Get Mystery Box with random crypto!

Bahman Rafei

لوگوی کانال تلگرام bahmanrafeii — Bahman Rafei B
لوگوی کانال تلگرام bahmanrafeii — Bahman Rafei
آدرس کانال: @bahmanrafeii
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 662
توضیحات از کانال

اشعار استاد بهمن رافعی بروجنی
تنها کانال رسمی استاد بهمن رافعی در تلگرام
راههای ارتباط با ادمین و پیشنهادات و انتقادات
@Farzanehbazargan
@ashkandavari
@behruz24
@Abbas_mahmoudi

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-28 02:03:23 دوستان همراه و همدل درود
به عنوان یک شاگرد؟ نه، به عنوان دوست؟ نه، به عنوان مخاطب؟ نه، تنها از چشم یک مشاهده کننده، به خصوصیاتی چند، از خلق و خو و سرشت هنرمندانه ی استاد بهمن رافعی، اشاره می کنیم.
نخستینِ آن، رک بودن ایشان در معاشرت ها بود، اگر برای پاسخ به تماس تلفنی افراد، عذری داشتند، کاملا صادقانه می گفتند: امروز حوصله ی صحبت کردن ندارم، یا مشغول مطالعه هستم و ...امکان نداشت به خاطر حفظ ارتباط، بهانه تراشی کنند و همین خصلت، تکلیف دوستان را در مصاحبت با ایشان به صراحت، روشن می ساخت.
دیگر جوشش عجیب ایشان، با افراد جامعه بود، بارها شاهد ارتباط بسیار عمیق شان با راننده و رهگذر ناشناس و عابر غریب، بودیم. نوعی کنجکاوی در وادی شناختِ احوال دیگران، اغلب، رفتارشان را آرایش می داد.
در پس نگاه پویا و هنرمندانه ی آزاد مرد، دلجویی و همدلی ناشناخته ای جریان داشت. بهمن رافعی، در یک جمله از خودش بیرون امده بود، گرفتار هیچ گره و عقده ی باطنی نبود، می توان به صراحت مدعی شد که استاد، درست مثل خورشید، طلوع کرده بود، ظهوری که هیچ غیبتی در پی نداشت. هوای دلش هیچ گاه ابری نبود، چون به سر چشمه ی آفرینشگری متصل بود که هر لحظه جلوه و انعکاسِ نو ظهوری داشت.
متواضع بود، به معنای دقیق این واژه. خود را در وضعیت واقعی که در آن قرار داشت وارسی می کرد. نه تکبر داشت و نه خود را بیهوده می شکست.
و دیگر این که مصداق شعر مولانا بود،
ای عاشق جریده، بر عاشقان گزیده
بگذر ز آفریده، بنگر در آفریدن
به هیچ روی به آثارش دل نمی بست، آن ها را رها می ساخت. انگار آثارش برای او تمام شده بود. تنها دغدغه ی آفرینش داشت و تقریبا بیشتر وقت خود را در ساحت بی رنگ و بویِ خلق می گذراند.
وقتی مخاطبین از نوع نگرش و سبک نوین هنری ایشان صحبت می کردند، استاد، اکثر مواقع می گفتند: اگر آثار مرا می پسندید، خودتان را تمجید می کنید، من کاری نکرده ام، تنها آینه ای مقابل تان گذاشته ام، شما خودتان را در آن مشاهده می کنید. بهمن رافعی آزاد و رها قدم بر می داشت، گویی به نوعی یگانگی ویژه دست یافته بود. در باطن دچار هیچ تعارضی نبود، جهان درونش را صلحی پایدار محاصره کرده بود. همان رهایی از هر گونه تضاد درونی، صورتش را آرامش غریبی بخشیده بود. نه غمگین بود و نه خیلی شاد، انگار از چنگال هیجانات و احساسات زود گذر، گریخته بود و ریسمان محکم آرامش را در انگشت هایش داشت.
انتظار او از شاگردانش بالا بود، گاهی می گفت: دارید کم کم نا امیدم می کنید. عاشق بیت ظهیر فاریابی بود و بیشتر مواقع برای تبیینِ سلیقه و بیانِ سطح انتظارشان در آفرینشگری، این بیت را زمزمه می کردند:
بگو به خواب که امشب میا تو بر چشمم
جزیره ای که مکان تو بود آب گرفت

ف.ب
@bahmanrafeii
146 views23:03
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 22:27:29
ششم مرداد ماه، زاد روزِ استاد بهمن رافعی را بسیار گرامی می داریم.
چنین رخداد خجسته، بر همه ی هنر دوستان و هنر شناسان و هنرمندان، مبارک باد.
و... و او که اکنون در کنار و همراه مان نیست، و ما در مناسبت های مختلف، متوجه ی زخم عمیق فقدانش می شویم با این همه نیک آگاهیم، که بهمن، از اهالی کوچ بود و از ابتدا آهنگ رفتن داشت، بر دست و قلمش عاشقانه بوسه می زنیم و یاد و خاطر عزیزش را تا همیشه، پاس می داریم⚘⚘⚘⚘⚘

@bahmanrafeii
218 views19:27
باز کردن / نظر دهید
2022-07-09 23:19:21 بستر کشیده اند به مرداب، آبها
لبخند می زنند، ز شادی سرابها

گلخوشه های بغض، ز خرمن گذشته است
چرخان، ز آبشار سرشک، آسیابها

موج سموم زرد سخن، در حریم عشق
در برگ برگ سبز تمام کتابها

وقتی که دست، ساقه ی سبز سؤال نیست
نشکفته باد! غنچه ی سرخ جوابها

آسیمگی امان تأمل ربوده است
مجهول کرده، رابطه ها را، شتابها

یخ بسته هرم تشکده ی سینه های سرخ
پژمرده است، گل تپش التهابها

سیمای عشق، چهره ای از یاد رفتنی است
پشت حصار و پرده ی تاریک قابها

از چشم چشم پنجره ها می دمد هنوز
امواج دیر ساله ای از اضطرابها

چشمان روز، با همه از هم دریدگی
ابر فسانه اند، در افسون خوابها

چرخ نگاه ها، همه در سیر بی مدار
حتی، ز خود گریزترند از شهابها

@bahmanrafeii
از مجموعه غزل بی عشق ما سنگ ما هیچ
بهمن رافعی بروجنی
338 views20:19
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 23:14:58 پر ندادند به مرغان، که حصاری باشند
به قفس دل بسپارند و قناری باشند

بال ها را چه هراس، از خطر بسته شدن
تا، سر شانه ی بازان شکاری باشند

از خروسان نتوان خواست، همائی بکنند
کاش می شد که، پرستوی بهاری باشند

عرصه ی خفاشان، وسعت سیمرغان نیست
دوست دارند که از نور، فراری باشند

فوج شب باور و ظلمت پر و خفاش سرشت
کی سزد، لایق خورشید سواری باشند

مرگ، بر لانگیانی که پی دانه و آب
بسته پر، منضبط تخم گذاری باشند

ماکیانان، به مثل آدمکانی هستند
که اسیر نفس و لحظه شماری باشند

این همه چهره، که در بند تصاویر خودند
کی توانند که آئینه ی جاری باشند

از مجموعه غزل "بی عشق ،ما سنگ ،ما هیچ

بهمن رافعی بروجنی⚘⚘⚘
@bahmanrafeii
479 views20:14
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 00:20:09 پژمرد و پرپر شد نگاهم، در غربت بی هم نگاهی
یلدای صبرم می کشد آه، در ابر و دود بی پگاهی

شور خطر کردن نمانده، تا پر کشم از چاه یلدا
بال و پرم آماج تیر است، مثل کبوترهای چاهی

جان در حصاری تنگ و تاریک، چون بازهایِ بال بسته
در تُنگی از آب گل آلود، چون روح روشن گرد ماهی

لب را دریغ از یک تبسّم، ذوق تکلّم یا ترنّم
دل را دریغ از مهرورزی، جان را دریغ از یارخواهی

با من کجا؟ یک نقطه ی کور، بن بست ممنوع تقاطع
جایی میان آب و آتش، بین گناه و بی گناهی

هنگامه ی جنگ و گریزم، پست و بلند اُفت و خیزم
با موج غربت در ستیزم، در سرپناه بی پناهی

شب همچنان یک حجم انبوه، ابر سترون دود اندوه
خواب تحرّک در توقّف، مرگ سپیدی در سیاهی

شب با خیابان زیر پایم، جدول به جدول می گریزد
من، ذهن و احساس و تخیّل، من رهسپار این سه راهی
@bahmanrafeii
بهمن رافعی بروجنی
از مجموعه غزل" یک دست بی صدا نیست"
555 views21:20
باز کردن / نظر دهید
2022-05-08 22:47:00 قسم به عشق که از عشق دیدنی تر نیست
کلامی از سخن او شنیدنی تر نیست

در آفرینش اگر ویژه تر نگاه کنیم
ز عشق، نادره ای آفریدنی تر نیست

بدون عشق، به دریا نمی رسد رودی
خطوط فاصله ها را رسیدنی تر نیست

رسانه ای ست رساتر ز تندباد و ز برق
پرنده ای ست که از او پریدنی تر نیست

ز دوردست فرا می رسد چو نفخه ی صور
هنوز از نفس او دمیدنی تر نیست

میان رابطه ی مرگ و زندگی جاری ست
چو خط ممتد او نابریدنی تر نیست

ز دست چین هنر برگزیده ام او را
از این گزیده مرا برگزیدنی تر نیست

مرا هنوز ز چشم گدازه بار قلم
ز عشق واژه ی سرخی چکیدنی تر نیست

@bahmanrafeii
از مجموعه غزل" در امتداد فاصله ها"
بهمن رافعی بروجنی⚘⚘⚘
655 views19:47
باز کردن / نظر دهید
2022-04-29 10:32:46
ای زن که از تمام پری ها، پری تری
گاهی چرا ز دیگریان دیگری تری؟

آه ای زلال تر ز فلق زارها، چرا
گاهی از آه آینه خاکستری تری؟

شعرم اگرچه ساغر عطشان لاله هاست
سرشارتر بنوش اگر ساغری تری!

درگیر لحظه های کدامین تلاطمی
کز انتظار بندریان لنگری تری؟

بین من و تو فاصله مقیاس باطلی ست
نه اولی ترم من و نه آخری تری

با آن دو چشم سبز غزالی دریغ و درد
گاهی ز خارهای جهان خنجری تری

حیف است قلب شیشه ای ات خارگی کند
ای باوری کز آینه هم باوری تری

با هر نشان که جلوه کنی می سرایمت
از هر غزل به چشم قلم دفتری تری

@bahmanrafeii
بهمن رافعی بروجنی
از مجموعه غزل" در امتداد فاصله ها"
655 views07:32
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 01:35:18
492 views22:35
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 01:32:44 دوستان درود
ویدئویی که خدمتتان ارسال می‌کنیم، برگرفته از صفحه‌ی اینستاگرام زنده یاد استاد محمد قهرمان، شاعر و صائب‌پژوه گرانمایه می‌باشد که در پی نوشتِ پیج ایشان، از جناب استاد محمد کاظم کاظمی، شاعر، محقق و بیدل شناس ارجمند، که زحمت ساخت این کلیپ ارزشمند را کشیده اند، قدردانی فراوان شده است.
این غزل را به پیشگاه بیدلان روزگارمان که کوچیده‌اند ولی عطر حضورشان تا ابد در این عالم، جاریست، تقدیم می نمائیم.

@bahmanrafeii⚘⚘⚘
464 views22:32
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 00:27:57 وابستگی به ضابطه ی آب و دانگی
پرواز را گرفت ز مرغان خانگی

مرده است آن پرنده که نگرفته آشیان
در موج بیقراری و بی آشیانگی

آه ای خروس شب زده، سیمرغ آفتاب
می خواندت به گستره بیکرانگی

از جان طلوع کن که به جائی نمی رسی
با بال های بسته و گلبانگ لانگی

گلبانگی از زبانه ی سوزان عشق زن
افسانه شد ترنم و ذوق ترانگی

کس با ستاره سوختگان همزبان نشد
جز آن که در گرفت به هرم زبانگی

مضراب نبض ملتهب لحظه ای بدیع
سوزان تر است از تپش جاودانگی

پروردگان باغ، نمود فراغتند
جز بر درخت لوت، نزیبد یگانگی

موج شب است و بهمن و این دشت بی بهار
در شوق و انتظار طلوع جوانگی

از مجموعه غزل "اگر این ماهیان رنگی نبودند"
@bahmanrafeii
بهمن رافعی بروجنی
416 views21:27
باز کردن / نظر دهید