Get Mystery Box with random crypto!

•снαɴвαек ғɪc🌙

لوگوی کانال تلگرام chanbaekfic — •снαɴвαек ғɪc🌙 С
لوگوی کانال تلگرام chanbaekfic — •снαɴвαек ғɪc🌙
آدرس کانال: @chanbaekfic
دسته بندی ها: موسیقی
زبان: فارسی
مشترکین: 2.27K
توضیحات از کانال

دیآلوگ فن فیکِ چانبکِ مورد علاقه‌ی شُما 🥀
⊱𝐂𝐁 𝐒𝐔𝐁𝐒 ↬ @CBSubSets
⊱𝐒𝐔𝐁𝐒𝐄𝐓 𝐎𝐅 ↬ @ChanBaekWorld
Talk:
https://t.me/harfmanbot?start=861657058

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-02-28 23:06:33
+ که تو #سینگلی!!! آره؟؟؟
چانیول سرشو توی گردن بک فرو برد #لاله گوششو به دهن گرفت .
+من باید بهت #یاد آوری کنم که سینگل نیستی..
+ چانیوللل... مجبور بودم نمیتونستم توی برنامه زنده بگم من توسط پی سی وای محبوب شما به #فاک میرم!!!!
_اتفاقا باید همینو میگفتی تا همه بفهمم مال منی ، حالا پاهاتو دورم حلقه کن که بریم سراغ #کینک های من ..
بک رو زیرش انداخت و خودش روش #خیمه زد ، دستای بک رو بالای سرش نگه داشت و سرش رو توی #گردن بک فرو برد ، نفسش رو رها کرد و شروع به #مکیدن و #بوسیدن کرد
بک با هر مکش و بوسه ی چان #آهی از دهنش خارج میشد و پاهاش رو روی تخت میکشید.
چانیول وقتی که از #مارک های درخشان و سرخ رنگش روی گردن بک مطمئن شد بوسه ی #سختی رو باهاش آغاز کرد .
بکهیون سعی میکرد توی بوسه #همکاری کنه ولی تنها کاری که چان بهش اجازه میداد انجام بده ، #کشیدن موهاش بود
_ تو #ماله منی فقط #من ...
60 viewsBOBBY, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 23:06:33
دستش رو مقابل #دهنش گرفت و قبل از اینکه چیزی بگه انگشت هاش توسط دی.او #بلعیده شدن.
_خوب خیسشون کن #خبرنگار کوچولو. چون چیز دیگه ای ندارم که #باهاش بهت کمک کنم.
بعد از تموم شدن جملش کیونگسو ناله ی خفه ای کرد و حجم بیشتری از #انگشت های کای رو توی دهنش جا داد.
میتونست مزه ی #کام خودش رو از روی دست #جونگین بچشه.
43 viewsBOBBY, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 23:06:33
بدون اینکه #اجازه حرف دیگه به #بک بده #لبش رو روی لب هاش گذاشت و با #شروع همکاری بک #بوسه ی #عمیقی رو شروع کردن
قبل از رسیدن به #تخت بوسه رو #قطع کرد و #بکهیون رو به #شکم روی ملافه ی #سفید رنگ تخت انداخت.
#زانو هاش رو با #فاصله روی #زمین گذاشت
بوسه ی آرومی روی #کتفش زد و گفت: #هیونی #کیوت من میدونه چقدر #دلم برای تنگ شده بود؟
بک چشم هاش رو باز کرد و آروم گفت: #اندازه ی خود من؟

همونطور که #پایین تر میرفت و بوسه هاش رو روی #بدن بک #میکاشت گفت: #خیلی بیشتر
41 viewsBOBBY, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 23:06:33
دنبال کیونگسو راه #افتاده بود و بدون توجه به آدم هایی که با #تعجب بهشون نگاه میکردن زیر #گوشش پچ پچ میکرد تا شاید دلش به رحم بیاد.
قدم های کیونگسو #کند شدن اما هنوز هم نایستاده بود.
جونگین سرش رو #جلوتر برد و با صدایی آرومتر از قبل گفت: باهام آشتی ای؟ هوم؟ #آشتی؟
وقتی لبش رو روی #گونش گذاشت و بوسه ی سطحی ای بهش زد بالاخره کیونگسو دست از راه رفتن #برداشت.
از فرصت استفاده کرد و #بوسه های نرم بیشتری روی صورتش کاشت و باعث چند #پلک های #کیونگسو روی هم قرار بگیره.
اما با صدای جیغ بلند #دختر بچه ای هردوشون توی جاشون پریدن و کیونگسو با #چشم های گرد به سون مولی که با #سرعت به طرفش میرفت نگاه کرد.
_داره #اوپای منو میبوسههه! #بوسش نکنننن!!!
38 viewsBOBBY, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 23:06:33
دستـهای #بسـته شده اش رو به مـیز میکوبـید و بدنـش رو با هربار #لمـس شدن سر #دیکـش توسـط دستـهای چانیول، از سطـح میز فاصله میداد و #زبونـش رو به سقف دهـنش فشار میداد و باعث میشد تا بزاق بیشتری تولید کنه ᜰ

_آه فـاک ب...بسه چانـیول ... بسه

چانیـول با #آرامـش کناره میـز ایسـتاده بود و سـر انگشـت شستش رو روی #سـوراخ کوچیک #دیـک بکهیون میکشید و با #لـذت به بدن #خیــس از عرقـش چشم دوخته بود ॥
43 viewsBOBBY, 20:06
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 18:28:29
#لمس دوباره #لبای بک مطمئنش کرده بود که دیگه فکر کردن به چیزی غیر از اون #موچی های صورتی با #خال فسقلی ظریف کنارش غیر ممکنه...از طرفی به هر جایی از #گردن و #ترقوه اش می رسید با مکش لباش رد #مالکیتش رو مدام بیشتر می کرد..
- آههه... یولااا ..
چانیول لبخندی زد.. وتیشرت نازک بک رو با احتیاط درآورد و هر لحظه #بوسه های پروانه ایه بیشتری سرتاسر #شکم گرد و برآمده بکهیون میذاشت...
- اگه زودتر به دنیا بیای , قول میدم بیشتر #عاشقت بشم...
بک #لبخندی به حرف زدن چان با #بچشون زد.. چقدر همه چیز در ظاهر شیرین بود...
54 viewsBOBBY, 15:28
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 18:28:29
چانیول #محکم تر از همیشه لب هاشو به لب های بکهیون کوبید و به عضوِش فشار آورد.
با قدرت بیشتری داخلش #ضربه میزد
و دائم لمسِش میکرد.
ناله آرومی از #لب های بکهیون خارج شد
اما چانیول با بی رحمی لب هاشو به #دندون گرفت انگار #آخرین باری بود که طعم اون لب هارو میچشید.
پارک چانیول #عوض شده بود، اونشب متفاوت تر از همیشه با بکهیون رفتار کرد
+چانیول امشب متفاوت منو میبوسی، متفاوت لمسَم میکنی حتی متفاوت نگاهَم میکنی...

#Crystals_behind_glass
43 viewsBOBBY, 15:28
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 18:28:29
- بهم بگو
کای مکثی کرد و نیشخندش عمیق تر شد:
- کجا رو #لمس کنم...

صداش از همیشه بم تر شده بود و کمی خش داشت. وقتی اینطور از کلمه ها استفاده می کرد و به چشماش خیره میشد #محال بود نتونه جوابش رو بده حتی اگر تا حد مرگ خجالت زده‌اش کنه!

اهسته کمی دستش رو پایین برد و روی #عضوش گذاشت، کمی مکث کرد و بعد با تردید زمزمه کرد:

- اینجارو... لمس کن...

وقتی باز هم کای #حرکتی نکرد، با چشمایی به اشک نشسته بود به کای نگاه کرد و لب زد:

- لطفا...
61 viewsBOBBY, 15:28
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 18:24:38 معروف و هــــات ترین ددی کیــــــنکـــ چــانبک


https://t.me/+SAap-shav0teCkWK
https://t.me/+SAap-shav0teCkWK
https://t.me/+SAap-shav0teCkWK

لینک موقت
236 viewsBOBBY, 15:24
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 22:56:58
- خب... احتمالا متوجه شدین. بله من اون تو داشتم #جق می‌زدم
گفت و لبخند پررنگی زد.
ابروی راست مرد بزرگ‌تر بالا رفت.
- احساس می‌کنم سوال بعدیتون باید چرا باشه. راستش داشتین #لباس‌هاتون رو در می‌آوردین.
من هم ذهنم یه خرده افسارش دستم نیست. در ضمن... #خودارضایی اصلا چیز بدی نیست. من نمی‌خواستم به شما #تجاوز کنم
تا وقتی که خودتون #رضایت نداشته باشید کاری نمی‌کنم. هر چند احساس می‌کنم به همین #قصد آوردینم اینجا و شاید اصلا بابت اینکه چرا این کار رو تنهایی انجام دادم #شاکی‌اید!
ولی می‌دونید، من تا چند بار توی یه ساعت می‌تونم #ارضا شم. هنوز فرصت داریم. می دونید که؟ من جوونم و شاداب
______________________

بکهیون داشت زندگیشو میکرد که پارک چانیول یهو از اسمون افتاد و اون رو به یه خواب عمیق برد که توش پر از عواطف ناشناخته نسبت به اون و حالا خود بکهیون به این نتیجه رسیده بود که بیرون پریدن از این خواب فقط با یک بوسه امکان پذیره که اگه میخواست اونو ازش دریغ کنه، خودش به زور میگرفتش!

The hands
Chanbeak
Romance . Slice of life. Angst. Smut

Join
https://t.me/panne_fiction
54 viewsBOBBY, 19:56
باز کردن / نظر دهید