Get Mystery Box with random crypto!

اندیشه

آدرس کانال: @andiiishe
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 29.21K
توضیحات از کانال

«اگر همهٔ ما یکسان بی‌اندیشیم، در واقع نمی‌اندیشیم.»
- والتر لیپمن

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 43

2021-04-04 18:56:29 - دکتر رابرت ردفیل: کرونا محصول ازمایشگاه ووهان است!


در ۱۵ ماه گذشته، ده‌ها یادداشت، گزارش، سند و پژوهش را دنبال و منتشر کرده‌ام که مانند تکه‌های پازل نشان می‌دهد که کروناویروس برخلاف چیزی که حکومت کمونیستی چین در ابتدا مدعی بود، نه از بازار خیس حیوانات ووهان که از آزمایشگاه ویروس‌شناسی این شهر، شیوع پیدا کرد. ظن قوی این است که چینی‌ها در حال دست‌کاری روی ژنوتیپ‌های ویروس کرونا بوده‌اند که منتهی به پیدایش کوید ۱۹ شد و در اتفاقی ناشناخته (و معمول در آزمایشگاه‌های ویروس‌شناسی / و شاید غیرسهوی) کوید ۱۹ از آزمایشگاه فرار کرد و فاجعهٔ قرن را آفرید.

دکتر رابرت ردفیل، یکی از ویروش‌شناسان برجستهٔ آمریکایی و رییس پیشین مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها، در گفت‌وگویی با CNN (ویدیوی پایین)، به شکل رسمی، منشأ کوید ۱۹ را آزمایشگاه ووهان دانست. ترجمهٔ مصاحبهٔ با دکتر ردفیل در ادامه می‌آید:

مجری: با دکتر ردفیل گفت‌وگو کردم و از او خواستم تا نظرش را دربارهٔ ریشهٔ این ویروس بگوید، چیزی که دکتر ردفیل اعتقاد دارد، رخ داده است. با هم بشنویم:

• ردفیل: ویروس یک زمانی بین سپتامبر و اکتبر در ووهان پخش شده است.

•• مجری: سپتامبر و اکتبر؟
• این نظر من است. من آزادم که نظر خودم را داشته باشم. این دیدگاه من است که این ویروس در ووهان از طریق آزمایشگاه ووهان پخش شده است؛ فرار کرده. برخی این حرف را باور ندارند اما مهم نیست. علم بالاخره پی خواهد برد که چه اتفاقی افتاده است. این اصلن غیرمعمول نیست که یکی از کارکنان آزمایشگاه مبتلا شود.

•• این خیلی ادعای بزرگی نیست؟
• این حرف با هیچ قصد و غرضی گفته نشده است. این نظر من است و من یک ویروس‌شناسم و زندگی خودم را صرف ویروس‌شناسی کردم. من اعتقاد ندارم این اتفاق عادی رخ داده باشد و به همه‌گیرترین ویروسی که می‌شناسیم، بدل شده باشد. در حالت عادی زمان می‌برد تا ویروسی را اثرگذار کنیم. بنابراین من فکر نمی‌کنم [اثرگذاری] کوید ۱۹، هیچ‌گونه توجیه بیولوژیکی داشته باشد.

•• پس شما فکر می‌کنید در آزمایشگاه و در پروسهٔ تقویت ویروس، چنین جهشی [برای کوید ۱۹] اتفاق افتاده باشد؟
• بله! بیایید فرض کنیم این کروناویروسی‌ست که داریم رویش کار می‌کنیم. بیش‌تر ما هنگام کار بر روی ویروس در آزمایشگاه باید برای رشد آن، بهتر و بهتر کار کنیم تا بفهمیم [با ویروس تقویت‌شده] چطور باید [روبه‌رو] شویم. این چیزی‌ست که من به جمع‌بندی آن رسیده‌ام.
ـــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
17.2K viewsedited  15:56
باز کردن / نظر دهید
2021-04-02 21:20:00 - نگاهی به تجربهٔ قرارداد چین و کامبوج


‏چین حدود دو دهه پیش، با کامبوج قراردادی مشابه همین قرارداد کنونی با ایران امضا کرد. این قرارداد برای کشور کامبوج پیامدهایی بسیار سهمگین و غم‌انگیز به همراه داشته است:

• بیش از یک میلیون کارگر چینی در کامبوج مشغول به کار شدند و مردم کامبوج تنها کارهایی چون خودفروشی و قاچاق مواد مخدر به چینی‌ها را انجام می‌دادند. ‎مافیای چین اجازه نمی‌دهد که غیر از چینی کسی در کارگاهش کار کند.

• به سبب غارت جنگل‌های کامبوج توسط چین، منابع جنگلی کامبوج به شکل کامل نابود شد.

• جزایر کامبوج به تفریح‌گاه‌هایی برای چین تبدیل شدند و هیچ شهروند کامبوجی بدون مجوز چین نمی‌تواند به این جزایر تفریحی سفر کند.

• به دلیل بدهی سنگین دولت کامبوج، آنها مجبور شدند قراردادشان را تمدید کنند و این عملاً به معنای پایان حاکمیت کامبوج بر منابع خود است.

• چین نه تنها به فقر فزاینده در کامبوج اعتنایی ندارد بلکه بازار تجارت کودکان و دختران کامبوجی به چین آن‌چنان گرم است که دختران کوچکِ تن‌فروش کامبوجی در هر گوشه پکن و شانگهای در حال معامله شدن هستند.

• براساس این قرارداد کامبوج به مدت ۳۰ سال به چین اجازه‌ی دسترسی به پایگاه دریایی خود واقع در ریم در خلیج تایلند را می‌دهد که این قرارداد هر ۱۰ سال یک بار به شکل اتوماتیک تمدید می‌گردد.

• ماهی‌گیران کامبوجی همگی ورشکست شدند چون توانایی رقابت با کشتی‌های جاروب‌کننده چینی را نداشتند و پس از آن هم دریای منطقه همانند صحرایی بی‌آب و علف خالی از هر موجود زنده‌ای شده است.
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
17.5K views18:20
باز کردن / نظر دهید
2021-04-01 11:46:43
- آنانی که گفتند «نه»، خردمندانی که می‌دانستند

این خانم از افرادی است که روز ۱۲ فروردین ‌سال ۵۸، به جمهوری اسلامی رأی «نه» داد. استدلالش را بشنوید.
(۲ از ۲)
@andiiishe
23.4K views08:46
باز کردن / نظر دهید
2021-04-01 11:46:43
- آنانی که گفتند «نه»، خردمندانی که می‌دانستند

این خانم از افرادی است که روز ۱۲ فروردین ‌سال ۵۸، به جمهوری اسلامی رأی «نه» داد. استدلالش را بشنوید.
(۱ از ۲)
@andiiishe
21.5K views08:46
باز کردن / نظر دهید
2021-03-31 16:52:52 - استراتژی مستعمراتی جدید چین


اول از همه بگویم که من خواهان روابط اقتصادی ایران با همهٔ کشورهای جهان هستم. از چین و روسیه تا ایالات متحده و اروپا. البته به شرطی که حکومتی دانا و سالم و مردمی داشته باشیم. ضمناً با هر گونه بیگانه‌ستیزی و ملی‌گرایی افراطی هم مخالفم؛ اما واقعاً نگران روابط اقتصادی کشورمان با چین هستم.

آنچه نگران‌کننده است سابقهٔ اخیر چینی‌ها در کشورهای فقیر و درحال توسعه است. آقایانی که این قرارداد بیست و پنج ساله را با چین امضا کرده‌اند خوب است یک نگاهی به عملکرد چین به ویژه در کشورهای آفریقایی بیندازند. من در اینجا، فعلاً نمونهٔ زامبیا را برایتان شرح می‌دهم تا ببینید چگونه چین عملا این کشور آفریقایی را مستعمره خودش کرده است.

ماجرا از پرداخت یک وام هشت میلیارد دلاری از سوی چین به دولت زامبیا شروع شد. طبق یک قرارداد محرمانه، این پول باید صرف پروژه‌های زیرساختی در زامبیا می‌شده اما دولت فاسد زامبیا عملاً این پول را حیف و میل کرده و نهایتاً نتوانسته بازپرداخت قسط‌های وامش را به چینی‌ها بپردازد. چین هم در مقابل فرودگاه بین المللی لوزاکا، رادیو تلویزیون دولتی زامبیا (زد ان بی سی)، شرکت برق دولتی زامبیا (زسکو ) و سیستم حمل و نقل جاده‌ای زامبیا و معادن بزرگ کشور را مصادره کرده است.

بنا با گفتهٔ دکتر مومبی، اقتصاددان زامبیایی «چین کنترل کامل همهٔ زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی کشور را به دست گرفته... مردم محلی که از دست کارکنان چینی در زامبیا عصبانی‌اند روزبه‌روز درگیری بیشتری با آنها پیدا میکنند... یکی از بزرگترین مسائل ما این است که قرارداد چین و زامبیا محرمانه نگه داشته شده است. ما نمی دانیم رئیس‌جمهور کشورمان و رهبر چین سر چه چیزهایی توافق کرده‌اند، چون این قرارداد پشت درهای بسته امضا شده است... آنچه در زامبیا می‌گذرد حکایت از استراتژی نوین مستعمراتی چین در آفریقا دارد... چینی‌ها با کیفی پر پول به آفریقا می‌آیند و به راحتی وام می‌دهند و وام می‌دهند تا اینکه شما نتوانید وام‌هایشان را بازپرداخت کنید، آن وقت شروع می‌کنند به تصرف مایملک راهبردی کشور... آنها دولت‌های فاسد را برای امضای چنین قراردادهایی ترجیح می‌دهند.»

دوستان، متن کامل این مصاحبه را می‌توانید در اینترنت به زبان انگلیسی بخوانید. عنوان مقاله و منبع آن را در تصویر پایین همین مطلب ملاحظه می‌کنید. من واقعاً هر چقدر بیشتر دربارهٔ سیاست اقتصادی خشن چین در آفریقا مطالعه می‌کنم بیشتر نگران وضعیت خودمان می‌شوم. باید هشیار بود. کمونیسم بربرصفتانهٔ چینی حالا مجهز به یک قدرت مهیب اقتصادی شده و نزدیک شدن به یک همچین هیولایی واقعاً خطرناک است و می تواند خطرات جدی ای برای کشورمان داشته باشد.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
28.6K views13:52
باز کردن / نظر دهید
2021-03-30 19:32:52 - قراردادهایی که نسل‌های آینده را بدهکار می‌کنند، امضا نکنید!


چینی‌ها بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا پس از آمریکا را در اختیار دارند و علاقمند به سرمایه‌گذاری‌های کلان در کشورهای جهان سوم هستند. مزیت وام گرفتن از چینی‌ها این است که ظاهراً هیچ شرایط سیاسی خاصی را به کشور وام‌گیرنده تحمیل نمی‌کنند؛ درست برخلاف کشورهای غربی یا نهادهای مالی جهانی که شرایط دشواری برای وام دادن به وام‌گیرندگان تحمیل می‌کنند؛ اما تجربه نشان داده که وام گرفتن از چین در قالب توافقنامه‌های بلند مدت معمولا هیچ فایده‌ای برای وام‌گیرندگان نداشته است.

یک نمونهٔ با ارزش ونزوئلاست که هفت سال پیش یک قرارداد همکاری بیست ساله با چینی ها بست. چینی ها موافقت کرده بودند که در ازای دسترسی آزادانه به منابع سرشار نفتی ونزوئلا در منطقه فاخا، وام‌های میلیاردی به ونزوئلا بدهند. اولین قسط وام چینی‌ها به مبلغ سی و شش میلیارد دلار، در کوتاه‌ترین زمان ممکن صرف پرداخت حقوق کارمندان و ارائهٔ سوبسید به کالاهای ضروری شد و حجم عمده‌ای از آن نیز به دلیل ساختار فاسد بوروکراتیک به یغما رفت. بقیهٔ وام‌ها نیز سرنوشت مشابهی پیدا کرد. چینی‌ها که قول داده بودند در ازای بهره‌مندی از نفت خام ونزوئلا صنایع نفتی این کشور را توسعه بدهند عملاً جز غارت منابع نفتی این کشور هیچ کار دیگری نکردند.

خیلی ها معتقدند ورود چینی‌ها به صنعت نفت ونزوئلا دلیل اصلی نابودی صنایع نفتی این کشور در زمان حاضر است. ونزوئلا که بزرگترین منابع نفتی جهان را دارد و زمانی شرکت نفتش همتا نداشت حالا حتی قادر به تأمین بنزین برای مصرف داخلیش نیست و پالایشگاهایش یکایک تعطیل میشوند. باری، منظورم این است که ما نباید چشم بسته تن به چنین قراردادهای بلند مدتی با چینی‌ها بدهیم. تجربهٔ ونزوئلا و صنایع نفتی‌اش در برابر ماست. توجه کنید که اگر ما سیستم اداری فاسدی داشته باشیم، هر پولی که از بیرون به این سیستم وارد شود به سرعت تبخیر می‌شود و هیچ چیزی عاید مردم کشور نخواهد شد. این یک قاعدهٔ کلی است. به افغانستان نگاه کنید که چطور سالیانه میلیاردها دلار کمک مالی غربی‌ها را به دلیل نظام فاسد اداری‌اش حیف و میل می‌کند.

اگر به این دلخوشیم که چینیها اقتصاد و صنایع نفتی‌مان را متحول خواهند کرد تجربهٔ تاریخی دیگر کشورها خلاف این را نشان می‌دهد. ونزوئلایی‌ها هنوز مشغول پرداخت اقساط وام‌هایشان به چینی‌ها هستند بدون اینکه کوچکترین بهره‌ای از این وام‌ها برده باشند. دولت جمهوری اسلامی نباید پای قراردادی را امضا کند که ماحصل آن بدهکاری نسل‌های بعدی کشور به خارجی‌هاست.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
22.6K viewsedited  16:32
باز کردن / نظر دهید
2021-03-26 18:21:12 - یک بی‌تفاوتی مهلک!


مقایسهٔ اوضاع و احوال نوروز سال ۹۹ با نوروز امسال مرا به یاد داستان کسی انداخت که با اسهال شدید به صورت دستپاچه وارد داروخانه شد و درخواست کمک نمود. داروساز از ترس اینکه مبادا داروخانه‌اش کثیف شود، با عجله دست در قفسه دارو کرد و یک ورق قرص به او داد. وقتی بیمار بیرون رفت و داروساز هم خیالش از بابت اوضاع داروخانه راحت شد، متوجه شد که به جای دیفنوکسیلات به آن بیچاره دیازپام داده است.

چند روز بعد بیمار دوباره به همان داروخانه آمد. داروساز با ترس و نگرانی از بابت دسته گلی که به آب داده بود، از بیمار پرسید «خوبید؟» مرد جواب داد «بله، عالی‌ام!». داروساز با نگاهی مردد پرسید «یعنی اسهالتان رفع شد؟!» مرد گفت «نه، همین الان هم دارد از پاچه شلوارم می‌‌ریزد کف داروخانه، اما عین خیالم نیست.»

سال گذشته، همین روزها بود که اضطراب و التهاب مردم وصف ناشدنی بود. الکل و ماسک نایاب شده بود. مردم حتی از خرید نان هم واهمه داشتند. خیابانها و پارکها تاریک و خلوت شد، نگرانی مردم از قحطی قفسه‌های مارکت‌ها را خالی کرد، کلیپ‌های اجساد ردیف شده در کیسه‌های سیاه در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد، طرحها و دستورات عجیب وزارتخانه و مسئولین بهداشتی از انکار بیماری تا تفتیش خانه به خانه هر ساعت تغییر کرده و خود مزید اضطراب و سردرگمی شده بود، تصاویر پزشکان و پرستاران از دست رفته و کلیپ‌های رقص تلخ کادر درمان سوگوار و مستأصل شبکه‌ها و گروه‌های مجازی را پر کرده بود و مردم در بلاتکلیفی کامل، از ادرار شتر و روغن بنفشه تا کلروکین و تامی‌فلو همه چیز را آزمودند.

اکنون، درست یک سال از همهٔ آن اتفاقات باورنکردنی می‌گذرد. چراغ خیابانها روشن است. مردم در میهمانی‌ها و سفرهای نوروزی هستند. ترسی در کار نیست و هوا آکنده از بوی نوروز است. نه کسی از دست زدن به صفحهٔ کلید عابربانک‌ هراس دارد و نه مردم را ابایی از سوار شدن به مترو و اتوبوس است. داستان انبار شدن اجساد در سردخانه‌ها و آهک پاشیدن روی مردگان دیگر کسی را نمی‌ترساند. حتی چهارشنبه سوری هم به روال سالهای قبل از کرونا برگزار شد!

در یک کلام «حالمان عالیست» و عین خیالمان هم نیست که هنوز هیچ مشکلی برطرف نشده که هیچ، حتی شدیدتر هم شده است.

بیماری مسری‌تر و وحشی تر از قبل شده و همچنان قربانی می‌گیرد، بسیاری از مناطق همچنان در وضعیت قرمزند، از بی‌برنامگی‌ها و بی‌مسئولیتی‌ها چیزی کم نشده و در حالیکه دیگر کشورها با عمل به انجام واکسیناسیون واقعاً در حال کاهش آمار ابتلا و مرگ‌اند، مسئولان ما همچنان با وعده‌های پوچ حتی خط مقدم جبهه خود را نیز واکسینه نکرده‌اند و باز با فرافکنیِ قصورها و ندانم‌کاریها همه چیز را به گردن مردم انداخته و اخبار ناکامی‌های فلان کشور و بهمان منطقه را در مبارزه با کرونا به خوردشان می‌دهند.

این آرامش در کنار مشکلات حل نشده، نشانهٔ بهبود نیست و صرفاً گویای بی‌تفاوتی‌ای هولناک است.

سال گذشته، در اوج آن هراس و التهاب و تعطیلی‌ها، وقتی بسیاری از مردم از ترس کرونا در مأمن خانه‌های خود پناه گرفته و همدیگر را از بیرون آمدن منع می‌کردند، عده‌ای هم بودند که بدون هیچ واهمه از این هیولای نو رسیده همچنان در خیابانهای تاریک و سوت کور حضور داشتند. اینها کسانی بودند گرسنگی را تهدیدی به مراتب نزدیک‌تر و واقعی تر از بیماری کشنده و همه‌گیر می‌دیدند و در تصورشان از لیست چالشهایی که باید با آن دست و پنجه نرم می‌کردند، نوبت به چیزی تحت عنوان اپیدمی و پاندمی نمی‌رسید.

با تشدید مشکلات اقتصادی و تبعات معیشتی آن در طول یک سال اخیر، دلیل بخش عمده‌ای از این بی‌تفاوتی و بی‌خیالی انتشار یافته قابل توجیه است. نکته‌ای که مغفول مانده آنست که تبعات این بی‌خیالی و بی‌تفاوتی که به سرعت در سایر ابعاد زندگی اجتماعی ما نیز در حال گسترش است، به مراتب از همه گیری کرونا خطرناک‌تر و مهلک‌تر است.


- دکتر مازیار ستاری
ـــــــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
23.5K views15:21
باز کردن / نظر دهید
2021-03-22 19:57:09 - شرمنده‌ام، نسل ما گند زد!


«داریوش شایگان»، فیلسوف ایرانی دوم فروردین‌ماه ۱۳۹۷ در ۸۳ سالگی درگذشت. بخشی از گفت‌وگوی او با نشریهٔ «اندیشهٔ پویا» را با هم مرور می‌کنیم:

متفكران نسل شما نگاه ترديدآميزى نسبت به مدرنيته داشتند. دربارهٔ چرايى اين نگاه توضيح دهيد.
•• بله همين‌طور است. صحبت شما دربارهٔ نسل ما درست است، «غرب‌زدگى» جلال آل‌احمد بسيار بد است و راه حل او به بن‌بست ختم می‌شود. در كتاب «آسيا دربرابر غرب» و نيز «تاريك‌انديشى جديد» به اين مسئله پرداخته‌ام.

ما گريزى از مدرنيته نداريم، ما بايد از رهگذر مدرنيتهٔ غربى، سنت شرقى را بكاويم. نمى‌توان با خودِ سنت خودش را نقد كرد. «هانرى كربن» كارى را انجام داد كه خودِ «آشتيانى» به عنوان يك محقق مسلمان نمى‌توانست انجام دهد.

به زعم شما دليل اين توقف ما چيست؟ حملهٔ مغول؟ استعمار؟ استبداد؟ انحطاط تفكر؟
•• ايران در دهه هاى چهل و پنجاه داشت جهش مى كرد. ما از آسياى جنوب شرقى آن موقع جلوتر بوديم، ولى بعد آنها پيش افتادند و موفق‌تر شدند. علت عدم موفقيت ما بنظر من اين است كه ما شتاب تغييرات را تحمل نكرديم. حالا چرا؟ نمى‌دانم. همچنين ما روشنفكران آن دوره هم پرت بوديم و تحليل درستى از جايگاه خود در جامعه و جامعهٔ خود در جهان نداشتيم.

ما بايد خودمان را با همتايان‌مان در سطح منطقه مقايسه مى‌كرديم نه با انگليسى‌ها و فرانسوى‌ها. مى‌توانم اين را به‌عنوان يك اعتراف بگويم كه ما روشنفكران جايگاه خود را ندانستيم و جامعه را خراب كرديم. يكى ديگر از آسيب‌هاى جامعهٔ ما در آن هنگام چپ‌زدگى شديدی بود كه با اتفاقات بيست‌وهشتم مرداد هم تشديد شد.

من اگر چه چپ زده نبودم و حتا ضدبلشويك بودم، اما اين فهم را نه به‌واسطهٔ شعور خود كه بخاطر وضعيت و پايگاه و جايگاه خانوادگى‌ام به دست آورده بودم.

بسيارى از روشنفكران اروپايى نيز چپ بودند، منتها در آن جا تعادل برقرار بود. «رمون آرونى» بود در مقابل «سارتر» ولى اين جا «رمون آرونى» نبود، كسى جلوى چپ‌ها نبود. ما با اسطوره‌ها زندگى مى‌كنيم و اين بسيار بد است و يكى از نتايج چپ‌زدگى است. به هيچ چيز نبايد اسطوره‌اى نگاه كرد.

روشنفكران نسل شما چقدر از روش علمى براى تحليل جامعه استفاده مى‌كردند؟
•• در حد صفر! نسل كنونى جوانان ايران شعورشان از نسل ما بسيار بيشتر است، زيرا در دنياى ديگرى زندگى مى‌كنند. مخصوصاً زنان ايرانى بسيار جهش كرده‌اند. بايد اعتراف كنم، شرمنده‌ام كه نسل ما گند زد!


انديشهٔ پويا،
شمارهٔ ٣٦
ــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
20.4K views16:57
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 13:55:14
- دو برنامهٔ سال تحویل تلویزیون ایران، به فاصلهٔ ۴ دهه از هم!

@andiiishe
33.8K views10:55
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 13:55:14 - بوی ایران


وقتی با تور به تاجیکستان رفتم افتخاری عجیب وجودم را فرا گرفت زیرا آنجا تنها جاییست که انسان احساس ایرانی بودن می‌کند؛ حتی بیشتر از خود ایران!

از لحظهٔ ورود به فرودگاه «دوشنبه» که این بیت حافظ را بر آن نوشته‌اند: «رواق منظر چشم من، آشیانهٔ توست/ کرم نما و فرود آ، که خانه خانهٔ توست» این حس شروع می شود.

زبان زیبای فارسی با تلفظ کهن خراسانی، اندیشه را تا دوردست‌های دوران «سامانیان» واپس می برد. با آن لغات فراموش شدهٔ کهن دری و پهلوی.

وارد شهر که می‌شوم. تمام کوچه‌ها و خیابان‌ها، با اسامی ایران باستان نامگذاری شده و تندیس‌های «خیام» و «پسر سینا» و «رودکی» و «فردوسی» همه جا به چشم می‌خورد.

واحد پولشان «سامانی» است که ناخودآگاه شکوه شاهنامه را در دل، متجلی می‌کند. نام‌های زنان گیسو فروهشتهٔ آنها ، با آن لباس‌های شاد و رنگی و پوشیده، اینهاست: دلربا، دلکش، دلبر، فرنگیس ، مشک افشان، گیسو سیاه. نام مردانشان: سیاوش، ایرج، فریدون، فرهاد.

همهٔ شهر به سبک ایران باستان، غرق سرور و آواز، رامشگری و خنیاگری است و در تقویمشان دوازده ماه سال را عزا پر نکرده است! پیش از نوروز، همهٔ مردم در کوی و برزن می‌نوازند و می‌رقصند. روز اول نوروز در مکان بزرگی به نام «نوروزگاه» که به شیوهٔ تخت جمشید آراسته شده جمع می‌شوند و هزاران هزار انسان، دست‌افشان و پای‌کوبان، شادی می‌کنند.

مکان‌های جغرافیایی کشورشان برای اهل ادبیات و تاریخ نام های رویایی است: جیحون، بدخشان، خجند و... حتی مکان‌هایی که جزو تاجیکستان نیستند، ولی وقتی در آن فضا قرار می‌گیری نامشان به یاد می‌آید: خوارزم، بخارا، سمرقند، ذهن را به هرسویی می کشانند.

فاصلهٔ ده ساعتهٔ دوشنبه تا نزدیکترین ساحل فرارودان را با شوقی کودکانه طی می‌کنم و در ذهنم گذر کیخسرو از جیحون و تیر آرش و تسلیم شدن سیاوش که می‌گفت: «یکی کشوری جویم اندر جهان/ که نامم ز کاووس ماند نهان.»

ابتدا اندوه می‌خوردم که چرا این تکه از بدنهٔ ایران جدا شده، ولی بعد اندیشیدم که همان بهتر که جزو ایران نیست، تا حداقل بر روی این کرهٔ خاکی که روزگاری چهل و چهار سرزمینش، زیر پای پادشاهی داریوش بود، زمین کوچکی باقی مانده باشد که رنگ و روی ایرانی به خود گرفته باشد و بوی ایران بدهد.


- دکتر امید مجد
ـــــــــــــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
46.8K viewsedited  10:55
باز کردن / نظر دهید