Get Mystery Box with random crypto!

نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ

لوگوی کانال تلگرام sayyedmahdinazemi — نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ ن
لوگوی کانال تلگرام sayyedmahdinazemi — نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
آدرس کانال: @sayyedmahdinazemi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.35K
توضیحات از کانال

یادداشتها، مقالات، گفتارها، مناظرات و سایر متون سید مهدی ناظمی که طبق قانون اجازه بازنشر شدن دارند.
تماس با مدیران کانال جهت تبادل یا اظهار نظر :
@sara_mousavi1993
@azad2222
نمایه کانال: @sayyedmahdinazemi

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 2

2022-05-29 21:41:09 چند سطری از مصاحبه سید مهدی ناظمی قره باغ با بهمن نیوز به مناسبت نامعتبر اعلام شدن بسیاری از روانشناسان مطرح در رسانه ها


«... وقتی بعد متافیزیکی زندگی حذف می شود و همه چیز به تبع اومانیسم، حول انسان و قوای او تفسیر می گردد، لاجرم باید علمی هم باشد که شکست و آسیبهای انسان را معنا کند... روانشناسی هست تا بتواند به ما نشان دهد که هر آنچه از احوال ما وجود دارد، از خود ماست و از جای دیگری نیست. از این نظر حتی روانکاوی کلاسیک هم خیلی متفاوت نیست. تفاوت اینجاست که فروید سعی دارد احوال پایه ما را به تغییرات و تطورات فیزیکی ما ارتباط دهد. این در گذشته انسان سابقه نداشته است. انسان همواره احوال را خارج از خود می دید و به همین خاطر بهتر می توانست با حال بد و خوبش انس بگیرد. به اصطلاح عرفا، منشاء قبض و بسط را یکی می دانست و به همین خاطر چه احوال درونی انسان و چه امور بیرونی او –اگر مجاز به چنین تفکیکی باشیم- بر اساس هستی شناسی انسان تفسیر می شد ...»

«... نهاد دانش در جهان بی اعتبار شده است و به سرعت رو به فروپاشی می رود و همه این اقبال عمومی که در مردم هست، چه آن اقبال را خوب و مثبت تفسیر کنیم و چه خیلی منفی تعبیر کنیم همه ناشی از همین فروپاشی نهاد دانش است. این فروپاشی را امروز در دانشگاه ها می توانید ببینید که چطور طفیلی سرمایه و تکنیک شده اند. بحران دانش نه در دانشگاههای توسعه نیافته بلکه در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته و مولد دانش هم روشن است. البته بلافاصله می تواند این پاسخ مطرح شود که آن دانشی که شما می گویید، به این روز افتاده و دانش به معنای تکنیک و تکنولوژی دچار این مساله نیست. این را می فهمم اما همچنان معتقدم که دانش سنتی یا همان دانش به معنای دانایی که در برخی گرایش ها مثل گرایش پدیدارشناسی هست، دانش واقعی است و همان دچار فروپاشی شده است و اتفاقاً تاکید دارم که آن دانش تکنیکی فرزند این دانش مطلق است که زمانی در غرب به وجود آمد و امروز دارد بحران خود را سپری می کند و اینها هم نشانه های همین بحران هستند. ...»

«...داشت جهان سرمایه داری، جهان انحصار است و اجازه نمی دهد که روایت رقیبی متفاوت از روایت رسمی سرمایه داری شکل بگیرد. حتی وقتی که صحبت از روایت های رقیب می شود هم باز جهان سرمایه داری تلاش خواهد کرد که این روایت را در درون خود و به واسطه رقابت های رسمی مدیریت و کنترل کند. این کار را در کشورهای غربی که مولد روایت های رسمی هستند به شکل سازمان یافته و دقیق تر و کم تنش تر اجرا می کنند. در کشورهای حاشیه ای سرمایه داری مثل کشور ما این عمل خیلی دقیق و حساب شده انجام نمی شود و ممکن است تنش زا باشد و معمولاً هم هست. ...»

متن کامل یادداشت در این پیوند: https://bahmannews.ir/0002yz

@sayyedmahdinazemi
1.9K viewsedited  18:41
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 17:33:14 (بقیه یادداشت از پست قبلی)
مرحوم سید عبدالله فاطمی نیا، جمع بین عالم و مبلغ، با اتکای بر علم، در کنار رعایت مصلحت ها و توجه به مخاطرات بود. بزرگان حوزه شیعی باید بدانند، (اگر چه بسیاری از آنها می دانند) آینده این حوزه، دیگر هیچگاه امثال فاطمی نیا، علامه عسگری، علامه حسن زاده آملی و مانند آن را به خود نخواهد دید. نه تنها ایشان که بعید است حتی عالمان ناتوان از تبلیغ اما مسلط بر دانش سنتی حوزوی را هم ببنید. فقدان عالِم، یعنی فقدان علم. فقدان علم یعنی فقدان قوام عالَم. فقدان عالَم یعنی همین وضعی که امروز به آن مبتلا هستیم: تشتت و سردرگمی و تعارض و نابودی. بزرگان باید با علنی کردن بحران در دانش حوزوی و استمداد از همه اهالی اندیشه، ضمن تلاش برای نشان دادن راه دانشمندان اصیل سنتی، این توجه را ایجاد کنند که اگر کسی قصد تسلط بر علوم دینی دارد، راهی طولانی و دشواری در پیش دارد که جز با انضباطی همه جانبه و کنار گذاردن بسیاری از مواهب ظاهری زندگی به دست نخواهد آمد. این راه نسبتی با روش متداول دانش آموزی در حوزه ندارد و باید بدانیم که از چنین حوزه ای، هیچگاه چنان عالمی ظهور نخواهد کرد.
@sayyedmahdinazemi
1.6K viewsedited  14:33
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 17:33:14 ندایی خاموش: به مناسبت ارتحال مرحوم سید عبدالله فاطمی نیا
(در دو پست)

نگاشته سید مهدی ناظمی قره باغ

مرسوم این است که هنگام درگذشت یک عالم، از مناقب او بگویند و به این مناسبت جامعه را نسبت به جایگاه علم و عالم حساس سازند. این حکمت دیرزمانی است که جای خود را به انواع و انحای پیام های تسلیت تشریفاتی داده است که بعید است جز حداکثر کمی همدلی با بازماندگان، بتوان اثر دیگری را در آنها مشاهده کرد. شاید بد نباشد که این بار و به مناسبت ارتحال آیت الله فاطمی نیا، که قطعاً بسیاری از اخلاق و فضایل و دانش او خواهند گفت و نوشت، درباره سنخی از دانشمندان علوم دینی بنویسیم که کمابیش از میان ما رخت بر بسته اند. به عبارت دیگر، از میانه رفتن مرحوم فاطمی نیا را نشانه ای بگیریم برای از میان رفتن نوعی خاص از دانشمندان دینی. دانشمندانی که دیگر بعید است بتوان برای آنها مشابهی یافت.
شرایط سخت کشور در سالیان اخیر از سویی، قوی تر شدن وجوه ظاهری و کالبدی مدرنیزاسیون در کشورهای جهان سوم از سوی دیگر، سخن گفتن از عالم دینی را در کشور ما بسیار سخت کرده است. کوچکترین اشاره ای به هر عالم دینی و با هر خصائص و خصالی، بی درنگ منجر به واکنشهای عصبی و منفی انبوه افرادی می شود که اغلب خود قربانی همین زمانه بحران دانش هستند و از سوی دیگر، مانع دیگران برای مفاهمه درباره ماجرای علوم دینی در ایران.
علی ای حال، در این چند سطر قصد سخن گفتن درباره چنین موضوع کلان و گسترده ای نیست؛ این چند سطر خطاب با اندیشمندان و دردمندان امروز کشور نوشته می شود و صرفاً بنا دارد تذکر بدهد که حوزه های علمی شیعی که وارث علوم سنتی گذشته ما بوده اند، علومی که بسیاری از آنها از بین رفته اند یا در سینه افرادی منزوی، کالمعدوم هستند، در بحرانی بی سابقه قرار دارند. این بحران بی سابقه صرفاً این نیست که داوطلبان ورود به حوزه های علمیه که زمانی بیشتر از ظرفیت پذیرش بودند، امروز نزدیک به صفر هستند، بلکه در این است که تبلیغ سنتی حوزه شیعی در آستانه فراموشی قرار گرفته است. این سنت را نباید به معنای یک فرم، روش و قالب فهمید. بلکه این سنت اگرچه فرم هم دارد، خودش محتوای خودش را هم دارد و همین است که در آستانه فراموشی تام و تمام قرار دارد.
سید عبدالله فاطمی نیا، یکی از آخرین بازماندگان تبلیغ سنتی شیعه، آن هم نه فقط تبلیغ عادی بلکه تبلیغ عالمانه بود. در واقع نوع خاصی از تبلیغ، که البته دستمایه محبوبیت آن مرحوم در بین اقشار مذهبی شده بود، فرع بر دانش و دانشمندی ایشان بود و نه بر عکس. برای توضیح بیشتر، یادآوری می کنم که در سنت قدیمی، مبلغ اولاً بایست که مبدل به «عالم» می شد و سپس اجازه تبلیغ می یافت. این اصل به تدریج به فراموشی سپرده شد و شاید هم مقداری بخاطر شرایط، هر طلبه ای مبدل به مبلغ شد. این امر، باعث ایجاد فاصله ای بین دانشمندان (که جریان اصلی ایشان فقها بودند) با مبلغان گشت. آسیب این جدایی، به هر دو طایفه وارد می آمد. اما همچنان جریانی سنتی وجود داشت که مدعی لزوم اتحاد دانشمند و مبلغ بود و تبلیغ مبتنی بر دانش پخته و قوام یافته دینی را یک رسالت مهم می پنداشت. از آنجا که اصل خود دانش و دانشمندی در حوزه علمی شیعی در بحران قرار دارد (و افسوس که بزرگان با وجود وقوف بر این بحران از علنی کردن آن اجتناب می کنند) خودبخود تبلیغ مبتنی بر دانش نیز، صعوبت مضاعف یافت.
یکی از مهمترین نتایج این خسارت، ضعف رو به تزاید فهم عامه از دین و اختلاط دانش دینی با انبوهی از خرافات و مشهورات بی پایه و اساس و حتی اختلاط با آموزه های سایر ادیان و مذاهب است. وقتی ذهن اقشار مذهبی با آموزه های دیگر مذاهب بیامیزد و این آموزه ها و سایر آموزه های غیرمرتبط تثبیت شود، عملاً پایگاه رشد آن مذهب به تعطیلی نزدیک می شود. این خطر عظیم که نه تنها به ما نزدیک است، بلکه اساساً در میان آن هستیم، خطری است که به ویژه با «بی تاریخی» خود را نشان می دهد. وجود انبوهی مبلغ که یافته های خود را از مشهورات زمانه و یا تکرار ناسنجیده مطالب دیگر مبلغان دریافت می کنند، نه تنها به مذهب شیعه آسیب جبران ناپذیر وارد می کند و آن را در برابر انبوهی از اتهامات ناوارد رقیبان ضعیف می سازد، بلکه اساساً مواریث علمی و فرهنگی ایران را که از طریق حوزه های شیعی به امروز ما رسیده است، در خطر نابودی کامل یا نسبی قرار می دهد. (بقیه یادداشت در پست بعدی کانال)
1.7K viewsedited  14:33
باز کردن / نظر دهید
2022-05-08 17:27:02 ‌‌‌‌ایثار،گذر از تردید به سوی تفکر معنوی

دقایق آغازین فیلم ســـینمایی «ایثار»، آخرین ســـاخته آندری تارکوفســـکی، شـــامل ارجاعاتی صریح به نیچه و برخی اوقات (ارجاعاتـــی) غیرصریح به آثاری مانند «چنین گفت زرتشـــت» از نیچه اســـت؛ برخی از این ارجاعـــات در ادامه فیلم هم تکرار میشـــوند. این در حالی است که ما در آثار اولیه تارکوفسکی، علاقه چندانی به نامها و اشاره مستقیم به نظریه های فلسفی نمیبینیم، هر چند ارجاع به مفاهیم کلی مانند «علم» ، «ادبیات» ، «مذهب» و... کمابیش در این آثار موج میزند و خب این هم روشن اســـت که اصالت تارکوفسکی فیلمهایی ساخته اســـت که درباره آن مفاهیم، سخنی بگوید. درواقع تارکوفسکی به دنبال آن اســـت که از جایگاه حقیقی هنر و دین در عصر مدرن و غلبه تکنولوژی، سیاست و علم پرسش کند و البته این پرسش را پاسخ گوید. شاید یکی از مهمترین تفاوتهای تارکوفسکی و برگمان هم در همین باشد که برگمان اصراری بر پاسخ ندارد و همواره وجهی از ابهام صورتمند را میتوان در اثر او دید و تارکوفســـکی در مقابل، به دنبال گذار از ابهام هاست.
فیلم ســـینمایی ایثار، فیلمی که میتـــوان آن را اثر برگمانی تارکوفســـکی هم نام نهاد، از این قاعده مســـتثنی نیســـت و تلاش دارد تا راهی روشـــن به انســـان معرفی کند. اما اینبار و اینجا تارکوفســـکی این راه روشـــن را نه صرفا در برابر راه روشن علـــم و تکنولـــوژی و ایدئولوژی، بلکه راهی روشـــن در برابر سایه روشن تردیدهای فلسفی معاصر میداند.
تارکوفسکی بسی صریحتر از آنچه
در فیلم اســـتاکر نشان داد، قصد دارد
تا از تردید گذر و تفکر معنوی را به عنوان
یک راه نجاتبخـــش معرفی کند. به همین خاطر اســـت که اینبار ســـخنان، مفاهیم و نمادهای فیلـــم به صراحت در برابر نیچه به مثابه الگوی تفکر فلســـفی معاصر صف آرایی میکنند.

در سکانس آغازین فیلم، پس از آنکه اوتو، پســـتچی و معلم تاریخ سر میرســـد و درباره نامهای تاریخی از گذشـــته شـــروع به ســـخن میکند، تارکوفســـکی از زبـــان دو شخصیت داســـتان، اوتو و الکســـاندر، گفتگویی را درباره نیچه و تمایز تفکر نیچه از تفکری که تارکوفســـکی داعیه دار آن است، ترتیب میدهد. در همین حین و از آنجایی که آموزه «بازگشـــت جاودان همان» نیچه بحث میشود، اوتو، در اثنای گفتوگو، ســـوار بر دوچرخـــه اش به صورت بی هدف میچرخد تا مخاطب بیشتر درگیر مفهوم بازگشت جاودان -با تفسیری که فیلم از آن دارد- شود. مشابه این اتفاق، زمانی رخ میدهد که در پایان این گفتگو که به ظاهر با محکومیت نیچه به پایان رسیده است، کودک ساکت، بی سروصدا دوچرخه را با طنابی به درخت بســـته است و با این کار باعث توقف دوچرخه میشـــود تا از این طریق تارکوفسکی اذعان کند تفکر معصوم آینـــده، دورباطل گردش زمانی نیچـــه ای را غافلگیر میکند و میشکند.
همچنانکه از نظر فرم -همانقدر که میتوان از تارکوفســـکی انتظار داشـــت- دقت و ظرافت به کار مـــیرود تا ماجرای این گفتگو به سرانجام برســـد، محتوای گفتگو نیز هر چند نه به صراحت یک کتاب یا مقاله، اما در لفافه ای از سخنان استعاری و کنایی، از غنای الزم برخوردار اســـت.
تارکوفسکی سعی میکند به شکل عمیقی در برابر این رویکرد طرح پرسش کند.
پیش از آنکه این گفتوگو آغاز شـــود، الکساندر در کنار کودک ساکت خود، ماجرای درخت و میوه آن را تعریف میکند و سعی دارد روشن سازد که انسان، وظیفه ساخت جهان را برعهده ندارد،
بلکه انسان صرفا خود را تغییر میدهد و در پی این تغییر، جهان، خودش تغییر میکند. چنان که با کاشـــت درخت، ثمرات آن درخت، خودش را نشان میدهد. این از مهمترین نقاطی است که می‌تواند گفتگوی مبهم مورد اشـــاره را روشن کند و نشان دهد مقصود تارکوفســـکی چیست. تارکوفسکی به این دیدگاه میتازد که انســـان زندگی و جهان را میســـازد و این وجهی از تمایز تفکر او از نیچه است.
وی همچنین تلاش دارد تا با برجســـته کردن اهمیت زندگی در تفکر نیچه و توصیف آن از زبان اوتو، نشـــان دهد با جوهره فکر نیچه به خوبی آشناست، اما دقیقا و در همین آشنایی است که به بن بست ملال آور آن هم وقوف پیدا میکند. تارکوفسکی در دل همین گفتگو و از زبان الکساندر، اذعان میدارد آن کسی که میخواهد به یک نظریه مطلق و جهانشمول دست یابد، در مقام خدایی نشسته است. به عبارت بهتر تارکوفسکی از سویی فهم خود را از نیچه به رخ میکشـــد و از سوی دیگر، اذعان میدارد گرایش به سمت مطلق هایی نظری، کار انسان و در توان انسان نیست و این یعنی اینکه تنها منبعی که میتواند مطلق هایی را به انسان اعطا کند، الوهیت است و جز آن، قرار گرفتن در مسیری اســـت که بلاخره به زبان نیچه جاری میشود و مآل آن -چنان که در فیلم دیدیم- میتواند نابودی با جنگهای جهانی باشد.
#سیدمهدی_ناظمی
| The Sacrifice 1986
Join @honar7modiran
482 views14:27
باز کردن / نظر دهید
2022-05-03 08:22:42 کانال نامه پرسش عید سعید فطر را به همه مسلمانان و هموطنان تبریک و تهنیت عرض می‌کند.
435 views05:22
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 13:47:01 آیا معلمی مبتنی بر عشق است؟
سید مهدی ناظمی
964 views10:47
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 13:45:25 چند سطری از یادداشت «آیا معلمی مبتنی بر عشق است؟!»

سید مهدی ناظمی قره باغ

«... جملات مشهوری در آستانه روز معلم گفته می شد با این مضمون که معلمی نیازمند عشق است یا معلم با عشق کار می کند و... . همچون سایر جملات و شعارهای کلیشه شده و نخ نما، از این تلقی هم جز شعاری بی معنا و بی اساس باقی نمانده است و معمولاً کسی را التفاتی به آن نمی تواند باشد. اما آیا شعارهایی که انسان با آن زندگی می کند یا کرده است، من عندی و به یکباره خلق می شوند و هیچ ربطی به زندگی واقعی انسان ندارند؟ ...»

«...از نظر افلاطون، عشق، سرآغاز فلسفه است. اگر افلاطون این را هم به صراحت نمی گفت، می دانیم که فلسفه یعنی «حبِ»«علم». پس فلسفه که معمولاً آن را رقیب و جایگزین نظام دانش باستانی یونان، سفسطه، معرفی می کنند، آمیزش علم و عشق است. ...»

«...به نظر می رسد محور مشترکی بین علم و عشق وجود دارد و آن فراروی از خود است. متعلم، از خود فرا می رود تا با آموختن، خود را ارتقاء دهد و عاشق از خود فرا می رود تا با وصال یا نزدیک شدن به معشوق، خود بهتری باشد. از آنجا که این رابطه دو طرفه است، فراروی با اندکی تفاوت نیز در آن سوی رابطه قابل تصور است. معلم، با فراروی از خود، رو به سوی دیگری دارد تا او را وارد عالم علم و واجد مواجید جدید سازد و معشوق با فراروی از خود، عاشق را دعوت به تجربه ای متفاوت از زندگی روزمره و فراتر از مواجید عرفی می سازد. ...»

متن کامل در فایل پی دی اف بعدی همین کانال
@sayyedmahdinazemi
1.1K views10:45
باز کردن / نظر دهید
2022-04-30 08:11:08 دلنوشته ای برای نادر طالب‌زاده:
نه اینکه بخواهم ادعا کنم و عکس یادگاری بگذارم و... . دروغ چرا؟ چند سال بیشتر ارتباط نزدیک با او نداشتم. اما چه کنم که حتی یکبار هم اگر با او دمخور می‌شدی، در قلب و روحت نفوذ می‌کرد. جان کلامش و صدق گفتار و صحت کردارش، تو را یاد چیزی غریب می انداخت. چیزی که گویی سال‌هاست از دست دادی، بوی خاصی که تو را به گذشته می برد، به صدر انقلاب و به دورانی که همه همدل و دوشادوش هم مبارزه می کردیم.
شیطان وجودش را اسیر کرده بود و به همین خاطر دلهای ما اسیر او می‌شد. از کار کردن با او لذت می‌بردی، چرا که در کار رسالت و آرمان روشنی داشت. وقتی صحبت می‌کردی، با تمام وجود گوش می‌داد و هر نقطه روشن کلامت را پیش رو می‌آورد و هر چه در توان داشت برای اجرایی کردن ایده تو بکار می‌برد. همین خلوص، خلوصی که سبب شده بود با وجود خاندانی ثروتمند، در هفت آسمان اهل دنیا، یک ستاره نداشته باشد، کلید دلها را به دست او داده بود و بر کوته اندیشی ها و شماتت ها، صبوری می کرد. دروغ چرا؟ حالا که بچه‌هایم اطرافم نیستند با خیال راحت اشک می‌ریزم و می نویسم ولی نه برای حاج نادر که بعد از تحمل سالها بیماری، یحتمل اکنون با آقا مرتضی چایی بهشتی می زنند. برای خودمان که چه مفت و مجانی خوبان را دیدیم و خوب نشدیم.
@sayyedmahdinazemi
480 views05:11
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 14:42:04
به همت پژوهشکده حوزه هنری، دومین اثر از مجموعه #پدیدارشناسی_و_سینما با عنوان #خط_باریک_سرخ منتشر شد و به بازار آمد. این کتاب نوشته جمعی از فیلسوفان معاصر درباره فیلم #خط_باریک_قرمز ترنس مالیک است که دوست فاضل آقای محمودی فقیهی آن را ترجمه کرده است. در بخشی از مقدمه سید مهدی ناظمی بر کتاب می‌خوانیم:«... سینما را به سختی می‌توان فلسفی نوشت و فلسفی خواند. فیلم می‌تواند بسیار تکنیکی باشد و جذاب، می‌تواند گاهی جذاب نباشد ولی تأملاتی را برانگیزد، به ندرت می‌تواند هر دو را داشته باشد و زمانی که می‌بینیم فیلسوفی فیلمی می‌سازد و فیلسوفان دیگر درباره ساخته او بحث می‌کنند، هرچند نه فیلم و نه بحث هنوز بلوغ خود را نیافته باشند، یعنی: سینما رخدادی بزرگ در دنیای ماست...»
قبلاً از همین مجموعه، کتاب #حکمت_سینما نوشته #سید_مهدی_ناظمی منتشر شده بود.
@sayyedmahdinazemi
1.8K viewsedited  11:42
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 08:25:40 ارتحال #محمدعلی_اسلامی_ندوشن را به همه دانشمندان و دانشوران و فرهیختگان کشور تسلیت عرض می‌کنیم. مرحوم دکتر ندوشن نقش آفرینی بی بدیلی در حوزه مطبوعات و در ساخت افکار عمومی کشور در زمان خود ایفا کرد. امیدوار باشیم جوانان کشور با فکر و قلم ایشان بیشتر آشنا شوند.
@sayyedmahdinazemi
416 viewsedited  05:25
باز کردن / نظر دهید