2022-07-31 18:01:16
فرجام مبهم کشمکش بر سر حجاب
چرا دولت از پایان بخشیدن به جدال "حجاب" ناتوان است؟
"حجاب"، که موضوعی اعتقادی و دینی تلقی میشد، در دهههای اخیر بتدریج به امری سیاسی تبدیل گردید. به همین علت، کشمکش و پیکاری پنهان و آشکار میان بخشی از جامعه و سیستم سیاسی شکل گرفت. و چون زخمی ناسور، همواره موضع درد و پریشانی را تشدید کرد. اما آیا مسئلهی حجاب حل خواهد شد؟
کشمکش حجاب در سه موقعیت تمام خواهد شد و آن سه حالت متصور چنین است:
۱. حجاب، به منزلهی باور دینی، مورد قبول و پذیرش خودخواستهی جامعه قرار گیرد. به سخن واضحتر، بانوان از سر باور و اعتقاد دینی، آزادانه حجاب را برگزینند و خود را به آن پایبند نماید.
۲. جامعه اگر حتی باور دینی نسبت به حجاب نداشته باشد، اما آزادانه، قانون را به انگیزهی نظم اجتماعی بپذیرد و به اقتدار مشروع، گردن بنهد.
۳. اگر دو حالت پیشین ممکن نباشد، تنها یک راه میماند و آن استفاده از زور عریان و به میان کشیدن پلیس و سرکوب توسط حکومت است.
آنچه اکنون در سطوحی از جامعه و بخش موثری از شهروندان مشاهده میکنیم، کاهش چشمگیرِ باور به "حجابِ الزامی" و گسترش رو به تزاید کم حجابی و در برخی موارد، بیحجابی است. (این که چرا این باور و اعتقاد، دچار تنش و فرسودگی شده، داستان دیگری است). با فرسودگی باور دینی به حجاب، بخش رو به افزایشی از جامعه و به ویژه نسل جوانتر، عملا و در رفتار خود، نسبت به حجاب بیتفاوت شده است . (کافی است به وضعیت حجاب دانشآموزان دختر به هنگام خروج از مدارس توجه کنید.)
وضعیت تنشزای اخیر، بتدریج حاکمان را به یک انتخاب بزرگ و تراژیک نزدیک میکند. انتخابی سخت و هولناک میان "رضایت خدا"(با تفسیر رسمی از دین)، یا "رضایت مردم"؟
این که آیا در این مورد خاص، اساسا میان رضایت خدا و خلق خدا تضاد و ناسازگاری هست یا خیر، یک نکته است و اما این که حاکمان قدرتنشین، خود را در برابر حجاب رایج در جامعه، مسئول میدانند، سخن دیگری است. در اینجا ادراک و احساس حاکمان نسبت به کسب رضایت خدا، منظور نظر است.
آنان احساس میکنند اگر بخواهند رضای خدا را کسب نمایند، پس باید از حجاب حتی به نحو قهرآمیز مراقبت کنند. اما میدانند وقتی چنین میکنند، به رویارویی مستقیم با جامعه کشیده میشوند. در نتیجه، رضایت مردم را از دست خواهند داد و قدرتشان با تنش نگرانکننده روبرو خواهد شد.
اکنون نظام سیاسی در برابر "قانون حجاب"، بر سر دو راهی بزرگی قرار گرفتهاست. یا قهر و غلبهی اجبارگونه برای اجرای قانون. یا "استهلاک ایدئوژیک" برای نادیده گرفتن و احیانا تغییر قانون و استحالهی درونی.
معماران نظام سیاسی که حجاب را به منزلهی رکن هویت دینی جامعه و شاخصهی اصلی اسلامی بودن حکومت، معرفی کردهاند و خود را در قبال اجرای آن، شرعا مسئول احساس میکنند، اکنون در مواجههی با نسل جدید که عمدتا باورشان به حجاب را از دست دادهاند و خواهان آزادی حجاب هستند، ناچارند از قوای قهریه و غضبیه استفاده کنند. و از آنجا که پروندهی حجاب، هیچگاه بسته نخواهد شد، مجبورند دایما بر برخوردهای قهرآمیز با کم حجابها و اخیرا با بیحجابها بیفزایند. در نتیجه و به علت استفادهی طولانی مدت از قوای قهریه، چهرهی نظام در نگرش اجتماعی، بسیار منفی خواهد شد.
اما اگر از دایرهی اجبار بیرون بیاید و حجاب را به اختیار و ارادهی جامعه واگذارد، گویی ناچار است به استحالهی حکومت تن بدهد. زیرا همان گونه که پیشتر اشاره شد، آنان حجاب را دست کم یکی از ارکان بنیادین دینی بودن حکومت تعریف کردهاند.
نظام سیاسی در انتخاب مسیر برای عبور از دو راهی تراژیک، ناتوان است. زیرا نه میخواهد مردم را از دست بدهد و نه ماهیت دینی نظام که مبتنی بر حجاب است، تغییر کند. نه قدرت کافی برای اجرای قانون حجاب را دارد و نه جسارت و توان معرفتی در بازخوانی مجدد گسترهی وظایف حکومت را.
و این در حالی است که برای برون رفت از این بن بست، چارهای ندارد، جز تغییر باورها، نگرشها و ادراکشان از وظایف حکومت در قبال احکام فقهی. ناچار است در پاسخگویی به این پرسش، تجدید نظر کند که آیا حکومت در قبال حفظ"حجاب" توسط شهروندان، وظیفهای دارد یا خیر؟ و راهی ندارد جز این که معیارهای بنیادین خود را در دینی بودن حکومت مورد تامل، سنجش و نقد بگذارد.
به سخن دیگر، باید به حکومت دینی، بدون قانون حجاب اجباری بیندیشد. و به جای حجاب، عدالت، شفقت، کاهش درد و رنج جامعه و کاهش فقرِ فلاکتبار را بنشاند.
حاکمان و صاحبان قدرت، از معلم بزرگ (تاریخ) بپرسند که بانوان این سرزمین، حجاب، عفاف و دینداریشان را در فراز و نشیب سخت تاریخ چگونه حفظ کردهاند؟ آیا اجبار حکومتها سبب حجابشان بوده است؟ اگر پاسخ خیر است، چرا بر قانون حجاب، چنین پافشاری میکنند؟
علی زمانیان.....۱۴۰۱/۰۵/۰۹
@kherade_montaghed
873 views15:01