Get Mystery Box with random crypto!

اندیشه

آدرس کانال: @andiiishe
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 29.24K
توضیحات از کانال

«اگر همهٔ ما یکسان بی‌اندیشیم، در واقع نمی‌اندیشیم.»
- والتر لیپمن

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 14

2023-04-01 17:30:59 - راه نجاتی برای جمهوری اسلامی نمی‌بینم!


گرچه جمهوری اسلامی عموماً به‌عنوان یک نظام اقتدارگرا (دیکتاتوری) شناخته شده است اما خصوصیات آن شباهت بیشتری به نظام‌های توتالیتر (تمامیت‌خواه) دارد.

مهم‌ترین خصوصیت نظام توتالیتر، دخالتش در خصوصی‌ترین جنبه‌های زندگی انسان است و اسلام که ایدیولوژی نظام جمهوری اسلامی است، بیش از هر دین و آیین و مکتبی در عمیق‌ترین وجوه زندگی خصوصی انسان‌ها دخالت می‌کند.

جمهوری اسلامی چند خصوصیت دیگر هم دارد که او را شبیه به معروف‌ترین نظام‌های توتالیتر تاریخ کرده است. لیونارد شایپرو، صفات ویژهٔ یک حکومت توتالیتر را این‌گونه فهرست می‌کند: «اصالت رهبر، انقیاد نظام قضایی، دخالت رژیم در زندگی خصوصی مردم، مشروعیت رژیم بر اساس تأیید ظاهری توده‌ای و تسلط گروه خاص حاکمان بر اقتصاد و سیاست و رسانه.» بنا به همهٔ این معیارها جمهوری اسلامی به‌نظرم یک نظام توتالیتر است که در درجه‌ای بدتر از یک نظام دیکتاتوری متعارف قرار دارد.

باری، این نظام عمرش را کرده و حالا بر سر دوراهی مرگ و زندگی رسیده است. هانا آرنت می‌گوید: «سرشت نظام توتالیتر این است که هر ماه که بگذرد باید افراطی‌تر شود.» آرنت اسم این خصوصیت را گذاشته: «حرکت مستمر جنون‌آمیز جنبش‌های توتالیتر»؛ معنای این حرف این است که جنبش توتالیتر فقط تا زمانی در قدرت می‌ماند که بتواند مستمراً به حرکت رو به جلوی خود ادامه دهد. درست شبیه به دوچرخه‌سواری که برای نیفتادن باید مدام رکاب بزند. اما جمهوری اسلامیِ توتالیتر دیگر قادر به رکاب زدن نیست. حجاب اجباری که در حکم دیوار برلین نظام است در آستانهٔ فروپاشی قرار دارد، اعتراضات مردمی چنان شکافی در کلیت نظام ایجاد کرده که پرشدنی نیست، ایدیولوژی حکومتی به اوج فرسودگی رسیده و انحصار رسانه‌ای به یُمن گسترش اینترنت از دست نظام خارج شده است.

توتالیتاریسم اسلامی به پایان عمر خویش رسیده و نظام باید انتخاب سختی بکند، بین: رها کردن شیوهٔ حکمرانی توتالیتر و تبدیل شدن به یک دیکتاتوری متعارف یا اصرار بر ادامهٔ شیوهٔ قدیمی و از دست دادن همه‌چیز.

جمهوری اسلامی توتالیتر دیگر نمی‌تواند رو به جلو حرکت کند و به قول آرنت: «چاره‌ای ندارد جز از دست دادن تمام دستاوردهای قبلی‌اش»، اما گذار از دیکتاتوری توتالیتر به دیکتاتوری متعارف به‌راحتی انجام‌پذیر نیست. شوروی توتالیتر و چین توتالیتر به لطف رهبران خردمندشان، جامعهٔ نسبتاً آرامشان و اقتصاد نسبتاً با ثباتشان از این گذر به سلامت گذشتند و کلیت نظام خود را حفظ کردند. اما جمهوری اسلامی با این جامعهٔ به‌شدت ناآرام، با این اقتصاد به‌شدت بحران‌زده و با این فقدان حاکمان خردمند چگونه می‌تواند از این گذر به سلامت عبور کند؟ من که راه نجاتی برایش نمی‌بینم.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
16.6K views14:30
باز کردن / نظر دهید
2023-03-30 16:25:11 - پروفسور پوپ و آرزوی خاکسپاری در ایران


«آرتور آپهم پوپ»، متولد سال ۱۲۵۹ (۱۸۸۱ میلادی)، استاد و مورخ شهیر آمریکایی و متخصص در حوزهٔ آثار هنری ایران بود. معروفترین اثر وی کتاب «بررسی هنر پارسی» است که در سال ۱۹۳۹، توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد در شش جلد به چاپ رسید. این نخستین باری بود که چنین گزارش مفصلی از تاریخ هنر ایران، به جامعهٔ غرب معرفی می‌شد. این اثر تا به همین امروز هم از مفصل‌ترین بررسی‌های آثار تاریخ هنر ایران به‌شمار می‌آید.

از آثار مهم دیگر پوپ می‌توان به «مقدمه‌ای بر هنر پارسی از قرن هفتم میلادی به این سو»، «شاهکارهای هنر ایران» و «معماری ایران» اشاره کرد.

از نظر اهمیت ایران‌شناسی شاید بتوان گفت که از مهمترین اقدامات پوپ، گنجینهٔ تصاویری است که وی به همراه همسرش از ایران تهیه کرده است. پوپ در میانهٔ سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ مجموعاً نزدیک به ده‌هزار تصویر از بناهای تاریخی ایران عکس‌برداری کرد که هنوز هم پس از سال‌ها در دانشگاه‌های دنیا مورد استفادهٔ ایران‌شناسان قرار می‌گیرند.

پوپ در چهارمین «کنگرهٔ جهانی هنر و باستان‌شناسی» درخواست کرد تا پس از مرگ، پیکرش را به ایران منتقل کنند و او را در اصفهان به خاک بسپارند.

باغ شهرداری اصفهان در کنار زاینده‌رود در شرق پل‌خواجو با موافقت پروفسور پوپ برای این کار تعیین شد و نقشهٔ آرامگاه را طبق تمایل او، فروغی (فرزند ذکاءالملک) در خردادماه ۱۳۴۸ تهیه کرد. آرامگاه پوپ توسط «انجمن آثار ملی در ایران» در سال ۱۳۴۹ ساخته شد.

پوپ در مورد علت انتخاب اصفهان جهت بنای آرامگاهش چنین می‌نویسد: «اصفهان مورد عشق من است. در آنجا مهمترین کارهایم را انجام داده‌ام. هدف عمده‌ام از انتخاب آخرین منزلم در اصفهان، این است که به مردم ایران نشان دهم که اندیشمندان بزرگ، هنرمندان، سخنوران و رهبران خلاق و دانشمندان آن‌ها، چنان اوصاف و خصائلی دارند که باعث ژرف‌ترین ستایش‌های متفکران مشابه سایر کشورهاست و نیز بدین‌جهت که ابراز سپاسگزاری و اخلاصم به ایران عزیز تنها زبانی نباشد و به زائرانی که بدانجا می‌آیند، ثابت کند اگر کسی در ایران به خاک سپرده شده، بدین سبب نیست که تصادفاً در آنجا جهان را بدرود‌ گفته، بلکه در اثر اعتقاد راسخ به مقدس‌ بودن آن سرزمین است و برای کسانی که به مقام معنوی ایران پی‌برده‌اند، مزیت و افتخاری است که ایران را آخرین منزلگاه خود قرار دهند تا بدین‌وسیله ایمان خود را به این سرزمین کهن و مردان بزرگ آن و آیندهٔ باافتخاری که برایش پیشگویی می‌کنند، ابراز دارند».

در نهایت پروفسور پوپ در سوم سپتامبر ۱۹۶۹ (هشتم شهریور ۱۳۴۸) در سن هشتادوهشت‌سالگی درحالی‌که ریاست افتخاری «موسسهٔ آسیا» در شیراز را بر عهده داشت، درگذشت. پیکر وی به اصفهان منتقل و در آرامگاهش به خاک سپرده شد. همسر وی، دکتر «آکرمن» نیز پس از فوت در سال ۱۳۵۵، در کنار شوهر خود دفن شد.
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
11.0K views13:25
باز کردن / نظر دهید
2023-03-28 17:58:35 - فدرالیسم؛ دمیدن شیپور از سر گشادش!


مشکل بسیاری از خارج‌نشینانی که در کسوت خبرنگار و فعال سیاسی و اپوزیسیون و... اظهارنظر می‌کنند این است که متوجه قدمت و عظمت هویتیِ تاریخ ایران نیستند. چیزهایی را در کشورهای محل سکونت‌شان می‌بینند و همان را برای ایران و ایرانیان تجویز می‌کنند.

تلاش برای اسطوره‌سازی با مثلاً برجسته کردن یک سخنرانی به‌عنوان بخشی از پروژهٔ تاریخ‌سازی برای مردمی که ملت شدن‌شان زورکی بوده و عمر کوتاهی دارد، قابل درک است. همانند رفتن سراغ کتابی تازه تألیف‌شده که نویسنده‌اش تاریخ و اساطیری دروغین اما جذاب آفریده و تبدیل آن به فیلم یا سریال برای ایجاد باور (یا وهم) داشتن ریشه‌های مشترک در مردمی که پدران و مادران‌شان در گذشته‌ای نه‌چندان دور هریک مهاجری از سرزمینی دیگر بوده‌اند.

فدرالیسم هم گاه برای مردم چنین سرزمین‌هایی جواب می‌دهد که این‌چنین کنار هم ساکن شده‌اند و بعد برای ملت خوانده شدن، خود را به هم دوخته‌اند. تکه‌تکه کردن ملت و سرزمینی هزاران سال یکپارچه با فدرالیسم دقیقاً دمیدن شیپور از سر گشادش است.

مردمی که انبوهی متن تاریخی و سنگ‌نوشته دارند که در آن‌ها نام کشورشان آمده و ملت نامیده شده‌اند، نیازمند این قبیل نسخه‌ها نیستند. آن‌ها ریشه‌های هزارساله دارند و کارنامهٔ ملی‌شان انباشته از آموزه‌های فکری و سیاسی و فرهنگی‌ و آیین‌های کهن است. دلیل بی‌اعتنایی‌ ایرانیان به آن دسته از اپوزیسیونی که فکر می‌کند حرف تازه‌ای برای زدن دارد، همین است. ملتی با عمری طولانی‌تر از تاریخ نهایتاً می‌توانند به کسانی که با پیشنهاد ارائهٔ تعریف تازه از سرزمین و هویت‌شان وارد عرصه می‌شوند، پوزخند بزند و از کنارشان رد شوند.

عکس هم مربوط به بخشی از طاق بستان کرمانشاه است. بنایی که قدمتش به قریب دوهزار سال پیش می‌رسد و نام «ایران» بر دیواره‌اش نگاشته شده است.


پوریا ذولفقاری،
نویسنده و روزنامه‌نگار
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
7.4K views14:58
باز کردن / نظر دهید
2023-03-27 18:04:00 - شرمنده‌ام، نسل ما گند زد!


«داریوش شایگان»، فیلسوف ایرانی (درگذشتهٔ فروردین‌ماه سال ۱۳۹۷)، طی واپسین سال‌های عمر خود، گفت‌وگویی با نشریهٔ اندیشهٔ پویا داشت. فرازهایی از سخنان او با این نشریهٔ را باهم مرور می‌کنیم:

متفكران نسل شما نگاه ترديدآميزى نسبت به مدرنيته داشتند. دربارهٔ چرايى اين نگاه توضيح می‌دهيد.

•• بله همين‌طور است. صحبت شما دربارهٔ نسل ما درست است، «غرب‌زدگى» جلال آل‌احمد بسيار بد است و راه‌حل او به بن‌بست ختم می‌شود. در كتاب «آسيا دربرابر غرب» و نيز «تاريك‌انديشى جديد» به اين مسئله پرداخته‌ام.

ما گريزى از مدرنيته نداريم، ما بايد از رهگذر مدرنيتهٔ غربى، سنت شرقى را بكاويم. نمى‌توان با خودِ سنت، خودش را نقد كرد. «هانرى كربن» كارى را انجام داد كه خودِ «آشتيانى» به عنوان يك محقق مسلمان نمى‌توانست انجام دهد.

به زعم شما دليل اين توقف ما در پیشرفت و توسعه چيست؟ حملهٔ مغول؟ استعمار؟ استبداد؟ انحطاط تفكر؟

•• ايران در دهه‌هاى چهل و پنجاه داشت جهش مى‌كرد. ما از آسياى جنوب شرقى آن موقع هم جلوتر بوديم، ولى بعد انقلاب ۵۷، آن‌ها پيش افتادند و موفق‌تر شدند.

علت عدم موفقيت ما بنظرم اين است كه ما شتاب تغييرات را تحمل نكرديم. حالا چرا؟ نمى‌دانم. همچنين ما روشنفكران آن دوره هم پرت بوديم و تحليل درستى از جايگاه خود در جامعه و جامعهٔ خود در جهان نداشتيم.

ما بايد خودمان را با همتايان‌مان در سطح منطقه مقايسه مى‌كرديم نه با انگليسى‌ها و فرانسوى‌ها. مى‌توانم اين را به‌عنوان يك اعتراف بگويم كه ما روشنفكران جايگاه خود را ندانستيم و جامعه را هم خراب كرديم. يكى ديگر از آسيب‌هاى جامعهٔ ما در آن هنگام چپ‌زدگى شديدی بود كه با اتفاقات بيست‌وهشتم مرداد [سال ۳۲] هم تشديد شد.

من اگر چه چپ‌زده نبودم و حتی ضدبلشويك به حساب می‌آمدم، اما اين فهم را نه به‌واسطهٔ شعور خودم كه به‌خاطر وضعيت، پايگاه و جايگاه خانوادگى‌ام به دست آورده بودم.

البته بسيارى از روشنفكران اروپايى هم چپ بودند، منتها در آنجا تعادل برقرار بود. «رمون آرونى» بود در مقابل «سارتر» ولى اين جا «رمون آرونى» نبود، روشنفکری جلوی چپ‌ها نبود. ما با اسطوره‌ها زندگى مى‌كنيم و اين بسيار بد است و يكى از نتايج چپ‌زدگى است. به هيچ‌چيزی نبايد اسطوره‌اى نگاه كرد.

روشنفكران نسل شما چقدر از روش علمى براى تحليل جامعه استفاده مى‌كردند؟

•• در حد صفر! نسل كنونى جوانان ايران شعورشان از نسل ما بسيار بيشتر است، زيرا در دنياى ديگرى زندگى مى‌كنند. مخصوصاً زنان ايرانى بسيار جهش كرده‌اند. بايد اعتراف كنم، شرمنده‌ام كه نسل ما گند زد!


انديشهٔ پويا،
شمارهٔ ٣٦
ــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
12.3K views15:04
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 11:43:18 - مزیت‌های ژئوپلیتیکیِ بر باد رفتهٔ ایران!


امروز در اخبار خواندم که جمهوری اسلامی برای بسته نشدن جادهٔ ارتباطی‌اش با اروپا از طریق ارمنستان، حاضر شده به جنگ دولت باکو برود. ظاهراً این همه غیرت برای حفظ یک جادهٔ ترانزیتی قابل ستایش است و آدم به خودش می‌گوید این‌ها چقدر به منافع ملی و ژئوپلتیکی کشور توجه نشان می‌دهند. اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنید متوجه می‌شوید که جمهوری اسلامی در طول حیاتش ایران را به یک سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک تبدیل کرده است.

ایران به طور طبیعی می‌توانست چهارراه جهانی باشد و شرق آسیا را به اروپا وصل کند. ایران می‌توانست بهترین کشور منطقه برای مسیرهای ترانزیت بین‌المللی و عبور خطوط انتقال نفت و گاز باشد. ما می‌توانستیم بهترین مسیر تجاری بین شرق و غرب و بین شمال و جنوب جهان باشیم. ما می‌توانستیم سالیانه صدها میلیارد دلار از همین طریق کسب درآمد کنیم و کشورمان را از حیث اقتصادی شکوفا سازیم. اما این اتفاق رخ نداد، چون حاکمان مملکت در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اهداف دیگری در سر دارند که با سازندگی و شکوفایی ایران در تضاد است.

نتیجه اینکه همسایگان ایران به‌سرعت مشغول طراحی و اجرای انواع مسیرهای ریلی و جاده‌ای شده‌اند که ایران را دور می‌زند. ایران آسان‌ترین مسیر برای وصل کردن ترکیه به افغانستان و پاکستان و چین است اما ترکیه ترجیح داده با احداث کریدور لاجورد، از طریق آسیای میانه به این مقاصد برسد. یا نگاه کنید به کریدور زنگزور ترکیه که آشکارا ایران را نادیده گرفته. چینی‌ها پروژهٔ عظیم «کمربند، راه» خود را بدون در نظر گرفتن ایران دارند پیش می‌برند. چابهار با آن مزیت‌های بالقوه‌اش جای خود را به بندر گوادر پاکستان داده است. بروید و ببینید چینی‌ها چه جاده‌های عظیم و حیرت‌انگیزی در پاکستان ساخته‌اند. شاید صدها میلیارد دلار فقط در این کشور همسایه ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند. آن‌وقت مای بیچاره حتی نتوانستیم خط لولهٔ گاز خودمان به پاکستان و هند را عملیاتی کنیم. ما لوله کشی کردیم تا لب مرز پاکستان اما آن‌ها کل پروژه را رها کردند و ‌نتیجه‌اش بیست و هشت میلیارد دلار ضرر برای ما بود. چرا؟ چون‌ هند و پاکستان ترجیح دادند گازشان رااز ترکمنستان بگیرند و پروژه تاپی را عملیاتی کنند.

به تنگهٔ هرمز نگاه کنید که قبل از انقلاب، مهم‌ترین تنگهٔ ژئواستراتژیک دنیا بود اما جمهوری اسلامی آن‌قدر کشورهای عربی خلیج فارس را ترساند که آن‌ها حالا بیشتر نفتشان را از طریق لوله‌ و از مسیرهای امن دیگری منتقل می‌کنند، به طوری که حالا حتی بسته شدن تنگهٔ هرمز هم تاثیر چندانی در تجارت نفتی آن‌ها نخواهد داشت‌.

بله، این سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک ایرانی، ثمرهٔ بیش از چهار دهه سیاست‌های نادرست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
7.3K views08:43
باز کردن / نظر دهید
2023-03-21 22:36:38
- دو برنامهٔ سال تحویل تلویزیون ایران به فاصلهٔ ۴ دهه از هم!

@andiiishe
5.0K views19:36
باز کردن / نظر دهید
2023-03-21 14:14:17 - بوی ایران


وقتی با تور به تاجیکستان رفتم افتخاری عجیب وجودم را فرا گرفت زیرا آنجا تنها جاییست که انسان احساس ایرانی بودن می‌کند؛ حتی بیشتر از خود ایران!

از لحظهٔ ورود به فرودگاه «دوشنبه» که این بیت حافظ را بر آن نوشته‌اند: «رواق منظر چشم من، آشیانهٔ توست/ کرم نما و فرود آ، که خانه خانهٔ توست» این حس شروع می‌شود.

زبان زیبای فارسی با تلفظ کهن خراسانی، اندیشه را تا دوردست‌های دوران «سامانیان» واپس می‌برد. با آن لغات فراموش‌شدهٔ کهن دری و پهلوی.

وارد شهر که می‌شوم، تمام کوچه‌ها و خیابان‌ها، با اسامی ایران باستان نامگذاری شده و تندیس‌های «خیام» و «پسر سینا» و «رودکی» و «فردوسی» همه‌جا به چشم می‌خورند.

واحد پولشان «سامانی» است که ناخودآگاه شکوه شاهنامه را در دل متجلی می‌کند. نام‌های زنانِ گیسو فروهشتهٔ آن‌ها، با آن لباس‌های شاد و رنگی این‌هاست: دلربا، دلکش، دلبر، فرنگیس ، مشک‌افشان، گیسوسیاه. نام مردانشان: سیاوش، ایرج، فریدون، فرهاد.

همهٔ شهر به سبک ایران باستان، غرق سرور و آواز، رامشگری و خنیاگری است و در تقویمشان دوازده ماه سال را عزا پر نکرده است. پیش از نوروز، همهٔ مردم در کوی و برزن می‌نوازند و می‌رقصند. روز اول نوروز در مکان بزرگی به نام «نوروزگاه» که به شیوهٔ تخت جمشید آراسته شده، جمع می‌شوند و هزاران هزار انسان، دست‌افشان و پای‌کوبان، شادی می‌کنند.

مکان‌های جغرافیایی کشورشان برای اهل ادبیات و تاریخ، یادآور نام‌هایی رؤیایی است: جیحون، بدخشان، خجند و... حتی مکان‌هایی که جزو تاجیکستان نیستند، ولی وقتی در آن فضا قرار می‌گیری نامشان به یادتان می‌آید: خوارزم، بخارا، سمرقند، ذهن را به هرسویی می‌کشانند.

فاصلهٔ ده ساعتهٔ دوشنبه تا نزدیکترین ساحل فرارودان را با شوقی کودکانه طی می‌کنم و در ذهنم گذر کیخسرو از جیحون و تیر آرش و تسلیم شدن سیاوش که می‌گفت: «یکی کشوری جویم اندر جهان/ که نامم ز کاووس ماند نهان.»

ابتدا اندوه می‌خوردم که چرا این تکه از بدنهٔ ایران جدا شده، ولی بعد اندیشیدم که همان بهتر که جزو ایران نیست، تا حداقل بر روی این کرهٔ خاکی که روزگاری چهل و چهار سرزمینش، زیر پای پادشاهی داریوش بود، زمین کوچکی باقی مانده باشد که رنگ و روی ایرانی به خود گرفته باشد و بوی ایران بدهد.


- دکتر امید مجد
ـــــــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
18.0K views11:14
باز کردن / نظر دهید
2023-03-18 21:27:22 - مسئلۀ اصلی ایران چیست؟


انیشتین می‌گوید: «اگر به مسئله‌ای بربخورم که یک ساعت برای حل کردنش زمان دارم، پنجاه‌وپنج دقیقۀ اول را صرف فکر کردن به ‌مسئله می‌کنم و پنج دقیقۀ انتهایی‌اش را به حل مسئله می‌پردازم.»

وقتی در مسیر زندگی - چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی - به مسئله‌ای برمی‌خوریم، نخستین وظیفۀ ما درک صحیح صورت‌مسئله است. باید ابتدا درد را بشناسیم و پس‌ازآن است که می‌توانیم به‌سوی درمان درست حرکت کنیم.

مسئلۀ اکنون ایران چیست؟ البته که معضلات شایستۀ توجه بی‌شمارند اما بزرگ‌ترین مسئلۀ ما، مادرِ تمامی مسائل دیگر کدام است؟ نخست بیایید به دو موردی بنگریم که درواقع مسائل ما نیستند اما به‌غلط توسط رسانه‌ها و به‌ویژه برخی جریان‌های چپ‌ به‌عنوان مهم‌ترین مسائل ایران جا زده می‌شوند.

قطعاً اقتصاد امروز ایران، ویران است، عده‌ای می‌گویند مسئلۀ سبب‌سازِ این ویرانی، ساختار نئولیبرالیستی اقتصاد است؛ اما آیا به‌راستی چنین است؟ نه! جمهوری اسلامی یک نظام اقتصادی به‌شدت بسته و دستوری دارد و بیشتر به نظام‌های اقتصادی کمونیستی شبیه است تا نظام‌های لیبرال. رژیم سعی می‌کند تا همۀ مؤلفه‌های اقتصادی را به‌زور دستور و بخشنامه کنترل کنند، اینکه مدام شکست می‌خورد، موضوع دیگری است (درواقع چنین راهبردی از همان ابتدا محکوم به شکست است). تمامی بنگاه‌های بزرگ اقتصادی کشور به شکلی مستقیم و آشکار یا غیرمستقیم و پنهان، متصل به حاکمیت و نهادهای حکومتی‌اند. محال است بتوانید بدون بازی دادن حکومت یا بخش‌هایی از آن، کسب‌وکاری عظیم در ایران به راه بیندازید. خصوصی‌سازی به معنای واقعی‌اش وجود ندارد، بلکه شرکت‌ها یا کارخانه‌های دولتی با برچسب «خصوصی‌سازی» به قیمتی نازل به نورچشمی‌های غیرمتخصص واگذار می‌شوند. حتی اگر بخواهید کسب‌وکاری کوچک به راه‌ بیندازید، حکومت با گرفتن تعهدهای بسیار از شما، شدیداً کارتان را به خودش گره می‌زند. این نئولیبرالیسم نیست، نقطۀ مقابل نئولیبرالیسم است.

ما با یک رژیم به‌شدت تبعیض‌گرا طرفیم، عده‌ای می‌گویند مبنای این تبعیض قومیتی است، آیا درست است؟ البته که تبعیض سیستماتیک وجود دارد اما مبنای این تبعیض، نه قومیتی که مذهبی-ایدئولوژیکی است. مشکل اینجاست که در ایران، حکومتی اسلام‌گرایانه از نوع شیعی‌اش بر سر کار است. ازاین‌روست که زنان بر اساس بسیاری از قوانین عملاً شهروند درجه‌دو محسوب می‌شوند، سنی‌ها به مناصب مدیریتی بالا راه نمی‌یابند، مسیحیان و یهودیان در ساختار قدرت به‌کار گرفته نمی‌شوند و بهاییان و خداناباوران از تحصیل محروم می‌گردند و حتی ممکن است به خاطر باورهایشان، جان و مال خود را هم از دست بدهند و نیز ازاین‌روست که استان‌های عمدتاً سنی‌نشین (کردستان و سیستان و بلوچستان) بیش از همه نادیده گرفته می‌شوند. مسئله البته فقط مذهب تشیع نیست، اگر مثلاً حکومتی از نوع سنی‌اش هم برقرار بود، باز مصیبت داشتیم. راه‌حل این مشکل، سکولاریسم است نه باد کردن قومیت‌گرایی، دیوار کشیدن میان اقوام گوناگون ایران و قرار دادن آن‌ها در مقابل هم.

اگر این‌ها مسائل اصلی ما نیستند، پس مسئلۀ اصلی چیست؟ وقتی مسئلۀ اصلی را به‌درستی دریابیم، راه‌حل‌ها نیز مقابل چشمانمان پدیدار می‌شوند.

مسئلۀ اصلی که بسیاری از مردمان عادی کوچه و بازار هم به‌درستی آن را فهمیده‌اند این است: «حکم‌فرمایی یک نظام ایدئولوژیک مذهبی و استبدادی با یک اقتصاد بسته، رانتی و دستوری.» برای حل کردن مسائل بی‌شمار دیگر، نخست باید این مسئلۀ بزرگ را درک کنیم.

ما نیازمند برپایی یک حکومت سکولار-دموکرات و بهره‌مند از اقتصاد آزاد هستیم. فرم حکومت می‌تواند پادشاهی یا جمهوری باشد اما محتوا باید سکولار و دموکرات باشد. حکومت باید تا جایی که می‌تواند آزادی‌های اقتصادی شهروندان را تشویق کند و بستر را برای تسهیل سرمایه‌گذاری و داد و ستد با اقتصاد بین‌المللی هموار سازد.

جمهوری اسلامی، کشور را ویران کرده، چون عشقی بدان ندارد. او فقط به بقای خودش می‌اندیشد و اهمیتی به اعتلای ایران نمی‌دهد. اگر می‌خواهیم ایران را پس بگیریم و دوباره بسازیمش، باید قبل از هر چیز عاشقش باشیم. اینجاست که قومیت‌گرایی و قبیله‎گرایی، دیوار کشیدن میان هموطنانمان، و کتمان میهن‌دوستی، نه راه‌حل که درواقع بخشی از مشکل‌اند.

شوربختانه برخی از چهره‌های اپوزیسیون و متفکران ما حتی از شناسایی درست صورت‌مسئله هم عاجزند. آنان نسخه‌هایی می‌پیچند که بارها شکست خورده‌اند، هنوز هم به ایدئولوژی‌های نخ‌نما و کهنۀ چپ چسبیده‌اند و می‌خواهند چرخ را از نو اختراع کنند.

لازم نیست تا چرخ را از نو اختراع کنیم، می‌توانیم از تجارب بشری درس بگیریم و بر اساس عشق به ایران، با اتکای به عقل خودبنیاد، ایران را پس بگیریم و دوباره بسازیمش.

میثاق همتی
تحلیل‌گر سیاسی
ــــــــــــــــــ

•• اگر مشتاق خواندن تحلیل‌های روز هستید، به ما بپیوندید:
@andiiishe
6.1K views18:27
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 15:35:48 - رضاشاه پادشاهی مقتدر اما نه خونریز!


من نه ارادتی به دیکتاتوری دارم نه اراداتی به حکومت سلطنت مطلقه. اما با کسانی که از رضاشاه به عنوان یک دیکتاتور خون‌خوار یاد می‌کنند نیز مخالفم. رضاشاه را باید در ظرف زمانی خودش بررسی کرد. او در دوره‌ای حکومت می‌کرد که در اروپا دیکتاتورهای خشنی مثل هیتلر و موسولینی و فرانکو و سالازار حکم می‌راندند و در روسیه هیولایی چون استالین. بااین‌حال رضاشاه، در قیاس با این دیکتاتور‌ها، بسیار دموکرات بود و مرتکب هیچ نسل‌کشی یا قتل‌عامی نشد. کل مقتولین رضاشاه از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کنند (مدرس، عشقی، تیمورتاش و...). موقعی که حزب کمونیست ایران غیرقانونی اعلام و سرانش محاکمه شدند حداکثر حکم برای آن‌ها ده سال زندان بود (ارانی البته در زندان مرد).

غرض اینکه رضاشاه در قیاس با همهٔ شاهان ایرانی و چه بسا همتایان اروپایی و روسی‌اش کمترین قتل سیاسی را انجام داد. نه اردوگاه مرگ تأسیس کرد نه مثل حکومت‌های اسلاف و اخلافش از کشته پشته ساخت. مقایسه کنید آمار اندک «قربانیانش» را با بیست میلیون قربانیان هیتلر و استالین. تازه رضاشاه در یک کشور عقب‌ماندهٔ آسیایی حکومت می‌کرد و نه در مهد گوته و تولستوی. پس من نمی‌توانم او را دیکتاتوری خشن و خونریز بنامم؛ هرچند رهبر اقتدارگرا، باابهت و کاریزماتیکی بود.

در این نوشته کاری به اقدامات عمرانی‌ و نهادسازی‌هایش ندارم که بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد. فقط خواستم بگویم لقب «دیکتاتور خونریز» مطلقاً به این شاه ایرانی نمی‌چسبد. مدارای او در برابر مخالفانش به راستی تحسین‌برانگیز است؛ بله تحسین‌برانگیز!


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
11.3K views12:35
باز کردن / نظر دهید
2023-03-13 23:27:12 سخنی از وحید بهمن، تاریخ‌پژوه،
در نقد و تحلیل منشور جورج تاون


هیچ قومیتی نمی‌تواند بگوید نوروز بیشتر از همه مال من است، نوروز متعلق به همهٔ ایرانیان است/ بین ایرانی بودن و تعلق به قومیتی خاص، تناقضی وجود ندارد/ امثال مجاهدین، چون توسط خمینی بازی داده‌ نشدند، نقش اپوزیسیون به خود گرفتند.

•• پیشنهاد می‌کنیم حتماً بشنوید.

@andiiishe
7.7K views20:27
باز کردن / نظر دهید