2022-05-18 11:04:34
با لهجــهء سکوت ،برایم سخــــنبگو
از رنــج و بیقــــراریِ پنـهـانِ زن بگو
مردانـــه وار ، با همه ء غصه ها بجنگ
از ضربه های کهنهء این سوءظـن بگو
پُر کن خطوطِ مبهم این نانوشته ها...
با این همه حصـار، تو از خویشتن بگو
شیرین کُن اصلِ حادثهء تلخِ شورِ عشق
از شعرِ بیســـتون و غمِ کوهکن بگو
حتی اگر که دوبال تو در دامِ غم شکست
از پیله ها رها شــو و از "مـاشدن "بگو
حالا که غصـــه،راهِ نفس را گرفته تنگ
از قصــه های غربتِ مــــرزِ کهن بگو
از بس که اشک و آه به پای وطن چکید
گاهی به جای خانه ، تو بیت الحزن بگو
در ماورای بغضِ فروخفتـــه در گلو
از اقتــدار ِ گمشده ء این وطن بگو
دلخسته ایم و منتظرِ صبح ِ انتظـار
از پرتوِ امیـد ِ مـــهِ شب شـکن بگو
#بـهـــــار_راد
بداهه سرایی گروه ادیبـــانـه
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
338 views08:04