2022-05-11 14:20:36
حریمِ قبلهی حاجت حبیب من باشد
اَنیس و مُونسِ اَمن یُجیب من باشد
به وعدهگاه دلانگیزِ عشق تا پیوند
نگاهِ مضطرِ ایمان، طیبب من باشد
به مرگِ بوسهی تطهیر بی نفس ترسید
که تلخیِ دهن از قهرِ سیب من باشد
برای دیدن جانان وضو نمیخواهد
نگاهِ حضرتِ عشقی نصیب من باشد
به اشک خیس رباعی قسم! دلِ بیتاب
دوای درد شما با رقیب من باشد
سوارِ حرف الفبا هنوز انسان بود
به آب بگو! چمنِ جو، ادیب من باشد
طنین بالِ کبوتر مرا به وسعت تشکیل
صدای شیهه جریبِ شکیب من باشد
جرقههای محالی به ذهن، پرپر شد
هراسِ باغ تماشا خطیب من باشد
صدایچیدن یک خوشهی انار، شکست
تراکم از شکنِ در خضیب من باشد
به روی هیچ نشستم میان پرونده
که راز رشد عطش، عنقریب من باشد
پُر از سطوح حیات، امتداد ناپیدا
تنفسِ نفس پُر نشیب من باشد
خضوع اهل تماشا در آسمان سپید
دریچهای از شعر عندلیب من باشد
دقیقههای کبوتر به واژههای بلور
نشان حرمت عاشق، به زیب من باشد
سبد اگر چه که خالی زِ پند و امثالست
چه غم! که قبلهی حاجت حبیب من باشد
#کبری_رحمتی(بیتاب)
بداهه سرایی گروه ادیبانه
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
61 viewsedited 11:20