Get Mystery Box with random crypto!

لیبراسیون/لیبرالیسم

لوگوی کانال تلگرام cafe_andishe95 — لیبراسیون/لیبرالیسم ل
لوگوی کانال تلگرام cafe_andishe95 — لیبراسیون/لیبرالیسم
آدرس کانال: @cafe_andishe95
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 5.94K
توضیحات از کانال

🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#مشروطه_پادشاهی
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ایرانشهری

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

3

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2022-06-19 15:30:39
نهادها هستند که سبب موفقیت و شکست ملت‌ها می‌شوند؛ زیرا آنها بر رفتارها و انگیزش‌ها در زندگی واقعی موثرند. استعدادهای فردی در تمامی سطوح جامعه اهمیت دارند، اما حتی آن‌ها هم برای آن‌که به نیرویی سازنده تبدیل شوند به چارچوبی نهادی نیاز دارند.

چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟، دارون عجم اوغلو و جیمز ای. رابینسون
@cafe_andishe95
612 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 12:32:38 تردیدی نیست که «تاریخ‌نویسی» جدید ایرانی، در بهترین حالت آن، تقلیدی از شیوه‌های «شرق‌شناسی» و «ایران‌شناسی» و اسلوب تاریخ‌نویسی غربی است و آن‌چه از سده‌ای پیش تاریخ‌نویسان ایرانی درباره‌ی تاریخ و تاریخ اندیشه در ایران نوشته‌اند، نوعی گَرته‌برداری از نوشته‌های اروپایی است.

تاریخ‌نگاری کهن ایرانی به دنبال انحطاط تاریخی و زوال اندیشه در ایران نتوانست به تاریخ‌نویسی جدید تحول پیدا کند و تکوین نیافتن آگاهی تاریخی جدید موجب شد که اندیشه‌ی تاریخی جدید تدوین نشود و، از این‌رو، بسیاری از مفاهیم و مقولاتی که برای تبیین تاریخ ایران به کار گرفته می‌شود، ناچار، یکسره وام گرفته از تاریخ‌نویسی جدید غربی است. وانگهی، فقدان اندیشه‌ی تاریخی موجب شده است که بررسی نقادانه‌ی کاربرد دستگاه مفاهیم و مقولاتی که بر پایه‌ی مواد تاریخ اروپایی تدوین شده، امکان‌پذیر نباشد.

نویسندگان تاریخ و تاریخ اندیشه در ایران، در نوشته‌های خود، به تقلید از تاریخ‌نویسان و ایران‌شناسان اروپایی، مقولات و مفاهیم اروپایی را در مورد مواد تاریخ ایران به کار برده‌اند و، تاکنون، این پرسش مطرح نشده است که آیا می‌توان آن مواد را به محک این مفاهیم زد و آن مواد را با ضابطه‌های این مفاهیم تحلیل کرد؟

تردیدی نیست که این شیوه‌ی بررسی تاریخ و تاریخ اندیشه در ایران را نخست ایران‌شناسان و تاریخ‌نویسان اروپایی رواج دادند و از آن پس برخی از شاگردان ایرانی آنان، به تقلید، این شیوه را دنبال کردند. این شیوه‌ی تبیین تاریخ ایران در نوشته‌های تاریخ‌نویسان اروپایی توجیهی می‌توانست داشته باشد: آنان کوشش می‌کردند تاریخ و تاریخ اندیشه در ایران را در درون مجموعه‌ی دانش غربی بفهمند، و، بدین‌سان، تبیین مواد تاریخ ایران به جزئی از منظومه‌ی دانش غربی تبدیل می‌شد و معنایی پیدا می‌کرد.

تاملی درباره‌ی ایران جلد دوم/ نظریه‌ی حکومت قانون در ایران بخش نخست/ مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی، جواد طباطبایی
@cafe_andishe95
574 views09:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 09:15:00 دروغی با عنوان حق توحش

این مورد یکی از بزرگترین سوء تفاهم هایی بود که عده ای ناآگاهانه دچار بدفهمی درباره اش شدند. اولا در هیچکدام از فیش های حقوقی کارمندان شرکت های خصوصی یا نهادهای دولتی که در ایران کار می کردند چیزی با عنوان حق توحش
(the right of savagery)
به معنایی که برای مثال در قرن ۱۹ یا اوایل قرن ۲۰ برای مستشاران فرانسوی در کشورهای آفریقایی وجود داشت، نبود. چیزی که در فیش حقوقی عده ای از این مستشاران اروپایی و امریکایی درج می شد و بعدا خیلی ها این معنا رو برداشت کردند حق کار در مناطق سخت و بد آب و هوا
(Bad weather right)
یا حق کار در مناطقی که در اصطلاح نظامی به آن ها "عملیاتی" گفته می شود بود. کشوری مثل ایران که در خط مقدم جنگ سرد بود و هر لحظه ممکن بود با تهاجم گسترده اتحاد جماهیر شوروی سابق روبرو شود یا گروه های تروریستی مثل مجاهدین خلق یا چریکهای فدائی اقدام به ترور مستشاران خارجی می کردند نیاز به مشوق هایی داشت که این مستشاران حاضر به کار در این کشورها بشوند و صد البته حضورشان در بخش های نظامی و بعضا صنعتی تا زمانیکه متخصصین ایرانی توانایی اداره آن بخش ها را پیدا کنند بسیار ضروری بود.
برای مثال همین امروز بسیاری از کارمندان ارگان های دولتی یا خصوصی در ایران(نظامیان، کارمندان پتروشیمی ها و پالایشگاه ها و ...) در هنگام کار تو مناطق سخت در فیش حقوقی شان آیتم هایی مثل بدی آب و هوا یا عملیاتی را دریافت می کنند.
وانگهی از همه مهم تر کسانی که در تمام این ۴۳ سال همچین دروغ کثیفی را پخش کردند هیچ وقت برای اثبات مدعایشان حتی یکبار یک فیش حقوقی مستشارانی از شرکت هایی مثل BMW یا نهادهای دولتی مثل پنتاگون نگرفتند و مستند این حق توحش ادعایی را به افکار عمومی نشان ندادند و فقط به نقل قول شفاهی بسنده کردند.

علی مصدقی
@cafe_andishe95
1.0K views06:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 18:01:57 آزادی فردی

هر آن‌گاه که انسانی مجبور شد به پاس حفظ حقوق دیگران از مقررات سخت عدالت اطاعت ورزد، احساسات و قدرت‌هایی در نهادش پرورش می‌یابد که هدف همه آن‌ها خوبی و مصلحت دیگران است. اما محدود شدن اعمال وی، نه به این دلیل که مخل مصالح دیگران است، بلکه به این دلیل که آن اعمال باب میل دیگران نیست، هیچ‌گونه قدرت یا غریزه گران‌بها در نهاد وی پرورش نمی‌دهد جز نوعی قوه منفی که ممکن است خود را به شکل مقاومت دفاعی در مقابل محدودیت نمودار سازد.

اگر وی به این گونه محدودیت تسلیم شد سرتا پای طبیعتش تیره و ناهنجار می گردد. از این رو برای اینکه فرصت ایفای نقش عادلانه به موجوداتی که مختلف خلق شده اند داده شود این موضوع ضرورت کامل دارد که اشخاص مختلف بتوانند روش‌های مختلف در زندگی برگزینند و هر قرنی که این نوع تعبیر آزادی را در مفهوم وسیع‌تری رعایت کرده در نظر آیندگان مهم‌تر و برجسته‌تر شده است.

حتی روش‌های دیکتاتوری مادام که شخصیت فردی را از بین نبرده است بدترین نتایج خود را علنی نمی سازد. اما در مقابل، هر آن روشی که هدفش خُرد کردن شخصیت فردی باشد دیکتاتوری است، حالا اسم و عنوان آن هرچه می‌خواهد باشد - خواه مدعی اجرای اراده خدا باشد و خواه مجری دستورها و اوامر بشر - آن دیگر چندان مهم نیست.

جان استوارت میل -رسالۀ دربارۀ آزادی

@cafe_andishe95
660 views15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 15:15:00 افلاطون اولین تئوریسین نظریه ای شِبه کمونیستی

به طور کلّی عدالت اقتصادی(بالاترین غایت آرمانشهر افلاطون) از نظر افلاطون دو عامل اساسی دارد:

1. تقسیم کار بین طبقات پایین دست: هر کس فراخور استعدادش کاری بعهده گیرد و آن را خود انجام دهد، نه این که به عهدة دیگری واگذارد، و از این طریق درآمدی را به خود اختصاص دهد.

2. الغای مالکیت خصوصی دربارۀ ثروت و یک نوع اشتراکیت بین حکمرانان: از نظر او قدرت اجتماعی و دولتمردان ممکن است زمینۀ ظلم اقتصادی و سرانجام جنگ طبقاتی و آسیب پذیری جامعه را فراهم سازد.

نقد نظریۀ افلاطون

مفروض این است که طبقۀ حکمرانان از جهت استعدادهای طبیعی برتر و باتوان تر از دیگر قشرهایند، و بر همین اساس می باید مسؤولیت حاکمیت را به عهده گیرند و برای این که دچار حرص و طمع نشوند، مالکیت خصوصی آن ها بر ثروت باید الغا شود.

اوّلاً منشأ اساسی حرص و طمع و سرانجام ظلم فقط مالکیت خصوصی نیست که با الغای آن بتوان زمینۀ طغیانگری را از بین برد؛ بلکه هر فردی با هر نوع استعدادی، به حکم حب ذات همه چیز را برای خود می خواهد و در نتیجه به حقوق دیگران تجاوز کند؛ بنابراین، منشأ حرص و تجاوز، حبّ ذات است، نه مالکیت خصوصی.

ثانیاً در صورتی که مالکیت خصوصی این طبقه محدودیت های قانونی داشته باشد می توان با اعمال این محدودیت ها از تجاوز جلوگیری کرد؛ بنابراین، یگانه راه برای جلوگیری از ظلم اقتصادی حاکمان، الغای مالکیت خصوصی آن ها نیست.

ثالثاً با الغای مالکیت خصوصی، انگیزه و کوشش از بین می رود و قشر حاکمان و زمامداران با نداشتن انگیزه چگونه می توانند جهت بهبود وضعیت جامعه زحمت انجام وظایف حاکمیت را بر خود هموار سازد. گویی تمام رنج و سعی خود را می باید رایگان به جامعه ببخشند.

حسن آقانظری
@cafe_andishe95
994 views12:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 09:31:10 توسعه

نوبلیست مطرحی چون آمارتیا سن در کتاب معروفش «توسعه به‌مثابه آزادی» با اخذ رویکردی انسانی و اخلاقی، توسعه را همان آزادی و گسترش توانمندی‌ها برای زندگی انسانی، اخلاقی و کرامت‌محور تعریف می‌کند. بدونِ‌شک، تعاریف توسعه بی‌شمار است، اما فارغ از پیچیدگی‌های مفهومی و نظری، می‌توان در تعریفی ساده توسعه را حرکت از نقطه «الف» و رسیدن به نقطه «ب» تلقی کرد. در این نگاه ساده‌سازی‌شده بدیهی است که توسعه و حرکت به‌سمت توسعه‌یافتگی نیازمند برخی ابزارها و لوازم به‌رسمیت‌شناخته شده است؛ لوازمی که فرآیند حرکت به‌سمت هدف گران‌بهایی چون توسعه را تسهیل می‌کنند.

از جمله این لوازم می‌توان به پنج عنصر مهم یعنی
«بینش توسعه‌گرایانه»،
«انسان توسعه‌گرا»،
«دولت قوی»،
«سیاست‌ورزی مسالمت‌آمیز داخلی» و
«سیاست خارجی تعامل‌گرا» اشاره کرد.

تجربه توسعه در سطح جهانی نشانگر آن است که‌ هیچ کشوری نتوانسته است بدون اتکا به این ابزارها مسیر موفقی را در پیش گیرد. تنها با برقراری اتصال میان عناصر پنج‌گانه مذکور است که توسعه به‌صورتِ معقول آن حاصل خواهد شد. با این وصف، تحلیل سرانگشتی ابزارهای مذکور در جامعه سیاسی امروز ایران نشانگر آن است که هیچ‌یک از این لوازم از وضعیت روشنی برخوردار نیستند. به‌نظر می‌رسد که بن‌بست توسعه و اپوخه‌شدن آن در ایران امروز بیش از هر‌چیز محصول مسدود‌شدن ابزارهای توسعه مانند ابزارهای فکری، انسانی و سیاسی است. بدیهی است که توسعه در ابتدا و قبل از هر‌چیز نیازمند داشتن بینش و افق روشن است، نوعی نقشه و داشتن طرح و برنامه برای حرکت از نقطه الف به نقطه ب، نوعی نقشه شناختی (cognitive map) برای حرکت در هر مسیری از جمله مسیر توسعه ضروری است، امری که بیش از هر‌چیز در جامعه ما ناروشن است. باید توجه داشت منظور از افق روشن در توسعه افقی است که جنبه‌های مادی و معنوی انسان را در نظر بگیرد.

از‌سویِ‌دیگر و علی‌رغم تمامی رویکردهای دولت‌ستیز باید اشاره داشت که دولت همچنان مهم‌ترین بازیگر جهان سیاست است. نهاد دولت مهم‌ترین نهادی است که افق و بینش توسعه‌گرایانه را به‌سمت جلو هدایت می‌کند، اما نهاد دولت همواره آماج شدیدترین حملات سیاسی قرار گرفته و دولت در جامعه امروز ایران از قدرت و جایگاه پیش‌برنده ای برخوردار نیست. انسان ایرانی نیز در باتلاقی از رنج، ناامیدی و تنگنا‌های مختلف گرفتار شده و افق روشنی پیشِ‌روی خود نمی‌بیند. توسعه نیازمند انسان توسعه‌گراست، اما به‌دلایل مختلف انسان ایرانی خود را در شرایطی نمی‌بیند که نقش خطیر و مشارکتی خود را به‌درستی ایفا کند. در سطوح سیاست داخلی و خارجی نیز وضعیت مناسبی پیشِ‌روی توسعه ایرانی قرار ندارد. در عرصه سیاست داخلی ما با کشمکش‌های سیاسی ناامیدکننده‌ای در میان جناح‌های سیاسی متعارض مواجه‌ایم که روز‌به‌روز از فضای اتحاد و صمیمیت دور و به‌سمت تخاصم شدیدتر حرکت می‌کند. در‌نهایت با گذشت دهه‌ها از انقلاب و فضاهای ایدئولوژیک، سیاست خارجی ما در تنش‌های دائم منطقه‌ای و بین‌المللی گرفتار شده است و نتوانسته در تعامل صحیح و عقلانی با محیط پیرامون خویش قرار گیرد. این مباحث، تصویری کلی از پنج ابزار اصلی توسعه یعنی «بینش»، «انسان»، «دولت»، «سیاست داخلی» و «سیاست خارجی» است که در‌مجموع وضعیت مطلوب و چشم‌انداز روشنی را به ما نشان نمی‌دهند. در‌نتیجه چنین شرایطی است که نویسنده این سطور بر دیدگاهی چون «اپوخه‌شدن توسعه در ایران امروز» تأکید کرده است، زیرا شرایط موجود تمامی راه‌ها به‌سمت توسعه را در حالت تعلیق قرار داده و از این منظر اعتبار و کرامت انسان ایرانی را نیز مخدوش ساخته است.

از اپوخه شدن توسعه در ایران امروز-مختار نوری
@cafe_andishe95
667 views06:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 19:27:44 نگرانی من

«پیش از هر چیز باید بگویم من عمرم را کرده‌ام و در زندگی پرفراز و نشیبم به لطف دوستان خوبم به چیزهایی بسی بیش از استحقاقم رسیده‌ام. پس هیچ گله و نگرانی شخصی ندارم. اما خودم را مدیون و مسئول می‌دانم و اگر می‌نویسم ( که به هیچ رو برایم کار آسانی نیست ) برای ادای این دین است.

من این انقلاب و پیامدهایش را زیسته‌ام و این حرف کلیشه‌ای را قبول ندارم که دوره این حرف‌ها گذشته است که من شاهد عینی بوده‌ام و این‌ها را به چشم دیده‌ام و... . نه همه چیز به جای خود، اما مدارک و شواهد هرگز نمی‌توانند جای تجربه مستقیم را بگیرند. تاریخ شفاهی و تاریخ مکتوب هر کدام باید جایگاه مشخص خودشان را داشته باشند.

پس از همین جایگاه می‌گویم که در این انقلاب فاجعه بار، نسل من باید مسئولیت بپذیرد. من در این انقلاب هیچ مشارکتی نداشتم اما این فقط می‌تواند اندکی از بار مسئولیتم بکاهد، نه آنکه مرا از مسئولیت مبرا کند. همچنانکه امروز هم ( که دارد فردایی رقم می‌خورد ) منی که عضو یا حتی طرفدار هیچ گروهی نیستم، نمی‌توانم از عواقب آنچه پیش خواهد آمد دامن برچینم. من نمی‌دانم آن‌هایی که به بهانه‌های مختلف از پذیرش مسئولیت این وضع اسفناک شانه خالی می‌کنند در برابر وجدانشان چه می‌گویند.

این دروغ است که ما کاره‌ای نبودیم و آمریکا و انگلیس این انقلاب را به ما تحمیل کردند. این دروغ است که ما فریب خوردیم و با ما خدعه کردند. این دروغ است که انقلاب را از ما دزدیدند ...اینها همه دروغ‌هایی است که به خودمان و دیگران می‌گوییم تا از زیر بار مسئولیت فرار کنیم.

و تا زمانی که با خودمان و دیگران روراست نباشیم این تباهی ادامه دارد و بزرگترین نگرانی من هم همین است، چون این امر بسی فراتر از مسائل سیاسی است. این تباهی اخلاقی است و توده مردم ( که لاجرم کانفورمیست هستند ) نقشی در آن ندارند. این تباهی اخلاقی ما روشنفکران، نخبگان و تحصیل‌کردگان دانشگاهی است. ممنون»

برگرفته از فیس‌بوک خشایار دیهیمی-مترجم ‌
@cafe_andishe95
762 views16:27
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 11:30:52
#توئیت_خوان

‏عاشق اسلام، نوحه‌خوانی و سینه‌زنی، انقلاب ۵۷، مراجع عظام تقلید، روحانیت «مترقی» و مانند اینها است اما دوست دارد جایی زندگی کند که هیچ‌کدام از این‌ها نباشد و از راه دور از این‌ها حمایت کند؛ چراکه می‌داند جایی که این امور باشد نشانی از آزادی و کرامت انسان نیست؛ هم آخوند دوست دارد هم آزادی!
بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
750 views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-16 19:00:12
مغلطه اسکاتلندی واقعی، در اصل همان مغلطه‌ای است که سوسیالیست‌ها در تعریف‌شان از سوسیالیسم واقعی مرتکب آن می‌شوند. آنان سوسیالیسم «واقعی» را با نتایجی که دوست دارند ببینند تعریف می‌کنند. هنگامی که یک تجربه سوسیالیستی آن نتایج را خلق نمی‌کند، به صورت پَس‌کُنشی [به تجربه‌ای] غیرواقعی تبدیل می‌شود. از آن‌جایی که سوسیالیسم هرگز آن نتایج را تولید نمی‌کند، همه تجربه‌های سوسیالیستی دیر یا زود غیرواقعی می‌شوند. این معنای عمیق‌تر این جمله قدیمی است که می‌گوید «سوسیالیسم حقیقی هرگز امتحان نشده است.»

می‌توانیم یک نظام سیاسی و /یا اقتصادی را بر حسب خصوصیات نهادی تعریف کنیم (و این‌جا فضای عدم توافق معقول وجود دارد) اما هر تعریف معقولی باید نسبت به نتیجه بی‌طرف باشد. این‌که آیا سیستمی که ما طرفدار آنیم، نتایجی را تولید خواهد کرد که دوست داریم شاهد آن باشیم بعداً مشخص خواهد شد. ممکن است آن نتایج را تولید بکند یا نکند. اگر آن نتایج را تولید نکند، نمی‌توانیم ادعا کنیم که سیستم «واقعی» نبوده است.

سوسیالیسم ایده‌ء شکست خورده‌ای که هرگز نمی‌میرد، کریستین نیمیتز ترجمه محمد ماشین‌چیان
@cafe_andishe95
1.1K views16:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-16 15:31:28
قطره ای از دریای بی‌کرانِ مُهملات روشنفکری دینی

مهدی بازرگان
از جمله کسانی است که در سده اخیر برای تطبیق اسلام با علم کوشش کرد. حاصل این‌ کوشش‌ها چندین کتاب است که تماما مغلطه و گمراهی خواننده است. بازرگان در کتاب« باد و باران در قرآن» تلاش کرد تا ثابت کند که علم هواشناسی را الله هزار سال پیش برای ما آورده! در کتاب «عشق و پرستش» سعی کرده “ترمودینامیک” که رشته اصلی خودش بوده را با قران و حیات انسان تطبیق دهد! سر فصلهای کتاب بدین شرح است؛
چند کلمه از زندگی- ترمودینامیک حیات- ترمودینامیک در اجتماع و اقتصاد- ترمودینامیک در اخلاق -ترمودینامیک بعد از حیات- پرستش!
در فصلی بازرگان تلاش می کند که همزمان هم آخرت و هم اجر و پاداش الهی را ثابت کند!

DK=J S dt +P dv
مطابق ‌فرمول بالا کار اخلاقی انجام‌ شده با مجموع اتفاقها مساوی است با «S dt» که ضرب در عکس دستمزد به علاوه عملیات «P dv» می شود. در این عبارت دیفرانسیل که مقدمه پاداش است ۴ عامل دخالت دارد؛ مقدار مایملک (صدقه) که بصورت S درآمده، درجه دلبستگی شخص بدان T، فشار عشق و ایمان P و در نهایت v برای مدت زمانی که صرف خدمت شده!
ایرانِ بزرگِ فرهنگی
@cafe_andishe95
975 viewsedited  12:31
باز کردن / نظر دهید