مفهومی، بلکه به عنوان سرنخی برای پی‌بردن به ماهیت خود این پدیده. به جای جستجو برای یافتن تعریفی که بتواند مرز دولت-جامعه را تثبیت کند، لازم است آن فرایندهای سیاسی‌ای را مورد مطالعه قرار دهیم که تمایز نامعین اما بسیار قوی میان دولت و جامعه از خلال آنها تولید می‌شود.
این تمایز را نمی‌بایست مرز میان دو موجودیت مجزا بدانیم بلکه آن را می‌بایست خطی تلقی کنیم که از درون و ذیل شبکه مکانیزم‌های نهادی‌ای ترسیم می‌شود که یک سامان اجتماعی و سیاسی از خلال آنها نگاه داشته می‌شود. تکنیک متمایز و خاص سامان سیاسی مدرن را می‌بایست همین توانایی آن برای پدیدار ساختنِ قسمی تمایز درونی در هیئت یک مرز بیرونی دانست. این تکنیک را می‌بایست از منظری تاریخی مورد مطالعه قرار داد -رویکردهای غالب به دولت از این کار غفلت کرده‌اند- و آن را پیامد برخی رویه‌های بدیع در عصر پیشرفت‌های فنی تلقی کرد. این رویکرد به دولت در عین حال که به اهمیت این پدیده {یعنی تمایز دولت-جامعه} واقف است برخلاف رویکردهای نظری کنونی از این که آن را به انسجام، وحدت و خودمختاری مطلق نسبت دهد، پرهیز می‌کند. این نوشته با پیش نهادن پنج گزاره در خصوص مطالعه‌ی دولت خاتمه می‌یابد.

آدرس خواندن متن کامل:
http://problematicaa.com/the-limits-of-the-state/
برچسب‌ها:
تیموتی میچل,حکمرانی,حکومت,خسرو آقایی,دولت,میشل فوکو

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
1.9K views17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-08-19 19:30:03 ⁠ «گفتگوهای کتاب پروبلماتیکا»
نشست پنجم: گفتگوی بشیر خادملو با علیرضا صادقی درباره‌ی کتاب «زندگی روزمره‌ی تهی‌دستان شهری»
یک‌شنبه،۳۱ مرداد، ساعت ۲۰


برخلاف ادبیاتِ متورم و بعضاً کلیشه‌ای درباره سکونت‌گاه‌های غیررسمی و محدوده‌های حاشیه‌ای که عمدتاً با رویکرد آسیب‌شناختی یا مبتنی بر برنامه‌ریزیِ شهری و توانمندسازی همراه بوده، پژوهش درباره‌ی حیات پیچیده‌ی اجتماعی و سیاسیِ تهی‌دستان حاشیه‌ای شهرها به تعداد انگشتان دست نیز انجام نشده‌است. پس از "سیاست‌های خیابانی"، کتاب بسیارخوانده‌شده‌ی آصف بیات، کتاب "زندگی روزمره‌ی تهی‌دستان شهری"، پژوهشی جدی و البته مورد بحث درباره‌ی زیست تهی‌دستان را در اختیار ما قرار داده‌است. مطالعه‌ی علیرضا صادقی تلاشی است برای بسط منظومه‌ی تحلیلی و مفهومیِ بیات درباره‌ی وضعیت تهی‌دستی در ایران پس از دو دهه اجرای سیاست‌های تعدیل ساختاری. بیات و صادقی، هر دو معتقدند کنش تهی‌دستان را باید در زمینه‌ای از کردارها و فعالیت‌های عادی، روزمره و بی‌واسطه‌ و نیز در "پیشرویِ آرام" و نامحسوس آن‌ها صورت‌بندی کرد، نه در نقشی که روشنفکران و بازیگرانِ جریانِ اصلی سیاست به نحوی بیرونی تلاش می‌کنند تا بر آن‌ها بار کنند. بنا داریم این منظومه‌ی تحلیلی، فرضیات و نتایجِ پی‌آیندش را به بحث و گفتگو بگذاریم تا شاید به میانجی‌اش قدری بیشتر به فهم وضعیت نفس‌گیرِ عصیانِ هر دم فزاینده‌ی فقرای شهری نزدیک شویم.

پروبلماتیکا/Problematica
@problematica
2.0K views16:30
باز کردن / نظر دهید