رود

2022-06-20 21:45:13 #تازه_های_نشریات
ماهنامه آزما - شماره ۱۶۷ منتشر شد.

فهرست مطالب:

یادداشت نخست:
- مطبوعات ایران، بودن برای نبودن!/سردبیر

رویداد:
- آنان که پر نمی‌شود جایشان به آسانی/ به یاد دکتر اسلامی ندوشن
- عبّادان! "گربه" زنده است!
- پرواز سیمرغ تا آسمان اسپانیا/ رونمایی از ترجمه شاهنامه به زبان اسپانیایی

گفت‌وگو:
- پابه‌پای تاریخ با زنان نویسنده/ حسن میرعابدینی

مقاله:
- داریوش همایون مردی، با نقاب سیاه/هوشنگ اعلم

پرونده: بازنگری یک مفهوم؛ ادبیات متعهد یا ابزاری
- کوچه‌ی بن‌بست ادبیات ایدئولوژیک/ دکتر حسن ذوالفقاری
- هنر متعهد است، بخواهیم یا نخواهیم/ پروانه کاووسی
- ایلخانی‌‌ها روایت تلخ ستم بر زنان/ دکتر عالیه یوسف‌فام
- ادبیات، عنصر مقاومت فرهنگی ایرانیان/ محمدعلی شاکری یکتا
- مغالطه تعهد در ادبیات معاصر ایران/ دکتر قدرت‌الله طاهری
- هنر در دنیای امروز دچار آشفتگی ست/ محمدهاشم اکبریانی
- ادبیات متعهد از نگاه سارتر/ مهتاب خسروشاهی

یادها و نام‌ها:
- مردی از تبار اندیشه و ادب (به بهانه زادروز استاد فقید حسن سادات ناصری در اردیبهشت)/ سرمد قباد

بازنگاه:
- نگاهی به شعر فرانو: انگیزه، منگیزه سرم نمی‌شود!/ اکبر اکسیر

شعر امروز:
- سرو آزاد ستوده/ مریم رازی/ فرزانه ولی‌زاده/ شروین شلایی/ فرحناز یوسفی/ مسعود میری/ مهدی فاموری/ مریم علی‌اکبری

در حوالی صحنه:
- خانه‌ای که احمد آج ساخت!/ احمدرضا حجارزاده
- نمایشی در بی‌انتهای تخیل/ امیر علیزادگان

نگاه:
- شاه‌پری روایت دردهای بدون مرز (گفت‌وگو با زهرا امیدی)/ مهسا دهقانی‌پور
- نگاهی به رمان دلبستگی‌ها (گفت‌وگو با رامین ناصرنصیر)/ مهسا دهقانی‌پور

داستان ایرانی:
- جسدهای نیمه‌جان/ هاجر حسن‌وند
- فراری/ آکو حسین‌پور
داستان خارجی:
- من آزادم/ ترجمه ستاره سیدین
- مرز/ ترجمه ماندانا گرشاسبی
- رنسانس/ ترجمه سوگل فراهانی
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-19 16:14:33 ماهنامه آزما - شماره ۱۶۷ منتشر شد.
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 18:36:29 #تازه_های_نشریات
منتشر شد:
گفتگو شماره ۹۲ (خرداد ۱۴۰۱)
#خلیج_فارس

مقالات ويژه:
- خلیج فارس در بستر تاریخ معاصر / کاوه احسانی
- از بندر شاهپور تا بندر بوشهر: خلیج فارس در بحران شهریور ۱۳۲۰/ کاوه بیات
- ماهشهر، بندر بی دریا / امیر خراسانی
- تنشهای دیپلماتیک میان ایران و اعراب و تداوم حضور ایرانیان در دوبی/ امین مقدم
- کمربند و جاده؛ دیپلماسی اقتصادی چین در خلیج فارس: مصون‌سازی استراتژیک در بحبوحه رقابت منطقه‌ای عربستان و ایران/ جِرِمی گارلیک و رادکا هاوُلوا
- مرزهای جاودانه توسعه شهری: تاریخی کردن شهرهای خلیج فارس/ الکس بودروکاس و آرنگ کشاورزیان
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 00:08:44 درگذشت استاد عالی‌قدر، دکتر احمد مهدوی دامغانی را به عموم اهل فرهنگ تسلیت می‌گوییم.
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 11:50:47 بهرام صادقی ۱۵ دی ۱۳۱۵ نجف‌آباد اصفهان زاده شد و ۱۲ آذر ۱۳۶۳ در تهران درگذشت. او نویسنده‌ای صاحب‌سبک  و بااهمیت در سیر ادبیات داستانی معاصر ایران است، گرچه فقط دو اثر از وی به‌جامانده است: مجموعه‌داستان سنگر و قمقمه‌های خالی و رمان ملکوت.  صادقی با سلاح طنز و ایجاد موقعیت‌های خاص، شخصیت‌های داستان‌هایش را به چالش می‌کشد و به روح و روانشان رسوخ می‌کند؛ و این‌همه در برآیند نهایی، بازگویندهٔ نگاه خاص اوست به آدمی و شرایطش در متن جامعه‌ای در حال گذار.
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 11:50:27 @roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 11:48:48 در جهان تاریک و تلخ ملکوت خیلی فرق نمی‌کند راه و روش و دیدگاه آدم‌ها چه باشد، هرطور باشند بالاخره به دام دکتر «حاتم» می‌افتند. دکتر «حاتم»، که نمادی از نیروی اهریمن است، با خونسردی و درایت و منطق و جهان‌بینی خاص خود افراد را به دام مرگ می‌کشد. داستان در طول یک شب اتفاق می‌افتد. درست همان شبی که دکتر حاتم قصد عزیمت به جایی دیگری دارد. آخر او مدام جا عوض می‌کند.
رمان شش فصل دارد و شروعی تکان‌دهنده. لحن خونسرد و بی‌تفاوت راوی در بیان اتفاقات تلخْ  تأثیرپذیری آن را دوچندان کرده و طنز تلخ صادقی مهر و امضای خاص او، در طول روایت همراهیمان می‌کند...

... آقای «مودت»  را، که نابهنگام در تفرجگاهی جن‌زده شده، سه رفیقِ همراهش (منشی جوان، مرد چاق و ناشناس) به مطب دکتر حاتم می‌برند. دکتر حاتم ناگهان حسِ این را پیدا می‌کند که به منشی جوان از مشغلهٔ اصلی‌اش بگوید، از مواد سمی در آمپول‌هایی که افزایش قدرت جنسی را وعده می‌دهند، از اینکه چه‌طور دست به کشتار بیماران و اهالی شهر می‌زند‌، و بعد به جای دیگری می‌رود و با داس مرگش آدم‌های آن‌جا را درو می‌کند. حس دکتر حاتم وقتی دارد این‌ها را می‌گوید مثل کسی است که بار مسئولیت یا رسالتی بر دوشش گذاشته‌اند و او با همه خستگی مسئولانه کارش را تروتمیز انجام می‌دهد.
صادقی در ملکوت عناصر و نمادهایی را از فضا و زمان‌های متفاوت گرد آورده است. و قدرت داستان درست در اینجاست که فضا کاملاً  باورپذیر است. از طرفی داستان در دنیای جدید اتفاق می‌افتد و صحبت از ماشین جیپ و آمپول و سینما و تئاتر می‌شود و از طرفی دیگر، با جن‌گرفتگی و قدرتی شیطانی، و داستانی از جنس افسانه روبه‌رو هستیم...

... آقای «م.ل» بیماری است که سیزده‌ روز است در سرداب خانۀ دکتر حاتم تحت نظر اوست. او می‌خواهد همه‌چیز را «فراموش» کند و خودخواسته آمده تا دکتر حاتم آخرین عضو، یعنی دست راستش را نیز قطع کند. «م.ل» بعد از اینکه پسر خود را کشته، از زندگی دنیوی کناره گرفته، در قصر دورافتاده و متروکی چهل‌سال خود را حبس کرده و بدنش را سلاخی کرده تا درد گناه را «فراموش» کند. «م.ل» اعضای بدنش ازجمله دست‌ و پا و گوش‌هایی را که از بدن بریده‌، در شیشه‌های مجزا نگه‌داری می‌کند تا خود را زجرکش کند...

... ساقی همسر دکتر حاتم و سوکو خدمتکارِ م.ل، شخصیت‌هایی هستند که هرکدام به‌نوعی مورد ظلم و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. هر دو برده‌وار زندگی می‌کنند و برای رهایی از تنهایی به یکدیگر پناه می‌برند و دور از چشم همه، گوشه‌ای از نارنجستان خانه وعده‌های دیدار و هم‌آغوشی می‌گذارند. سوکوی لال‌، همچون سایه‌ای است. سگی وفادار و وحشت‌زده است که به صاحبش م.ل خدمت می‌کند. ساقی زنی زیبا و افسونگر، سرنوشت دیگر زنان دکتر حاتم را دارد. ساقی، تنها و ناامید است و اسیری در چنگال شوهرش. دکتر حاتم (که پیش از او زن‌های زیادی را به دام انداخته) از ساقی طلب بخشش می‌کند. به او قول زندگی زیبا‌، خانه‌ای پر از گل و درخت و معاشرت و گردش می‌دهد و در آغوش او، در حین زمزمه و قول و قرارهای عاشقانه، گردنش را می‌فشارد و جانش را می‌گیرد.
سرنوشت دکتر حاتم و م.ل جایی در گذشته به‌هم گره خورده است. آن‌ها با آنکه در گذشته یکدیگر را ملاقات نکرده‌اند، اما دردی مشترک دارند و عزیز مشترکی را از دست داده‌اند. نقاط مشترکی بین دکتر حاتم و م.ل وجود دارد. دست هر دو به گناه آلوده است و علاوه بر درد و رنج و اضطرابی که هر دو بر دوش می‌کشند، هر دو می‌خواهند فراموش کنند و هرکدام به نوع خود از زندگی انتقام می‌گیرد، یکی با قتل عام انسان‌ها و دیگری به حبس‌کردن و سلاخی اعضای بدنش.
در جهان‌بینی صادقی انسان تنها در بین زمین و آسمان، گناه و معصومیت معلق مانده است. در این دنیا نمی‌توان به چیزی دل بست و نمی‌توان به کسی امید داشت. زمین مزبحی بیش نیست و درنهایت مرگ همه را به کام خود می‌کشد. ملکوت همان وعدۀ «نجات» انسان است؛ وعده‌ای که صادقی پوچ و توخالی می‌بیندش.

از نوشته لیلی دقیق، نویسنده، در رود ۸ درباره:
ملکوت/ بهرام صادقی/ نشر معین، چاپ سوم این نشر ۱۴۰۰
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 11:47:38 باز کردن / نظر دهید

2022-06-07 22:19:08 طیب صالح، که منتقدان او را نابغهٔ رمان عربی نام داده‌اند، در ۱۹۲۹ در شمال سودان زاده شد و در ۲۰۰۹ در بریتانیا درگذشت. موسم هجرت به شمال نخستین‌بار در بیروت چاپ شد و نویسنده‌اش مدت‌ها در اروپا به‌سر برد، اما خود رمان بی‌شک زادهٔ هیچ‌جا نیست جز سودان. تاکنون سه ترجمۀ فارسی از این رمان به چاپ رسیده است. عروسی زین، رمان دیگرِ طیب صالح، به فارسی منتشر شده‌ است.
@roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید

2022-06-07 22:18:20 @roodbookreview97 باز کردن / نظر دهید