2022-02-04 23:36:02
جدیدا ترجیحم این است که در تاریکی بنشینم. در تاریکی کار کنم، در تاریکی فیلم نگاه کنم، فکر کنم، با کسی حرف بزنم و ... گریزان شدن از نور میتواند دلیلی داشته باشد؟ فکر میکنم بله. انگار حالا تاریکی کمک میکند بهتر درک کنم، بهتر ببینم.
به اندازهی گریزان شدنم از نور، از بسیاری زنجیرها که به دست و پایم بسته شده است نیز گریزان شدهام. قبلا آنها را میپرستیدم، ستایش میکردم، گاهی با یک اَرهی آهنبُر به جانشان میافتادم. کمی تلاش میکردم. میدیدم نمیتوانم از شرشان خلاص شوم. ناچارا میپذیرفتمشان. اما حالا میخواهم بسیار بسیار دورتر از آنها در تاریکی بنشینم. و به همهچیز فکر کنم.
احساس میکنم آنطور که باید خودم را دوست ندارم. چرا؟ به جواب نرسیدهام. یک نقطهای در مغزم هست که برای رسیدن به آن تلاش میکنم. بعد که به آنجا میرسم میبینم آن نقطه کمی جلوتر از من ایستاده. گمان میکنم دارم یک سراب را دنبال میکنم. گمان میکنم دارم خود را از داخل یک آینه میبینم، آینهای که تصاویر را دورتر از آنچه هست نشانم میدهد.
میخواهم در تاریکی بنشینم تا این نقطه را نبینم، تا در ذهنم خاموش شود. چشمانم به تاریکی عادت کند. و برای دیدن ِآنچه همیشه از مقابل چشمهایم پنهان میشود، تلاش کنم.
158 viewsHadis, 20:36