Get Mystery Box with random crypto!

اندیشه

آدرس کانال: @andiiishe
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 29.24K
توضیحات از کانال

«اگر همهٔ ما یکسان بی‌اندیشیم، در واقع نمی‌اندیشیم.»
- والتر لیپمن

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 12

2023-05-29 12:37:24 - حجاب «دیوار برلین» نظام است!


پنج ماه پیش که از حجاب اجباری به عنوان «دیوار برلین نظام» یاد شد برخی‌ها انتقاد کردند که این حرف غلوآمیز است. آن زمان جنبش پوشش اختیاری مثل حالا فراگیر نشده بود و کمتر کسی تصور می‌کرد زنان و دختران ایرانی در چنین ابعادی پوشش خود را به ابزاری برای نافرمانی مدنی تبدیل کنند.

حالا حتی خود پایوران نظام هم متوجه قضیه شده‌اند. در خبرها خواندیم که امام جمعهٔ کرج گفته است: «با این لایحهٔ حجاب نمی‌توان جلوی فروریختن دیوار برلین نظام را گرفت.»
اما دوست دارم به این آقای امام جمعه بگویم: حاج آقا دیوار برلین چیز بدی بود و باید فرومی‌ریخت چون نماد ظلم و ستم بود، چون ابزار قدرت نمایی یک رژیم استبدادی بود، چون خلاف طبیعت بشری بود، چون خلاف عقل سلیم بود، چون باعث جدایی مردم از یک‌دیگر بود، چون با ارزش‌های پذیرفته‌شدهٔ انسانی ناسازگار بود، چون ستمگرانی که دیوار برلین را ساخته بودند هدف اصلی‌شان اعمال قدرت بر مردم بود، چون دیوار هویت‌بخش و تحکیم‌کنندهٔ حکومت جعلی و دروغین آن‌ها بود.

حاج آقا، دیوار حجاب شما هم عملاً فروریخته است، بنا به همان دلایلی که دیوار برلین فروریخت. حداقل از تاریخ درس بگیرید. حاکمان آلمان شرقی‌از فرصت چند ماههٔ پس از سقوط دیوار برلین استفاده کردند تا در آینده عقوبت کمتری شامل حالشان شود. احمقانه‌ترین کاری که آنان می‌توانستند بکنند تلاش برای دوباره علم کردن دیوار فروریخته‌شان بود.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
25.9K views09:37
باز کردن / نظر دهید
2023-05-28 21:21:53 - واحد بهروزی همهٔ ما ایران است


نامش محمدمهدی بود و فقط چند روز تا پایان سربازی‌اش مانده بود. در درگیری مرزی با طالبان جان باخت. بین میزان حساسیت جامعه نسبت به مرگ اعضایش و میزان مدرن‌شدگی ارتباطی مستقیم وجود دارد. اصلاً می‌توان از میزان واکنش جامعه به مرگ، «درجه‌سنجی» برای سنجش میزان مدرن شدن یک جامعه ساخت. آنچه گفتم بازی واژگانی نیست؛ واقعاً تفکری پشت آن است: هر چه جامعه مدرن‌تر می‌شود بهای جان بالاتر می‌رود. یک جامعۀ پیشرفته برای ارتقای امید به زندگی و تسهیلات جسمانی ساخته شده. از این رو میزان حساسیت نسبت به مرگ یک کنش عاطفی نیست؛ بلکه کنشی کاملاً عقلانی است. این جامعه است که قیمت جان انسان‌هایش را تعیین می‌کند؛ با باورهایش، رویکردش و عقلانیتش.

نباید برخورد با طالبان را - طالبانی که به عنوان یکی از نیروهای اصلی که قیمت جان را در جغرافیای ما به کف رسانده - به حکومت واگذار کرد. جامعۀ ایران به عنوان ماهیت مستقلی که اصلاً می‌تواند خُلق خاورمیانه را عوض کند، باید از ظرفیت خود بهره برد و با کنش مدنیِ مستقل از حکومت چیزهایی را به ناهمسایۀ اسلحه‌پرست و تمدن‌گریز بفهماند.

خودمان را فریب ندهیم. واحد بهروزی همهٔ ما «ایران» است و این حتی ارتباطی با «ناسیونالیست بودن» ندارد، بلکه مبنای حرکت برای بهبود است. یک کشور و ملت پیدا کنید که در دنیای واقعی مردمانش توانسته باشند فارغ از واحد ملی‌اش خوشبخت شوند. دوست داشتن ایران و ایرانی یک گزینۀ انتخابی نیست، بلکه باید مبدأ هر گونه اندیشه و کنش سیاسی باشد.

یکی از بزرگ‌ترین شگفتی‌های من این است که پیش از انقلاب انبوهی نیروی انقلابی شبانه‌روز برای سرنگونی شاه می‌جنگیدند، اما اگر نوشته‌ها و گفته‌های همۀ آن‌ها را زیر و رو کنید، محض رضای خدا، یک نفر پیدا نمی‌شود که حدس زده باشد از پس انقلاب ممکن است جنگی هشت‌ساله سر برآورد؛ و البته اینان یکی از دیگر مدعی‌تر بودند! دلیلش این بود که مبدأ تفکر آن‌ها ایدئولوژی‌هایشان بود، نه ایران. همه‌چیز به ساده‌ترین و خطی‌ترین دوگانۀ «دوست‌ـ‌دشمن» تبدیل شده بود و هر اندیشه و تحلیلی غیر از این سرکوب می‌شد.

اما ایران نفس پیچیده‌ای دارد. باید از نیروهایی که ساتور در دست دارند و دائم ذهنیت ایرانیان را تجزیه می‌کنند حذر کرد. دیدیم چگونه جماعتی ضدایرانی کمین کرده‌اند تا با تظاهر به دوستی، از خون جوانان سوءاستفاده کنند و واگن‌های ارتجاعی و پوسیدۀ خود را به جنبش مترقی ایرانیان ببندند. نه! دوست داشتن ایران شرط اول است و دوست داشتن ایران هم پیچیده نیست: کسی که ایران را دوست دارد سرباز وظیفهٔ ایرانی را هم دوست دارد.

مهدی تدینی،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
20.6K views18:21
باز کردن / نظر دهید
2023-05-24 19:11:32 - می‌توان هم «وطن‌دوست» بود و هم «انسان‌گرا»


‏خود را «جهان‌وطن» می‌دانند که یعنی شأن ما در حدی نیست که جایی را وطن بدانیم و خلاصه اینکه «ما تماشاکنان بستانیم» اگر شما «تلخ‌چشمان نظر به میوه» کنید و وطن! وطن!

‏بعد همین‌ها که می‌گویند «انسان»گرا هستند و نه «خاک»پرست، «انسان» را به هزار تکه و پاره تقسیم می‌کنند و بر هرکدام نامی می‌دهند نه برای شناخت او که برای برساختن مذهبی مدرن که مومنانی دارد که مستحق پاداش‌اند و کافرانی که مستوجب عقوبت و …

‏و ایدئولوژی می‌سازند ویرانگر؛ همان چپ‌هایی که تئوری‌های اقتصادی و سیاسی‌شان جز فلاکت و فقر و گولاگ نیافرید، امروز می‌خواهند عرصه‌های دیگر شئونات انسانی را مانند اقتصاد «آباد» کنند.

‏هر گاه فرد/ افراد، باور یا ایدئولوژی‌ای سخن از آزادی، کرامت انسانی، حقوق بشر، دموکراسی، انتخابات آزاد، حقوق زنان، شهروند، قانون، رفاه، توسعه و مانند این‌ها زد حتماً از او بخواهیم که آزادی، توسعه، دموکراسی و … مورد نظرش را تعریف کند و در حد توان حدود و ثغور آن را مشخص کند وگرنه «اشتراک لفظ دائم رهزن است» و ممکن است «آزادی» و «استقلال»  و «جمهوری»‌اش مانند انقلابیان ۵۷ اساسا با آنچه یک ذهن مدرن و دموکرات در آن روزگار مراد می‌کرد متفاوت بلکه متضاد باشد و تنها اشتراک لفظ باشد.

‏می‌شود وطن‌دوست بود و انسان‌گرا، می‌شود به تمامیت ارضی باور راسخ داشت و به حقوق «شهروندی» هم.

‏می‌شود پادشاهی‌خواه بود و دموکراسی‌خواه و می‌شود جمهوری‌خواه بود و ضددموکراسی و برعکس.

‏اینها هیچ کدام جمع اضداد نیستند که نشوند. ‏می‌شوند.

‏اما با گفتمان انقلاب ۵۷ نمی‌شود گفت‌و‌گو کرد؛ نه اینکه نباید، نمی‌شود.

‏کسی که انقلاب ۵۷ را انقلابی آزادی‌خواهانه، ضداستبدادی و دموکراسی‌خواهانه معرفی می‌کند دروغ می‌گوید. اثبات این مدعا به هیچ‌وجه - بر اساس مستندات تاریخی- دشوار نیست.

‏قاریان ایدئولوژی پنجاه‌وهفتی در بطن جامعهٔ ایران کمترین پایگاه اجتماعی را دارند و در رسانه‌ها اما بیشتر حضور را. این عدم تناسب موجب می‌شود که خشمگین باشند و تلاش کنند از «دیگری» به عنوان «فحاش»، «شعبان بی‌مخ»، «سطل‌عن‌طلب» و غیره «انسان‌زدایی» -Dehumanization- کنند.

‏از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا اکنون
‏نیروهای پنجاه‌وهفتی همیشه تلاش کردند بدترین تحقیرها و دشنام‌ها و نسبت‌های ناروا به پهلوی‌ها روا بدارند. (مستدل موجود است در تاریخ و بسیاری از خودشان را هم اذعان کرده‌اند به این دروغ‌ها و تهمت‌ها). ‏امروز هم قصدشان تحقیر و حذف پهلوی‌گرایان است.

‏آن روز که فرد دیگری را در لندن جای من جا زدند و بدترین دشنام‌ها و تحقیرها را به من روا داشتند نه کسی گفت‌وگویی با من کرد و نه از حجم هجوم آن دشنام‌ها ککش گزید.

‏سری به اکانت‌های خانواده‌های داغدار انقلاب ملی مهسا بزنید و گرایش‌های سیاسی خانواده‌ها و کشته‌شده‌ها را رصد کنید شاید شرم کنید از این همه فشاری که بر نیروهای وطن‌دوست و ایران‌گرا وارد می‌کنید.

بهزاد مهرانی،
نویسنده و روزنامه‌نگار
ــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
18.3K views16:11
باز کردن / نظر دهید
2023-05-23 22:13:22 - مسئلهٔ پنجاه‌وهفتی‌ها


آن‌که معتقد است عاری از اشتباه است، پیشاپیش فرصت اصلاح را از خود گرفته است و آن‌که با دیدهٔ انصاف به تاریخ پیش و پس از پهلوی‌ها بنگرد، خدمات آن‌ها به این وطن را با دیدهٔ احترام خواهد دید.

طبعاً شاه نیز اشتباهاتی داشت اما خب «پنجاه‌وهفتی بودن» نماد شرارت و ایستادن در جای اشتباه تاریخ است. کشوری رو به توسعه که با اندک اصلاحاتی به وطنی صدبار بهتر برای زندگی تبدیل می‌شد را با «چریک‌بازی و ما به هر قیمتی انقلاب می‌خواهیم» به دامان جمهوری اسلامی انداختند و بسیاری حتی در حکومتی که خود ساختند نیز زندگی نکرده و به همان کشورهایی که شبانه‌روز به آن‌ها «مرگ بر» می‌فرستادند خزیدند.

مسئلهٔ پنجاه‌وهفتی‌ها، مسئلهٔ تکرار مشتاقانهٔ اشتباه است. آن‌کس که اشتباهش را به دیدهٔ افتخار می‌نگرد، مشتاقانه آماده است تا دوباره و دوباره همان اشتباه را تکرار کند. امروز مسئله‌شان با رضا پهلوی صرفا همان پهلوی بودن اوست، وگرنه او بارها اعلام کرده است «به رأی مردم هرچه باشد پایبندم». اما اینان چونان همان نیاکان چریک‌شان به هر قیمتی آن‌چه خود می‌خواهند را خیر مطلق پنداشته و مشتاقانه شما را به تکرار همان اشتباه ۵۷ تشویق می‌کنند.

ایران در نگاه آنان نه وطن، میهن و محل زندگی که بستر گسترانیدن ایده‌هایشان به هر قیمتی است و بس. اما ایران امروز، ایران ۵۷ نیست...

محمد الف
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
22.4K views19:13
باز کردن / نظر دهید
2023-05-14 20:02:14
جمهوری اسلامی، ماه‌ها پیش و قبل از فرارسیدن زمستان، اروپا را از فصلی سخت می‌ترساند. می‌گفت از سرما به چه‌کنم چه‌کنم می‌افتند. به جمهوری اسلامی محتاج هستند و راه دیگری ندارند. اما زمستان گذشت و هیچ‌کدام از کشورهای غربی کاسهٔ چه‌کنم چه‌کنم، دست نگرفتند.

نه‌تنها زمستان سخت، نصیب خود جمهوری اسلامی شد و کشور با بحران قطع گاز روبرو شد، بلکه حالا با تصمیم قاطع زنان برای پایان دادن به ظلم ۴۴ ساله، تابستان سختی پیش روی علی خامنه‌ای و یارانش است.

اپیدمی جسارت و شجاعت در ایران در حال گسترش است و هیچ مانعی جلوی آن را نمی‌تواند بگیرد.

تابستان سخت از آنِ جمهوری اسلامی و طرفدارانش است و لذت و آزادی از آنِ مردم غیرمتصل ایران.

امیر کلهر،
نویسنده و روزنامه‌نگار
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
8.3K views17:02
باز کردن / نظر دهید
2023-05-11 02:23:31 - «این مرد بیمار» در شرف مرگ است!


این «مرد بیمار ما»، جمهوری اسلامی را می‌گویم، به بیماری کهولت مبتلا شده و عمر‌ش را کرده است. من شش ماه پیش در اوج جنبش پیش‌بینی کردم که آیندهٔ ایران می‌تواند شیبه به ونزوئلا باشد و نوعی توازن پنجاه-پنجاه بین نظام و مخالفانش برقرار خواهد شد اما حالا که شش ماه گذشته، به‌وضوح نشانه‌هایی از بر هم خوردن توازن قوا به نفع مخالفان به چشم می‌خورد.

آن زوال درونی، آن فروپاشی درونی که اولین نشانه‌هایش از اواخر شهریور پارسال شروع شد نه‌تنها متوقف نشده که حتی شدت هم یافته است. حالا به نظرم توازن پنجاه-پنجاه به توازن نامتعادل هفتاد-سی یا حتی هشتاد-بیست به ضرر حکومت تبدیل شده است.

ریزش‌های درونی نظام مستمراً در این شش ماه ادامه یافته و شدیدتر شده است. قدرت‌نمایی‌های همیشگی نظام، به‌رغم اعدام‌ها و دستگیری‌ها و دیگر فشارها، آن جان‌مایه و قدرت سابق را ندارد. در فضا بوی اضمحلال و زوال حاکمیت به‌وضوح به مشام می‌رسد. قدرت‌نمایی می‌کنند اما آن وحشت و رعبی را که قبلاً ایجاد می‌کردند دیگر اثر ندارد.

روال همهٔ نظام‌های استبدادی همین است. دورهٔ ظهور و اوج و زوال دارند و جمهوری اسلامی به دورهٔ زوالش رسیده است.

در ابتدای مطلب از جمهوری اسلامی به عنوان «مرد بیمار» یاد کردم که برگرفته از توصیف امپراتوری رو به زوال عثمانی است که به آن «مرد بیمار اروپا» می‌گفتند. جمهوری اسلامی هم همهٔ منابعش را مصرف کرده و همهٔ ارگان‌ها و اندامهایش پوسیده شده و دچار ریزش و فروپاشی از درون شده است.

امپراتوری عثمانی بدون تظاهرات خیابانی ساقط شد و همینطور امپراتوری شوروی. درون حکومت که‌ موریانه‌خورده باشد کار تمام است و فقط مسئله زمان در میان است. شوروی و عثمانی چنان از درون موریانه خورده بودند که بدون تظاهرات خیابانی و بدون دخالت بیرونی فروریختند.

حالا اگر از من بپرسید چند سال دیگر این اتفاق در اینجا میفتد؟ می‌گویم احتمالاً سه تا چهار سال. همین‌جوری امروز سرانگشتی یک حسابی کردم که شاید خیلی علمی نباشد اما خودم به صحتش اعتقاد دارم شاید یک مقدار شهودی یک مقدار هم علمی. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

امپراتوری چین نهصد سال حکومت کرد و در صد سال آخر معروف به «قرن تحقیر» دورهٔ زوالش شروع شد. امپراتوری عثمانی، ششصد سال حکومت کرد و شصت سال آخرش دچار زوال شد و امپراتوری شوروی، هفتاد سال حکومت کرد و هفت سال آخرش دچار زوال و عاقبت فروپاشی شد. همه در ده درصد پایانی دچار زوال و نابودی شدند. این جمهوری چهل‌وچهار‌ساله هم سه چهار سال از عمرش مانده البته اگر دورهٔ زوال را از آبان نود و هشت حساب کنید می‌شود یکی دو سال. به هر حال این«مرد بیمار» به نظرم عمرش را کرده است.

بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
19.9K views23:23
باز کردن / نظر دهید
2023-05-08 15:13:28 - آزمون دوباره/ بازنشر به بهانهٔ داغ شدن بحث بایکوت شبکهٔ اینترنشنال


دیروز دوستی فیلم گزارش مجتبی پورمحسن از تلویزیون اینترنشنال را برایم فرستاد. زیر فیلم نوشته شده بود: «ملتی که در سال ۵۷، توسعه و رفاه را با اسلام سیاسی تاخت زد.» از دیدن این عبارت شگفت‌زده شدم. برایم عجیب بود که در این برهۀ حساس، اینترنشنال در گزارشش، این‌چنین توسعۀ عصر پهلوی را بستاید. شروع کردم به تماشای آن، تا میانۀ گزارش همچنان متعجب بودم، تا اینکه پرده‌ها برافتادند. پیش از پرداختن به محتوای گزارش، بگذارید دلیل تعجبم از ستایش پهلوی توسط این رسانه را بگویم.

برخلاف باور اصلاح‌طلبان و برخی چپ‌ها، اینترنشنال علاقه‌ای به پهلوی و مطرح شدنش ندارد. این رسانه‌ در دورۀ ابتدایی فعالیت خود کوشید با پوشش جلسات مجاهدین، این گروه را به‌عنوان بدیلی برای جمهوری اسلامی جا بزند، اما از همان تلاش‌های‌ نخست و پس از پخش زندۀ نشست مجاهدین با سیل عظیمی از انتقادها مواجه شد و به‌ناچار رویه‌اش را تغییر داد. رسانه با هر مشی‌ای، محتاج مخاطب است، وقتی مخاطب او را پس بزند، چاره‌ای جز تغییر موضع ندارد - صداوسیما از این منظر استثناست و به همین خاطر بازی را به رسانه‌های برون‌مرزی باخته.

اینترنشنال پس‌ازاین شکست، رویکردش را عوض کرد؛ مجاهدین به محاق رفتند و اپوزیسیون غیرمذهبی و حتی منتقدان انقلاب ۵۷ جایشان را گرفتند، برخلاف بی‌بی‌سی فارسی که بزرگ‌ترین میدان‌دهندۀ به اصلاحات بود، اصلاح‌طلبان در اینترنشنال جایگاه پررنگی نیافتند. بدین‌ترتیب بسیاری از مخاطبان دل‌زدۀ از اصلاحات هم به اینترنشنال روی آوردند. عرصه برای طرفداران پهلوی هم باز شد و یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های این تلویزیون نشست شاهزاده رضا پهلوی و گفت‌وگوی وی با برخی از مردم (در برنامۀ میدان) بود. اینترنشنال به برخی خبرنگاران علاقه‌مند به پهلوی نیز توجه نشان داد و با استخدام آنان کوشید تا مخاطبان منوتو را هم به‌سوی خود جلب کند.

اما آیا اینترنشنال درمجموع، مُبلغ پهلوی است؟ به‌گمانم هرگز! درواقع اینترنشنال با میدان دادن به منتقدان انقلاب ۵۷ و علاقه‌مندان به پهلوی کوشید بخش زیادی از ایرانیان را به‌سوی خود بکشد تا در پیچ‌های مهم تاریخی حرف خودش را بزند و جریان مطلوب خود را به‌عنوان بدیل رژیم برکشد. اینجاست که افرادی چون عبدالله مهتدی معرفی می‌شوند. مهتدی تا همین تابستان در عرصۀ سیاسی ایران محلی از اعراب نداشت. گویی او و هم‌مسلکانش اصلاً وجود ندارند اما به ناگاه دوربین‌های اینترنشنال به‌قدری او را پررنگ کردند که بقیه حتماً باید با او ائتلاف می‌کردند.

اینترنشنال بخشی از دیپلماسی عمومی عربستان سعودی است و سعودی‌ها هرگز خواستار سکولار-دموکراسی در ایران چه از نوع جمهوری چه از نوع پادشاهی‌اش نیستند. چه‌بسا ترس آنان از ظهور نظام پادشاهی سکولار-دموکرات در ایران بیشتر باشد، زیرا در این حالت شهروندان سعودی می‌بینند که می‌توان در خاورمیانه هم نظام پادشاهی و هم دموکراسی داشت، و شاید در این حالت دیگر به اصلاحات مدنی بن‌سلمان قناعت نکنند.

اما به گزارش پورمحسن بازگردیم. گزارش دو بخش دارد؛ بخش نخست، توسعۀ اقتصادی و صنعتی شاه را می‌ستاید، و بخش دوم توجه او به اسلام را نقد می‌کند و این‌گونه تلویحاً وی را مقصر اصلی انقلاب معرفی می‌کند. داده‌های گزارش درست‌اند؛ در دورۀ شاه توسعۀ اقتصادی و صنعتی محسوسی رقم خورد و دست اسلام‌گرایان هم بازتر از کمونیست‌ها بود. اما تحلیل گزارش نادرست و ساده‌انگارانه است، زیرا بافت اجتماعی و سیاسی آن دوران را در نظر نمی‌گیرد. جامعۀ دورۀ شاه بسیار مذهبی بود. ضمناً دنیا در میانۀ جنگ سرد به سر می‌برد و شوروی بی‌تابانه می‌خواست ایران را ببلعد. شاه برای عقب راندن کمونیست‌ها و نظر به بافت مذهبی ایران، چاره‌ای جز میدان‌دهی به اسلام‌گراها نمی‌دید؛ اما خواستۀ او برکشیدن اسلام سیاسی نبود. او اسلام سیاسی را ارتجاع سیاه می‌دانست. منتها می‌خواست به‌مدد باورهای مذهبی جلوی حل شدن کشور در شوروی را بگیرد. به‌گمانش اسلامیون و کمونیست‌های خداناباور نمی‌توانستند باهم متحد شوند، ولی رویدادهای بعدی نشان داد که او اشتباه کرده و میزان انعطاف‌پذیری آخوندها را دست‌کم گرفته است. در بخش انتهایی، پورمحسن رندانه به زندانیان «سکولار» عصر پهلوی اشاره می‌کند، بی‌آنکه بگوید این سکولارها درواقع دلباختگان به استالین و مائو بودند نه آن سکولار-دموکرات‌های خوش‌نام امروزی.

هدفم از این یادداشت تشویق به تفکر مستقل است. می‌توانیم افراد را بشنویم اما نباید حرف همه را دربست پذیرفت، باید بر ادعاهای آنان اندیشید و تحلیلشان کرد.

در سال ۵۷ در آزمون مردود شدیم. امروز در برابر آزمونی دوباره قرار گرفته‌ایم. بیاییم این‌بار مردود نشویم.


میثاق همتی
تحلیل‌گر سیاسی
ــــــــــــــــــ

•• اگر مشتاق خواندن تحلیل‌های روز هستید، به ما بپیوندید:
@andiiishe
16.4K views12:13
باز کردن / نظر دهید
2023-05-06 19:30:02 انقلاب اسلامی یک معیار است، معیاری برای سنجش، برای تفکیک خیرخواهان ایران از دشمنانش. مسئله هم اینجا محمدرضاشاه، نظام پهلوی یا پادشاهی نیست. مسئله چیزی به مراتب مهمتر است. مسئله جان نیم میلیون انسانی است که در جنگ ایران و عراق کشته شدند، مسئله ده‌ها هزار ایرانی‌ای هستند که به دار آویخته شدند، مسئله میلیون‌ها ایرانی‌ای هستند که ایران دیگر خانه‌شان نیست، مسئله کشوری است که در یکی از مهمترین بزنگاه‌های تاریخ، در مسیر رشد و پیشرفت بود و حالا در جاده‌ای یکطرفه به سوی قهقرا می‌تازد، مسئله میلیون‌ها ایرانی هستند که در فردای انقلاب زاده شدند و از زندگی، پیشرفت، جوانی و آزادی هیچ بهره‌ای نبردند.

نسلی که در فردای آن انقلاب زاده شد حق دارد از آن انقلاب و انقلابیونش خشمگین باشد؛ حق دارد افکار و اعمال انقلابیون را به قضاوت بنشیند و بپرسد که این چه مسیری بود که رفتید؟ این چه مملکت ویرانی است که از خود بر جای گذاشتید؟ این چه میراث شومی است که سهم و سرنوشت نسل‌های بعدتان کردید؟

‏اتفاقاً نسل ما در پرسیدن این سؤالات به‌اندازهٔ کافی صریح‎ ‏نیست. ما مدام در میان واژه‌ها می‌گردیم، ما مدام از صراحت‎ ‏لهجه و قوت کلام‌مان می‌کاهیم؛ به هر صورت، آن‌هایی که انقلاب‎ ‏کردند پدران و مادران ما هستند. یک رابطهٔ عمیق عاطفی در‎ ‏این میان وجود دارد. کسی دلش نمی‌خواهد والدینش را مورد‎
‏نقد جدی قرار دهد. اما نسل‌های بعد، این چنین مهربان‌‏نخواهند بود. آن‌ها این رابطهٔ عمیق عاطفی را ندارند. آن‌ها‎ سختگیرانه‌تر به قضاوت نسلی خواهند نشست که به‌خاطر‎ دستمالی، کل قیصریه را به آتش کشید و بر خرابه‌های آن قیصریه‎ ‏شوره‌زاری گسترانید که نخست قربانگاه خویش بود، و حالا‎‌‏تابوت و زندان و شکنجه‌گاه فرزندانش است.


بامداد اعتماد
ــــــــــــــــــ

•• اگر مشتاق خواندن تحلیل‌های روز هستید، به ما بپیوندید:
@andiiishe
19.2K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-05-04 14:34:32 - ادا و اصول مبتذل روشنفکری


برخی می‌گویند «خاک دیگر چیست؟ وطن چیست؟ تمامیت ارضی چیست؟ به‌جای این‌ها به فکر مردم باشید!»

واقعاً از سر دلسوزی برای مردم این حرف‌ها را می‌زنید؟ پس چگونه است که تمام‌قد در خدمت پروپاگاندا و لشگر سایبری رژیمی ضدمردمی قرار گرفته‌اید که تنها دستاویزش برای بقا، القای آسیب‌پذیری ایران در برابر تنش‌های قومی است، با این توجیه که اگر ما نباشیم ایران فرومی‌پاشد و جنگ اقوام دریای خون به پا می‌کند.

جز آزادی چه چیزی می‌تواند این مردم را نجات دهد و جز بقای رژیم چه خطری هست‌ونیست این مردم را تهدید می‌کند؟ چگونه است که در بزنگاه نیاز رژیم به القای آسیب‌پذیری قومی ایران، ناگهان همهٔ دیگر خواسته‌های مردم را رها کرده و از این تریبون به آن یکی و از این رسانه به آن دیگری آتش‌بیار پروپاگاندای سایبری رژیم شده‌اید؟

خوشبینانه می‌شود گفت حرف‌هایتان صرفاً ادا و اصول مبتذل روشنفکرانی ناآشنا با اقتضائات سرزمینی ایران است با افکاری منقضی و منسوخ. البته اگر خوشبینانه قضاوت کنیم، خیلی خوشبینانه.

پی‌نوشت یکم: لطفاً در کنار تاریخ و شعر و فلسفه کمی هم جغرافیا بخوانید. به پیر به پیغمبر با نرودا و گادامر نمی‌شود همهٔ اقتضائات ژئوپلتیکی خاورمیانه را تفسیر کرد.

پی‌نوشت دوم: آنچه یک گزاره را نادرست می‌کند صرفاً محتوا و ماهیت آن نیست. می‌تواند مقیاس زمانی و مکانی نامناسب آن هم باشد.

پی‌نوشت سوم: ایران با آزادی می‌تواند به همه‌چیز برسد. دشمن مردم آن‌هایی‌اند که با لطایف‌الحیل ولو یک ثانیه به بقای این رژیم می‌افزایند.


دکتر ناصر کرمی،
نویسنده و اقلیم‌شناس
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
17.6K views11:34
باز کردن / نظر دهید
2023-04-28 19:02:05 - عاشقان مبهم‌گویی و گریز از مصداق‌ها


گاهی وجود مصداق ما را از بحث کردن‌ها و دلیل آوردن‌های فرساینده بی‌نیاز می‌کند. علت علاقهٔ ایدئولوژی چپ به پیچیده کردن هر بحث و کشاندنش به عرصهٔ جدل، آگاهی از شکست در سطح مصداقی بحث است. مثلاً ملی‌گرایان می‌توانند ژاپن را نشان دهند و بگویند این کشور با اتکا به ارزش‌های ملی‌اش ساخته شد و هنوز هم تمامی جشن‌ها و آیین‌های ملی در آن برگزار و پاس داشته می‌شوند. طرفداران پادشاهی، می‌توانند هلند، کانادا، سوئد و بسیاری از کشورهای دیگر را نشان دهند و بگویند این‌ها نمونه‌های موفقی از سیستم مدنظر ما هستند.

ولی اگر از چپ‌ها بخواهید یک مثال یا مصداق بیاورند و بگویند در فلان کشور تحت حاکمیت چپ‌ها و کمونیست‌ها کدام موفق شده‌اند، چه حرفی برای گفتن دارند؟ شوروی استالینی؟ کامبوج خمرهای سرخ؟ کوبای کاسترو؟ در این حالت آن‌ها مجبورند با فرار از این سطح روشن بحث، موضوع را پیچیده کنند و پشت نقاب جمهوری‌خواهی پنهان شوند، حال‌آنکه جمهوری‌های موفق هم بر اساس اندیشه‌های لیبرالیستی برپا شده‌اند و مصداق جمهوری دموکراتیک خلق متکی به آراء کمونیستی می‌شود چیزی مثل کرهٔ شمالی!

به همین علت چپ علاقه دارد مبهم باشد و بحث‌ها را گنگ و پیچیده کند در حالی که صورت مسئله خیلی ساده و پاسخ بسیار روشن و جلوی چشم است.


پوریا ذوالفقاری،
نویسنده و روزنامه‌نگار
ــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
9.8K views16:02
باز کردن / نظر دهید