2023-04-11 12:22:02
بغل با آغوش فرق داره.
هیچکدوم بالاتر یا پایینتر از اون یکی نیستن؛ ولی متفاوتن.
وقتی کسی، یه نفرو بغل میکنه، اون رو در بر میگیره. اما وقتی دو نفر همدیگه رو در آغوش میگیرن، «شامل» همدیگه میشن، جزیی از همدیگه میشن.
ریشهی بغل، نیازه؛ نیاز و بیپناهی. اشکالی هم ندارن، بشر ذاتا نیازمنده. آغوش اما یه نوع بیقیدی داره ... آغوش، انگار چنین ماهیتی داره: «نزدیک شدن موشکهاتون به شهر ما، به هیچجام نیست لعنتیها، بین ما دوتا جز پوست تن و پیرهنمون هیچ مرزی نیست و میتونیم همین الان، همینجا تموم شیم».
بغل، تمنا توشه؛ آغوش، غرور.
میل به آغوش اما از سر درماندگی قلب نیست، بعد از یه جور به وجد اومدن، ایجاد میشه.
وقتی کسی دلش گرفته، به شما نمیگه مثلا که: «آغوشت جا داره؟» بلکه میگه: «بغلم کن».
بغل دستوریه؛ یه دستور معلوم و واضح از سمت دلداده برای دلدار، آغوش اما آداب و ظرائف داره، غیرمستقیمه.
باید نظربازی بلد باشی، باید بتونی نخ بدی، به کسی که چند ساله داری باهاش زندگی میکنی.
بغل مال روزای بد زندگیه، آغوش مال روزای یهکم بهتر.
رابطه آدمیزاد با خالق، بغلیه. چون برابری وجود نداره اینجا
رابطه آمیزاد با جهان، با زندگی اما، آغوشه. چون باید به همون نسبت که میل به زندگی داریم، زندگی هم چشم دیدن ما رو داشته باشه.
بغل و آغوش، هر دو خوبن اما رأی من، آغوش.
براتون آرزوش میکنم.
Join @Consultant_voice
4.2K views09:22