Get Mystery Box with random crypto!

اندیشه

آدرس کانال: @andiiishe
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 29.40K
توضیحات از کانال

«اگر همهٔ ما یکسان بی‌اندیشیم، در واقع نمی‌اندیشیم.»
- والتر لیپمن

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 11

2023-07-09 19:14:00 - آن رفتن و این آمدن بیست‌وششم دی‌ماه ۱۳۵۷ شاه رفت. این دو زن بی‌حجاب نیز خوشحال بودند که شاه رفت و خمینی می‌آید. سرنوشت این دو شاید سرنوشت ایران باشد؛ اعدام و فرار. برای یک نمونه اگر می‌خواهید بدانید که آن رفتن و این آمدن چه به روز ایران آورد، تجربه‌ای…
30.6K views16:14
باز کردن / نظر دهید
2023-07-01 22:32:58 - سین مثل سارینا


تولد ساریناست. از سارینا ویدئوهایی به یادگار مانده که دوست داشتم بریده‌هایی از آن را ببینید. خودم بارها این ویدئوها را دیده‌ام. با این ویدئوها اطلاعات زیادی دربارهٔ او داریم. این نوجوان لبریز از زندگی بود و تلاش او برای اینکه بدون هیچ امکاناتی ویدئوهای باکیفیت و خلاقانه بسازد، حکایت از شوق زندگی دارد. جداً هم جلوه‌ها و تدوینی که به ویدئوهایش داده، نشان می‌دهد او چه ذوق، طنز قوی و استعداد فراوانی داشت.

سارینا ویدئویی دوازده‌دقیقه‌ای دارد که وضعیت یک نوجوان شانزده‌ساله را آسیب‌شناسی می‌کند. همه‌چیز ناگهان به طرز بی‌رحمانه‌ای بزرگسالانه و جدی می‌شود. سارینا تحلیلی چندلایه، جامعه‌شناختی-روان‌شناختی، از وضعیت نوجوان‌ها ارائه می‌دهد و مشخص است این را با «درون‌نگری» یعنی «تأمل در احوال خویشتن» به دست آورده... البته ماهرانه برای رازداری زندگی شخصی‌اش این جمع‌بندی را از زاویه‌ای عمومی صورت‌بندی می‌کند.

اما سارینا از جهت فکری و رفتاری استثنائی نبود؛ یکی از نسل خود بود. نسلی که بیش از نسل‌های پیشین به واقعیت زندگی نزدیک است و رابطهٔ راحت‌تری با جسم و روان خود دارد و کمتر تحت هژمونی فرهنگ سنتی و چپ است و به همین دلیل میل وافری به چشیدن خود و دنیا دارد.

سارینا این آغوش گشادهٔ این نسل به واقعیت، دنیا و جسم خود را به ما نشان داده است؛ چه آنجا که به «مال» (مهراد مال کرج) می‌رود و کیفیت اجناس و مغازه‌ها را بررسی می‌کند؛ چه آنجا که خط‌چشم می‌کشد و برای اولین بار می‌کوشد آرایش کند؛ چه آنجا که پیتزا می‌پزد تا طعمی به طعم‌های دنیا بیفزاید و دنیا را خوش‌طعم‌تر کند؛ و چه آنجا که می‌گوید آنچه شهروندان می‌خواهند «رفاه و رفاه و رفاه» است و سطرهای عمیقی دربارهٔ میل به آزادی‌های فردی بیان می‌کند.

پیش‌تر در مطالب متعددی گفته‌ام که این نسل این دریافت عمیق خود از آزادی را چگونه از «زیست خاص» خود و «همدستی بینانسلی» به دست می‌آورد. این نسل بی‌عیب نیست؛ اما لوح وجودش بسیار کمتر از پیشینیان دستکاریِ فرهنگی و ایدئولوژیک شده است، برای همین لازم نیست نیم عمر خود را به زدودن افزوده‌های واقعیت‌گریزانه سپری کند.

سارینا نام یک نسل است. نسلی که می‌تواند به نسلی امیدبخش و آینده‌ساز تبدیل شود - اما در این میان، ما برای سارینا همیشه دلتنگ خواهیم ماند.

مهدی تدینی،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
12.6K views19:32
باز کردن / نظر دهید
2023-06-25 00:07:51 - امان از این پرروها!


امشب جایی بودم تلویزیون روشن بود. این آقای به‌اصطلاح مورخ در شبکهٔ یک سیمای جمهوری اسلامی مشغول انتقاد کردن از رضاشاه بود که چرا در محاکمهٔ «پنجاه و سه نفر» (مؤسسان حزب کمونیست ایران) دخالت «فراقضایی» کرده است و دکتر تقی ارانی را در سلول یک تیفوسی زندانی کرده تا تیفوس بگیرد و بمیرد.

والا من دوست ندارم هی پست و مطلب بذارم اما مگر این‌ها می‌‌گذارند. هشتاد و چند سال پیش این پنجاه و سه نفر سران کمونیست‌های ایرانی محاکمه شدند و حداکثر هر کدامشان به تحمل ده سال زندان محکوم شدند. رضاشاه اجازه نداد احکام سنگین‌تری برای اینها صادر شود.

فکرش را بکنید اگر جمهوری اسلامی بود چه بلایی سر این افراد می‌آورد. درجا همهٔ این کفار ملحد را به دار می‌کشید و جد و آباد و اخلاف و اعقاب آن‌ها را بر باد می‌داد. سال شصت و هفت دیدیم چه کردند با کمونیست‌های زمانهٔ خویش؛ دیدیم چه کردند با صدها دختر و پسر کمونیستی که تنها جرمشان فروختن نشریه بود. حالا این مورخ در خدمت نظام دربارهٔ «خشونت» رضاشاه در حق کمونیست‌ها حرف می‌زند و از او انتقاد می‌کند که چرا دادگاه علنی برگزار نکرده و چرا زندانش غیربهداشتی بوده.

ای خدا! سر آدم سوت می‌کشد. به نظر من رضاشاه اتفاقا بسیار رهبر ملایم و مداراجویی در برابر مخالفان سیاسی‌اش بود. فکر نمی‌کنم تعداد مخالفان سیاسی رضاشاه که او متهم به کشتنشان شده است، بیشتر از تعداد انگشتان دو دست باشد. هیچ کدامشان هم به قطعیت ثابت نشده که کشته شده‌اند. حالا به فرض هم کشته، که البته کار نادرستی بوده، اما حساب کنید در چه زمانه‌ای این کار را کرده و چند نفر را «کشته»؟ در زمانه‌ای که در قارهٔ به اصطلاح متمدن اروپا جانورهای دیکتاتوری مثل هیتلر و موسولینی میلیون‌ها‌ میلیون می‌کشتند و استالین روزی چهل‌هزار حکم اعدام صادر می‌کرد.

خیلی پررویی می‌خواهد که شماها با این سابقهٔ درخشانتان در زمینهٔ حقوق بشر، رضاشاهی را که مؤسس و بنیانگذار دادگستری نوین ایران است متهم کنید به بی‌قانونی و بی‌رحمی. خیلی خیلی پررویی می‌خواهد.

بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
27.0K views21:07
باز کردن / نظر دهید
2023-06-22 23:14:39 - شوک سرنگونی


شوک پاییز گذشته (شوک سرنگونی) به جمهوری اسلامی دارد نتایج خود را یک به یک آشکار می‌کند. حضرات عاقبت شیرفهم شدند که تنها شانسشان برای بقا، کوتاه آمدن در برابر مردم در داخل (تحمل جنبش پوشش اختیاری و تکثر سبک زندگی) و کوتاه آمدن در برابر خارجی‌ها‌ست (قبول خواسته‌های آمریکا و اسرائیل در خصوص مقولهٔ هسته‌ای، پایان دادن به سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده در منطقه).

نقشهٔ دشمنان خارجی جمهوری اسلامی هم کم و بیش دارد رخ می‌نماید. اول مهار و عقب راندن نظام در ازای آزاد کردن چند میلیارد دلار پول‌های مسدود شده‌اش و محدود کردن بساط اپوزیسیون غیر دموکرات نظام (اقدامی که ظاهراً به نفع جمهوری اسلامی است اما در واقع منجر به تقویت رضا پهلوی و بی‌رقیب شدن وی در عرصهٔ رهبری اپوزیسیون خواهد شد) و سپس تحریک مخالفت‌های داخلی.

یک سناتور آمریکایی دیروز خواسته یا ناخواسته سناریوی آمریکایی‌ها را در قبال جمهوری اسلامی لو داده و گفته سیاست آمریکا ابتدا مهار این نظام و عقب راندنش به درون مرزهایش است و سپس مهیاسازی شرایط برای دامن زدن به مخالفت‌های داخلی. جالب اینکه نتانیاهوی همیشه معترض هم برای اولین بار چراغ سبز به این سیاست جدید آمریکا نشان داده است.

به نظرم پیچ سختی در برابر نظام ظاهر خواهد شد. کوتاه آمدن در برابر آمریکا و غرب، مستلزم کاستن از فشارهای داخلی است و کوتاه آمدن در برابر غرب یعنی تضعیف هرچه بیشتر شعارها و ایدیولوژی حکومتی و ریزش هر چه بیشتر معدود هواداران راستین نظام و کندتر شدن تیغ سرکوب.

جمهوری اسلامی همهٔ منابع در دسترس را به‌تمامی مصرف کرده و کفگیرش به ته دیگ دین، غنی‌ترین منبع حیاتی‌اش، رسیده است و اربعین و غدیرش دیگر کسی را پشت حکومت به صف نمی‌کند و رسوایی پشت رسوایی دارد ته‌ماندهٔ مشروعیتش را بر باد می‌دهد. معاون وزیر کشور خیلی خوب متوجه خطر شده است.سالگرد حوادث پاییز در راه است و شمار مخالفان کثیر و شمار مدافعان قلیل.

البته نظام هنوز امیدواری‌های خودش را دارد و گمان می‌کند با بخشی از پول‌های آزادشده شاید بتواند از شدت فشارهای معیشتی مردم بکاهد. اما ابرفسادی که در ساختارهای حکومت ریشه دوانده اجازه نمی‌دهد این پول‌های اندک به سفره‌های خالی ملت راه یابد و تسکینی بر شکم‌های گرسنه و جان‌های به خشم آمدهٔ آن‌ها باشد.

نظام که نتوانسته از شوک پاییز ریکاوری کند دل خوش کرده به خالی بودن خیابان‌ها از معترضین، اما نافرمانی مدنی به ده‌ها شیوهٔ دیگر (و در رأسش جنبش پوشش اختیاری) در همهٔ عرصه‌های جامعه در جریان است تا خواسته‌های نافرمانان‌ را بر کرسی نشاند، و بنابراین چالش‌های نظام، تازه در راه هستند.

بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
31.8K views20:14
باز کردن / نظر دهید
2023-06-20 18:29:52 - مروری گذرا بر برخی تناقضات دکتر علی شریعتی


• در حوزهٔ فلسفه:
شریعتی‌ مدعی آشنایی با فلسفهٔ غرب است اما به‌نظر می‌رسد فهمی محدود از آن دارد. مثلاً در جلد ۳۱ آثارش که «ویژگی‌های قرون جدید» نام دارد، درس‌گفتار «تاریخ تکامل فلسفه» را ارائه می‌کند (صفحات ۲۵-۸) درحالی‌که وی حتی نتوانسته نام فیلسوفان مهم غرب را به‌توالی ذکر کند ( ج ۳۱، ویژگی‌های قرون جدید، تهران، چاپخش، ۱۳۸۰،ص ۲۰، ج ۱۲، ص ۳۱ و ص ۲۱) و در کل این درس‌های فلسفی حتی یک‌بار از «امانوئل کانت»، فیلسوف بزرگ غرب نام نمی‌برد، گویی که اصلاً از وجودش بی‌خبر است و دیگر اینکه به‌جای فلاسفهٔ مهم قرن بیستم نام «انیشتین» را ذکر می‌کند! ( ج ۳۱، ویژگی‌های قرون جدید، همان،ص ۲۴). با این شرایط نباید از شریعتی انتظار داشت که نیچه را اساساً فیلسوف بداند، زیرا وی دربارهٔ نیچه معتقد است: «نیچه بسیار عوامانه است.» (ج ۲۵، انسان بی‌خود، تهران، قلم، ۱۳۸۱، ص ۱۶۳، و صص ۱۹۰-۱۸۹).

• در حوزهٔ علم و دین:
عقل‌ستیزی و علم‌ستیزی شریعتی به‌جایی می‌رسد که در کتاب «بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی» کار علمی را در تعارض با وظیفهٔ اجتماعی می‌بیند ( ج۱۲، بازشناسی اندیشهٔ ایرانی اسلامی، تهران، قلم، ۱۳۷۸، ص ۴۸) و در کتاب «جهان‌بینی و ایدئولوژی» در روش‌شناسی فهم حدیث به اینجا می‌رسد که: «عقلم را گذاشتم کنار، حالا می‌فهمم» (ج ۲۳، جهان‌بینی و ایدئولوژی تهران، انتشار، ص۵۷) و حیرت‌آور اینکه به‌رغم علم‌ستیزی و عقل‌ستیزی، ادعا می‌کند قرآن را به‌صورت علمی و پوزیتیویستی می‌فهمد (ج ۳۱، صص ۶۲-۵۸) یا سخنان فیزیکدانان مدرن را در اسلام و قرآن می‌یابد (ج۳۱، ص۲۷۵). شریعتی می‌تواند در جایی علت عدم رشد فلسفه و علم را مسیحیت و کلیسای مسیحی معرفی کند (ج۳۱، ص۳۴) و در جای دیگر همین مطلب را رد کند (ج۳۱، ص ۱۷). می‌تواند در جایی بگوید دانشمندان اسلامی ازجمله ابن‌سینا روش تحقیق تجربی داشتند (ج۳۱، ص۲۲) و یک جای دیگر مشکل آن‌ها و ازجمله همان ابن‌سینا را عدم استفاده از روش تجربی بداند (ج۳۱، ص۴۸).

• در حوزهٔ فرهنگ:
شریعتی در یکجا دست به انتقاد از فرهنگ شرقی می‌زند: «ما شرقی‌ها همه گذشته‌پرست هستیم» (ج ۱۳، هبوط در کویر، تهران، چاپخش، ۱۳۸۳،ص۲۷۱). درصورتی‌که در کتاب دیگرش از گذشته‌گرایی دفاع می‌کند. (ج۱۲، تاریخ تمدن۲، تهران، قلم، ۱۳۷۸، ۱۲۴-۱۲۳) او به‌راحتی می‌تواند از برابری کامل زن و مرد در مکتب اسلام سخن بگوید، درحالی‌که جایی دیگر با نگاهی مردسالارانه از تمکین زن در برابر مرد به‌عنوان قائم به امور خانواده سخن می‌گوید و حتی می‌نویسد: «قرآن یک اخلاق مردانه را تعلیم می‌کند و انجیل اخلاق زنانه را.» (ج۲۲، مذهب علیه مذهب، تهران، چاپخش، ۱۳۸۱، ص۱۳۶).

• در حوزهٔ تمدن غرب و شرق:
شریعتی از تفاوت روان انسان شرقی و غربی سخن می‌گوید (ج۱۱، تاریخ تمدن۱، تهران، قلم، ۱۳۸۱، ص ۹۶) و به این نتیجه می‌رسد که جهان‌گرایی، خردگرایی، سازمان‌دهی و قدرت‌گرایی ویژگی‌های انسان غربی‌اند (ج۲۵، انسان بی‌خود، تهران، قلم، ۱۳۸۱، صص ۶۴-۵۶) او تأکید می‌کند که انسان شرقی استعداد خاصی در خلق مکاتب عرفانی دارد (ج۳۰، اسلام‌شناسی: درس‌های دانشگاه مشهد، تهران، چاپخش، ۱۳۸۳،ص۱۲۲، ج۱۴، تاریخ و شناخت ادیان۱، تهران، انتشار، ۱۳۸۱، ص۱۴۷، ج ۲۵، ص۳۵۷، ج۵، ص۱۲۵) و از طرف دیگر متناقض با نوشته‌های قبلی‌اش می‌نویسد: «فرهنگی را به وجود آوردند که برتری غرب، تمدنش و انسانش است و به دنیا و حتی به خود ما باوراندند که در اروپا استعداد عقلی قوی‌تر است، در شرقی نیست، در شرقی استعداد احساس و عرفان قوی است نه عقلی و تکنیکی» (ج۳۱، ویژگی‌های قرون جدید، تهران، چاپخش، ۱۳۸۰، ص ۳۸۴) و باز متناقض با سخنان قبلی‌اش، تفکیک روحیهٔ شرقی صوفیانه از روحیهٔ غربی واقع‌گرا را نه‌تنها رد می‌کند بلکه حتی استعماری می‌داند (ج۱۱، تاریخ تمدن۱، تهران، قلم، ۱۳۷۸، ص۲۵ و ج۴، بازگشت، تهران، الهام، ۱۳۷۹، صص۲۰-۱۹). شریعتی از یک‌سو غرب و تمام فرهنگ و تمدن آن را نفی می‌کند و می‌نویسد: «امروز با برنامه‌های چندساله همهٔ سعی و هدف جهان سوم رسیدن به قافلهٔ تمدن غرب است، درحالی‌که آن‌ها خود، هم‌اکنون پوچی و بیهودگی نظام زندگی جدید خود را دریافته‌اند» (ج۱۲، تاریخ تمدن۲، تهران، قلم، ۱۳۷۸، ص۸۳). و اینکه: «غرب روبه‌زوال و انحطاط است.» (ج۱۷، اسلام‌شناسی۲، تهران، قلم، ۱۳۸۲، صص۶۷-۶۳) و حتی تاریخ این نابودی را نیز پیش‌بینی می‌کند: «می‌دانم سال ۲۰۰۰ سالی خواهد بود که مصرف‌پرستی از بین خواهد رفت» (ج۲۰، چه باید کرد؟، تهران، قلم، ۱۳۸۱، ص ۵۱۱). و باز در تناقض آن نوشته‌ها در کتاب دیگرش «مخروط جامعه‌شناسی فرهنگی» تقلید آگاهانه و از روی شناخت از غرب را جایز می‌داند و آن را برای ترقی لازم می‌شمارد (۱۳۸۰: ۱۲۶-۱۲۵).
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
22.2K views15:29
باز کردن / نظر دهید
2023-06-18 14:51:59 - به خودتان بیایید، ما داریم غرق می‌شویم!


‏برای کسانی که جریانات انقلاب اسلامی را دیدند، فضای امروز دنیای مجازی درست شبیه به فضای سال ۵۷ است: در حال مبارزه برای سرنگونی رژیم پهلوی!

واقعاً خوش به حال جمهوری اسلامی با چنین اپوزیسیونی! خجالت بکشید! گویی اصلاً انقلابی نشد و رژیمی به نام جمهوری اسلامی اساساً وجود ندارد!

مگر قرار نیست انتخاباتی برگزار شود ‏و نوع حکومت توسط مردم برگزیده شود، پس چه مرگ‌تان است که از شخص و رسانه و همگی در حال افشای پهلوی هستید؟ مگر جمهوری اسلامی به قدر کافی افشاگری نکرد که شما همان سیاق را ادامه می‌دهید؟

‏ما در داخل کشور، زیر چرخ‌دنده‌های گرانی، تورم و خفقان له می‌شویم و شما مستِ مبارزه با پهلوی، به خود می‌بالید که اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستید؟!

باید یادآوری کنم که ما اینجا داریم غرق می‌شویم، روز به روز فقیرتر می‌شویم و مبارزه با پهلوی لوکس‌تر از آنست که از عهده‌اش بربیاییم.

زهی شرم! ‏رفقا، دوستان، رسانه‌های مستقل! مبارزان خلق! از داخل ایران به اطلاع‌تان می‌رسانم که «رژیم مستقر» در ایران، جمهوری اسلامی است و هر روز با وضع قوانین جدید و افزایش تورم، حلقهٔ محاصرهٔ دور گردنِ ما را تنگ‌تر می‌کند.

به خودتان بیایید! شما از ایران رفته‌اید، ما اما در اینجا به زور سرمان را بالای آب نگه داشته‌ایم!

‏پی‌نوشت: برخی هموطنانی که به هر دلیل مهاجرت کرده‌اند، هنوز در فضای سالی که مهاجرت کرده‌اند، باقی مانده‌اند و ظاهراً درک نمی‌کنند که ۴۴ سال است حکومتی به نام جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است!


سودابه قیصری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
21.3K views11:51
باز کردن / نظر دهید
2023-06-10 14:47:13 به خلیج فارس بروید و یک مشت شن بردارید و تمام دانه‌های آن را بشمارید. وقتی این کار به پایان رسید مشتی دیگر بردارید و آن‌قدر این کار را ادامه دهید تا تمام دانه‌های شن ساحل را شمرده باشید.

پس از این که این کار را انجام دادید به شمال سفر کنید و همین کار را در دریای مازندران انجام دهید. و ادامه دهید تا تمام دانه‌های شن تمام ساحل‌های سیاره‌ٔ زمین را بشمارید.

تعداد ستاره‌های عالم از تعداد تمام دانه‌های شن تمام ساحل‌های روی زمین بیشتر است. این یک حقیقت است!

یکی از این دانه‌های شن خورشید ماست.

و زمین یک دانه‌ٔ شن بسیار بسیار کوچک‌تر است که به دور خورشید می‌گردد!

آیا واقعاً فکر می‌کنید تفاوت میان شیعه و سنی، مسیحی و یهودی، ایرانی و آمریکایی و ژاپنی در چنین شرایطی مهم است؟


- زنده‌یاد فیروز نادری
ـــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
24.1K views11:47
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 20:40:56 - من و شاخ‌های خاورمیانه‌ای‌ام!


‏دیروز که داشتم با دوچرخه از سر کار برمی‌گشتم، یه جایی از راه رو سوتی دادم و از مسیر گوگل مپ خارج شدم. افتادم تو یه مسیر تریل. جلوتر دیدم مسیر بسته است. اومدم برگردم به مسیر قبلی که راهو گم کردم. یهو دیدم توی اتوبانم. نمی‌دونستم چیکار باید بکنم. با خودم گفتم از کنارهٔ اتوبان میندازم میرم.

‏ترافیک اتوبان سنگین بود. نگران تصادف و اینا نبودم. گفتم قدری برم جلوتر، که راهو‌ پیدا کنم. همینجوری داشتم رکاب میزدم که یهو صدای آژیر ماشین پلیس رو شنیدم. برگشتم دیدم ماشین پلیس داره با سرعت کم کنار من میاد. ترسیدم. گفتم حتماً تردد دوچرخه تو این اتوبان ممنوعه و الانه که دهنمو صاف کنن.

‏وایسادم. افسر پلیس با یه حالتی که معلوم بود پشماش ریخته گفت تو اینجا چیکار می‌کنی؟! گفتم راهمو گم‌ کردم، سر از اتوبان درآوردم. گفت مگه نمیدونی توی این اتوبان نمیتونی با دوچرخه بیای؟ گفتم نه جناب. اولین باره که دارم تو کانادا با دوچرخه میرم سر کار. نمیدونستم به خدا.

‏گفت چندتا راننده توی اتوبان تو رو با دوچرخه دیدن و نگران شدن. گزارش دادن به پلیس. منم اومدم. گفتم میخوای جریمه‌ام کنی؟ گفت جریمه؟! می‌خوام کمکت کنم برسی به مسیر مخصوص دوچرخه. گفتم خب چیکار کنم؟ گفت برو جلو، من هواتو دارم. گفتم چی؟ گفت می‌خوام اسکورتت کنم که با امنیت برسی به مسیر دوچرخه.

‏در حالی که از شدت جهان‌اولی بودن شرایط شاخ درآورده بودم، شروع کردم سریع رکاب زدن. اونم با ماشین پلیس کنارم میومد. بلند گفت حالا نمی‌خواد خودتو اذیت کنی. آروم برو، منم کنارت میام.

هنوز شاخ‌های خاورمیانه‌ایم داشتن رشد می‌کردن که دیدم یه جایی آژیر ماشین پلیسو زد که مسیر برام باز بشه.

‏آروم کنارم میومد و باهم صحبت میکردیم. اینکه کی اومدی کانادا و کانادا رو دوست داری و اینا. یهو اون وسطا، نتونستم جلوی خودمو بگیرم و زدم زیر گریه.

تو موقعیت عجیبی بودم. پلیس کشوری که من حتی شهروندش هم نیستم، برای امنیت من، داشت منو اسکورت میکرد. اونم تو شرایطی که اشتباه از من بوده.

‏اون وقت تو مملکت خودم اوضاع اونطوریه. یهو یاد اونایی افتادم که توی تظاهرات و اعتراضای ایران، اونطوری کشته شده بودن. یه سری تصویر و چهره میومد جلوی چشمام.
نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم. روی دوچرخه، در حالی که پلیس کنارم بود، داشتم مثل بچه‌ها گریه میکردم.

افسر پلیس که دید دارم گریه میکنم، نگران شد. هی میپرسید حالت خوبه؟ آر یو اوکی؟ منم میگفتم آره.

دلم میخواست بغلش میکردم و همهٔ اون احساساتم رو براش می‌گفتم. می‌گفتم که تو چه دنیای عجیبی زندگی می‌کنیم.

‏حدوداً یه ربعی طول کشید که رسیدیم به ورودی یه پارک که مسیر دوچرخه داشت. گفت برو توی مسیر، منم اینجا وایمیسم تا مطمئن‌ بشم که امن و امان از اتوبان خارج میشی. فرصت خداحافظی پیدا نکردم ازش. حتی اسمشم یادم نموند. فقط تونستم روی دوچرخه، چندتا عکس اینجوری بگیرم.


از توییتر کاربر «مهدی»
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
23.5K views17:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-04 14:34:23
این دو فیلم کوتاه را ببینید.

کتاب‌ها و مقالات زیادی نوشته‌شد و سخنرانی‌ها و گردهمایی‌های فراوانی برگزارشده تا به مردم بقبولاند شاه بد بود و خمینی خوب! الآن هم که مردم با آمار و ارقام معتبر و دقیق و با شنیدن خاطرات پدران و مادران خود، متوجه شده‌اند که آن دوران بسیار بهتر از دورهٔ جمهوری‌اسلامی بوده، عده‌ای سعی در واژگونه کردن واقعیت دارند.

خلاصه اینکه گمان نکنید هر کسی چند کتاب خواند و از کلمات خاص در کلام خود استفاده‌ کرد، لزوماً از شمایی که تجربهٔ بیشتری دارید و با گوشت و پوستتان شرایط را لمس کرده‌اید، بیشتر می‌داند.

ایران ما را جماعتی کتابخوان اما بریده از واقعیت و غرق در توهم به این روزهای سیاه نشانده‌اند و همان‌ها هنوز هم مدعی‌اند که اشتباهی نکرده‌اند و کماکان به علاقه‌مندی جوانان به دوران پهلوی، نگاهی توأم با تمسخر و حق به جانب دارند!

نجات بهرامی،
تحلیل‌گر سیاسی
@andiiishe
25.6K views11:34
باز کردن / نظر دهید
2023-05-29 12:37:24 - حجاب «دیوار برلین» نظام است!


پنج ماه پیش که از حجاب اجباری به عنوان «دیوار برلین نظام» یاد شد برخی‌ها انتقاد کردند که این حرف غلوآمیز است. آن زمان جنبش پوشش اختیاری مثل حالا فراگیر نشده بود و کمتر کسی تصور می‌کرد زنان و دختران ایرانی در چنین ابعادی پوشش خود را به ابزاری برای نافرمانی مدنی تبدیل کنند.

حالا حتی خود پایوران نظام هم متوجه قضیه شده‌اند. در خبرها خواندیم که امام جمعهٔ کرج گفته است: «با این لایحهٔ حجاب نمی‌توان جلوی فروریختن دیوار برلین نظام را گرفت.»
اما دوست دارم به این آقای امام جمعه بگویم: حاج آقا دیوار برلین چیز بدی بود و باید فرومی‌ریخت چون نماد ظلم و ستم بود، چون ابزار قدرت نمایی یک رژیم استبدادی بود، چون خلاف طبیعت بشری بود، چون خلاف عقل سلیم بود، چون باعث جدایی مردم از یک‌دیگر بود، چون با ارزش‌های پذیرفته‌شدهٔ انسانی ناسازگار بود، چون ستمگرانی که دیوار برلین را ساخته بودند هدف اصلی‌شان اعمال قدرت بر مردم بود، چون دیوار هویت‌بخش و تحکیم‌کنندهٔ حکومت جعلی و دروغین آن‌ها بود.

حاج آقا، دیوار حجاب شما هم عملاً فروریخته است، بنا به همان دلایلی که دیوار برلین فروریخت. حداقل از تاریخ درس بگیرید. حاکمان آلمان شرقی‌از فرصت چند ماههٔ پس از سقوط دیوار برلین استفاده کردند تا در آینده عقوبت کمتری شامل حالشان شود. احمقانه‌ترین کاری که آنان می‌توانستند بکنند تلاش برای دوباره علم کردن دیوار فروریخته‌شان بود.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
25.9K views09:37
باز کردن / نظر دهید